برای اولین بار پای پلیس به خونمون کشیده شد

[talaei]

ولی من آدم طلاق نیستم

از یه طرف هم کل پرده احترام با اومدن پلیس به خونمون برداشته

پرده های احترام !!!

بنظرم بزرگترین جفا در حق این دوست محترم مشورت دادن بهش هست چون هر بار میتونه بیاد و دهها تاپیک بی نتیجه بزنه و باز برگرده سر خونه اول! اگر دوست دارین ایشون رو کمک کنین هرگز تو تاپیکاش شرکت نکنین تا خودش یا سیاهی رو انتخاب کنه یا سپیدی رو. والسلام

[Happy.girl.69]

والااااا
حیف این همه وقتی که صرف این تاپیک ها بشه.
اینجور آدمها فقط منتظر یه تایید هستن که دوباره به راهشون ادامه بدن که ایشون تایید رو هم گرفتن و تمام.
از روزی که این تاپیک رو خوندم واقعا مخم داره میپوکه که آدم چقدررررررر میتونه حقارت تحمل کنه و ادامه بده.
خانوم بی کران، واقعا حیف از همچین خانواده ای که پشت شما هستن، کاش خیلی از خانومای دیگه همچین خانواده حامی ای داشتن.
آره برگرد برو به همون زندگی، واقعا حیف از بچت با داشتن همچین پدر پدر و مادری، حیففف.

پرده های احترام با حرکت شایسته شوهرت رو فرش از بین نرفت ولی با اومدن پلیس از بین رفت!!!!!!!!!! متاسفم

[بی کران]

معذرت می خوام تو رو خدا از دستم ناراحت نشید . بخدا نمیدونید چه روزای یخت و بحرانی رو دارم سپری میکنم . خیلی می ترسم

[نازنین2010]

سلام به همگی
خودشون هم دچار انفعال و ترس بیش از حد هستن.درسته شما از روی دلسوزی نظر دادین ولی همچین نظرهایی ترس ایشون رو بیشتر میکنه.

زنی که وسط دعوا با شوهرش بره و قندون تو کابینت را بیاره و بشکنه
شما چطوری تشخیص انفعال دادی؟!!!!!

مرتب جواب یه مرد عصبانی را چه بدنی چه زبانی و چه اس ام اسی داده اونوقت میگی انفعال داره؟!!!


بیکران اگه می خوای به جایی برسی و مشکلاتت حل بشه، دنبال این باش که تو اون لحضات عصبانیت شوهرت چه کاری می تونی انجام بدی که کار اینقدر بیخ پیدا نکنه

باید یاد بگیری با سیاست و پخته عمل کنی
باید کنترل خشمت را به دست بگیری
زندگی لج و لج بازی نیست با محبت و کمی صبر میتونستی دل شوهرت را بدست بیاری ، تو داری با شوهرت زندگی میکنی اگه خواهر شوهرت اذیتت میکنه قرار نیست خودتو آتش بزنی زندگیت را به این روز بندازی که خواهر شوهرت ال و بل هست



الان وکیل را ول کن دنبال زندگی باش
سال دیگه هم میتونی مهریه بگیری خدای نکرده اگه شما یا شوهرت هم بمیره مهریه پابرجا هست خانوادت میتونن مهریه ات را شوهرت بگیرن ، ولی اگه رفتی دادگاه و دنبال شکایت دیگه دور لجبازی و دلخوری ها شروع میشه و دیگه نمی تونی برگردی خونه شوهر، شوهرت آدم بدی نیست ،آدما عوض میشن ، محیط ، زمانه و... آدما را عوض میکنه،زندگیت را میتونی اصلاح کنی
ببین من نمی شناسمت ، باهات دشمنی و دلخوری ندارم ، بدخواه تو نیستم که دارم اینا را بهت میگم تو اگه شاد باشی یا شب تا صبح گریه کنی حتی خبرش هم به من نمیرسه فقط از روی حسن نیت دارم بهت میگم، راه دادگاه هنوز زوده ، وقت هست ، تمام منفت وکیل اینه که دو نفر دعوا کنن و برن دادکاه اگه شما دو تا اشتی کنید وکیل ضرر میکنه ، بجای وکیل برو مشاور ، فقط دنبال اصلاح خودت باش ، کسایی تو این تالار بودن که مشکل داشتن و اول خودشون را اصلاح کردن شما هم یکی از اونا باش

[فرشته مهربان]

با سلام

شما نیاز مبرم به مشاوره حضوری دارید ..... فعلاً نه به طلاق نه به ادامه زندگی ... به هیچ کدام فکر نکنید .... حتماً نزد یک مشاور مطمئن به صورت حضوری بروید و مسائل خود را در میان بگذارید و کمک بالینی دریافت دارید در درجه اول برای رسیدن به آرامش و ثبات .

شما چه بخواهید جدا شوید .... چه بخواهید ادامه زندگی با همسرتان بدهید نیاز دارید قوی باشید و این ممکن نیست جز با دریافت مشاوره حضوری و عمل دقیق به راهکارهای مشاوره .

خیلی خوب هست که خانواده حامی و پشتیبان شما هستند ... با آنها صحبت کن و نیازت به مشاوره و قوی شدن را اعلام کن ...

بگو من نیاز دارم هرکاری می خواهم انجام بدهم حتی پیگیری طلاق ... بدون ترس و با اطمینان باشه و نیاز دارم نزد یک مشاور بروم و خودم را باز سازی کنم ... بگو آسیب های روحی و شخصیتی دیده ام که نیاز به ترمیم به کمک مشاور دارد ....
اینگونه از حمایت و همراهی آنان برای رفتن نزد مشاور کمک بگیر .

با توجه به روحیات و شرایط و مسئله شما ... مشاوره فضای مجازی نمی تواند کمک کننده باشد و مشاوره حضوری بسیار لازم و ضروری هست

موفق باشید

[talaei]

،آدما عوض میشن ، محیط ، زمانه و... آدما را عوض میکنه،زندگیت را میتونی اصلاح کنی

هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد! چطور نتیجه گرفتین میشه تفکرات یه آدم بزرگسال رو تغییر داد؟ با رفتارهای خودمون با تصمیم خودش؟! خانم بیکران اگه یه زن فوق العاده هم بشه قرار نیست شوهرش هم دقیقا همین اتفاق واسش بیافته !
چرا برای سرطان هم چای نبات تجویز میکنیم؟! تفکرات قدیمی و دل گرمی خودمون رو بخورد مردم میدیم و نتیجش چند سال دیگه میشه فرار دخترش از خونه اونم با اولین دوستت دارم مسموم یه آدم سودجو. نتیجش میشه کتک خوردن بیکران، مصدومیت شدید و مرگ آنی . اونم نباشه افسرگی و رنج مداوم. طلاق منفورترین حلال هست ولی هست تا از یه آینده وخیم و تباه پیشگیری کنه.
این زن هم از امروز باید خودش تصمیم بگیره .

[firstmomy]

شوهرت آدم بدی نیست ،آدما عوض میشن ، محیط ، زمانه و... آدما را عوض میکنه،زندگیت را میتونی اصلاح کنی
[/quote]

خواهشا خانوم عزیز شما مشاوره نده ! جدی میگم ! شما خودتون به مشاوره نیاز دارید.
بله شما راست میگی ، این خانوم رو نمیشناسی و از راه دور داری فقط نسخه مهر و محبت میپیچین واسش. اظهر و من الشمس هستش که شوهرشون مشکل حاد روحی داره ! خود این خانوم هم به شدت به مشاوره حضوری نیاز داره با یه متخصص.
شما شوهر ایشون رو ندیده تشخیص میدید که آدم بدی نیست !!! و به سرعت هم تشخیص دادید که خانوم مشکل دارند.
اگر شوهرش با این وضعیت روحی بلایی سر ایشون و یا بچه بیاره شما که چیزیتون نمیشه ! نشستین نو خونتون زندگیتون رو میکنید. با جون مردم بازی نکن عزیزم ! یا جون یه بچه معصوم بازی نکن. آدمی که مشکل روانی داشته باشه با منطق که عمل نمیکنه ، با ذهن بیمارش میره جلو !
وقتی مشکل وجود داره باید به دنبال درمان بود و مشکلات روحی اینچنینی هم صبر ایوب میخواد درست کردنش ! اون هم تو سنی که شوهر ایشون هستند ! دوست گرامی دیگه دوره داروی مهر و محبت ریختن تو چای و گل گاو زبون دم کرده بخورد شوهر دادن و به امید بهبود نشتن تموم شده ! دوره دوره علم روانشناسی هستش !

[wisdom]

سلام.
لطفافعلا هیچ کاری نکن،الان در ذهن آشفته شما تمام نکات مثبت و‌منفی باهم بالا میان‌و اجازه یک تصمیم صحیح رو‌نمیدن.
مدتی بدون انجام هیچ کاری خونه پدر بمون؛نه توو ذهنت همسرت رو‌محاکمه کن‌نه خودت رو.بگذار با گذشت زمان و فروکش کردن احساساتت یک تصمیم عاقلانه بگیری.
این زندگی یک تصمیم اساسی میخواد،میخوای تا چندسالگی هر چند ماه یکبار بار قهر ببندی بیای خونه پدری؟فکر میکنی تا کی خانواده اینجور پذیرا میشن؟یک تصمیم درست بگیربرای همیشه.اما نه الان .یک استراحت به خودت بده که اون فشاری که در آخرین دعوا تحمل کردی آزاد بشه بعدا.

[نازنین2010]

خواهشا خانوم عزیز شما مشاوره نده ! جدی میگم ! شما خودتون به مشاوره نیاز دارید.
بله شما راست میگی ، این خانوم رو نمیشناسی و از راه دور داری فقط نسخه مهر و محبت میپیچین واسش. اظهر و من الشمس هستش که شوهرشون مشکل حاد روحی داره ! خود این خانوم هم به شدت به مشاوره حضوری نیاز داره با یه متخصص.
شما شوهر ایشون رو ندیده تشخیص میدید که آدم بدی نیست !!! و به سرعت هم تشخیص دادید که خانوم مشکل دارند.
اگر شوهرش با این وضعیت روحی بلایی سر ایشون و یا بچه بیاره شما که چیزیتون نمیشه ! نشستین نو خونتون زندگیتون رو میکنید. با جون مردم بازی نکن عزیزم ! یا جون یه بچه معصوم بازی نکن. آدمی که مشکل روانی داشته باشه با منطق که عمل نمیکنه ، با ذهن بیمارش میره جلو !
وقتی مشکل وجود داره باید به دنبال درمان بود و مشکلات روحی اینچنینی هم صبر ایوب میخواد درست کردنش ! اون هم تو سنی که شوهر ایشون هستند ! دوست گرامی دیگه دوره داروی مهر و محبت ریختن تو چای و گل گاو زبون دم کرده بخورد شوهر دادن و به امید بهبود نشتن تموم شده ! دوره دوره علم روانشناسی هستش !

خیلی جدی بهت 2 نکته را میگم :

1-یه بار دیگه پست منو بخونی چون مرتب تکرار کردم که بره پیش مشاور و اصلا نگفتم که دنبال گل گاو زبونی که شما بهش اشاره کردی باشه من حتی بهش نگفتم که برگرده خونه شوهرش ، شما اول با دقت بیشتر بخون ببین من چی بهش گفتم

2- اجازه بی احترامی نداری

[نازنین2010]

هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد! چطور نتیجه گرفتین میشه تفکرات یه آدم بزرگسال رو تغییر داد؟ با رفتارهای خودمون با تصمیم خودش؟! خانم بیکران اگه یه زن فوق العاده هم بشه قرار نیست شوهرش هم دقیقا همین اتفاق واسش بیافته !
چرا برای سرطان هم چای نبات تجویز میکنیم؟! تفکرات قدیمی و دل گرمی خودمون رو بخورد مردم میدیم و نتیجش چند سال دیگه میشه فرار دخترش از خونه اونم با اولین دوستت دارم مسموم یه آدم سودجو. نتیجش میشه کتک خوردن بیکران، مصدومیت شدید و مرگ آنی . اونم نباشه افسرگی و رنج مداوم. طلاق منفورترین حلال هست ولی هست تا از یه آینده وخیم و تباه پیشگیری کنه.
این زن هم از امروز باید خودش تصمیم بگیره .

من حرف از تلاش برای تغییر مثبت زدم ، صحبت من این بود قبل از وکیل و دادگاه مشاور برن ، گفتم برا دادگاه هنوز وقت هست ،

روانشناس برا شما چایی نباته؟ کمک گرفتن از یه مشاور خانواده یه پیشنهاد منطقی و علمی هست همانطور که به پزشک نیاز داریم به متخصص و مشاور روانشناسی و خانواده هم نیاز داریم

متاسفم که هنوز تو جامعه ما کمک گرفتن از یه روانشناس جایگاه واقعی خودش را پیدا نکرده و مردم ما هنوز این ضرورت را درک نکردن