برای اولین بار پای پلیس به خونمون کشیده شد

[فکور]

سلام
به نظر من هم راهی جز طلاق با این مرد باقی نمی مونه
مگر اینکه راضی به رفتن پیش روانپزشک و درمان باشه که خیلی خیلی بعیده

پس جونت رو بردار و فرار کن
جون خودت و جون و روح دختر طفلکت رو

با مهریه
یا حتی بدون مهریه

اگر تصمیم منطقی و عقلانی جدایی هست باید مقتضیاتش رو هم رعایت کنی مثلا به همون اندک خوبی که داشته کلا فکر نکنی (که واقعا خیلی اندک بوده)
باید از نظر ذهنی هم آماده این کار باشی

اینا رو از روی این تاپیکت نمی گم از روی مسائلی که در تاپیکهای قبلی هم اشاره کردی میگم

[نیکیا]

آقای مدد جوی سابق این تاپیک متعلق به شما نیست، من سبک نوشتاری شما رو خیلی خوب میشناسم با خوندن سه چهار جمله ی تاپیک هاتون میفهمم که کدوم تاپیک مال شماست، مثل چند تا تاپیک جعلی که اخیرا باز کردید و حتی کاربرهای قدیمی تالار هم فریب خوردند و براتون پست گذاشتن اما من با خوندن چند جمله ی اولتون می‌فهمیدم خودتونید و تاپیک رو میبستم. الآنم این واکنش عصبی شما به بی توجهی من به تاپیک های جعلیتونه. موفق باشید.

[yaasi]

سلام
دلم واسه شوهرتون سوخت. اولین بار بود میشنیدم که یک مرد واسه خوردن یک شیشه نوشابه کلی تدارکات چیده و قصد داشته حتما مواد پیتزا بخرد تا با پیتزا اون نوشابه گرانبها را بخورد و لذتش را دو چندان کند. اخییی بیشتر به جای اینکه بخندم به همچین چیزی دلم میسوزد. شوهر شما چقدر موجود مضطرب و بیماری هست.....
و اما شما خانوم بی کران. شما حالتون از شوهرتون به مراتب بدتر هست. احتمالا شما اختلال شخصیت مازوخیستی دارین. عین شخصیت زرین کلاهدر داستان زنی که مردش را گم کرد صادق هدایت.....
نمیدونم چرا دلم واسه شما حتی یک ذره نسوخت. دلسنگ نیستم ولی انسانی که اینهمه تحقیر را تحمل کند و بعد بگه اخی فلان روز شوهرم واسه تولد دخترم کیک خرید. وااآی چقدررررررررر محبت کرد. همچین انسانی دلسوختن ندارد.
ببخشید اگه رک گفتم.
موفق باشید

[بی کران]

سلام همدردی های عزیز
ممنونم بابت اینکه کنارم هستید . من دیروز مدارک رو برای وکیلم بردم و وکیل گفت برم از ثبت برگه اجرای مهریه رو بگیرن و قرار شد از فردا شکایت شروع بشه . تو رو خدا توی این راه کمکم کنید تا افکار منفی و سرزنش ها سراغم نیاد . یک نفر از اقوام بهم میگه وکیل و شکایت بازی رو ول کن خودت یا یه بزرگتری به شوهرت زنگ بزنید و بهش بگید که توافقی از هم جدا بشیم . نظر شما چیه ؟ راه قانونی رو پیش بگیرم یا بهش رنگ بزنم برای توافق؟

[talaei]

سلام همدردی های عزیز
ممنونم بابت اینکه کنارم هستید . من دیروز مدارک رو برای وکیلم بردم و وکیل گفت برم از ثبت برگه اجرای مهریه رو بگیرن و قرار شد از فردا شکایت شروع بشه . تو رو خدا توی این راه کمکم کنید تا افکار منفی و سرزنش ها سراغم نیاد . یک نفر از اقوام بهم میگه وکیل و شکایت بازی رو ول کن خودت یا یه بزرگتری به شوهرت زنگ بزنید و بهش بگید که توافقی از هم جدا بشیم . نظر شما چیه ؟ راه قانونی رو پیش بگیرم یا بهش رنگ بزنم برای توافق؟

بذار راحتت کنم شما باز بر میگردی . خودتو سرزنش میکنی که چرا امروز کتک نخوردم. چرا امروز فوش نشنیدم. چرا امروز یه دل سیر غذا میخورم. چرا انقدر آرامش دارم !خانم برگرد خونه شوهرت. فقط قبل برگشتن بگو پدرت ازتون شکایت کنه و یجوری بچه رو از شما و همسرت جدا کنن. اون بچه حق حیات داره، چون چند سال دیگه یه دختر فراری بدکار و معتاد ازش ساخته میشه.

[Pooh]

سلام خانم بی کران.
امیدوارم حالتون خوب باشه.

دوستان، لطفا یکم آرامتر و با ملاحظه تر...

خانم بی کران عزیز، به نظر من تصمیم درستی گرفتید. اما بهتره یک سری پایه های قانونی و حقوقی قویتر رو پایه ریزی کنید و فعلا اصلا به ایشون نگید دارید اقدام میکنید و حرفی هم از جدایی توافقی فعلا اصلا نزنید.
بی گدار به آب نزنید و سعی کنید وکیل خوبی پیدا کنید و هیچ کاری و رفتاری رو بدون مشورت با پدرتون و وکیل انجام ندید. پدرتون رو حتما در جریان تمام اتفاقات و نظرات وکیل قرار بدید و سعی کنید با سیاست و آگاهی پیش برید.

ما هم واقعا نمیدونیم همسرتون در طول زندگیش چه اتفاقاتی براش افتاده که این مشکلات براش ایجاد شده. چون به هر حال هیچ کس خبیث از شکم مادرش زاده نمیشه. همه معصوم و زلال به دنیا میان و عوامل اکتسابی و تربیتی و محیطی بسیار تاثیر گذار هستن در شکلگیری شخصیت فرد. بنابراین قضاوتی در مورد ایشون نباید کرد. انشالله که ایشون حاضر به قبول ایرادات خودشون و رفعش باشن. به هر حال ایشون هم خدایی داره که از ما به حالش آگاهتره و ما هم معلوم نیست اگر در شرایط هر کسی دیگه بودیم دقیقا چی کار میکردیم. همیشه از بیرون گود حرف زدن آسونه.

اما به هر حال، مساله مهمی که وجود داره این وسط، دختر شماست. اگر این دختر هم بخواد در معرض چنین رفتارهایی قرار بگیره و شاهد چنین برخوردهایی باشه، آسیب میبینه.

طلاق چیز خوبی نیست. دردناکه، ترسناکه و.... اما واقعا گاهی لازمه. به قول دکتر هلاکویی، مثل جراحی میمونه که در کل چیز ترسناک و بدیه ولی گاهی لازمه.

بنابراین بهتره بیشتر به اینکه کار درست و عقلانی چیه و در دراز مدت چه نتایجی خواهد داشت فکر کنید. به نظر من جدایی تصمیم بهتریه در این شرایط. اما باز هم این شمایید که باید تصمیم بگیرید خواهر عزیز.

نگران نباشید. زندگی گاهی سخت میشه. اما شاید ارزشش رو داشته باشه.

حتما تحت نظر مشاور حاذق، وکیل حاذق و با مشورت کسی که به منطق و عقلانیتش اعتماد دارید باشید. زیاد نذارید حرفهای این و اون غیر متخصص روتون تاثیر بذاره.

برای جلوگیری از نظر دادن افراد غیر متخصص هم، بهتره فعلا موضوع رو در حد خانواده خودتون نگه دارید و نذارید درز پیدا کنه فعلا توی فامیل و آشنا و در و همسایه. تا مسایل حاشیه ای و نظرات سطحی و متناقض پیش نیاد و بتونید روند صحیح و قانونی و منطقی و تخصصی رو بهتر طی کنید.

مواظب خودتون هم باشید.

[talaei]

دوستان، لطفا یکم آرامتر و با ملاحظه تر...
ما هم واقعا نمیدونیم همسرتون در طول زندگیش چه اتفاقاتی براش افتاده که این مشکلات براش ایجاد شده. چون به هر حال هیچ کس خبیث از شکم مادرش زاده نمیشه. همه معصوم و زلال به دنیا میان و عوامل اکتسابی و تربیتی و محیطی بسیار تاثیر گذار هستن در شکلگیری شخصیت فرد. بنابراین قضاوتی در مورد ایشون نباید کرد
.

سلام.
وقتی خوندم، مخم سوت کشید. پناه بر خدا!
میشه بگید کدوم خوبی های شوهرتون رو وقتی میرید خونه پدرتون یادتون میاد؟؟!!
هر خوبی هم که کرده باشند، جبران همین یه حرکت زشتشون که در این تاپیک گفتید نمیشه.
من موندم شما چجوری این همه تحقیر و خفت رو به خودتون اجازه میدید تحمل کنید؟
دلتون اگه برای خودتون نمیسوزه، برای دخترتون بسوزه.
پدرتون کاملا درست میگن. اگه میخواید برگردید خونه همسرتون، واقعا حق دارند طردتون کنند. فقط کاش اگر میخواید برگردید، پدرتون یه وکیل میگرفت برای دختر شما، که ثابت کنه نه شما نه شوهرتون، صلاحیت عقلی و روانی و اخلاقی برای بزرگ کردن دخترتون رو ندارید و دخترتون رو قانونا خودش به سرپرستی میگرفت. چون واقعا اگر بخواید برگردید به اون زندگی، باید به عقل و روان خود شما هم شک کرد!

خدا به دخترتون رحم کنه.

عزیزم، اون خارج بردناش و خونه خریدنهاش که وعده دروغه. خودتون هم میدونید.

کیک تولد خریدن و... هم عزیزم بهش نمیگن خوبی و لطف. بلکه وظیفش بوده. و جالبه برای وظیفه هاش هم منت میذاره و با تهدید انجام میده!
چشماتون رو باز کنید خانم. مرد به اونی میگن که برای جان و سلامت و رفاه و حرمت زن و بچه اش، از جون خودش حاضر باشه بگذره. نهه اینکه بیاد چنین بی حرمتی هایی کنه.
یکم به حق و حقوق خودتون نه به عنوان یک زن، بلکه به عنوان فقط یک انسان، واقف بشید. بعد میفهمید که تفاوت صبور بودن با تو سری خور بودن، تفاوت لطف با وظیفه، تفاوت ارزش با حقارت چیه.

مادامی که شما، در مقابل این رفتارهای شوهرتون، اقدام قاطع نکنید و به ادامه فکر کنید، از دخترتون موجودی ضعیف میسازید
خانم، نمیخواد کار سختی کنید تا بفهمید رفتار شوهرتون چقدر زشت و رفتار شما چقدر بدتره. .

lllllllllllllllllllllllll lllllllllllllllllllllllll llllllllllllllllllllllll

تاپیکای قبلی رو دیگه در جریان نیستیم چقدر تند رفتین یا قضاوت کردین. یا آفتابی باشین یا مهتابی! منکه فقط یه نظر دادم و اون نظرم حرفیه که دوباره برتون میگردونه سرخونه اول. زمان همه چیو مشخص میکنه من رفتنی ام ولی شماحتما اینجا بازم شاهدش هستین. بدرود

[Pooh]

lllllllllllllllllllllllll lllllllllllllllllllllllll llllllllllllllllllllllll

تاپیکای قبلی رو دیگه در جریان نیستیم چقدر تند رفتین یا قضاوت کردین. یا آفتابی باشین یا مهتابی! منکه فقط یه نظر دادم و اون نظرم حرفیه که دوباره برتون میگردونه سرخونه اول. زمان همه چیو مشخص میکنه من رفتنی ام ولی شماحتما اینجا بازم شاهدش هستین. بدرود

سلام.
من متوجه نشدم منظورتون و دلیل رنجشتون از پست های من چی بوده و یا حتی چه تماقضی در پستهام دیدید که نیاز شد تذکر بدید که یا آفتابی باشم یا مهتابی؟
و ممنون میشم توضیح بدید.

اما به شخصه کاملا از دو پست اولم مطمینم. مردی که چنان حرکت زشتی انجام بده، نمیتونه پدر خوبی باشه و دختر سالمی تحویل جامعه بده. حالا دلیلش این رفتار و پیش زمینه اش و ریشه اش هر چی که باشه، رفتار فوق العاده زشتی بوده. و به نظر من هم طلاق گرفتن بهتره. چون خیلی ها مشکلات وحشتناکی دارن، ولی اون حرکت زشتی که ایشون انجام دادن رو انجام نمیدن. در واقع این حرکت ایشون جایی برای شک به اینکه باید طلاق گرفت نمیذاره. بقیه رفتارهاشون رو کاری ندارم.

منتها در پست آخرم، به جز اون قسمتی که در اینجا نقل کردید و رنگی و بولد کردید، خیلی حرفهای دیگه هم بود که در پاسخ به سوال شما برای اینکه توافقی باشه جداییتون یا توافقی نباشه بود. که امیدوارم توجه کنید و با نظر مشاور و وکیل و مشورت پدرتون پیش برید.

ضمن اینکه من هم یک فرد عادی و غیر متخصصم. و با حرفهای من اگر حتی تناقضی دارند، نباید دچار دو گانگی و نوسان بشید. چون این من نیستم که بتونم برای شما تعیین تکلیف کنم یا به جای شما تصمیم بگیرم. اما همونطور که قبلا هم گفتم، حتما نظر متخصصان از روانشناس و مشاور خانواده گرفته تا وکیل و مشاوران حقوقی رو در مراحل طلاق جویا بشید و طبق نظر اونها مسیر رو طی کنید. ضمن اینکه پدرتون هم به نظر انسان عاقلی میان و خوبه که در هر کاری باهاشون مشورت کنید.

[بی کران]

ممنون از همه شما و معذرت می خوام که شما رو هم درگیر مشکلاتم کردم
من پیش وکیل با پدرم میرم این وکیلی هم که گرفته بودیم تقریبا همسن خودم بود و احساس میکنم تازه شروع بکار کرده بود . متاسفانه همه دارایی همسرم اعم از مغازه هاش سرقفلی ( ارباب) دارن و ماشینش رو هم که از دوستش خریده سند به نام خودش نزده . وکیل هم دستمزدش رو اول می خواست و می گفت چون شوهرت چیزی برای توقیف کردن نداره نمی تونم
قولی بهت بدم . به نظرتون اگه پیش یه وکیل با تجربه برم می تونه کاری برام بکنه ؟ یا خودم از طریق دادگاه درخواست طلاق بدم؟

[فکور]

سلام
وضعیت مالی پدر شما در چه حد هست؟
آیا امکان پرداخت هزینه وکیل رو ندارن؟

اینکه همسر شما اموالی به اسم خودش داره یا نداره رو کاری ندارم
ولی به هرحال از طریق مهریه تحت فشار قرار می گیره و این فشار براش لازمه

و اینکه بیماری روانی همسرت رو نمی تونی ثابت کنی؟ شاید اثبات این موضوع از مطالبه مهریه هم مهمتر باشه
اینو هم از وکیل بپرس

و اینکه تا جایی که من می دونم می تونی همه مهریه رو اجرا نذاری و مثلا بیست یا پنجاه سکه از کل مهریه رو به جریان بندازی که حق وکالتش کمتر بشه
از اون طرف هم که میگی همسرت اموال به نام خودش نیست پس وقتی بحث توقیف اموال مطرح نباشه مقدار کمتری به جریان بیفته به نظرم اشکال ایجاد نمی کنه فقط بحث فشار آوردن هست که وقتی قرار باشه ماهی یک یا نیم سکه مجبور باشه بده فرق نمی کنه چند تا سکه رو اجرا گذاشتی تا بیاد اون قبلی ها رو بده سکه های بعدی رو میذاری اجرا

و اینکه با اوصافی که از همسرت گفتی بعید می دونم منطق نقشی توی زندگیش داشته باشه که بخواد بیاد منطقی دنبال طلاق توافقی
پس بعیده که صحبت کردن دردی رو دوا کنه

پیشنهاد فامیلتون برای یه سیستم منطقی جواب میده نه برای یه سیستم معیوب