به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array

    شرایط جدید زندگی بعد از تولد فرزندم

    3ماه گذشت اما زندگیم هنوز به روال سابق برنگشته...
    احساس ناامیدی و تنهایی میکنم و شرایط جدید گاهی(نه همیشه) از ظرفیت تحملم خارج میشه.
    همسرم به خاطر هزینه های زیاد زندگی مجبوره تا دیروقت کارکنه و وقتی میاد خونه ساعت 9شب به بعد میشه.
    خانواده ی من توی شهر دیگه ای هستن که 40کیلومتر فاصله داریم و دسترسی راحت نیست . جوری نیست که وقتی دلم گرفت بهشون سربزنم وو بعدش برگردم خونه.
    دوستی توی شهر محل زندگیم ندارم و فقط خانواده و فامیل همسرم هستن که به اندازه ی کافی دیدارشون میکنم یعنی به خاطر بچه بیشتر روزهای هفته یا ما اونجاییم یا اونا خونه ی ما هستن.
    همسرم به من میگه تو کم تحملی و نازپرورده.
    گاهی تمام ناراحتی ها و خستگی هام با 2ساعت دیدار خانوادم یا فامیلام برطرف میشه اما خب نمیشه و در دسترس نیستند. نمیتونم هر وقت دلم گرفت عزیزی رو ببینم بلکه باید صبر کنم تا موقعش شد برم و 2روز کامل بمونم و همسرم تنها بمونه.
    دوست داشتم تا همسرم سرکار هست من برم و به مهمونی و تفریحم برسم و وقتی میاد خونه باشم اما خب شرایط جور دیگه ایه.
    دوستای خوبم به نظرشما چیکار کنم تا از ناراحتی های گاه و بیگاهم کم بشه و زندگی جدید رو به خوبی مدیریت کنم.
    ممنونم
    اندکی صبر، سحر نزدیک است.

  2. 6 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 01 دی 97), mohamad.reza164 (یکشنبه 25 آذر 97), فرشته اردیبهشت (شنبه 01 دی 97), الهه زیبایی ها (یکشنبه 25 آذر 97), بی نهایت (دوشنبه 03 دی 97), شمیم الزهرا (شنبه 01 دی 97)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array
    سلام

    اینکه شما بتونید خوش باشید به نظر من زیاد به اطرافیان شما ارتباطی نداره.

    شما فرض رو بر این بگذارید که در یک غار به تنهایی زندگی میکنید، لزوما از لحظه لحظه زندگی در غار نهایت استفاده و خوش بودن رو خواهید داشت. یه بار با خفاش ها، یه بار با عنکبوت ها، یه بار با آتیش روشن کردن و ....
    مهم اینه که شما راه خوش بودن رو وابسته به مکان و افراد نکنید. تو هر شرایطی بتونید خوش باشید. حالا نم نم به این شرایط فرزندتونو، همسرتون رو، خانواده همسر ، دوستانی که تو شرایط جدید میتونید داشته باشید رو به شرایط بالا اضافه کنید.

    با کمی برنامه ریزی و استفاده از سیاست های زنونه میتونید در این زمینه همسرتون رو همراه کنید. از طرفی با افزایش فعالیت های اجتماعی تون دوستانتون رو زیاد تر کنید.
    ولی مهم اینه که بتونید در لحظه و در هر شرایطی خوش باشید

  4. 6 کاربر از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده اند .

    Eram (سه شنبه 27 آذر 97), khaleghezey (شنبه 01 دی 97), paiize (شنبه 01 دی 97), فرشته اردیبهشت (شنبه 01 دی 97), بی نهایت (دوشنبه 03 دی 97), شمیم الزهرا (شنبه 01 دی 97)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام ارمِ مهربان و خوش فکر

    زندگی جدیدت مبارک باشه عزیزم

    نیازت رو درک می کنم. برای بعضی انسان ها، هیچ چیزی بهتر از برآورده نشدن یک نیاز، زمینه ساز رشد و تعالی نمی شه.

  6. 7 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    Eram (چهارشنبه 28 آذر 97), khaleghezey (شنبه 01 دی 97), mohamad.reza164 (سه شنبه 27 آذر 97), paiize (شنبه 01 دی 97), فرشته اردیبهشت (شنبه 01 دی 97), بی نهایت (دوشنبه 03 دی 97), شمیم الزهرا (شنبه 01 دی 97)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام

    آقا محمدرضا و میشل عزیزم از شما ممنون که پاسخ دادید.

    میشل جان ممنونم عزیزم. فعلا که از لحاظ روحی و جسمی و معنوی افت زیادی کردم اما امیدوارم اینها زمینه ساز رشدی باشه در آینده.ممنون از اشاره ای که کردی . داشت یادم می رفت که هر سختی و رنجی از جانب خدا میرسه هدفمنده و ما قراره به واسطه اونها رشد کنیم. با یادآوری ات سعی میکنم کمتر مقابله کنم باهاش و بیشتر بپذیرم که هدیه ای از خداست.هم شیرینی فرزندم و هم تلخی تنهایی و سختی کارها.
    آقای محمدرضا حرف های شما درسته . بعضی وقت ها یک جورهایی حالم گرفته بود و هست که ساده ترین مسائل رو نمیتونم تحمل کنم. و با کوچکترین حرف بین من و همسرم بحث به پا میشه . کم تحمل شدم و زودتر اعصابم بهم می ریزه.
    قبلا هم پیش میومد که هیجان منفی ام زیاد بشه اما راهی برای تخلیه اش پیدا می کردم. الان راه های مورد نظر که اجرایی باشه به شدت کم شده چون با وجود بچه نمیشه خیلی کارها رو انجام داد و وقتش رو ندارم.
    اندکی صبر، سحر نزدیک است.

  8. 6 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 01 دی 97), paiize (شنبه 01 دی 97), فرشته اردیبهشت (شنبه 01 دی 97), میشل (چهارشنبه 28 آذر 97), بی نهایت (دوشنبه 03 دی 97), شمیم الزهرا (شنبه 01 دی 97)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    ارم جان 40 کیلومتر خیلی نزدیکه، همسرت هم که تا شب سرکاره. چطور نمی تونی صبح بری و عصر برگردی؟

  10. 7 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 01 دی 97), m.reza91 (پنجشنبه 29 آذر 97), paiize (شنبه 01 دی 97), فرشته اردیبهشت (شنبه 01 دی 97), نیکیا (چهارشنبه 28 آذر 97), الهه زیبایی ها (شنبه 01 دی 97), بی نهایت (دوشنبه 03 دی 97)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام ارم جان خوبی؟ بهتری؟
    عزیزم تو سه ماه انتظار داشتی زندگیت مثل روال سابق شه؟ اصلا منتظر نباش که هیچوقت این اتفاق نمیفته و کلا زندگی بعد از بچه متفاوت از قبله و تا حتی یک سال اول سردرگمی و به هم ریختگی وجود داره
    میدونی ارم جان ما خودمو شادیمونو روحیمونو وابسته به بیرون میدونیم برای همین هم تعادل نداریم یک روز شادیم یک روز غمگین یک روز فول انرژی یک روز سست... چون از درون ساخته نشدیم
    با یک بحث با همسر با یک اتفاق مخالف میل ما به هم میریزیم چون از اونجا که باید شارژ بشیم و رویحه بگیریم نمیگیریم!

    چون دور از خانواده زندگی میکنی میخوام برات از زندگی دوست بسیار عزیز و نزدیکم بگم

    ۷ ساله ازدواج کرده و در یک شهر محروم و مرزی که هیچ آشنا و قومی از دو طرف درش نیست به خاطر کار همسرش زندگی میکنه. جوری فضای شهر هست که اینا هفته ها حتی پاشونو بیرپن نمیذارن (با وجود بچه و نبود جای تفریحی مناسب) از خونه و به خاطر مدل کار همسرش تقریبا ۶ماهی یکباار به شهر ما که شهر خانواده هردوشونه سفر میکنن و تو کل این ۷ سال فقط یک بار مسافرت رفتن به قم.

    خب حالا برات از دوستم بگم که واس خودم تلنگره و از شرایطم خجالت میکشم

    تو مدت سه سال قبل تول فرزندانش (دوتا بچه پشت سرهم در شرایطی که حتی شوهرش شب درمیون خونه نمیاد و کاملا تنهاس آورد) برای خیاطی سفارش داد کتاب و سی دی خرید و بعد یکجارو پیدا کرد یک مدت حضوری رفت برای تعلیم تا حدی که میگفت تو شهرشون ازین بیشتر کسی بلد نیس و سرویس آشپزخونه و لباس و ... برای خودش و حتی گاهی فروش میدوزه. قالی بافی یاد گرفت و تا الان سه تا تابلو فرش بافته. زبانشو تقویت کرد. حوزه علمیه به طور مجازی میخوند و در زمینه اعتقادی فقط هم از طریق کتاب و مجازی خیلییی ترقی کرد. هربار باهاش حرف میزنم کتاب جدیدی رو تموم کرده! جوری انرژی داره که من وقتی بهش فکر میکنم همونجا تصمیم میگیرم یک حرکتی انجام بدم! اونجا معلم خصوصی درس های بچه ها میشد که البته چون غریبه بود تو شهر کوچیک نتونست اینکارو خوب پیش ببره .

    جالبه این دوستم در دوران مجردی بسیار فعال بود و همش در حال کار فرهنگی و اعتقادی بود اما حالا اینطور خونه نشین شده و جالبترش اینه بسیار راضیه! بارها ازش شنیدم که میگه به همسرم به شوخی میگم چقدر دیر اومدی به خواستگاری من تا من خوشبخت بشم!!!!!!!!!! (درحالیکه هرکی از بیرون زندگیشو میبینم دلش میسوزه که این آخه کجاس داره بیچاره زندگی میکنه اونم با وضع مالی خیلی معمولی و حتی نامناسب) فکر نکن شوهر خیلی فوق العاده ای از نظر اخلاقی داره نه اصلا! من از نزدیک میشناسمشون و اتفاقا خیلی هم مشکلات دارن.

    اما اینهمه موفقیت و رضایت اونم در شهر غریب چطور کسب شده؟

    اما یک مطلب دیگه اینکه بلاخره رسیدن به اونجاها زمانبر و نیاز به تلاش زیاده اما در همین شرایط فعلی میشه سعی کرد برای خودت لذت هاتو زیاد کنی. مثلا کتاب خوندن با یک فنجون قهوه، فیلم دیدن، رسیدن به خود (رنگ کردن مو، یک تغییر تو ظاهرو...)، پختن غذای مورد علاقه خودت، پختن کیک و شیرینی مورد علاقت، الان هوا سرده ولی بعدا که خوب بشه بچتو بذار کالسکه برو بیرون راه برو، این مدتی که اونجایی دوست پیدا نکردی؟ رفت و امد به مسجد هم نشاط بخشه هم میتونی دوستای خوبی ان شالله پیدا کنی، مزار شهدای شهرتون بری، هفته ای یک روز اگر امکانش هست دخترتو بذاری پیش مادرشوهرت بری دو ساعته استخرو بیای یا هر ورزش نشاط بخش دیگه که دوست داری، تو خونه حتما ورزش کنی دخترت هم براش جالبه و نگات میکنه. خلاصه کلا خودتو تنها ببین و از همین شرایط ببین چطور میشه لذت برد منتظر اومدن همسرت نباش تا بهت انرژی بده یا متوجه زحمات و خستگیات باشه عزیزم. یکی از بزرگترین موهبت هایی که با اومدن پسرم خدا بهم داد این بود که فهمیدم باید امیدم فقط به خدا باشه از هیچ احدی انتظاری نداشته باشم که هرچی از بقیه بیشتر قطع امید کنی میبینی چقدر کارات بهتر پیش میره و موفقتری.

    برایت بهترینهارو آرزو دارم ببخشید طولانی شد

  12. 4 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 01 دی 97), paiize (شنبه 01 دی 97), فرشته اردیبهشت (شنبه 01 دی 97), بی نهایت (دوشنبه 03 دی 97)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 13:02]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,566
    امتیاز
    44,733
    سطح
    100
    Points: 44,733, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,973

    تشکرشده 6,446 در 1,461 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام ارم عزیز،تبریک میگم تولد فرزندتو،مثل اینکه دختره، دعا کن خدابه منم یه دختر بده که با داداشش کلی برنامه داریم واسش!

    عزیزم از هرفرصتی واسه انرژی دادن به خودت استفاده کن.این بی حوصلگی وناراحتی بعد از زایمان طبیعیه حداقل تا یکسال.حتما ویتامین های بدنت رو چک کن.کم خونی وشرایط جسمانی ات توی به وجود اومدن این شرایط خیلی تاثیر داره.مخصوصا ویتامین دی
    واسه دخترت چکار میکنی?شعر میخونی؟قصه میگی؟ نمایش بازی میکنی؟نگو کوچیکه وفقط سه ماهشه که مطمئن باش از مامان خوش انرژی بیشتر لذت میبره.
    چراصبر میکنی تاشرایط خاصی پیش بیاد واسه طی کردن 40کیلومتر!به قول میشل که راهی نیست.هفته ای دویاسه بارمیتونی بری وبیای.همینالان من از این سر شهر تااون سر شهر بیشترازاین بایدبرم!
    رانندگی میکنی؟اگه آره که راحت میتونی با دخترت بری وبیای
    خودت رو وحال خوبت رو محدود ووابسته نکن.
    موفق باشی

  14. 4 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 01 دی 97), فرشته اردیبهشت (شنبه 01 دی 97), الهه زیبایی ها (شنبه 01 دی 97), بی نهایت (دوشنبه 03 دی 97)

  15. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    بسلامتی و میمنت ایشالله به خوشی باشه همیشه،آی که جان اگه ابجی بزرگه من بود دخترم که داری یعنی زندگی میکرد باهاش یعنی زندگی میکرد با دخترش لباس بخره لباس ببافه قربون صدقه ش بره باهاش بازی کنه یعنی دنیاییه برای خوش. البته درسته بابا شدما ولی کلا بچه داری مخصوصا نوزاد سخته از همه چی میوفتی برنامه زندگی بهم میخوره خصوصا تنهایی باشی هم سختتره ولی شیرینی خاص خودشم داره هرروز بزرگتر میشه تغییرات کوچکی هرروز اتفاق میوفته میتونید توی گروههای مادرانه عضو بشی سایت و تلگرام کلا سعی کنی لذت ببری.من همینقدر بیشتر بلد نیستم ولی حتما برای شال و لباس و کلاه و دستکش بباف کاموایی وقت کرد عالیه

  16. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (شنبه 01 دی 97), الهه زیبایی ها (شنبه 01 دی 97), بی نهایت (دوشنبه 03 دی 97)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام ارم عزیزم

    خسته نباشی
    الان من قشنگ درکت می کنم چی میگی
    من پیش خانوادمم ولی بیشتر از تو دلتنگم
    این تاپیکیه که میخواستم منم بزنم خوب شد تو نوشتی.

    من خیلی فراز و فرود داره حالم
    همسر منم مثل همسر تو تا اخر شب بیرونه
    فکر کن تو این وضعیت اسباب کشی کردیم به خونمون و هزار تا کار دیگه

    همش احساس میکنم من و همسرم از هم دور شدیم کلا چشم براهم تا بیاد
    این حس دلتنگی خیلی اذیتم میکنه ولی به قول میشل میدونم که وقتی درد میکشیم یعنی داریم یه پرده پخته تر میشیم و آگاه تر .
    ولی منم حالم خوب نیست ...

    همش تو خونه ام دخترم دلدرد داره و به هیچ کاری نمیتونم برسم.
    ولی فکر کنم بریم جلوتر بهتر بشه

    نمی دونم

  18. 3 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 02 دی 97), الهه زیبایی ها (شنبه 01 دی 97), بی نهایت (دوشنبه 03 دی 97)

  19. #10
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت نمایش پست ها
    سلام ارم عزیزم

    خسته نباشی
    الان من قشنگ درکت می کنم چی میگی
    من پیش خانوادمم ولی بیشتر از تو دلتنگم
    این تاپیکیه که میخواستم منم بزنم خوب شد تو نوشتی.

    من خیلی فراز و فرود داره حالم
    همسر منم مثل همسر تو تا اخر شب بیرونه
    فکر کن تو این وضعیت اسباب کشی کردیم به خونمون و هزار تا کار دیگه

    همش احساس میکنم من و همسرم از هم دور شدیم کلا چشم براهم تا بیاد
    این حس دلتنگی خیلی اذیتم میکنه ولی به قول میشل میدونم که وقتی درد میکشیم یعنی داریم یه پرده پخته تر میشیم و آگاه تر .
    ولی منم حالم خوب نیست ...

    همش تو خونه ام دخترم دلدرد داره و به هیچ کاری نمیتونم برسم.
    ولی فکر کنم بریم جلوتر بهتر بشه

    نمی دونم

    حالا قدر مادراتون رو بیشتر درک می‌کنیم چقدر سخته مادر بودن و همینطور بابا بودن چقدر مسولیت بزرگیه .ولی چقدر دلنشین است و البته لذتبخش تازه پسرم دنیا اومده ای دارم زندگی میکنم خیلی حال میده ولی طفلی خانم خیلی سخته مادر بودن خدا خیرتون بده و همچنین صبر بده لذتش برای باباهاست سختیش برای شماها

    ایشالله یکم بزرگتر بشن بما هم لذت ببرین از وجدشون
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  20. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    الهه زیبایی ها (یکشنبه 02 دی 97), بی نهایت (دوشنبه 03 دی 97)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.