به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 24
  1. #11
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام سلام

    خیلی ممنون از اینکه به من لطف دارید و نظرهاتون رو میگین.

    آقای خاله قزی غیبت طولانی مدتی از تالار داشتید ، عرض خیر مقدم به مناسبت بازگشت دوباره شما . قدم نورسیده شما هم مبارک باشه. راستی کوچولوی من گل پسره. اتفاقا من هم قبل تولدش براش چیزای خوشگل نمدی درست کردم اما خب الان همینکه به شام و ناهار و صبحانه خودم برسم و اندک چرتی بزنم طول روز و بسنده کردم.چون وقت ندارم.البته با پسرم بازی میکنم و براش لالایی میخونم و شعر و... .
    فرشته اردیبهشت عزیز پسر منم دلپیچه داره و آروم و قرار نداره ،چند روزه میخوام بیام جواب بدم اینجا نمیشه. تازه الان دو روزه خونه مادرم هستم و نمی رسم بیام همدردی اگر خونه خودم باشم بیشتر درگیرم.
    منم امیدوارم تا چند ماه دیگه اوضاع بهتر بشه.
    شمیم جان ممنون از لطفت. حرف هات باعث شد جرقه هایی در ذهنم شکل بگیره و بالاخره تصمیم گرفتم هفته آینده به قصد خرید برای خودم و... یکی دوساعتی پسرم رو بذارم پیش مادرشوهرم و بزنم بیرون .
    من مسجد و اینا می رفتم اما الان نمیرم دیگه.دوست هم دارم اما هیچ کدوم مال این شهر نیستن. جوری نیست که بهشون راحت دسترسی داشته باشم . تو پیداکردن دوست جدید و رفت و آمد یکم سختگیرم.
    ایده ورزش توی خونه هم خوبه مخصوصا اینکه پسرم با دقت و تعجب نگام میکنه و حرکات دست و پا رو دوست داره.

    پائیزه جان ، ممنونم عزیز. گواهی نامه دارم اما چندسالیه رانندگی نمیکنم. بدون ماشین واقعا سخته تازه اگرم رانندگی می کردم باز هم بچه 3ماهه رو نمیشه گذاشت به حال خودش.حداقل پسر منو نمیشه گذاشت.کلا میخواد تو بغلم باشه. شما از صندلی ماشین استفاده میکنین؟ خوب و مطمئن هست؟ من هنوز نخریدم و نمیدونم لازمه بخرم یا نه؟
    براش شعر میخونم و لالایی و باهاش بازی میکنم اما به اندازه ای که وقت داشته باشم و انرژی.
    بیشتر دوست داره تو بغلم باشه یا باهاش بازی کنم و فقط وقتی خوابه به کارهام میرسم که اون هم گاهی خیلی کم میخوابه مخصوصا طول روز . و وسط خواب چندبار بیدار میشه و گریه میکنه باید بالاسرش باشم و تا کاملا بیدارنشده دوباره خوابش کنم.

  2. 3 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 02 دی 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 03 دی 97), بی نهایت (دوشنبه 03 دی 97)

  3. #12
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    صندلی ماشین ما داریم عالیه بچه خیلی دوست داره هم خوشحال میشن و هم اینکه بعضی وقتها می‌خوابند. اووووووه تازه سه ماهه ماهشه؟!!! عادیه وضعیت تازه دست تنها یادمه مهدیه سادات چند نفری نگهش میداشتن خانواده خانومم منم تا چهل روز توی خونه مجردی بودم واقعا مادر بودن سخته ایشالله بزرگتر بشه بهتر میشه

  4. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Eram (دوشنبه 03 دی 97), بی نهایت (دوشنبه 03 دی 97)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام ارم جان.

    تبریک میگم. دوستانی که مادر و پدر هستند همه حرف ها رو زدن.

    فقط خواستم بگم مواظب افسردگی پس از زایمان باش و حواست باشه علائمت رو چک کنی و البته تا اونجایی که می تونی پیشگیری کنی.

    احساست با احساس مادرهایی که بچه های کولیکی دارن یکی هست، خدا بهت قوت بده تا بتونی پرانرژی این دوره رو سپری کنی تا گل پسرت کمی از نظر خواب و دل درد و ... به روتین برسه.

  6. 3 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    Eram (دوشنبه 03 دی 97), khaleghezey (دوشنبه 03 دی 97), بی نهایت (دوشنبه 03 دی 97)

  7. #14
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید ربطی به مشکلات ندارد ولی خواهشاً موقع خوابیدن بچه سه ماهه داری شب خیلی زیاد هواست باشه خدایی نکرده مشکلی پیش نیاد.بعدشم بیرون میری سرماخوردگی اپیدمی شده با آنفولانزا خیلی مراقب باش.

  8. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Eram (دوشنبه 03 دی 97), بی نهایت (دوشنبه 03 دی 97)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 14:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,783
    سطح
    71
    Points: 11,783, Level: 71
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 267
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    من درکت می کنم منم توی شهر همسرم غریبم
    با این تفاوت که سرکار میرم و با خانواده همسرم در ارتباط نیستم
    خیلیییییییییییییییییی مردم این شهر سردن و ارتباط باهاشون سخته
    خانواده همسرم اهل رفت و آمد نیستن فقط برادرهای شوهرم سالی یه بار ماه رمضان میرن خونه هم برای افطار و عیدها برای عید دیدنی

    محل کارم هم سوت و کوره منم و کامپیوترو ....
    مامانم 800 کیلومتر از من دوره

    اما کارهایی که می کنم
    یه دوست دارم که هفته ای یه بار همدیگه رو میبینیم
    به بچه ها میرسم و بازی و...
    با خانواده ام در تماسم با تلفن و تلگرام و...
    کتاب زیاد می خونم
    و زیاد میخوابم

  10. 3 کاربر از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده اند .

    Eram (دوشنبه 03 دی 97), khaleghezey (دوشنبه 03 دی 97), بی نهایت (دوشنبه 03 دی 97)

  11. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام

    دوستای خوبم از همتون سپاس گزارم.

    سوال دیگه ای هم دارم اگر لطف کنید و نظر خودتون رو بگین ممنون میشم.
    موضوع تفاوت برخورد من و همسرم در ارتباط با فرزندمون هست. اگر چه هردو عاشقش هستیم اما سبک محبت کردنمون متفاوت هست و من بعضی رفتارهای همسرم رو نمی پسندم.
    مثلا به شوخی پسرمون رو دعوا میکنه و میگه بی تربیت! بچه ی بد! اینارو با اخم میگه و تن صداش هم کمی خشنه . مخصوصا وقتی پیش پدرومادر همسرم هستیم این رفتارش بیشتر میشه.
    بعضی جملاتش که گاهی بهش میکه:
    هرچی گریه کنی فایده نداره بغل مامان نمیری.
    تو بچه بدی هستی نذاشتی ما دیشب بخوابیم.
    بذار بیدار شه! همین بود که نذاشت دیشب بخوابیم .حقشه!
    گاهی سرش داد میزنه ( به شوخی) و وقتی اعتراض میکنم میگه دارم شوخی میکنم و بعدش کلی بوسش میکنه .( که بازم اعتراض میکنم).
    چطور این وسط نقش ام رو جوری ایفا کنم که هردوشون آسیب نبینن؟
    چه برخوردی لازمه انجام بدم؟
    ممنونم

  12. کاربر روبرو از پست مفید Eram تشکرکرده است .

    فرشته اردیبهشت (یکشنبه 16 دی 97)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    عزیزم پیشنهادی که من به ذهنم می رسه و خودم تونستم از طریقش نتیجه بگیرم اینه که پست های روانشناسی که عواقب این قبیل رفتار ها رو شرح دادن رو تو شبکه های اجتماعی پیدا کنی و برای همسرت ارسال کنی.
    یا حتی اگه فکر می کنی اهل مطالعش باشه مقاله های فراوانی که تو اینترنت پیدا کرد رو براش بفرست. گاهی پدر و مادر های ما هم رفتارهای اشتباه زیادی رو با ما داشتن صرف این که فقط از بزرگ ترهای خودشون یاد گرفتن و نمی دونستن می تونه مخرب باشه.

  14. 2 کاربر از پست مفید Parastou تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (یکشنبه 16 دی 97), گیسو کمند (دوشنبه 17 دی 97)

  15. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,699
    سطح
    100
    Points: 39,699, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,254

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام ارم جان خوبی
    ما خدارو شکر یه کم روبراه شدیم و دخترم باهامون ارتباط برقرار کرده و کلی شیرین و خوردنی شده گاهی دوست دارم بچلونمش و این کارو هم میکنم...

    در مورد رفتار همسرت ارم جان حق با توهست نباید همسرتاین طوری بگه
    و میتونی دوستانه چیزی که تو دلته بهش بگی

    اما بیا ریشه ای تر به قضیه نگاه کن ببین قرار نیست همه چی ایده ال باشه همه رفتارشون صحیح باشه واقعا هم نمیشه همچین انتظاری داشت...

    نخواه که معلم باشی و هی به همسرت یاد بدی تو خودت رفتار درست داشته باش و تا جایی که درسته به همسرت موارد لازم رو بگو
    بگو مثلا روانشناسی گفته بچه ها تا سن 18 سالگی حریم خصوصی نباید داشته باشن نظرت چیه تا چه حد باید از کاراش سر دربیاریم و .... و بعد یه اصل درست کنید برا رفتاراتون.

    در مورد رفتار ها هم همونطور که گفتم حساس نشو عزیزم
    مگه ماها خودمون کاملا با اصول تربیتی صحیح بزرگ شدیم؟!
    شرایط موجود رو بپذیر و راحت باش و فقط جاهایی که لازمه خیلی ظریف تغییر ایجاد کن.

  16. 2 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (دوشنبه 17 دی 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 17 دی 97)

  17. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام دوستای گلم

    پرستوجان ممنونم. همسرم اهل مطالعه نیست و دیگه گوشش از نصایح من پرشده فکر میکنم.

    فرشته جان ممنون از لطفت. خداروشکر که روزهای شیرین برای شما برگشته. برای من هم اوضاع بهتر شده . درست میگی ما با اصول تربیتی کاملی بزرگ نشدیم و من از نظر تئوری درک میکنم چی میگی اما این روزها هیجاناتم زیاد شده.
    مخصوصا از نوع منفیش. حساس تر شدم زودرنج شدم.
    علاوه بر وظایف مادری وظایف همسری هم روی دوشم هست که توی این شرایط کم خوابی فشار و خستگی اش برام میمونه.
    نسبت به خانواده همسرم هم کم تحمل شدم و گاهی با حرفم چیزی رو میگم که بعد خودم رو سرزنش میکنم و پشیمون میشم. گاهی فکر میکنم دوستشون ندارم و فقط عیب هاشون به چشمم میاد.
    نسبت به محبت مادرشوهرم به پسرم حساس شدم.توی صحبت هاش یه جوری حرف میزنه و محبت میکنه انگار میخواد پسرم رو مال خودش کنه ( این حرف من شاید خیلی پیش پا افتاده و کودکانه باشه ولی حسی هست که گاهی تجربه اش میکنم). گاهی دلم میخواد به پسرم انقدر محبت نکنه . تو حرف هاش میگه پسرم به بابا مامانش بگه من باشما قهرم بدوه بیاد خونه ما! یا روزی میاد که اصلا پیش شما نمیمونه! یا میخواد جوری نشون بده که پسرم رو بهتر از من نگه می داره.
    با این همه آشفتگی ذهنی چه کنم؟ حالم خوب نیست.
    فکر میکنم از پس کارهام برنیومدم . فکر میکنم همه این مسائل از ضعف منه و این حالم رو بدتر میکنه.

  18. 2 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    میشل (سه شنبه 18 دی 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 17 دی 97)

  19. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,699
    سطح
    100
    Points: 39,699, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,254

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام عزیزم
    من هم همش حال به حالم زود بهم میریزم و واقعا توانم کم شده
    حتی اعتماد به نفسم کم شده و فورا جلو همسرم جوش میارم
    حالا که حرفهای تورو میخونم میگم حتما طبیعت دوران بعد از زایمانه حالا برا یکی بیشتر یکی کمتر
    مثلا دیشب سر این که دخترم گریه می کرد همسرم گفت اه بسه دیگه چقدر گریه میکنی باور کن تحمل صدای بلند و خشم کسی رو ندارم، دو ساعت گریه کردم بعد اومد بچه رو ازم گرفت و خودش نگه داشت.

    ولی حتما میگذره این دوران و رفته رفته بهتر میشه

    البته کم خوابی و خستگی و کمبود ویتامین مشکلات رو بیشتر می کنه
    سعی کن اهن و مولتی ویتامینا رو کامل بخوری و یه دکتر هم تونستی بری مشاور یا متخصص اعصاب و روان.
    خودم خیلی مایلم برم دکتری و یه ارامبخشی بده ولی متاسفانه با بچه نمیتونم و نمیرسم وکمک انچنانی ندارم از طرفی امتحانام رسیده و هیچی نخوندم :)

    البته در مورد خودم میدونم که مقصر ویتامین ها نیستن مدت هاست که نمیتونم مراقبه کنم و رابطه خوبی با خدا داشته باشم و بشینم ساعت ها باهاش راز و نیاز کنم و جایگاهم رو تو عالم بازیابی کنم و بدونم کجا قرار دارم و به خودم یاداوری کنم که چقدر برای خدا عزیز هستم و چه ارزشی دارم...اینه که از درون بهم ریخته ام نه تقصیر دخترمه نه همسرم.

    کلا قاطی پاتی شده همه چی.

    خسته که میشم به این فکر میکنم عید میریم مسافرت و بهار که هوا بهتر شد با دخترم میرم بیرون و میگردم و وقت کافی پیدا میکنم تا باز کتاب بخونم و به خودم برسم

    راستی ارم جان حتما کتابی که ارومت میکنه رو دم دست بذار و بخون من این کارو میکنم واقعا لذت بخشه

    و این که می دونم این دوران گذراست و بچه همیشه چند ماهه نمیمونه ارومم میکنه.

    خونه موندنمون الان کارو سخت تر کرده
    :)

    به مادر شوهرت با جرات مندی و حفظ احترام بگو که این حرف ها چه تاثیری رو خودت و پسرت میذاره و ازش بخواه که دقت کنه.

    عزیزم ببخش با گوشی و جسته گریخته مینویسم و وقتم کمه
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : دوشنبه 17 دی 97 در ساعت 13:48

  20. 2 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (دوشنبه 17 دی 97), میشل (سه شنبه 18 دی 97)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.