به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19

موضوع: مادر شوهر

  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آذر 97 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    5,540
    سطح
    47
    Points: 5,540, Level: 47
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 92 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببینید کاملا بستگی به خواستگارتون داره که این مدت همون یکی دوسال باشه یا تا آخر.
    اما من خودم تجربه زندگی با خانواده همسرمو داشتم درحد 4 ماه طبقه پایینشون بودم. با اینکه مادرشوهرم به هیچ وجه تو زندگی ما دخالت نمیکرد اونم به خاطر اخلاق همسرم که به شدت مستقله و اجازه دخالت به احدی نمیده، اما واقعا شرایط سختیه. من به اندازه شما هم روحیه استقلال طلبی ندارم اما خیلی سخت گذشت و خیلی این موضوع برام مهم بود فقط به دلیل شناختی که از همسرم پیدا کردم قبول کردم وگرنه خیلی خواستگارا رو به این دلیل رد کردم.
    عملا هرچقدرم بخوای کنترل کنی بازم خیلی چیزا رو نمیشه تحت اختیار گرفت. انتظارات واقعا از آدم بالا میره هر لحظه بری بیای دست خودت نیست یه جوری انگار تحت نظری. هرمهمونی بیاد توی هر شرایطی باشی انتظار هست شما هم باشی حالا هرچقدرم ازین موضوع دوری کنی بازم انتظارش هست و عذاب آوره.
    من هیچ تنشی با خانواده همسرم نداشتم همیشه هم میگم خیلی اون مدت به زندگیم کمک کرد البته نه از نظر مالی اما با این وجود اصلا احساس راحتی و استقلال نداشتم.
    به نظرم مسئله مهمیه من به دلیل مشکلاتی که داشتیم این مدت زندگی کردم باهاشون و سر تایمی که همسرم گفته بود جدا شدیم.
    همسر من کلا اعتقادی به این نداره که حتی خونه کناری خانواده اون یا خودش باشیم چون خیلی مستقله و به هیچ قیمتی حاضر نیست نزدیک زندگی کنیم.
    اما شما باید بررسی کنی دقیقا چقد باید نزدیک باشی و خواستگارت چقد رو حرفش وایمیسه روحیه خودتم اینو نشون میده که اصلا راحت نیست برات و همینطور گفتی که محلشون امکانات نداره. یه جا دیدم نوشته بودی پدرخواستگارت رفته اون منطقه تا بتونه واسه پسراشم خونه بخره عروس اول هم باهاشون زندگی میکنه و خواستگار شما هم گفته مورد قبلی رو نخواسته چون با تندی بیان کرده اونجا نمیاد. دراینکه تند بوده یا نه کاری ندارم چون مطمئن نیستم چقد حقیقته ولی اینکه توی دوره آشنایی کسی رک خواستشو بگه به نظر من مشکلی نداره اون خانم میدونسته تحت هیچ شرایطی حاظر به زندگی این مدلی نیس و حرفشم زده.
    حالا شما باید سبک سنگین کنی که حاضری از چه معیارهاییت بخاطر چی بگذری و اهمیت این موضوعی که بیان کردی برات چقدره.
    موفق و خوشبخت باشی

  2. 2 کاربر از پست مفید arah تشکرکرده اند .

    محیان (یکشنبه 18 آذر 97), سمیراه (یکشنبه 18 آذر 97)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 مرداد 98 [ 09:59]
    تاریخ عضویت
    1397-8-20
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    801
    سطح
    15
    Points: 801, Level: 15
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 17 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط arah نمایش پست ها
    ببینید کاملا بستگی به خواستگارتون داره که این مدت همون یکی دوسال باشه یا تا آخر.

    موفق و خوشبخت باشی
    سلام عزیزم ممنون ازین که تو تایپیکم شرکت کردی و تجربت رو گفتی
    خب راستش دلم هوری ریخت از حرفهات

    کم کم راشتم راضی میشدم به اینکه حالا چون ادم مناسبیه برای این مورد
    سازگاری کنم و بهش وقت بدم

    اما وقتی حرف شمارو خوندم....

    خانواده همسرت خوب خودت خوب شوهرتم اجازه دخالت نمیداد اما بازم بهت سخت گذشت اونم تو 4ماه!!!!

    تازه من اصلا نمیدونم این اقا اجازه دخالت میده به کسی یا نه....

    چقدر سخت شد....

    یعنی عاقلانست یه نفر بخاطر همچین چیزی بهترین خاستگاری که تابحال داشته رو جواب کنه ؟؟!
    یعنی شما میگی بی برو برگشت جوابش کنم؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید محیان تشکرکرده است .

    arah (دوشنبه 19 آذر 97)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام عزیزم

    میتونم بپرسم شما چند سالتونه و این آقا از چه لحاظهایی بهترین خواستگار شما به حساب میان؟

    ببین در اینکه در زندگی کنار خانواده همسرت دچار مشکل میشی شکی نیست.مساله اینجاست که خواستگارت چقدر توانایی مدیریت داره و غیر از اون تو چقدر تحملت بالاست.

    اگر بخوای قبول کنی باید این مساله رو بپذیری.حتی اینکه بعدا امکان جابه جا شدن برات وجود نداشته باشه.

    به نظر من با توجه به شرایط اقتصادی جامعه نمیشه خیلی در این موارد سخت گرفت.به قول خودت همین که خواستگارات خونه داره خودت یه مزیت به حساب میاد.

    من اگه جات بودم شناخت رو ادامه میدادم و بیشتر تمرکزم رو روی شناخت خواستگار و اینکه چقدر شخصیت محکم و مستقلی داره میگذاشتم.

    در مورد میزان دخالت خانواده شون به نظرم میشه تو مراحل شناخت و نامزدی و در به جا آوردن رسم و رسومات تا حدی البته نه به طور قطعی متوجه این شد.

  6. 3 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    arah (دوشنبه 19 آذر 97), khaleghezey (سه شنبه 04 دی 97), محیان (دوشنبه 19 آذر 97)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 مرداد 98 [ 09:59]
    تاریخ عضویت
    1397-8-20
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    801
    سطح
    15
    Points: 801, Level: 15
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 17 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آنیتا123 نمایش پست ها
    سلام عزیزم

    میتونم بپرسم شما چند سالتونه و این آقا از چه لحاظهایی بهترین خواستگار شما به حساب میان؟

    ببین در اینکه در زندگی کنار خانواده همسرت دچار مشکل میشی شکی نیست.مساله اینجاست که خواستگارت چقدر توانایی مدیریت داره و غیر از اون تو چقدر تحملت بالاست.

    اگر بخوای قبول کنی باید این مساله رو بپذیری.حتی اینکه بعدا امکان جابه جا شدن برات وجود نداشته باشه.

    به نظر من با توجه به شرایط اقتصادی جامعه نمیشه خیلی در این موارد سخت گرفت.به قول خودت همین که خواستگارات خونه داره خودت یه مزیت به حساب میاد.

    من اگه جات بودم شناخت رو ادامه میدادم و بیشتر تمرکزم رو روی شناخت خواستگار و اینکه چقدر شخصیت محکم و مستقلی داره میگذاشتم.

    در مورد میزان دخالت خانواده شون به نظرم میشه تو مراحل شناخت و نامزدی و در به جا آوردن رسم و رسومات تا حدی البته نه به طور قطعی متوجه این شد.
    سلام انیتاجانم ممنون تو تایپیکم شرکت کردی

    عزیزم من 26 سالمه ایشون 28 سال

    خب من قبلا یه نامزدی داشتم (صیغه نامزدی) که بهم زدمش بخاطر یکسری مشکلات و عدم استقلالش

    و با خیلی ادمها اشنا شدم که هیچکدومشون معیارهای منو نداشتن بطور کلی

    و این ادم از همه لحاظ به من میخوره از لحاظ منطقی،اخلاقی،دینی،خانوادگ ی،تفکر،احساس،ظاهری،و..

    و خب یسری تفاوتهام داریم که دوسش دارم و باعث میشه بهتر باهم کنار بیایم و باعث پیشرفتمون میشه

    میدونم که موقع نامزدی میشه فهمید خانوادش چقدر دخالت میکنن اما خب من واقعا نمی خوام نامزدی

    ناموفق دیگه ای داشته باشم !

    واقعا راهی نیست که بفهمم این موضوع رو ؟؟؟

    دارم ادامه میدم شناخت رو و میبینم از سن کم هرچیزی داره خودش بدست اورده ذهن اقتصادی فوق العاده خوبی داره
    همش در حال برنامه ریزیه اهل حساب کتابه ولی خب خسیس هم نیست،دیدم که برعکس خاستگارهای دیگم
    خانوادش مخالف ازدواجش بامن نبودن و میگن هرچی خودت بگی برای ما مهمه...
    یه نکته مهم اینکه کاملا امادگی خدافظی با دوران مجردی رو داره برعکس اکثر پسرهای امروزی که دلشون نمیاد ترک کنن دوران مجردی رو..

    کلا هیچ مشکلی نمیبینیم هیچکدوم و خیلللللللللللی باهم حرف زدیم
    فقط و فقط نگرانی و دلهره من همین موضوعه

  8. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آذر 97 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    5,540
    سطح
    47
    Points: 5,540, Level: 47
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 92 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم.
    *اول اصلاح کنم حاضر رو توی پست قبلیم الان دیدم که غلط نوشتم.
    عزیزم من نگفتم بی برو برگرد ایشون رو جواب کن گفتم بستگی به ویژگی های خودت داره حتی اون خانم قبلی رو مثال زدم که وقتی دیده به هیچ وجه نمیتونه کنار بیاد حرفشو زده.
    من نگفتم کنار نیومدم گفتم سخت گذشت چون خیلی چیزا رو نداشتم اما من کلا شخصیتی دارم که رودروایسی زیادی دارم یعنی مثلا اگه مهمون میومد عمرا میتونستم بگم مریضم نمیام و خیلی چیزای دیگه.
    عزیزم شما داری میگی هنوز نمیدونی این آقا چقد مستقله پس اصلا در این مرحله جواب رد دادن درست نیست. قرار نیست که شما سریع برین عقد کنید که. اتفاقا این موضوع دلیل خوبیه که بیشتر تو میزان صداقت آقا و میزان مستقل بودن شخصیتش دقت کنی.
    پیشنهاد من اینه این آقا رو توی همه جوانب بدون وابستگی بشناسی تاپیک قبل منو بخون من با اینکه فاصلم از نامزدم دور بود اما به هرروشی شد سعی کردم بشناسمش و خداروشکر هر شناختی که اون موقع بهش رسیدم بعد ازدواجم همون بود. من خودمم میدونستم زندگی با خانواده همسرم سخت خواهد بود تازه اونموقع که نمیدونستم مادرشوهرم اهل دخالت نیست اما چون با تمام وجود همسرمو با خوب و بد قبول کردم و دیدم مناسب همدیگه هستیم این موردو قبول کردم. حتی من گفتم خواستگارای دیگه رو رد کردم بخاطر این موضوع اما همسرمو نه
    عزیزم شما هنوز کامل ایشونو نشناختی و میگی بهترین خواستگاره برداشت من اینه درمورد مسائل مالی و یه سری ویژگی های کلی منظورته که ایشون مناسب ترینه. شما فعلا راه درازی واسه شناخت داری این موردو فعلا تو اولویت نذار منظور من از پست قبلیم این بود اگه میبینی تحت هیچ شرایطی نمیتونی کوتاه بیای و بعد هرچی اذیت بشی زندگیتو خراب میکنی رک حرفتو بزن.
    وقتی شما شک داری که کارت عاقلانس یا نه حتما توانایی سازش رو توی خودت میبینی به هر حال هر فردی همه ایده آل های ما رو نداره مهم اینه چقد از معیارهای اصلی رو داره. شما باییید حتما باهم مشاوره ازدواج هم برین. درحال حاضر تمرکز اصلیتو بذار روی شناخت همه جانبه شخصیت آقا. هر ازدواجی هم نیاز به گذشت داره اگه میبینی طرفت خوبه مطمئن باش حاضری هرجا باشه باهاش زندگی کنی
    ویرایش توسط arah : دوشنبه 19 آذر 97 در ساعت 12:57

  9. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 مرداد 98 [ 09:59]
    تاریخ عضویت
    1397-8-20
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    801
    سطح
    15
    Points: 801, Level: 15
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 17 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط arah نمایش پست ها
    سلام عزیزم.
    *اول اصلاح کنم حاضر رو توی پست قبلیم الان دیدم که غلط نوشتم.
    عزیزم من نگفتم بی برو برگرد ایشون رو جواب کن گفتم بستگی به ویژگی های خودت داره حتی اون خانم قبلی رو مثال زدم که وقتی دیده به هیچ وجه نمیتونه کنار بیاد حرفشو زده.
    من نگفتم کنار نیومدم گفتم سخت گذشت چون خیلی چیزا رو نداشتم اما من کلا شخصیتی دارم که رودروایسی زیادی دارم یعنی مثلا اگه مهمون میومد عمرا میتونستم بگم مریضم نمیام و خیلی چیزای دیگه.
    عزیزم شما داری میگی هنوز نمیدونی این آقا چقد مستقله پس اصلا در این مرحله جواب رد دادن درست نیست. قرار نیست که شما سریع برین عقد کنید که. اتفاقا این موضوع دلیل خوبیه که بیشتر تو میزان صداقت آقا و میزان مستقل بودن شخصیتش دقت کنی.
    پیشنهاد من اینه این آقا رو توی همه جوانب بدون وابستگی بشناسی تاپیک قبل منو بخون من با اینکه فاصلم از نامزدم دور بود اما به هرروشی شد سعی کردم بشناسمش و خداروشکر هر شناختی که اون موقع بهش رسیدم بعد ازدواجم همون بود. من خودمم میدونستم زندگی با خانواده همسرم سخت خواهد بود تازه اونموقع که نمیدونستم مادرشوهرم اهل دخالت نیست اما چون با تمام وجود همسرمو با خوب و بد قبول کردم و دیدم مناسب همدیگه هستیم این موردو قبول کردم. حتی من گفتم خواستگارای دیگه رو رد کردم بخاطر این موضوع اما همسرمو نه
    عزیزم شما هنوز کامل ایشونو نشناختی و میگی بهترین خواستگاره برداشت من اینه درمورد مسائل مالی و یه سری ویژگی های کلی منظورته که ایشون مناسب ترینه. شما فعلا راه درازی واسه شناخت داری این موردو فعلا تو اولویت نذار منظور من از پست قبلیم این بود اگه میبینی تحت هیچ شرایطی نمیتونی کوتاه بیای و بعد هرچی اذیت بشی زندگیتو خراب میکنی رک حرفتو بزن.
    وقتی شما شک داری که کارت عاقلانس یا نه حتما توانایی سازش رو توی خودت میبینی به هر حال هر فردی همه ایده آل های ما رو نداره مهم اینه چقد از معیارهای اصلی رو داره. شما باییید حتما باهم مشاوره ازدواج هم برین. درحال حاضر تمرکز اصلیتو بذار روی شناخت همه جانبه شخصیت آقا. هر ازدواجی هم نیاز به گذشت داره اگه میبینی طرفت خوبه مطمئن باش حاضری هرجا باشه باهاش زندگی کنی
    سلام دوباره عزیزم

    میگم از هر نظر خوبه ولی اونقدر منطقی هستم که بدونم هر ادمی 100% خوب نیست یسری تفاوتهام دیدم
    که بنظرم میاد شریک خوبی باهم بشیم ولی خب خیلی بازم باید بشناسمش
    خوندم تایپیکتو عزیزم شما هم در حد اشنایی و همین شناختهای جزئی شناختی همسرتو
    هرجوری فکر میکنم میبینم تا قبل از نامزدی شناخت ادماتو این موارد ریسکه نامزد قبلی منم همه ی معیارام رو داشت
    خیلی طولانی باهم اشنا شدیم خیلی صحبت کردیمو بعد از نامزدی و رفت و امد تویه خونشون فهمیدم استقلالش صفره
    و حتی در حد انتخاب لباسش استقلال نداره و همرو مادرش براش تصمیم میگیره...

    شماهم بعد نامزدی شناختت بهتر شد

    بله درسته میخام ببینم اونقدری خوب هست برام که در این مورد گذشت کنم یا نه


    والا من یکبار مشاور قبل ازدواج رفتم با کس دیگری یه فرم به ما دادن که داخلش

    مشخصاتمون رو می خواست مثل اهل کجایی تحصیلاتت میزان درامد و ازین جور چیزها
    از هردوتامون خواستن و بعدش مقایسه کردن اخرش چون یکیمون فوق دیپلم داشت یکی لیسانس
    گفتن بهم نمیخورین خب این رو که خودمونم میتونستیم بفهممیم خیلی بنظرم مسخره اومد

    تازه بعدش هم بهمون گفتن 10 جلسه دیگه باید بیاید و این فقط شروعه جالبه جلسه اول هم

    اونموقع ساعتی 45 تومن بود...

    و ازونموقع واقعا زده شدم از مشاور
    من فکر میکردم ابعاد شخصیتیمونو جدا جدا بررسی میکنن و عمیقتر از خودمون بررسی میکنن که باهم اشتراک داریم یا نه

    اما به شدت خورد توی ذوقم

    شما مشاوره ای رفتید توی تهران که راضی باشید ؟؟

  10. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام
    دوست عزیز شما باید تو این مسئله دنبال نکته ها ی به ظاهر پنهانی اما مهمی بشید
    مثل اینکه ایشون خانواده ای داره که بهش کمک کردن همون اول زندگی صاحبخونه باشه و طعم مستاجری رو نچشه با اینکه می تونستن خونه شون رو بفروشن و منطقه ی بهتری خونه داشته باشن
    دوم اینکه اگه خانواده دخالتی باشن عروس اولشون انقد باهاشون راحت زندگی نمی کرد منظورمم اینه که یا تا حالا مستقل شده بودند یا آثار نارضایتی رو تو چهرشون می دیدین
    به نظر میاد حداقل متوسط ها رو داشته باشند .
    بقیه ش هم به خودتون هم مربوط میشه و مهارت های زندگی و آداب معاشرت
    شما در کل باید با خانواده همسرتون رفت و آمهایی رو داشته باشید با نهایت خوش رویی نمی گم هر روز
    اما دو بار در سال که دعوتشون می کنید
    بعید می دونم کسی بخواد به رفت و آمدهای شما و و ... گیر بده
    هر چند که خودتون هم باید به این درک برسید که دوره مجردی تموم شده و رفیق بازی ها رو باید کم کنید و مهمونی هاتون با دوستان و ... کنترل شده تر باشه
    شما نباید این همه شرایط ازدواج رو سخت تصور کنید اونم تو این اوضاع که کسی به خودش جرات داده یه زندگی رو شروع کنه با این همه مشکل اقتصادی که تو کشور هست
    اگه کسی میاد از تجربه ناموفقش با مادر شوهرش میگه شما نباید اون رو در مورد خودتون هم تصور کنید شاید اون شخص مهارتهای لازم با تو ارتباط برقرار کردن با خانواده همسر رو نداشته
    خیلی بیشتر دقت کنید و بخاطر مسایل کوچیک تصمیمهای بزرگ زندگیتون رو خراب نکنید
    موفق باشید

  11. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 04 دی 97)

  12. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام
    عزیزم جدا از این که ایشون چه طور بتونن رابطه ها رو مدیریت کنن و خانواده شون چه قدر مقید به حفظ حریم ها باشن خود شما هم خیلی مهم هستید. این که تعارفی یا خجالتی هستید یا نه؟ مهارت نه گفتن دارید یا نه؟ می تونید اگر از چیزی ناراحت شدید هم مشکل رو حل کنید و مورد ظلم واقع نشید و هم مراقب باشید که کار به دعوا کشیده نشه؟

    به هر حال شروع زندگی زناشویی آسون نیست و تا دو نفر از دو خانواده متفاوت مهارت کنار هم زندگی مشترک داشتن رو کسب کنن زمان می بره و انرژی می طلبه و این یه واقعیته که وقتی نزدیک خانواده همسرت باشی و زیر ذره‌بین اون ها، مدیریت این شرایط سخت تر می شه اما این به معنی محکوم به شکست بودن نیست. یه زندگی مشترک مناسب ( اگه واقعا کم نقص ترین انتخاب ممکن رو داشته باشید) ارزش صبوری داره.

  13. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 مرداد 98 [ 09:59]
    تاریخ عضویت
    1397-8-20
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    801
    سطح
    15
    Points: 801, Level: 15
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 17 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    سلام
    دوست عزیز شما باید تو این مسئله دنبال نکته ها ی به ظاهر پنهانی اما مهمی بشید
    مثل اینکه ایشون خانواده ای داره که بهش کمک کردن همون اول زندگی صاحبخونه باشه و طعم مستاجری رو نچشه با اینکه می تونستن خونه شون رو بفروشن و منطقه ی بهتری خونه داشته باشن
    دوم اینکه اگه خانواده دخالتی باشن عروس اولشون انقد باهاشون راحت زندگی نمی کرد منظورمم اینه که یا تا حالا مستقل شده بودند یا آثار نارضایتی رو تو چهرشون می دیدین
    به نظر میاد حداقل متوسط ها رو داشته باشند .
    بقیه ش هم به خودتون هم مربوط میشه و مهارت های زندگی و آداب معاشرت
    شما در کل باید با خانواده همسرتون رفت و آمهایی رو داشته باشید با نهایت خوش رویی نمی گم هر روز
    اما دو بار در سال که دعوتشون می کنید
    بعید می دونم کسی بخواد به رفت و آمدهای شما و و ... گیر بده
    هر چند که خودتون هم باید به این درک برسید که دوره مجردی تموم شده و رفیق بازی ها رو باید کم کنید و مهمونی هاتون با دوستان و ... کنترل شده تر باشه
    شما نباید این همه شرایط ازدواج رو سخت تصور کنید اونم تو این اوضاع که کسی به خودش جرات داده یه زندگی رو شروع کنه با این همه مشکل اقتصادی که تو کشور هست
    اگه کسی میاد از تجربه ناموفقش با مادر شوهرش میگه شما نباید اون رو در مورد خودتون هم تصور کنید شاید اون شخص مهارتهای لازم با تو ارتباط برقرار کردن با خانواده همسر رو نداشته
    خیلی بیشتر دقت کنید و بخاطر مسایل کوچیک تصمیمهای بزرگ زندگیتون رو خراب نکنید
    موفق باشید
    سلام ممنون زندگی موفق عزیز

    پیام شما یکم دلگرم کننده بود قبل از شما خیلی با حرفهای دوستان دلم گرفته بود
    خب من از دل عروسشون خبر ندارم اصلا نمیدونم راضیه یا ناراضی؟مجبوره بمونه یا دوست داره بمونه؟
    الان نمیشه رو حرف ادمها حسابی باز کرد چه برسه به اینکه ادم بخواد از چهره کسی چیزی رو بخونه،
    ولی خب اونها هم تازه ازدواج کردن فکر نمیکنم یکسال شده باشه
    بله دلگرمی بزرگیه که صاحب خونست ، ولی نمیدونم چطوری باید بفهمم میتونی رابطش رو بین
    من و خانوادش مدیریت کنه یا نه ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Parastou نمایش پست ها
    سلام
    عزیزم جدا از این که ایشون چه طور بتونن رابطه ها رو مدیریت کنن و خانواده شون چه قدر مقید به حفظ حریم ها باشن خود شما هم خیلی مهم هستید. این که تعارفی یا خجالتی هستید یا نه؟ مهارت نه گفتن دارید یا نه؟ می تونید اگر از چیزی ناراحت شدید هم مشکل رو حل کنید و مورد ظلم واقع نشید و هم مراقب باشید که کار به دعوا کشیده نشه؟

    به هر حال شروع زندگی زناشویی آسون نیست و تا دو نفر از دو خانواده متفاوت مهارت کنار هم زندگی مشترک داشتن رو کسب کنن زمان می بره و انرژی می طلبه و این یه واقعیته که وقتی نزدیک خانواده همسرت باشی و زیر ذره‌بین اون ها، مدیریت این شرایط سخت تر می شه اما این به معنی محکوم به شکست بودن نیست. یه زندگی مشترک مناسب ( اگه واقعا کم نقص ترین انتخاب ممکن رو داشته باشید) ارزش صبوری داره.
    سلام پرستوی عزیز
    من خجالتی و تعارفی نیستم پرخاشگر هم نیستم نمیزارم کسی بهم ظلم کنه ولی خب اونقدراهم ماهر نیستم
    که بتونم بدون ناراحتی مسائلم رو بیان کنم معمولا اولش سکوت میکنم بعد که اروم شدم موضوع را بیان میکنم
    خودم رو میشناسم میدونم باید رو چه خصوصیاتم کار کنم تا بهتر بشم ولی میخام ببینم ایشون چقدر استقلال داره
    من بهشون گفتم من دوست دارم جفتمون مستقل باشیم و اینکه من رو به خانوادت اضافه کنی مستقل شدن نیست
    فقط من به ساختمونتون اضافه شدم اینجوری یاد نمیگیریم چطوری رو پای خودمون وایسیم
    قبول داره حرفهام رو و میگه نمی خوام گولت بزنم بگم بیا تو اون خونه من بعدا توی بالاشهر برات خونه میخرم
    چون نمیتونم اما قول میدم ضرف یکی دوسال از ساختمان مادرمینا بریم یجای دیگه که قیمتهاش مناسب باشه
    که من قبول کردم ، با محل معمولی کنار بیام در ازای مستقل بودن
    ولی خب تو دلم نگرانی و دلهرست که ارامشمون بهم بریزه

    ممنون عزیزم

  14. کاربر روبرو از پست مفید محیان تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 04 دی 97)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.