به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array

    چه جوابی به برداشت اشتباه و توهینی که شاید خودم باعثش شدم بدم؟

    سلام.
    یعنی یکی بیاد یه مسلسل تیر بزنه تو مخ من که اینقدر واقعا احمقم! یعنی واقعا از شدت حماقت باید خودمو تیکه تیکه کنم.

    فکر کنم جریان خواستگاری که براش اینجا دوتا تاپیک زدم و شش ماه طول کشید رو تا حدودی یادتون باشه.
    نمیخواستم دیگه تاپیک بزنم توی همدردی. یعنی روم نمیشد دیگه. ولی مجبور شدم بزنم.

    توی خرداد که قضیه تمام شد، دیگه خبری از هم نداشتیم. گرچه تا مدتی من ذهنم درگیر بود که تصمیمم درست بود یا غلط. اما راستش احساس پشیمانی عمیقی هم نداشتم. فقط دل نگران بودم اگر دیگه موردی پیش نیاد چی؟

    تا اینکه آزمون استخدامی آموزش و پرورش رو دادم که قبل از جواب منفی با هم ثبت نام کرده بودیم و ایشون هم شرکت کرده بود. مدتی بعد از اینکه جواب آزمون اومد و قبول نشده بودم و تازه در تب و تاب تصمیم برای ادامه ی کار پایان نامه بودم، یعنی فکر کنم اوایل مهر، معرف رو دیدم. در مراسم ترحیم عمه ام. احوالم رو پرسید و از اوضاع دفاعم پرسید. منم سعی میکردم با روحیه جواب بدم و گفتم یه تغییراتی روی نمونه قرار شده بدیم تا نتایج بهتر بشه و فعلا هنوز دفاع نکرده ام و ممکنه یکی دو ماه طول بکشه. پرسید استخدامی چی شد؟ گفتم قبول نشدم.... و حماقت محض که البته واقعا هم تصور نمیکردم اینقدر ادمها دنبال سوژه پیدا کردن باشند به خیال خودم برای حفظ اعتماد به نفس و بی خیالی پرسیدم راستی آقای فلانی چطور؟ قبول شدن؟ حالشون پدر و مادرشون خوبه؟ پدرشون قلبشونو قرار بود عمل کنند کردند؟ و احوالپرسی کردم. او هم جواب داد که هنوز عمل نکرده و خوبن و در مورد نتیجه ازمون ایشون هم اظهار بی اطلاعی کرد.

    گذشت تا حدود دو سه هفته پیش که من دو روز پشت سر هم یه شماره 4-5 بار بهم زنگ زده بود و شماره اش افتاده بود روی گوشیم. من اون دو روز خونه بودم. فکر کردم لابد بچه های خوابگاه هستن و کاری دارن و هر کی هست لابد کار مهمی داره که دو روز و بیش از ده بار تماس گرفته. زنگ زدم ببینم کیه و چیکار داره. دیدم پدر اون آقا پسره.

    گفت:"میخوام ببینمت و باهات حرف دارم" من هم راستش غافلگیر شده بودم و موندم چی جواب بدم ولی چون ادم محترمیه و خب سن بالایی هم داره، به احترام قبول کردم. با مشورت مامان و بابا قرار شد بگم بیاد منزل. ولی وقتی گفتم قبول نکرد و گفت میخوام اول خودت رو ببینم. یه قرار بیرون از منزل گذاشتیم.

    من تنها رفتم او هم تنها اومده بود. حرف کلیش این بود:" همونطوری که تو به یاد ما بودی و احوال ما رو پرسیدی، ما هم به یادت بودیم و نمیدونم چی شد که قطع شد ارتباط و این مدت دو نفر هم معرفی شده برای ازدواج ولی ما تو رو دوست داریم و...."

    من پرسیدم پسرتون میدونن الان اینجا هستید و در جریان هستن؟ گفت بله. گفتم پس چرا خودشون نیومدن؟ گفت روش نشده.

    خلاصه گفت که چی شد جواب منفی دادی؟ منم دلایلی که داشتم رو گفتم و گفتم که به نظرم روحیاتمون جور نبود و توقعات عاطفیمون هماهنگ نبود و ایشون هم حاضر به مشاوره رفتن برای مشخص کردن این بخش از شناخت نشدن و همکاری لازم رو نکردن.

    گفت ما هنوز میخوایم و توی دل من که خیلی جا کرده ای و مرتب توی ذهنم بوده ای این مدت. و میخوای دوباره فکر کنی؟

    منم گفتم:"فعلا میخوام تمرکزم روی دفاعم باشه بعد از دفاع مشروط به طی چند جلسه مشاوره برای شناخت و بررسی هماهنگی روحیاتمون."

    بعدش هم اومد یک ساعتی خونمون نشست و با بابا حرف سیاسی زدن و رفت. و من چقدر حرص خوردم از دست بابا که یه کلام جلوی خودش نپرسید خب حرف جناب پدر چی بوده و چه صحبتهایی داشتین؟ :-/

    بعدشم دیگه تماسی و خبری نبوده. تا امشب که معرف زنگ زد. واااایییی خدایااااا دلم میخواد سر خودمو بکوبم توی دیوارررر. زنگ زده میگه:" پدر بهش زنگ زده و خیلی از من تعریف کرده و گفته pooh احوالپرسی که کرد و پیش قدم شد ما هم اقدام کردیم ولی خود پسر بازم تردید داره و میگه من کم صبرم و pooh هم کم صبره و به درد هم نمیخوریم"

    حالا به درک که به درد هم نمیخوریم. اصلا لیاقت منو نداره منم تمایلی نداشتم بهش. اینم که تکلیف خودشون رو معلوم نکردن و تماس گرفتن و قرار ملاقات گذاشتن رو بی خیال. ولی اون کلمه پیشقدم شدن من رو کجای دلم بذارم؟

    خیلی از سر شب تا حالا سعی کردم اهمیت ندم. ولی حس میکنم باید یه جواب درست و حسابی در دفاع از خودم که من اصلا قصد پیشقدم شدن نداشته ام بدم.
    یعنیااااا..... این معرف رو کاش میشد شیفت دیلیت کرد با این خاله زنکیاش :-/

    بعدم واقعا چی فکر کردن؟ خیلی زورم گرفته. یعنی باید یه جواب دندان شکنی بهشون بدم چون دارم از بس لجم گرفته میترکم و امشب هنوز یک دقیقه هم خواب به چشمم نیومده.

    از طرف دیگه واقعا اینقدر دنیا تنگ و ادمها تنگ نظر و خودشیفته هستن که حتی از یه احوالپرسی ساده هم باید ترسید؟ اینقدر ادمها میتونن خطرناک باشن که برای کوچکترین حرفها هم باید سیاست به خرج داد که مبادا اسیبی ببینی؟

    به جان خودم صد رحمت به دنیای حیوانات که شیله پیله توش نیست.

    چی هستیم ما آدمیزادها؟؟؟!!!

    لطفا بگید چجوری از خودم دفاع کنم در برابر این توهین؟ ممنون.


  2. 3 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    نیکیا (دوشنبه 28 آبان 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 28 آبان 97), بابک 1369 (سه شنبه 29 آبان 97)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,581

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    اوووووه حالا من گفتم چی شده

    سلام خانوم خانوما خوبی؟

    به نظر من ناراحتی نداره
    تازه سرکار گذاشتی شون
    خیلی حرفه ای با پدرش حرفزدی
    بزرگ خانوادشون ریش سفیدشونو فرستادن پادرمیونی

    دووووووو روز زنگ زده یِِِِِِِِِِ بند!!!!!!

    پرسیده چرا عتیقه مارو به غلامی قبول نکردی؟:))


    گفتی به درد هم نمی خوریم(یعنی همون از سیبیل هاش خوشم نیومد;))
    بعدش حالا روی پیرمردو زمین ننداختی

    گفتی حالا باشه به شرط اینکه سر عقل بیاد شازده عتیقه تون :)
    تازه حالا ببینیم مشاور چی میگه
    تازه حالا ببینم دفاع چی میشه
    اصلا شایدم نخواستم به غلامی قبول کنم عتیقه تونو...حالا ببینیم
    پدرتم که اصلا حرفی نزده یعنی 6 هیچ به نفع ما:)
    یعنی اصلا مهم نبست که چرا خواهش کردی دخترمونو ببینی
    از ابو هوا حرف بزنیم بهتر از عتیقه شماست والا:)

    .....................

    اصلا چرا برات مهمه که ی همچین پسری چی فکر میکنه...اگرم قرار به ناراحتیه اونا باید باشن نه شما...خیلی رو واژه ها زوم میکنی
    حالا نگفتی به معرف چی جواب دادی ولی حالا حتما گفتی احوالپرسی از قبول شدن یا نشدن تو امتحانی که باهم دادیم پیش قدم شدن نیست....
    معنی پیش قدم شدن هم فهمیدیم !
    اگه فکر برگردوندن این جونور بودی(به. قول میشل) خیلی کارهای دیگه میشد کرد.....

    چرا خودتو ازار میدی چون فقط یکی دیگه نمیتونه متوجه بشه که ادم از سر ادب حال یکی دیگه رو میپرسه نباید توهم زد.....

    ی چیزی هم بگم عزیزم من تو تاپیک های قبلیتم حس کردم یکم مثل خود مایید ی چیزهایی که الان دیگه مثل قبل مردم بهش نگاه نمیکنن.. ولی ماها هنوز تو گذشته موندیم....باور کن تو اینده همین دهه 80 ها یک کارهایی بکنن که خیلی هم معنی خوبی بده اون وقت ما بگیم بفرما ما قربانی زمونه شدیم
    ما احوالپرسی میکردیم میگفتن پیش قدم شده!!
    .مثلا مادرم میگه قدیم دختری که چتریهاش و کوتاه میکرد یا مدل دار میزد پیرزنها ی جوری نگاش میکردن که یعنی بله.....انقدر دست و پای دخترها رو بستن که نگو....جامعه ای که نصف جمعیتش در حصارن همین حال الان ما مبشه دیگه...حالا هرکی زرنگتره یکم جلوتر از زمان خودش حرکت میکنه .....غصه ادمهایی رو نخور که دیر یازود حرفاشون فراموش میشه و خنده دار حتی...

    .بی خیال بابا....برو بگیر بخواب
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : دوشنبه 28 آبان 97 در ساعت 09:13

  4. 4 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    Pooh (دوشنبه 28 آبان 97), tavalode arezoo (سه شنبه 29 آبان 97), نیکیا (دوشنبه 28 آبان 97), آنیتا123 (دوشنبه 28 آبان 97)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 تیر 98 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1395-12-03
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    3,601
    سطح
    37
    Points: 3,601, Level: 37
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 258 در 107 پست

    Rep Power
    34
    Array
    اصلا توهینی نشده.

    خب دختر احوالپرسیت همین معنی رو میده دیگه.
    تو فرض کن قضیه بر عکس بود و اقا پسر از معرف حال تو وخانواده ات رو میپرسید و معرف این قضیه رو به تو میگفت اونوقت برداشت خودت هم همین بود که هنوز پسر به فکرته

    ببین مسائل رو با هم قاطی نکن، بله احوالپرسی خیلی هم خوبه ولی در شرایط مختلف فرق میکنه.

    دنبال جواب دادن هم نباش جز اینکه دوباره پسر پیش خودش فکر میکنه که تو دنبالشی.

  6. 3 کاربر از پست مفید خندون تشکرکرده اند .

    Pooh (دوشنبه 28 آبان 97), roodabeh_persian (شنبه 11 اسفند 97), گیسو کمند (دوشنبه 28 آبان 97)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 آبان 97 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1397-3-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,737
    سطح
    24
    Points: 1,737, Level: 24
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    152

    تشکرشده 147 در 76 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوباره.نباید مینوشتم ولی نتونستم غلبه کنم.خیلی شبیه خواهرکوچیکم هستین تو دوره خواستگاریهاش().دوستان خوب و بجا میگن.خیلی پیامدهای خوبی براتون خواهد داشت.الان یک دخترخانم مبادی اداب با سعه صدر و اماده ازدواج دیده میشین از نگاه بیرونی،و در واقع سبک نشدین،ازین زاویه رفتارهای استاندارد یک خانم اجتماعی رو دارین.حالا اینکه بقول خودتون خاله زنک ها چه تحلیلهای نامربوطی دربیارن، خوراک دورهمی عده ای هست.شما طرف حسابتون رو عاقلان بگیرید راحت تر میبینید که رفتار و گفتار خانوادگیتون چقدر پسندیده بوده().

  8. 3 کاربر از پست مفید هادی60 تشکرکرده اند .

    Pooh (سه شنبه 29 آبان 97), فکور (سه شنبه 29 آبان 97), نیکیا (سه شنبه 29 آبان 97)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    به نظر من هیچ جوابی نده
    معرف شما به نظر ادم معقولی نمیاد
    شاید نقل قولش اشتباه بوده باشه
    شاید پسره برای اینکه غرورش نشکنه یه چیز کوچک گفته اون اومده بزرگش کرده به شما گفته

    معرف اگه انسان باشه اگر چنین حرفی هم بشنوه نمیاد بذاره کف دست شما
    پس بر اساس حرف این آدم هیجانی نشو

    فقط حرفهای پدرش رو در نظر بگیر و اگه اومدن رسمی با شرایطی که گفتی فکر کن
    در غیر این صورت کاملا بی خیال به زندگیت برس

    جواب دادن به این حرفها شما رو از یه آدم طلبکار تبدیل می کنه به یه آدم بدهکار
    چون اصلا معلوم نیست پسره این حرفها رو زده باشه یا با لحنی که معرف گفته زده باشه

    بگو من حرفهام و شروطم رو به پدر ایشون گفتم و فعلا برای دفاعم نیاز به تمرکز دارم لطفا هیچ نقل قولی رو به من اطلاع ندید و اگه کسی حرفی داره مستقیم به خودم بگه و حرف دیگه ای هم ندارم

  10. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    Pooh (سه شنبه 29 آبان 97), نیکیا (سه شنبه 29 آبان 97), الهه زیبایی ها (جمعه 02 آذر 97)

  11. #6
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام دوستان. ممنون از نظرات و راهنمایی هاتون.
    من ظرفیت 3 پستم تموم شده بود و نشد جواب بدم.

    من اونروز که معرف اونجوری گفت، گفتم والا هر جور صلاح خودشون میدونن، من که به خودشونم عرض کردم که فعلا مشغول کارهای دفاعم هستم و فرصت ندارم به چیز دیگه فکر کنم.

    بد گفتم؟ :(

    البته خود پسر و خانوادش دید بازی دارن. فکر نکنم حتی اون حرف که زدن که pooh پیش قدم شده، منظور بدی داشته اند. والا اونقدر که باباش با محبت و احترام برخورد کرد، فکر کنم خوشحال شده بودن که ما ازشون ناراحت نیستیم و احوالپرسی کرده ام. یه همچین چیزی.

    فعلا که خبری نیست... ولی تا دیشب خیلی هنوز آشفته بودم.

    الهه زیبایی، کلی با پستت خندیدم. خیلی باحال بود. والا خودمم فکر نمیکردم اینقدر حرفه ای که شما گفتین برخورد کرده باشم. و البته خداییش هم نیتم این نبود که بگم عتیقه و اینا. ولی خیلی باحال گفته بودی :)

    آقا هادی ممنون از نظرتون. تا حالا کسی اینقدر از خانمی و شخصیتم تعریف نکرده بود :)
    خندون جان، یکم معرف بنده خدا باید خودشو بکشه کنار و بگه من فقط معرف بودم و خودتون مستقیم با هم حرف بزنین. ولی گویا یکم زیادی احساس مسوولیت میکنه.

    فکور جان، بله، خودمم فکر میکنم چیزی. نگم بهتره و خدا رو شکر نگفتمم. و گرنه حالا داشتم باز از دست خودم حرص میخوردم
    ویرایش توسط Pooh : سه شنبه 29 آبان 97 در ساعت 12:55

  12. 3 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    نیکیا (سه شنبه 29 آبان 97), الهه زیبایی ها (جمعه 02 آذر 97), شمیم الزهرا (چهارشنبه 30 آبان 97)

  13. #7
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    خوب هستید دوستان؟

    راستش این قضیه دیگه پیگیری نشده بود تا امروز که معرف تماس گرفت و از وضعیت دفاع پرسید. گفت تماس گرفتن و از شما خبر گرفتن که دفاع کردین یا نه و گفتن منتظرن دفاع کنید تا بتونن باهاتون حرف بزنن.

    منم گفتم والا فکر کنم دفاعم حدود دو ماه دیگه طول بکشه.

    از طرفی هم قبلا گفته بودن خود پسر زاضی نیست!

    الان دقیقا تکلیفشون با خودشون چیه؟

    به نظرتون اگر زودتر یه قرار بذاریم و ببینم حرف حسابشون چیه بهتر نیست؟ یا اشتباهه؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (دوشنبه 12 آذر 97)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,581

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام.
    خوب هستید دوستان؟

    راستش این قضیه دیگه پیگیری نشده بود تا امروز که معرف تماس گرفت و از وضعیت دفاع پرسید. گفت تماس گرفتن و از شما خبر گرفتن که دفاع کردین یا نه و گفتن منتظرن دفاع کنید تا بتونن باهاتون حرف بزنن.

    منم گفتم والا فکر کنم دفاعم حدود دو ماه دیگه طول بکشه.

    از طرفی هم قبلا گفته بودن خود پسر زاضی نیست!

    الان دقیقا تکلیفشون با خودشون چیه؟ه؟
    سلام عزیزم
    جواب این سوالتو دادن؟؟

    باور کن به دلم افتاده بود این شل کن سفت کن های این اقای عتیقه تمومی نداره..یکم دیگه دوباره پیداشون میشه

    چرا باید حالتو از معرف بپرسن؟؟
    کسی که دختر خونواده ای رو زیر سر داره یکم صمیمیت ایجاد میکنه....ارتباط مستقیم میگیره دلشون و بدست میاره...

    اگه منتظرن دفاع تموم شه..بعد بیان...ی حرفی بوده بین خودشون...جرا معرف باید بدوئه بیاد اینو بهت بگه؟!!برام عجیبه
    حرفهای اخرش چی...یادش رفته؟!!!

    اگه فک میکنی این اقا میتونه مرد زندکیت باشه ....احازه ی ملاقات دیگه رو بده...ولی جون من این معرف و بذار کنار...ادم پخته ای به نظر نمیرسه....

    هر کس قراره بیاد خواستگاری زنگ میزنه از پدر مادرت احازه میگیره...باشه؟؟ با پیغام پسغام قرار نذار
    تازه اون موقع کلی حرف هست که دیگه باید حساب شده زد
    یکم خودتو بگیر
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : دوشنبه 12 آذر 97 در ساعت 00:25

  16. 3 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    Pooh (دوشنبه 12 آذر 97), Quality (دوشنبه 12 آذر 97), صبا_2009 (دوشنبه 12 آذر 97)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام

    صرفا جهت مزاح:
    دلم می خواد بزنم این معرفتون رو ناکار کنم میشه بیشتر ازش بگی؟ چند سالشه؟ روحیاتش چطوریه؟ خیلی بیکاره؟ تا حالا تونسته کسی رو به کسی معرفی کنه که به ازدواج ختم بشه؟ این چیزی که من می بینم می تونه استاتوس بگذاره : ما برای فسخ کردن آمدیم



    اما در مورد خواستگارت و خانوادش: مگه شماره شما، خونه تون و ... رو ندارن؟ مگه خودشون زبون ندارن؟

    اینو در نظر بگیر که کل این خانواده و خرد جمعی شون نمی تونند تکلیف شون رو با خودشون روشن کنند و این همه مردد هستند تو مساله به این مهمی و البته این همه شل هستند. دو روز دیگه اگر شدی عروس شون باید آماده باشی که بگن ما نخواستیم و خودتون فرستادین دنبال مون و از این حرفهای اینجوری...

    یه مساله دیگه هم هست من حس میکنم اینا هی میرن خواستگاری جاهای دیگه و هر دفعه به دلیلی نمیشه! بعد دوباره میان میگن پو هست بریم ببینیم اون چی میگه!



    در کل از دید من این همه تردید و انداختن بار خودت روی دوش دیگران (چه واسطه و چه شما) نشانه خوبی نیست و اینقدر این نشانه خوب نیست که من دلم میخواد بهت بگم فراموششون کن.
    ولی اگر خودت به هر دلیلی دوست داری قصه از سر گرفته بشه. لطفا واسطه رو حذف کن و بعد ادامه بده.
    ویرایش توسط صبا_2009 : دوشنبه 12 آذر 97 در ساعت 03:25

  18. 2 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    Pooh (دوشنبه 12 آذر 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 12 آذر 97)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    پو عزیز برخوردت خوب بوده

    در مورد خواستگارت هم اگر درست حسابی پیگیری کردن و به قول بچه ها با حذف واسطه اگر خواستی یه فرصت دیگه بده

    یعنی اولین باری که واسطه هماهنگ کرد و اومدن بگو از این به بعد لطفا با پدر مادرم هماهنگ کنید

  20. 2 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    Pooh (دوشنبه 12 آذر 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 12 آذر 97)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.