به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 32
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 مرداد 98 [ 09:51]
    تاریخ عضویت
    1397-8-19
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    257
    سطح
    5
    Points: 257, Level: 5
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 59.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام من خیلی به شما و شرایطتون فکر کردم و خودم رو جای شما گذاشتم به نظرم شما اگر 50 درصد فکر میکنید با همسرتون اینده ای ندارید باید مطمئن باشید که با اون خانم 100 درصد آینده ای ندارید چون واکنش های ایشون کاملا بچگانه بوده و دوم اینکه ایشون باید بدونه خونه ای ک روی دریا ساخته میشه محکوم به غرق شدنه. آقای امیر شما با پول نمیتونید احساسی که از همسرتون میکُشید رو برگردونید سعی کنید پایبند به زندگیتون بشید چونه زمین خدا گرده خدای نکرده جوری نشه آه همسرتون بگیره شمارو چون اون موقع دیگه واقعا راه برگشتی ندارید.به نظر من هم اگر پیش یک مشاور برید و شرایط رو کامل توضیح بدید بهتر میشه.
    شاد باشین

  2. کاربر روبرو از پست مفید ژوآن تشکرکرده است .

    Quality (چهارشنبه 23 آبان 97)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 فروردین 98 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1397-8-17
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    585
    سطح
    11
    Points: 585, Level: 11
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان عزیز همونجوری که حدس میزدین بازم بهم زنگ زد گفت بیا دم دانشگاه دنبالم
    منم رفتم
    گفت منطقی حرف بزنیم
    منم حرفاشو خلاصه میگم براتون
    گفت اگه با اومدن من به زندگیت زندگی زنتم خراب میشه جهنم بذار خراب بشه
    مگه من دختر مردم نبودم که زندگیم خراب شد
    گفت تو بیشتر به من بد کردی
    من یه سال نبودم و سعی کردم درستش کنم برگردم پیشت موفق هم شدم همرو راضی کنم
    ولی تو شبای سختی که من گذروندم داشتی با کس دیگه میگذروندی
    میگه من همه چی رو به بزرگترا گفتم . گفتن خودت برو دنبال زندگیت .
    بهش گفتن یه عمره حرف مارو گوش ندادی حالا طبق میلت عمل کن ببین چی میشه.
    گفت من الان 24 سالمه بخوای حساب کنی خیلی جا دارم واسه زندگیم تصمیم بگیرم یا حتی کس دیگه رو انتخاب کنم.
    راس میگه خیلی خوشگلو خوشزبونه راحت همه جذبش میشن.
    گفت ولی حسی که مونده وسط و اینده ای که تو ازم گرفتی نمیذاره
    منم اروم اروم براش گفتم بعد اون چه اتفاقایی افتاد
    پرسید زنت چند سالشه گفتم بهش گفت اوووووووووه خیلی از من بزرگتره که
    یه جورایی از این قضیه خوشحال شد
    تو گذشته که باهاش بودم خیلی اروم بودو اروم حرف میزد خیلی ریلکس بود
    الان تقریبا با داد حرف میزنه و دستاش میلرزه و هی حرفشو گم میکنه دلم شور میزنه براش یعنی چی شده اینجوری شده
    در اخر گفت برو فکراتو کن
    اگه منو نخواستی دیگه سمتم نیا
    اما اگ خواستی باید فقط طلاق بگیری من دومی نمیشم
    گفت اگ منو خواستی من حق طلاق میخوام و خیلی چیزای دیگه
    یه جورایی تکلیفمون روشن شد باهم
    اما به زنم چی بگم چه جوری بگم
    اگه گفت طلاق نه . میخوام زندگی کنم چی
    اگ گفت با اونم ازدواج کن منو طلاق نده چی

  4. #23
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مگه خاله بازیه طلاقش بدم طلاقش ندم
    فقط متاسفم
    متاسف برای بچه هاتون که پدر چنین سست عنصری دارن
    من تا حالا ندیدم زندگی که با طلاق یه نفر دیگه اونا خوشبخت شده باشند
    زندگی هم ندیم که سه نفری خوشبخت شده باشن یعنی تقریبا همشون افسردگی داشتن هر سه نفر
    شما که بلد نیستی چرا اصلا ازدواج کردی ؟
    به نظرم شما باید از هر دوی اونها جدا بشید و یه مدت تو تنهایی یاد بگیرید زندگی رو اصلا برای چی زندگی میکنید
    ادم توی تنهایی بزرگ میشه قدر داشته ها و افرادی که اطرافش میدونه
    همون برای خانومتون زحمت دوری نکشیدید برای همین قدرشو نمیدونید محبتاش به چشتون نمیاد

  5. کاربر روبرو از پست مفید خادم رضا تشکرکرده است .

    ژوآن (سه شنبه 22 آبان 97)

  6. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 تیر 98 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1395-12-03
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    3,601
    سطح
    37
    Points: 3,601, Level: 37
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 258 در 107 پست

    Rep Power
    34
    Array
    شما برای مشاوره نیومدی اینجا. تصمیمت رو گرفتی و منتظر تایید گرفتن از بقیه هستی.

    رفتار این دختر خانم کاملا قابل پیش بینی بود و حتی بعد از این رفتارهاش قابل پیش بینیه.
    ببین تو الان میخوای زندگی مشترکت رو به امید زندگی بهتر و رویایی خراب کنی اما از اون طرف این دختر خانم مد نظر شما کاملا افسار گسیخته و احساسی داره رفتار میکنه.

    ببین تو اگه حتی با این دختر خانم ازدواج کنی تازه وارد مشکلات جدیدی میشی: نارضایتی خانواده اش از این ازدواج، گرفتن عذاب وجدان بخاطر رها کردن همسر قبلیت، بیدار شدن منطق دختر خانم در سالهای بعد و اینکه تازه اونجا میفهمه که چقدر اشتباه کرده تو زندگیش و احتمال بالای طلاق دوباره و ...
    اینجا هیچکس این کار تو رو تایید نمیکنه. هر دوی شما احساسی دارین رفتار میکنین.

  7. کاربر روبرو از پست مفید خندون تشکرکرده است .

    ژوآن (سه شنبه 22 آبان 97)

  8. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 فروردین 98 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1397-8-17
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    585
    سطح
    11
    Points: 585, Level: 11
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دوستان سلام من منطقی با حرفاتون فکر کردم مخصوصا حرفای خندون
    شما راس میگین امکان داره با شکستن این حرمت ها و طلاق از زنم مشکلات زندگی با این دختر بیشتر باشه
    به خصوص که الان ۲۴سالشه و من ۳۳
    شاید یکی دو سال بعد از ازدواج زده بشه وفیلش یاد هندوستان کنه یا بگه من جوونی نکردم
    چون قرار اخر بهم گفت که تو خیلی چیزارو ازم گرفتی
    من حس میکنم با همه عشقی که بهش دارم بعد از ازدواج نمیتونم از پس خواسته هاش بربیام
    چرا ک اون اول جوونیشه اما من میاز به ارامش دارم
    همون بهتر که مثل یهدافسانه تو قلبم بمونه
    زندگی الانم بازنم شاید عشق توش نباشه و دوسش،نداشته باشم اما ارامش داره و این که نامردیه رهاش کنم
    تو زندگی الانم میمونم و به اون میگم که بیخیال بشه
    ولی نمیتونم دلشو ندارم تازه یکی دو هفتس انگیزه زندگی دارم
    قبل برگشتش منتظر مرگم بودم
    چجوری بهش بگم برو
    بهش بگم تموم شد
    میدونم بخاطرم جنگیده با خووادش اما منم سختی شو کشیدم
    یه راهی بمن پیشنهاد کنین که نه سیخ بسوزه نه کباب
    اصلا نگاهش که میکنم قدرت حرف زدنمو از دست میدم
    خیلی دوسش دارم

  9. کاربر روبرو از پست مفید Amirahmad تشکرکرده است .

    Pooh (سه شنبه 22 آبان 97)

  10. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام

    شما دارید با خودخواهی ها و اشتباهات تون زندگی حداقل 3 نفر رو در حال حاضر و عده بیشتری رو در آینده نابود می کنید بعلاوه خودتون.
    شما خیلی راحت میگید همسرتون رو طلاق بدید و با اون یکی ازدواج کنید. مگه خانواده همسرتون دخترشون رو از سر راه آوردن که شما طلاقش بدید و با یکی دیگه ازدواج کنید. مگه خودش قبول می کنه؟ خانواده اش قبول می کنند؟اون خانم اولی اگر عاقل باشه به کسی که زن شرعیش رو به هوای یکی دیگه طلاق میده اعتماد می کنه؟ برفرض هم باهاتون ازدواج کنه
    اولا هیچوقت بهتون اعتماد نخواهد داشت
    دوما هیچوقت نخواهد بخشیدتون که چند ماه از دوریش نگذشته رفتید ازدواج کردید.

    ایشون الان داغ هستند و می خواهند گذشته خودشون رو نگه دارند. بیشتر از همه به دلیل سختی هایی که برای شما کشیده اند دارند برمی گردند و نه خود شما. هیچ ضمانتی وجود نداره ازدواج کنید و همین گذشته بین تان در هر فرصتی مثل زخم سرباز نکنه. هر مشکلی که بطور عادی بین زن و شوهرها پیش میاد برای شما که پیش بیاد خانم سریع بهش یادآوری میشه شما همونی هستید که تا یه مدت ندیدینش رفتید یه زنه دیگه گرفتید. الان رو نبینید که هنوز هر دو داغ هستید. چند ماه بعد از ازدواج دیگه عاشق و معشوق و احساساتی نخواهید بود.

    حتی اگر این اتفاقات بین شما نیفتاده بود به نظر نمی اومد شما زوج موفقی باشید. از یک طرف ایشون دانشگاه رفته هستند و درضمن خانواده اش هم با ازدواج تان مخالف بودند و هستند. اینکه به دختر میگند هرکاری میخواهی بکن، روش حساب نکنید یا واقعا قید دخترشون رو زده اند که در این حالت قطعا کینه شما رو در دل خواهند داشت. یا منتظرند دختر خودش پس از ازدواج شما و گذشت مدت زمانی پشیمان بشه که حتما پشیمان میشه.

    خلاصه مطلب، نکنید. در گذشته اشتباه کردید الان دارید اشتباه بزرگتری می کنید. بچسبید به زندگی تان و کاری نکنید همسر فعلی تان هم ازتان متنفر بشه. اونوقت هم از اینجا رانده و هم از آنجا مانده خواهید شد.
    تا همین الان یه نفر قربانی خطاهای شما و البته خودش شده، نکنیدش 2 نفر و چند نفر.
    بهترین لطفی که در حق این دختر می توانید بکنید ازش حلالیت بطلبید و بگذارید یه زندگی آرامی رو جای دیگه داشته باشه.


    * شاید هیچ راه ساده ای وجود نداشته باشه. به هرحال گریه و زاری و زخم خوردن دختر حتمی است. ولی باید تحمل کنه، برای خودش و آینده اش بهتره. واسطه ای رو پیدا کنید و موضوع رو به خانواده اش اطلاع بدید که بصورت دائمی از ذخترشون جدا شده اید تا مواظبش باشند مجددا کار احمقانه ای نکنه و به خودش صدمه نزنه. اگر نمی دونید چطور قضیه رو ختم کنید از یه مشاور خانواده ترجیحا خانم کمک بگیرید. اول خودتون بروید و اگر نیاز بود بعدا دو نفری مشاوره بروید.
    ویرایش توسط Ye_Doost : دوشنبه 21 آبان 97 در ساعت 18:55

  11. 5 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    Quality (چهارشنبه 23 آبان 97), scarface (دوشنبه 21 آبان 97), tavalode arezoo (سه شنبه 22 آبان 97), ژوآن (سه شنبه 22 آبان 97), zendegiye movafagh (سه شنبه 22 آبان 97)

  12. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 17 اسفند 98 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1397-8-20
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    1,130
    سطح
    18
    Points: 1,130, Level: 18
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 46.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این آقا به همون اندازه که در قبال همسرش مسئولیت داره در مقابل اون خانم هم مسئوله
    سال هایی از عمر اون رو تلف کرده... موقعیت های ازدواجش رو از بین برده.. از نظر روحی بهش آسیب زده.. در واقع اون هم خیلی چیزها از دست داده که این آقا باید جبران کنه... پس زندگی اون دختر چی میشه؟
    ویرایش توسط ستودنی : دوشنبه 21 آبان 97 در ساعت 19:28

  13. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 تیر 98 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1395-12-03
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    3,601
    سطح
    37
    Points: 3,601, Level: 37
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 258 در 107 پست

    Rep Power
    34
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ستودنی نمایش پست ها
    این آقا به همون اندازه که در قبال همسرش مسئولیت داره در مقابل اون خانم هم مسئوله
    سال هایی از عمر اون رو تلف کرده... موقعیت های ازدواجش رو از بین برده.. از نظر روحی بهش آسیب زده.. در واقع اون هم خیلی چیزها از دست داده که این آقا باید جبران کنه... پس زندگی اون دختر چی میشه؟
    ببین ستودنی من حرفت رو قبول دارم. اما به این نکته هم توجه کن که اختلاف دختر خانم و اقای امیراحمد زیاده، خانواده دخترخانم از اول با این ازدواج مخالف بودن، یعنی حتی اگه اقای امیراحمد هم مجرد بود باز هم این ازدواج این دو نفر ریسک داشت چه برسه به الان که شرایط تاهل استارتر فرق کرده.

    اتفاقا دخترخانم آینده بهتری خواهد داشت اگه با فرد دیگری ازدواج کنه.
    دخترخانم تا الان اشتباه های زیادی داشته ولی دیگه نباید بذاره زندگیش بیشتر ازین تحت تاثیر قرار بگیره. تو سن کم با استارتر آشنا شده و رابطشون بر اساس احساس و وابستگی جنسی جلو رفته.

    من جوابی به این سوال ندارم که امیراحمد چطور باید جبران کنه؟ بعضی چیزها دیگه جبران کردنی نیست،عمری که رفت،دلی که شکست،اعتمادی که بر باد رفت به این راحتی جبران نمیشه ولی حداقل باید از نظر مالی استارتر به اون دختر خانم مبلغ قابل توجهی رو پرداخت کنه به عنوان هدیه یا حالا هر چی که اسمشو بذاریم. اون دختر اگه در یک خانواده سنتی باشه برای ازدواج شاید نیاز به عمل ترمیم بکارت داشته باشه.

    اقا امیر شما الان باید تکلیف خودت رو با خودت و زندگیت دقیق مشخص کنی.باید یک تصمیم قاطع بگیری.احساست هنوز درگیره و این ممکنه تو رو در
    ادامه راه سست کنه از اون طرف اگه دختر خانم متوجه بشه که میخوای زندگی مشترکت رو حفظ کنی و دیگه قصد ازدواج باهاش رو نداری ممکنه بخواد تلافی کنه.

    اگه عمیقا دختر خانم رو دوست داری رهاش کن و بذار شما رو فراموش کنه.
    ادامه این ارتباط ضربه جدی اول به دختر خانم میزنه و بعد به شما. مواظب باش احساست تو رو گول نزنه.

  14. 2 کاربر از پست مفید خندون تشکرکرده اند .

    scarface (دوشنبه 21 آبان 97), ستودنی (سه شنبه 22 آبان 97)

  15. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 00 [ 00:24]
    تاریخ عضویت
    1392-10-04
    محل سکونت
    چه فرقی میکنه
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    9,442
    سطح
    65
    Points: 9,442, Level: 65
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 208
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    819

    تشکرشده 166 در 90 پست

    Rep Power
    31
    Array
    به نظر من حتی اگر دختری که دوست ش دارید هم بر نمیگشت.زندگی شما پایه های محکمی نداشت. و دیر یا زود دچار مشکلات عدیده ای میشدید.
    چه برسه به الان که هوایی شدید.شاید اگر طلاق ش هم بدید بعد پشیمون بشید. ولی این مدل ادامه دادن هم اشتباهه.
    راه اول اینکه که شما اون دختر رو فراموش کنید.مشاوره برید و تمام سعی تون رو بکنید که همسرتون رو دوست ش داشت باشید.تا خوشبختی رو حس کنید. ولی یه حس حسرت براتون میمونه تا اخرعمر
    فکر کنید ببینید وفتی با عشق قدیمی مقایسه ش میکنید میبینید دوست ش ندارید یا حتی وقتی به اون فکر نمیکنید بازم دوست ش ندارید.
    راه دوم اینه که طلاق بگیرید برید تجربه کنید ببینید ایا واقعا با اون دختر خوشبختید یا نه اگر خوشبخت بودید که فقط عذاب وجدان همسرتون رو دارید اگر فهمیدید که اشتباه کردید چون دوست ش دارید بازم احساس آرامش خواهیدداشت نسبتا.
    راه سوم اینه که هر دو شون رو داشته باشید. که هیچ کدوم از این دو نفر قبول نخواهند کرد.
    وقتی یک اشتباه شروع میشه نمیشه انتظار داشت بدون هیچ گونه آسیب راه ادامه پیدا کنه.بلاخره یه جا به بن بست میخورید. به نظرم شمامنتظرمعجزه ای هستید که آسیبها رو هیچی کنه.
    در هر صورت نظر همسرتون بسیاررر مهمه چون یک شی نیست که شما جا به جاش کنید.
    اون هم باید تصمیم بگیره که همین الان با این وضعیت اصلا دوست داره با شما ادامه بده ی نه.

  16. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 فروردین 01 [ 16:34]
    تاریخ عضویت
    1397-4-29
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    3,885
    سطح
    39
    Points: 3,885, Level: 39
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 48 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خوبی
    امیدوار بودم به یه نتیجه ای رسیده باشی تا الان
    حرفای بچه ها خیلی قشنگ و تاثیر گذار بود خیلی خوب مشکلو باز کردن و نظر دادن از حرفاشون سر سری رد نشو
    در ضمن اومدم اینو بگم که وسط واینسا
    یا اینوری باش یا اون وری
    یه بار تصمیتو بگیر
    یا خطت رو عوض کن برگرد میش زنت و همه انرژی تو بذار برای دوست داشتنش
    یا این که طبق میل دختر خانوم عمل کن و با زنت بگو همه چی رو
    اما با دودلی نگذرون تا اگه یهو زنتو انتخاب کردی اون بیچاره بیشتر صدمه نبینه
    حتی میتونی بهش بگی بیا امتحان کنیم تو فکر کن زن من شدی میتونی بسازی باهام
    ولی بازم سه تاتون شرایط حساسی دارین
    بخیر بگذره


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.