به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19
  1. #11
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گیسو کمند نمایش پست ها
    میدونی پوه ،،
    اونهایی که دنبال رابطه درست نبودن ، درست و غلطش براشون مهم نبوده،
    اونها هم به جایی نرسیدن .
    سلام. منم دیگه درست و غلطش برام مهم نیست.
    اونا به جایی نرسیدن، منم که درست و غلطش برام مهم بوده تا حالا، به جایی نرسیدم.
    فقط فرق بین من و اونا اینه که اونا دلخوشی های هر چند کوتاه داشته اند و من همونو هم نداشته ام. از یک رابطه هم که تمام میشه راحت میرن توی یه رابطه دیگه و خودشونو هم اذیت نمیکنن.
    من به این نتیجه رسیدم اونها کار درست تری میکنن.
    فقط اموزه ها و ارزشهای مزخرفی که باهاش دست و پای خودمو بسته بوده ام مانع شده به احساسات و نیازهام درست بها بدم و فکر کنم وای نباید فلان کار رو کرد. اونا احتمالا در اموزه هاشون و ارزشهاشون این مزخرفات رو وارد نکرده اند.
    منم میخوام این مزخرفات ذهنم رو بریزم دور.

    واقعا چه فایده حفظ یه مشت باید و نبایدهای به دردنخوری که پایه اش چیزی جز ترس نیست و اصلا اساسش فقط بر هشدار و ترسوندنه؟

    خیلی دوستی ها هم هست به نتیجه میرسه. اگر به منع کردنهای روانشناسان بود، خیلی زندگیها هم تشکیل نمیشد و خیلی محبتها هم سلاخی میشد.

    من دیگه برام مهم نیست که یه رابطه حتما به ازدواج برسه! همچین میگید یه رابطه سالم فقط وقتیه که به ازدواج برسه که انگار حالا اونایی که ازدواج کردن خیلی رابطشون سالمه.

    ازدواج کرده ها رو تشویق میکنید که هویتت رو در ازدواج و زندگی مشترکت نبین و فردیت خودت رو داشته باش و دلخوشبهای شخصی خودت رو داشته باش و... عملا زندگی مشترک و ارتباطش با همسرش رو بذاره یه گوشه ذهنش و از فردیت خودش جدا کنه و برای خودش دلخوشی بسازه و برای خودش مستقل باشه از نظر عاطفی و....

    و از اون طرف هم اگه یه دختری خواست استقلال ها و فردیت های خودش رو داشته باشه ولی یه دوستی هم برای نیازهای عاطفیش داشته باشه، محکومش میکنید که یک رابطه اگر به ازدواج نرسه قطعا اشتباهه.

    من موندم چرا با این سیل اموزشهای روانشناسانه در 50 سال اخیر در دنیا، ادمها بدبخت تر شده اند؟ چرا شادیها و صفاها کمتر شده؟ چرا دروغ ها و نقش بازی کردنها و خود نبودن ها بیشتر شده؟ چرا درد گ رنچ بشریت بیشتر شده؟ چرا ادمها تنهاتر شده اند؟

    اگر قدرتش رو داشتم، هر چی بچه به دنیا میاد توی دنیا رو جمع میکردم میبردم یه سیاره دیگه، دور از تمام علم و آگاهی هایی که بشریت تا حالا ه خیال خودش هنر کرده کسب کرده! و یه جوری که منو حتی نبینن و از وجودمم خبر نداشته باشن امکانات بزرگ شدنشون رو براشون فراهم میکردم، ولی میذاشتم خودشون با خودشون و با تجربه کردن تمام دنیا و محیطشون و ارتباطاتشون، بدون باید و نباید، بدون اینکه چیزی بهشون بخوام یاد بدم، بدون ترس، بدون محدودیت، بدون محرومیت، زندگی کنن و بزرگ شن.... زلال بزرگ شن. نه با عقده ها و ترسها و باید و نبایدهای ادم بزرگها!
    واقعا دنیای حیوانات روششون درست تره. یه بچه که به دنیا میاد تا وقتی نیاز داره به مراقبت و شیر خوردن و تغذیه شدن، مادرش مواظبشه. مهارتی اگر لازم داره بهش یاد میده. البته نه اینکه یاد بده زورکی. انجامش میده و میذاره خود بچه ببینه و یاد بگبره. وقتی هم مهارتها و ملزومات رو به بچه یاد داد آزادش میکنه و ولش میکنه. نه او فرزندش رو به بند میکشه نه فرزندش او رو. نه بدهکار هم میشن نه طلبکار هم. و بچه تمام زندگیش رو با کشفیات و زلالی تجربه های خودش می اموزه و لمس میکنه و رشد میکنه، و دنیاشون هم همیشه با صفا و ناب و تر و تازه میمونه. تازه چیزهای دیگشونم از انسان بهتره. در روش تربیتیشون مقایسه نیست، تبعیض نیست، کنترلگری نیست، محدود کردن و قانون گذاشتن نیست، تحقیر کردن نیست، تهدید نیست، تحمیل عذاب وجدان نیست، شرط نیست، قضاوت نیست، حتی تشویق و تایید و هویت دهی با این تحسینات هم نیست. زندگیشون نابه... ناب...

    واقعا اگر میشد بچه هاه رو از باید و نبایدها و دور از این دنیای علم زده ی گندیده و تعارضات و اموزشها بزرگ کرد، خوشبختی به بشریت بر میگشت!

    بزرگترین بدبختی بشر فعلا همین اصطلاحا علم هاشه! و ادمهای بزرگ عاقل دنیا دیده ی تعریف کننده ی خیر و شر!

    من که دیگه مبخوام تمام باید ها و نبایدهام رو بریزم دور و بعد از این فقط لمس و تجربه کنم.

  2. 4 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    scarface (یکشنبه 09 دی 97), آنیتا123 (شنبه 08 دی 97), صبا_2009 (یکشنبه 09 دی 97)

  3. #12
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    توی دنیای حیوانات حتی زیبایی و زشتی، حتی به شکل نسبی اش تعریف نشده. یک شیر، شیره. یک گربه گربه است بدون اینکه براشون مهم باشه که موهاش چه رنگیه و چه طرحیه.

    و توی سایت روانشناسی ما، در موضوع معروف "40 راه موثر برای پیدا کردن شوهر!" عامل زیبایی رو اونقدر مهم و استثنایی و مطرح دونسته که گفته :" اگر از عامل تاثیر گذار زیبایی فاکتور بگیریم، فلان 40 راه هست"

  4. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    آنیتا123 (شنبه 08 دی 97)

  5. #13
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,831 در 2,407 پست

    Rep Power
    0
    Array


    سلام خانم Pooh
    چند تا مطلب به ذهنم میرسه ،،نمی دونم براتون مفید هست یا خیر ،
    اگه اجازه بدید بگم..


    تو این دنیایی که بی مهری زیاد شده ،،هر کی به فکر خودشه..
    متاسفانه همه چی شده پول ، قدرت ، شهوت ، منیت ...
    آمار افسردگی و خودکشی در دنیا بی داد می کنه،،
    آدم سخته تو این تاریکی ها چراغ را پیدا کنه !
    تو این بی مهری ها و تاریکی ها ، ما می مونیم با درد و دل های خودمون،،
    خب درد و دل های شما درسته...
    نوشتن تا یه حدی لازمه و کمک می کنه .


    .....................


    هر کی باید راهشو پیدا کنه ،،
    اون قاچاق چی راهشو می دونه :)
    اون پسری که هر روز با دختری هست راهشو می دونه ...
    اون دختری که هر روز با یه پسر هست راهشو بلده...
    اون فردی که جز فرقه های شیطون پرستی هست راهشو می دونه...
    اون فردی که راهشو خدا انتخاب کرده ... باز راهشو میدونه،،
    و...


    خیلی از آدم ها توزندگیشون نمی دونند در کجا هستند !
    هر روز ممکنه به یه سمتی کشیده بشند ،،
    من خودم یه زمانی اینجوری بودم
    کاش بتونیم مسیر را پیدا کنیم و مطیع اون مسیر باشیم .( با تحقیق کامل )
    ( با درست و غلط مسیر کار ندارم ....خود طرف باید تحقیق کنه پیدا کنه )




    سال ها پیش یه تحقیقی کردم ، فهمیدم نباید با وعده یار کسی بشم،
    اینکه مثلا به خدا بگم این آرزوی منو برآورده کن بشم یارت !
    یه عاشق ، با جون و دل ، دل به یارش می سپاره،، بدون توقعی !
    وقتی طلبکار نباشیم در درگاه خدا ( حتی اگر حق داشته باشیم ) جز شادترین آدم ها هستیم.
    برای این مهم ، مجبور شدم تمام ادیان الهی را بررسی کنم
    در حد خودم سعی کردم رشد داشته باشم و به رشدم ادامه بدم و باگ ها را برطرف کنم.





    ........................

    نمی دونم پایان نامه شما به کجا رسید ،،
    تمومش کنید و به مسیر خودتون ادامه بدید
    نگران اتفاق ها نباشید ...و همیشه امیدوار باشید ....
    ان شالله به آرامش دلخواهتان برسید.
    ویرایش توسط باغبان : شنبه 08 دی 97 در ساعت 16:52

  6. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Pooh (یکشنبه 09 دی 97), گیسو کمند (شنبه 08 دی 97)

  7. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    یه نفر داشته از مجلس روضه برمیگشته ، ازش میپرسن که " خووب ، مجلس چهطور بود ?"
    اینشونم میگه " هیچی بابا ، آقای مداح یه جوری سرمون داد میزدا انگار یزیدو ما یاد داده بودیم "

    الان حکایت ما ست :)
    بالام جان خودت سوال کردی
    10 سال دنبال رابطه درست بودم به چی رسیدم ?
    منم گفتم جوابتو بدم در جریان باشی دیگه :)
    " که اتفاقا اونایی هم که دنبال رابطه غلط بودن زلیل مرده ها به جایی نرسیدن "

    همین .
    نه یه جمله کمتر نه بیشتر !!


    و امما رسیدیم سر اصل مطلب
    ( خدایا ختم به خیر کن .. الهی آمین
    خدایا به قلب پوه رحم بنداز .. الهی آمین
    خدایا خودمو به تو میسپارم ، صاحاب تاپیک (صابتاپیک = صاحب تاپیک) نیاد بترکوندمون اللهم صل علی محمد و آل محمد)

    ای پوه ! مگر این تو نبودی که پست زیر رو نوشتی ،
    خوب تو خودت نشون دادی مخالف روابط غلطی ،
    منم اصلا در جریان نبودم عقیدت عوض شده وگرنه که در حد همون دو خط هم دخالت نمیکردم .
    Pooh:
    خانمهای مطلقه، دخترایی که شکست عاطفی داشتین، درسته که از جدایی قلب و روحتون آزرده شده، ولی تو رو خدا ابراز علاقه های زودهنگام یه آقا رو باور نکنید.
    خانمها و دخترخانمها، خواهشا از ترس اینکه بازم شکست عاطفی بخورید، خودتون رو اسیر بلاتکلیفی نکنید.
    خانم های مطلقه، مگه یه دختر که همسن شماست و هنوز رابطه جنسی و حتی عاطفی رو حتی تجربه نکرده میمیره از نداشتن رابطه؟ ولی شماها میمیرید و حتما باید قبل از اینکه کسی با عزت و احترام بیاد رسما بهتون پیشنهاد ازدواج بده وارد رابطه بشید؟!!!
    پوه جان تقدیم با عشق :
    ویرایش توسط گیسو کمند : یکشنبه 09 دی 97 در ساعت 00:09

  8. 2 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    Pooh (یکشنبه 09 دی 97)

  9. #15
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلاام.

    Cry عزیز، درستی یا غلطی رو چی و با چه معیاری باید سنجید مگه؟ سود و زیان یک کار. درسته؟ حالا سودی که من از روشم تا به حال بردم چی بوده که ارزش ادامه دادن داشته باشه؟ هیچی. واقعا هیچی.

    حالا امتحان راه دیگه چه سودی و چه ضرری داره؟ در بدترین حالتش وابستگی عاطفی ایجاد میشه درونم و طرف ول میکنه میره. نه؟ من دیگه واقعا برام مهم نیست که به ازدواج برسه یا تداوم طولانی داشته باشه. اما حداقل یک تنوع و تغییر میشه. مثلا تجربه ی یه بیرون رفتن دو نفره! اصلا دوستی و روابط اجتماعی با یک آقا. یه مدت گشتن با یه آقا. حرف زدن با یه آقا. چه اشکالی داره؟

    حالا که چی که 31 سالت باشه و کل عمرت رو (به جز یک دوره کوتاه که اونم اصلا ملاقاتی درش نبود) صاف رفته باشی فقط کلاست و کارت، و صاف برگشته باشی خونه؟ تا کی؟ چه اشکالی داره با یه اقا هم دوست باشم مثل دوستهای دیگه؟

    شاید اگر میانگین خواستگاران من، بیش از دو سال یکی بود، امیدی به تغییر وضعیت داشتم و این کار رو نمیکردم. اما من مطمینم که همین وضعیت ادامه خواهد داشت.
    من پارسال هم سر قضیه اون خواستگار، اون همه زمان گذاشتم و خیلی سعی کردم که فکر کنم آخرین فرصتمه و سخت نگیرم. و حتی این دو سه ماهی که از تماس پدرش گذشت، باز در ذهنم فرصت قایل بشم برای فکر کردن بهش. ولی واقعیت اینه که اگر هم یک ذره ته دلم میتونستم دوسش داشته باشم، توی این دو سه ماه بعد از ملاقات پدرش، از بین رفت و کاملا ازش دلسرد و ناامید شدم. هم عدم حضورش در اون ملاقات، هم اظهار بی میلیش به معرف، هم حتی تبریک یلدای فوق العاده رسمی و خلاصه اش. میتونست اگر براش مهم بود یک سوال هم کنه که دفاع کردید یا نه؟ اما مطمین شدم که اصلا ادمی نیست که حتی اگر هم مایل به ادامه باشند، بتونه حضورش تسکیین دهنده ده سال تنهایی من بشه. چون عملا علاقه ای به من نداره.

    اما این مورد، با اینکه یک سال و چند ماه گذشته، هنوز پیگیر هست! با تمام بی محلی های من و حتی اون برخوردهای اولیه ی من باهاش. بارها هم ابراز علاقه کرده. همه جا بلاکه، ولی اس ام اس که میزنه میبینم. ضمن اینکه در همون مدت سه چهار هفته ای که دوره اشنایی بود، من خیلی انگیزه پیدا کرده بودم و میتونم بگم واقعا از دیدنش خوشحال میشدم و برای دوست داشتنش مجبور نبودم زور بزنم. تنها کسی بود که بعد از پسرخالم، احساس میکردم برای دیدنش شوق دارم.

    حتی اگر بی نتیجه باشه، که فرض رو هم بر بی نتیحگی اش گذاشته ام، چرا باید باز هم خودم رو از تجربه اش محروم کنم؟

    این رو میفهمم و میدونم که عشق برای زنده موندن، نیاز به امید داره. الان عاشقش هم نیستم. اونم نیست. امیدی هم نیست. ولی حداقل شخصیت پر شور و حالی داره که شاید انگیزه یا جرقه ای برای بعضی تغییرات در من بشه! البته حالت عکسش هم ممکنه که کلا نابود شم. ولی همه چیز یک ریسکه توی زندگی. همه چیز. اما من دیگه نمیخوام راه گذشته رو باز هم برم. حتی اگر بی نتیجه ای و درد نصیبم بشه، حداقل از راه تازه ای و تجربه های متفاوتی باشه.

    من خسته شده ام از تکرار و یکنواختی زندگیم. راه حتی غلط ولی متفاوت، بهتر از باز تکرار راه غلط تکراریه!

    ضمن اینکه هیچ کی از شکم مادرش هیچی رو بلد نیست. اونا یاد گرفتن. منم یاد میگیرم! فقط من دیگه تنهایی رو نمیخوام.
    ............................... ________________________________________
    گیسو کمند جان، خیلی باحال نوشته بودی. یعنی اینقدر ترسناکم؟

    منم فقط جواب همون صحبت شما رو در پاراگراف اول حرفام گفتم. نه کم نه زیاد. منتها گویا چون اون بخش رو با یه خط چین جدا نکردم از بقیه متن، گویا شما فکر کرده اید مخاطب اصلی و مستقیم اون همه توضیح و نوشته، شمایید. نه عزیزم، بقیش جواب شما نبود. حرفای خودم بود.

    اما نقل قولی که از من اورده بودین. اون خانم خواستگار رسمی در محیط کارش داشت و البته اون اقا بد کرده بود که رابطه رو تا هم خونه شدن و اطلاع خانواده دختر پیش برده بود و بعد تازه یادش اومده بود فکر کنه. من گفتم وقتی خواستگار داشته چرا با یه آقای کوچکتر از خودش وارد رابطه شده؟ اون، سرزنش از سر دلسوزی و جیگرم بود که ریش ریش شد برای اون خانمه.

    البته من اگر خواستگار داشتم، به خواستگارا فکر میکردم. نه به یه رابطه که میدونم ازدواجی احتمالا درش نیست.

    اما در کل هم، نظرات ادمها میتونه تغییر کنه. اون شب که گفتم که از بندگی خدا استعفا دادم که.

  10. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    scarface (یکشنبه 09 دی 97)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 تیر 98 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1395-12-03
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    3,601
    سطح
    37
    Points: 3,601, Level: 37
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 258 در 107 پست

    Rep Power
    34
    Array
    من اهل دوستی نیستم ولی تو این دوره و زمونه اصلا دوستی رو بد نمیدونم.

    به نظرم دختری که ۳۱ سالشه دیگه توانایی کنترل یک رابطه رو باید قاعدتا داشته باشه، این دوستیها بالا و پایین احساسی زیاد داره و روحیه خاصی میخواد ولی در کنارش باعث میشه فرد نقاط ضعف و قوت خودش رو بیشتر بشناسه و این هم مثل یک نوع ارتباط انسانی است.

    ولی فرد مقابل در دوستی هم خیلی خیلی مهمه اینکه با چه کسی قراره معاشرت داشته باشی و هدف دوستی هم مهمه. اگه دوستی قراره باری به هر جهت باشه و فقط واسه رفع تنهایی باشه که به نظرم اصلا به درد نمیخوره و دائم در رابطه احساس پوچی میکنی. اینطور که میگی هدف دوستیتون آشنایی واسه ازدواج نیست و از نظر من این رابطه خیلی برای فردی با روحیه تو مناسب نیست. معمولا افراد خوش گذرون و در لحظه خوش،جذب دوستیهای بی هدف میشن ولی لابلای همین افراد خوشگذرون، دخترایی هم هستن که تیز و زرنگ از فرصت استفاده میکنند و رابطه رو غیرمستقیم به سمت ازدواج پیش میبرند اگه در خودت توانایی این رو میبینی که رابطه رو غیر مستقیم به سمت ازدواج پیش ببری به نظر من خوبه که این رابطه رو شروع کنی.

    ببین عزیزم توکل به خدا و تقدیر فرد در جای خود خیلی هم مهم و تاثیرگذاره اما خود خداوند هم تلاش و کوشش آدمها برای بوجود آوردن تغییر در زندگی خودشون رو لازم دونسته.

    تو الان خیلی در پیله تنهایی خودت هستی و لازمه که حتی اگه شده با این رابطه ازین پیله تنهایی بیای بیرون و کم کم اتومات خودت انگیزه کارهای دیگه رو پیدا میکنی.

    باید از فرصتها استفاده کرد، تو جامعه مرد سالار ما که به سن دختر مثل عمر مصرف یک کالا نگاه میکنند چرا باید از فرصتهاش استفاده نکنه،من اصلا نمیگم که دوستی دوای درد است اما میگم شاید این دوستی باب ازدواج باشه،اصلا شاید این دوستی حال و هوات رو عوض کرد و باعث فعالیت اجتماعی بیشترت شد.
    ولی حواست باشه سهمت از روابط دوستی "آسیب"نباشه، در مورد جنس مخالف و روحیاتشون بیشتر مطلب بخون.

    و در آخر خیلی هم حواست به پایان نامه ات باشه،مثل اینکه زمانت محدوه و به نظرم اول پایان نامه ات رو تموم کن چون این روابط خیلی وقت گیره و ممکنه دفاع رو به تعویق بندازه.

  12. کاربر روبرو از پست مفید خندون تشکرکرده است .

    Pooh (یکشنبه 09 دی 97)

  13. #17
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    میخواستم جواب پیامشو بدم. ولی هر چی با خودم کلنجار رفتم، نتونستم. ده بار نوشتم و پاک کردم!!

    عرضه اینو هم ندارم. :-\ (املای این کلمه رو هیجوقت نفهمیدم درستش چیه؟)

    شایدم من از مردها بدم میاد و احساس ناامنی باهاشون دارم و اینه که نمیذاره روشون متمرکز نباشم!

    مغز من چرا اینقدر ناآرومه و در به در؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .


  15. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 اردیبهشت 00 [ 23:15]
    تاریخ عضویت
    1397-1-08
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    6,509
    سطح
    52
    Points: 6,509, Level: 52
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    233

    تشکرشده 371 در 127 پست

    Rep Power
    40
    Array
    ما ایرانیا با معضلی به اسم جبر جغرافیایی روبرو هستیم. و از اون بدتر ما دهه شصتیها در کنار جبر جغرافیایی با معضل بدتری به اسم جبر زمانی هم مواجهیم. این دهه 60 که میگم حالا میتونه اواخر دهه 50 و اوایل دهه 70 هم شامل بشه. نسل قبل از ما مثل آب خوردن ازدواج میکردن. نسل بعد از ما هم که کلا از هفت دولت آزادن. مورد داشتیم بچه متولد 81 با دوست دخترش رفته بودن تو آلاچیق مجتمعشون! انقدر سر و صدا کردن یکی از همسایه ها اومده بیرون دعواشون کرده بعد فرداش مامان پسره رفته سراغ همسایه هه که تو چیکاره ای گیر دادی بهشون روحیه ی پسرم خراب شده دیگه نمیتونه با دوست دخترش رابطه برقرار کنه!
    با همچین گودزیلاهایی طرف هستیم!
    خانم پو واقعیت اینه که ما سوختیم. جماعتی هستیم که نه شرایط سهل و ساده ی نسل قبل برای ازدواج رو داشتیم و نه راحتی و بی خیالی نسل جدید تو روابط. البته نمیخوام بگم که جمیعا همگیمون پاک و فرشته ایم. بیشترین جمعیت مجرد رو داریم و بالطبع بیشترین آمار روابط نامشروع و خارج از ازدواج رو. ولی این وسط هیچ وقت هیچی از زندگی نفهمیدیم. چه اونایی که رفتن سراغ روابط خارج از چارچوب و چه اونایی که مثل من و شما خواستن پاک بمونن. اینجاست که میرسیم به حرف شما که باز لااقل خوش به حال اونایی که رفتن سراغ این روابط و یه لذتی (هرچند کوتاه و گذرا) بردن.
    خدا هم که قربونش برم. اگه اوضاع به وفق مرادت باشه لطف خدا بوده، اگرم نشه حکمت خدا بوده! (یعنی مسخره تر از این توجیه به عمرم ندیدم!)
    خدا قدیما زورش بیشتر بود بیشتر به داد مردم می رسید. الان فقط حکمتش مونده برای توجیه بلاهایی که سرمون میاد :)
    البته این وسط بودن و هستن کسایی از هم نسلامون که حالا یا با ساپورت خانواده ها یا یه تعداد خیلی کم با تلاش خودشون تونستن از این وضعیت در بیان ولی صحبتم در مورد اکثریته.
    نصیحت نمیکنم چون نمیخوام و نمی تونم که چیزی بگم چون خودم تو شرایطی مشابه شما هستم. چند وقت پیش به خودم گفتم بسه بابا مگه چقدر زنده م، برم دنبال یه رابطه. بعد موندم اصلا چیکار باید بکنم!
    دیگه خودمم واقعا امیدی به آینده ندارم. فقط خواستم بدونین که تنها نیستین.

  16. کاربر روبرو از پست مفید scarface تشکرکرده است .

    Pooh (پنجشنبه 13 دی 97)

  17. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 98 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1396-6-04
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    4,103
    سطح
    40
    Points: 4,103, Level: 40
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger Second Class
    تشکرها
    244

    تشکرشده 259 در 139 پست

    Rep Power
    40
    Array
    من نظرم اینه کمتر دختری میتونه وارد این روابط بشه و وابسته و دلبسته نشه، دخترایی هستن که سبک زندگیشون اینجوری هست تو این روابط موفق هستن.
    ولی دخترایی مثل من که همیشه یه نیمچه امیدی به ازدواج با طرف مقابل داشتن واقعا ضربه خوردن.
    من الان کاملا احساساتم خشک شده هست، دیگه به پای کسی خرجش نمیکنم چون همیشه آخرش ضربه هست.
    من نمیدونم چی بگم.
    ولی کاملا موافق اون حرف هستم که گفتی حداقل یه لحظاتی رو خوش بودن.
    راستش طبق تجربه خودم این حرفتو قبول دارم و رابطه اخیرم واقعا برای فان عالی بود.
    یه جورایی حق میدم بهت.
    امیدوارم درست ترین تصمیم رو برای زندگیت بگیری.

  18. کاربر روبرو از پست مفید Happy.girl.69 تشکرکرده است .

    Pooh (پنجشنبه 13 دی 97)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.