به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 فروردین 98 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-10-11
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,318
    سطح
    20
    Points: 1,318, Level: 20
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خانواده نامزدم تحویلم نمیگیرن /نقطه ضعف زیادی داریم

    سلام
    ازدواج من و نامزدم مخالفتای زیادی داشت چون خانواده من متعادل بودن و خانواده همسرم مذهبی هستن تا قبل خواستگاری من اصلا نمیشناختمشون فقط خواهرش و توی دبیرستان دیده بودم فقط یه روز زنگ زدن خونمون و گفتن فلاان روز میایم خواستگاری ...
    من و نامزدم هر دو روستازاده اما تحصیل کرده دانشگاههای معتبر بودیم اما خانواده نامزدم سنتی_مذهبی بودن براساس یه سری ملاکها منم جواب مثبت دادم اما بعد از عقد متوجه شدم که خانواده نامزدم نظر مساعدی راجع به من ندارن و گویا نامزدم از یکسال پیش با خانوادش درگیر بوده تا موافقتشون و برای ازدواج ما جلب کنه الان دو ماه از عقد ما میگذره با اینکه پدر م فرهنگی هست از سالها پیش به تریاک اعتیاد داره خواهر بزرگم بنا به دلایلی پرخاشگر و بددهن هست اینا نقاط ضعف خانواده منه که بنا به اعتراف نامزدم دلایل مخالفت یکساله خانوادش برای انتخاب من هم بوده ...‌‌
    خانواده من با اینکه روستایی هست اما متعادلن نه خشک مذهب و نه بی دین...
    اما خانواده نامزدم هرکسی که چادری نباشه رو بی دین میدونن انگار همه چیز توی چند متر پارچه سیاه خلاصه میشه ....
    نامزدم مثل خانوادش فکر نمیکنه اوایل خیلی رمانتیک بود اما حالا سرم تیکه میندازه که بابات معتاده یا مامانم پوششت و دوست نداره!!!
    در صوزتی که من مانتویی معمولی و ساده پوشم...
    چیکار کنم اونا حتی من و یه بارم خونشون دعوت نکردن...
    نامزدمم نمیگه بیا بریم پیش مامانمم و...

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 فروردین 98 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-10-11
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,318
    سطح
    20
    Points: 1,318, Level: 20
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی جواب نمیده؟
    من میخام رابطه ام با خانواده همسرم بهتر بشه

  3. کاربر روبرو از پست مفید arshida تشکرکرده است .

    Quality (دوشنبه 12 آذر 97)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 فروردین 01 [ 16:34]
    تاریخ عضویت
    1397-4-29
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    3,885
    سطح
    39
    Points: 3,885, Level: 39
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 48 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم بخوای نخوای باید یکم سیاست داشته باشی.
    جلو اونا خوب و بدون ارایش بگرد تا میبینیشون هی بخند و مهربونی کن و شوخی کن.
    به این فک کن که فقط چندساعت مجبوری تحملشون کنی.
    واس مادرشوهرت حتی شده یه هدیه کوچک بخر.
    واسه شوهرتم سیاستاس زنونه به کار بگیر.
    من به تو میگم هیچ مادرشوهری بد نیس این عروسه که بلد نیست باهاشون درست رفتار کنه.
    تو روشون حجاب بزن چه اشکالی داره؟ باقی وقتتو که با اونا نیستس دلخواه خودت باش
    به فکر این نباش که از رو ببریشون هرچیه مادره و زحمت پسرشو کشیده.

  5. 2 کاربر از پست مفید shirinam تشکرکرده اند .

    arshida (سه شنبه 08 آبان 97), zendegiye movafagh (دوشنبه 07 آبان 97)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آبان 98 [ 08:57]
    تاریخ عضویت
    1392-11-03
    نوشته ها
    432
    امتیاز
    10,650
    سطح
    68
    Points: 10,650, Level: 68
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,639

    تشکرشده 1,769 در 422 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    72
    Array
    سلام منظورت از نامزد چیه ؟
    شما چند سالتونه و نامزدتون چند سال ؟
    در کدام مرحله از ازدواج هستید عقد کرده اید یا نه ؟

  7. کاربر روبرو از پست مفید terme00 تشکرکرده است .

    m.reza91 (شنبه 19 آبان 97)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 فروردین 98 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-10-11
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,318
    سطح
    20
    Points: 1,318, Level: 20
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط terme00 نمایش پست ها
    سلام منظورت از نامزد چیه ؟
    شما چند سالتونه و نامزدتون چند سال ؟
    در کدام مرحله از ازدواج هستید عقد کرده اید یا نه ؟
    نامزد یعنی عقد کردم اما هنوز عروسی نکردم من ۲۷ سال و نامزدم ۳۱ سال

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 فروردین 98 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-10-11
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,318
    سطح
    20
    Points: 1,318, Level: 20
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان من نتونستم بیام و پیگیری کنم سوالمو چون پدربزرگم فوت شده بود و حال خانواده هم خوب نبود من هنوزم اون مشکل و دارمرابطه ام با نامزدم خداروشکر خوبه منم خیلی دوستش دارم هر روز بعد از کارش به دیدنم میاد و با محبتای من خیلی بهم وابسته شده خودش میگه من خوشبختی و با تو تجربه کردم من خیلی سعی کردم جذبش کنم مثلا براش شالگردن بافتم که خیلی ذوق کرد و اینکه هر روز براش غداهای خوشمزه میپزم از نظر جنسی هم واسش کم نذاشتم اونم برام کم نذاشته از وقتی پدربزرگم فوت شد خونه ما(بابام چون پسر بزرگه اس) شد پر از مهمون
    من یه خواهر شوهر مجرد دارم و یه برادر شوهر که دختر عموشو گرفته به غیر از همعروس و مادرشوهر بقیه خوبن...
    راستش از شب مهریه برخورد خوبی از جاری یا هم عروسم ندیدم تو مراسم عقدم نه اومد برقصه و نه تبریک گفت اصلا محلم و نذاشت مراسم ختم پدربزرگمم به اصرار برادر شوهرم اومد ولی اصلا سمتم نیومد کلا مث گاو بیشعور میمونه
    خلاصه اینکه از طرف مادر شوهر و جاری احترامی ندیدم کلا هیچ کدومشون نه زنگ میزنن نه سراغی میگیرن الان نزدیک سه ماهه عقد کردیم با همه این بیشعور بازی همعروسم به نامزدم گفتم اشکال نداره تو برو خونه داداشت و بیا ولی من نمیام
    دارم دیوونه میشم رفتار گرم خانواده شوهر خواهرمو که با خواهرم میبینم افسرده میشم اونا نمیگن عروسمون مرده یا زنده اس☹ خواهش میکنم کمکم کنید

    - - - Updated - - -

    برای تکمیل اطلاعات هم بگم من کارشناسی ارشد دارم و فعلا بیکارم اما نامزدم کارمند یه اداره دولتی هست هم عروسم حوزه درس خونده و همین طور که گفتم دختر عموی نامزدمه عموی نامزدم که بابای جاریم میشه شب بله برون میخواست همه چیزو به هم بزنه مادر جاریم یعنی زن عموش هم توی عروسی دخترش(یعنی خواهرجاریم)بهم تیکه انداخت که به ارزوت رسیدی(یعنی ازدواج با نامزدم)از کل خانواده عموی نامزدم متنفرم

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 فروردین 98 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-10-11
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,318
    سطح
    20
    Points: 1,318, Level: 20
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چه سایت مزخرفی چرا کسی جواب نمیده اسمتونم گذاشتین همدرد!!!!

  11. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,581

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    سلام عروس خانم
    ان شالله که خوشبخت بشید
    و خوشبختیت و بسازی....خودت

    نقل قول نوشته اصلی توسط arshida نمایش پست ها
    به غیر از همعروس و مادرشوهر بقیه خوبن...
    چه جالب....تا حالا نشنیده بودم کسی بگه هم عروس.....با مزه است....بهتر از جاریه..که معلوم نیست ریشه اش چیه:)
    همین؟؟؟فقط دو نفر....بقیه خوبن؟؟خوب گوش کن می خوام یه چیزی بگم
    فقط اگه همسرت ی نفر خوب باشه....جا داره به شکرانه این لطف خدا بدی بقیه رو قورت بدی بره

    چه برسه که از بین این همه تیر و طایفه فقط دو نفر ن...اصل کار همسر.

    تازه اونم اگه شما اشتباه نکرده باشی...واقعا بد باشن میشه با سیاست درستش کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط arshida نمایش پست ها
    همعروس تو مراسم عقدم نه اومد برقصه و
    نه تبریک گفت


    خب عزیزم نیومد برقصه که نیومد...حتما پاش درد می کرده:)

    تبریک نگفت که نگفت...حتما این بارم زبونش درد می کرده:)

    اخه خانم گل تبریک یکی دیگه به چه دردت می خورده؟؟!!!!خدا این ازدواج و مبارک کرده....
    چه من بیام بگم مبارکه چه نگم...چه نیازی داری؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط arshida نمایش پست ها
    مراسم ختم پدربزرگمم به اصرار برادر شوهرم اومد ولی اصلا سمتم نیومد کلا مث گاو بیشعور میمونه
    عه...حرف بد ممنوع
    من نمیدونم این خبر چه جوری به گوش شما رسیده!!!!از این خبر رسان های نادون دوری کن
    به اصرار شوهرش اومده که اومده...خواسته شوهرش اول نازش و بکشه بعد بیاد...شما چی کار داری؟؟
    سیاست اینه که اگه اون تو قیافه است شما بری جلو تشکر کنی برای اومدنش...با اب و تاب زبون بریزی...کردی این کارو؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط arshida نمایش پست ها
    خلاصه اینکه از طرف مادر شوهر و جاری احترامی ندیدم کلا هیچ کدومشون نه زنگ میزنن نه سراغی میگیرن الان نزدیک سه ماهه عقد کردیم با همه این بیشعور بازی همعروسم به نامزدم گفتم اشکال نداره تو برو خونه داداشت و بیا ولی من نمیام
    دارم دیوونه میشم رفتار گرم خانواده شوهر خواهرمو که با خواهرم میبینم افسرده میشم اونا نمیگن عروسمون مرده یا زنده اس☹
    - - - Updated - - -

    خیلی اشتباه کردی که همسرتو گفتی خودت برو !!!!ادم همسرش و تنهایی می فرسته مهمونی
    مگه خودت چند بار زنگ زدی احوالپرسی؟؟ انقدر خوبی کن تا دلشونو بدست بیاری...اگه نمیتونی زبون بریزی پس حق بده اونام نتونن...در ضمن هر کس زندگی خودش و داره....مقایسه ممنوع
    نقل قول نوشته اصلی توسط arshida نمایش پست ها
    زن عموش هم توی عروسی دخترش(یعنی خواهرجاریم)بهم تیکه انداخت که به ارزوت رسیدی(یعنی ازدواج با نامزدم)از کل خانواده عموی نامزدم متنفرم

    جلوی تنفرتو نگیری خودت ضرر میکنی
    دستتو میذاشتی رو شونش با لحن خوش می گفتی زنمو جون ان شالله خدا همه رو به ارزوشون برسونه
    تموم شد بعد هم می رفتی لذت مهمونی رو میبردی....

    عزیزم....دوره این حرفها دیگه ور افتاده....

    نشون بده که تحصیل کرده ای...فکرت رشد کرده...خودتو نیازمند تکریم و احترام یکی دیگه نشون نده

    الان باید شما بری چم و خم زندگی زناشویی رو یاد بگیری

    اگر ی روز خسته بودم چه جوری ابراز نیاز کنم به همسرم...

    اگه ی روز خسته بود همسرم چه جوری ارومش کنم

    اگه ی روز بحران زندگیم بود چه جوری اروم کنم خودمو

    فردا روزی که خدا بهمون ی بچه داد اگه دوست ناباب پیدا کرد چه جوری از راه غلط برش گردونم

    اگه سو تفاهمی بین من وهمسرم شد..چه جوری رفع و رجوع کنم

    چه کتابی بخونم چه هنری یاد بگیرم چه سبکی برای حرف زدن خودم انتخاب کنم

    تو همه این روزها همعروس و مادر شوهر نشستن تو خونشون شما میمونی و ی عالم کار نابلدی و نمیدونی

    چی کار کنی..خودتو برای این روزها اماده کن

    ول کن حرفهای خاله زنک بازی رو...شما تحصیل کرده ای

    ان شالله هممون خوشبختیمونو بسازیم

  12. 3 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    Quality (چهارشنبه 21 آذر 97), فکور (دوشنبه 12 آذر 97), ستودنی (چهارشنبه 21 آذر 97)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 فروردین 98 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-10-11
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,318
    سطح
    20
    Points: 1,318, Level: 20
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها نمایش پست ها
    سلام عروس خانم
    ان شالله که خوشبخت بشید
    و خوشبختیت و بسازی....خودت



    چه جالب....تا حالا نشنیده بودم کسی بگه هم عروس.....با مزه است....بهتر از جاریه..که معلوم نیست ریشه اش چیه:)
    همین؟؟؟فقط دو نفر....بقیه خوبن؟؟خوب گوش کن می خوام یه چیزی بگم
    فقط اگه همسرت ی نفر خوب باشه....جا داره به شکرانه این لطف خدا بدی بقیه رو قورت بدی بره

    چه برسه که از بین این همه تیر و طایفه فقط دو نفر ن...اصل کار همسر.

    تازه اونم اگه شما اشتباه نکرده باشی...واقعا بد باشن میشه با سیاست درستش کرد





    خب عزیزم نیومد برقصه که نیومد...حتما پاش درد می کرده:)

    تبریک نگفت که نگفت...حتما این بارم زبونش درد می کرده:)

    اخه خانم گل تبریک یکی دیگه به چه دردت می خورده؟؟!!!!خدا این ازدواج و مبارک کرده....
    چه من بیام بگم مبارکه چه نگم...چه نیازی داری؟؟



    عه...حرف بد ممنوع
    من نمیدونم این خبر چه جوری به گوش شما رسیده!!!!از این خبر رسان های نادون دوری کن
    به اصرار شوهرش اومده که اومده...خواسته شوهرش اول نازش و بکشه بعد بیاد...شما چی کار داری؟؟
    سیاست اینه که اگه اون تو قیافه است شما بری جلو تشکر کنی برای اومدنش...با اب و تاب زبون بریزی...کردی این کارو؟؟




    خیلی اشتباه کردی که همسرتو گفتی خودت برو !!!!ادم همسرش و تنهایی می فرسته مهمونی
    مگه خودت چند بار زنگ زدی احوالپرسی؟؟ انقدر خوبی کن تا دلشونو بدست بیاری...اگه نمیتونی زبون بریزی پس حق بده اونام نتونن...در ضمن هر کس زندگی خودش و داره....مقایسه ممنوع



    جلوی تنفرتو نگیری خودت ضرر میکنی
    دستتو میذاشتی رو شونش با لحن خوش می گفتی زنمو جون ان شالله خدا همه رو به ارزوشون برسونه
    تموم شد بعد هم می رفتی لذت مهمونی رو میبردی....

    عزیزم....دوره این حرفها دیگه ور افتاده....

    نشون بده که تحصیل کرده ای...فکرت رشد کرده...خودتو نیازمند تکریم و احترام یکی دیگه نشون نده

    الان باید شما بری چم و خم زندگی زناشویی رو یاد بگیری

    اگر ی روز خسته بودم چه جوری ابراز نیاز کنم به همسرم...

    اگه ی روز خسته بود همسرم چه جوری ارومش کنم

    اگه ی روز بحران زندگیم بود چه جوری اروم کنم خودمو

    فردا روزی که خدا بهمون ی بچه داد اگه دوست ناباب پیدا کرد چه جوری از راه غلط برش گردونم

    اگه سو تفاهمی بین من وهمسرم شد..چه جوری رفع و رجوع کنم

    چه کتابی بخونم چه هنری یاد بگیرم چه سبکی برای حرف زدن خودم انتخاب کنم

    تو همه این روزها همعروس و مادر شوهر نشستن تو خونشون شما میمونی و ی عالم کار نابلدی و نمیدونی

    چی کار کنی..خودتو برای این روزها اماده کن

    ول کن حرفهای خاله زنک بازی رو...شما تحصیل کرده ای

    ان شالله هممون خوشبختیمونو بسازیم
    ممنون و سپاس از صحبتای خوبت الهه جان

  14. کاربر روبرو از پست مفید arshida تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (چهارشنبه 21 آذر 97)

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آبان 02 [ 04:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-27
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    7,636
    سطح
    58
    Points: 7,636, Level: 58
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 114
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 53 در 36 پست

    Rep Power
    21
    Array
    خانم خدارو شکر کن که اصراری به رفتنت خونشون ندارن.از خودم برات بگم که شوهرم پسر خالمه وهمیشه اونا اصرار دارن زن به هر مناسبتی عید باشه هر تعطیلی هر اخر هفته بره خونه شوهر البته این برای دخترای خودشون صدق نمیکنه مثلا خواهر شوهر من الا نزدیک به هفت ساله که من عروسشون هستم یک سیزده به در یا عید یا سب یلدا خونه پدر شوهر نبوده.خب نرفتن خیلی بهتره از اینکه بری وحرفها وتعنه ها ومتلکها رو تحمل کنی از این منظر به قضیه نگاه کن.هر چی نری خونشون راحتتری اصلا اصراری به رفتن نداشته باش.من ارزو میکنم جای تو بودم که با زور نبرنم اونجا.خیلی سخته.به خدا چیزی رو از دست نمیدی با نرفتن ولی با رفتن اونجا ودیدن رفتارای تحقیر امیزشون ارامشت رو از دست میدی


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.