به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 10:19]
    تاریخ عضویت
    1395-7-07
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    2,582
    سطح
    30
    Points: 2,582, Level: 30
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    40

    تشکرشده 17 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    راهنمایی فوری در مورد درخواست خواهر شوهر

    سلام به همه
    یه موضوعی هست که می خواستم نظرتون رو بدونم در موردش و یکمی عجله دارم.
    موضوع از این قراره که ما برای اینکه هر موقع میریم خونه مادر شوهرم اینا چند روز میمونیم و خونه اونا همیشه شلوغه و نظمی هم نداره، تصمیم گرفتیم برای خودمون جای مستقلی درست کنیم تا هر موقع اونجاییم راحت باشیم. به خاطر همین یه خونه قدیمی در مجاورت خونه مادرشوهرم اینا رو با کلی هزینه تعمیر کردیم (که البته خونه به نام همسرمه) و من با شوهرم از اول صحبت کردم که ما اینهمه هزینه میکنیم طوری نباشه که وقتایی که ما نیستیم کسی بخواد از خونه استفاده کنه و شوهرم هم قبول کرد. اما همون اول خواهر شوهرم به بهونه درس خوندن گفت میخوام برم اونجا و کلا کوچ کرد اونجا. تا اینکه یه روز با یکی دیگه از خواهر شوهرا دعواش میشه و این وسط خونه ما کلی آسیب دید! دیگه بعد از اون ماجرا، که تقریبا 1 ماه پیش بود ما کلید خونه رو پیش خودمون نگه داشتیم. اما باز خواهر شوهرم میگه کلید رو بدین من برم اونجا. من هم اصلا حرفی در موردش نزدم با شوهرم و خودم رو زدم به اون راه. حالا نمیدونم شوهرم چه جوابی میخواد بهش بده ولی احتمال میدم بهش کلید بده. اما من واقعا راضی نیستم. اون از دعوای سری قبلشون و خسارتی که به خونه زدن، دفعه قبل هم که خواهر شوهرم اونجا بوده، یه خونه کثیف تحویل من داد که فقط یه روز کامل تمیزش میکردم. نمیدونم چکار باید بکنم. میخوام قبل از اینکه شوهرم تصمیم بگیره متقاعدش کنم این کارو نکنه. اصلا به من از اول قول داد که کلید رو نمیده دست هیچکس. نمیدونم چجوری باید مطرحش کنم و چی بگم. خواهش میکنم راهنمایی کنید. ممنون

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,580

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    با سلام

    به نظر من

    ی گفتگوی ارام و بالغانه میتونه کمکتون کنه

    بالغانه یعنی

    نقطه نظر مخالف شنیدید گوش میدید بهش ...جبهه نمیگیرید...

    به خودتون میگید احتمال داره وسط صحبت نظرم عوض شه...اون بتونه منو قانع کنه

    با توجه به روحیه و شخصیت همسرتون صحبت می کنید...ادم منطقی احساساتی یا...

    ارام یعنی

    زمان و فضای گفتگو رو می سنجید و اگر طرف مقابل از کوره در رفت شما ارامشتونو حفظ میکنید

    گفتگو یعنی

    شرایط طرف مقابل رو درک میکنید و از دیدگاه اون به قضیه نگاه میکنید حتی اگه خوشایندتون نباشه

    کاملا مودبانه و با احترام نظراتتون رو میگید..با سیاست حرفتونو میگید اگه همسرتون حساسیتی داره دست روش نمیذارید
    .................................................. .........
    من بودم با این جمله ها نظرم و میگفتم:

    "من خواهرتو مثل خواهر خودم دوست دارم..."
    "ولی اگه خواهر خودمم هم اینطوری میکرد ناراحت میشدم...به نظرت چی کار کنیم؟؟"(اینجا حالت درددل داشته باشه حرفاتون)

    خوب بود رفتیم دیدیم خونه اون شکلی شده؟!!انقدر وقت گذاشتم فقط داشتم ی اتاق و تمیز میکردم اون وقتو میتونستم با تو باشم...(قربون صدقه زن و شوهری)
    دختر خوبیه ولی جایی که زندگی میکنه تمییز نمیکنه...بی توجهی میکنه به امانت دیگران ...درسته ادم جایی زندگی کنه که صاحبش راضی نیست؟!!!"

    "من نظرم اینه باز هر تصمیمی تو بگیری می خوای کلید بده می خوای نده
    "
    .................................................. ........

    (خواهر شوهرتون اینجور که معلومه نیاز داره به اون خونه ولی خب امانت داری بلد نیست...یا به دست اوردن دل شما رو
    ببینید میتونیدبه خاطر خیری که تو این کار هست چشم پوشی کنید ؟...بره ولی بدونه که باید رعایت ی سری مسایل و بکنه)


    نقل قول نوشته اصلی توسط nazi_ka نمایش پست ها
    سلام به همه
    برای اینکه هر موقع میریم خونه مادر شوهرم اینا چند روز میمونیم و خونه اونا همیشه شلوغه و نظمی هم نداره، تصمیم گرفتیم برای خودمون جای مستقلی درست کنیم تا هر موقع اونجاییم راحت باشیم.
    اشاره کنید به دلایلی که قبل ساختن خونه تو فکرتون بود...مثلا ما خواستیم مستقل شیم...خونه منظمی داشته باشیم...ی جای تمیز برای خودمون می خواستیم...

    و خودتون رودر روی خانوادش نیاستید اگه هم قراره حرفی زده بشه یا کلید داده نشه از طرف برادرش باشه نه شما...


    درنهایت اگه دیدید نشد اونی که شما میخواستید ...
    رها کنید ببینید می ارزه بین خودتون و همسرتون بهم بخوره ...نکنه سر این دعواتون بشهیا همسرتون مجبور به پنهان کاری

    و
    صبور باشید ......
    در دراز مدت شاید همسرتون برسه به حرف شما...و این برای مابقی مسایل زندگی هم به نفع شماست.
    ولی به روش نیارید که دیدی من اون موقع هم بهت گفتم...دیدی اشتباه کردی

    موفق باشید
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : شنبه 05 آبان 97 در ساعت 10:14

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 10:19]
    تاریخ عضویت
    1395-7-07
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    2,582
    سطح
    30
    Points: 2,582, Level: 30
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    40

    تشکرشده 17 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون الهه زیبایی ها. موضوع تقریبا حل شد با همین راهکار شما.

    چند روزیه موضوع جدیدی به وجود اومده. الان خودم هم نمیدونم چرا دارم اینجا در موردش حرف میزنم. ولی واقعا خسته ام. اینقدر مشکلات هجوم آوردن به زندگیمون که تنها آرزوم اینه که این روزا زودتر بگذرن. از یه طرف کاری که شروع کرده بودیم شکست خورد و کلی بدهی داریم.بیکاری و گرونی هم که نگم.... از طرف دیگه خانواده شوهرم که هرروز درد روی درد میذارن و آرامش رو ازمون میگیرن. مثلا خیر سرمون اومدیم شهر ما زندگی کنیم که ازشون دور باشیم و آرامش داشته باشیم اما انگار فایده نداشت. هرروز واسمون مشکل درست میکنن. یه وقتایی فکر میکنم چرا من عروس این خانواده ام؟ من چیزی ازشون نمیخوام. فقط میخوام کاری با ما نداشته باشن. به نظرتون با این خانواده چکار باید کرد؟ خواهر شوهری که از گوشی شوهرش اس ام اس میاد برای شوهرم و به من میگه ....... چکار کنم که حتی نمیتونم به کسی بگم چی نوشته؟؟؟ خواهر و برادر باهم اختلاف دارن، این وسط باید به من فحش بدن؟؟؟ من که اصلا هیچ دخالتی تو کاراشون ندارم و حتی یک کلمه حرف نمیزنم. شوهرم میخواد شکایت کنه. اما خانوادش هرروز زنگ میزنن که شکایت نکن.
    موندم با این آدما چکار باید بکنم. حالم خیلی بد بود وقتی اس ام اس رو دیدم. به شوهرم گفتم دیگه نمیتونم این شرایط رو تحمل کنم. دیگه نمیتونم با هیچکدوم رابطه داشته باشم. خانواده ای که بزرگتر نداره، خانواده ای که یه نفرش به من نگفت ببخش که بهت توهین شد، خانواده ای که هر کدومش پتانسیل اینو داره که سر بزنگاه همین بلا رو سرت بیاره، حالا هم میگن شکایت نکنید، بیخیال بشید. چطوری میشه باهاشون رابطه داشت؟؟؟ گاهی از خودم بدم میاد که باید با این آدما چشم تو چشم باشم. نمیدونم اصلا راه درست چیه....

  4. کاربر روبرو از پست مفید nazi_ka تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (یکشنبه 20 آبان 97)

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 17 اسفند 98 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1397-8-20
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    1,130
    سطح
    18
    Points: 1,130, Level: 18
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 46.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این کار وقتی عملی میشه که شوهرتون بخواد انجامش بده... اگر میبینید که موفق نمیشید چون شوهرتون نمی تونه از خانواده ش دل بکنه حتی برای ی مدت کوتاه تا اونا به دخالت نکردن عادت بکنن
    اول از همه خواسته تونو به همسرتون بگید و مثل همیشه بی طرف باشید

  6. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,580

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    سلام

    خداروشکر که حل شده....به نظرمن

    راه درست هم الان اینه که

    صبور باشی و منبع ارامش.

    بیکاری بدهی شکست... بخشی از بالا پایینهای زندگیه...به همسرتون بگید

    خداروشکر که ما همو داریم ....باهم این روزهارو راحتتر سپری میکنیم...

    امید و نوید روزهای خوب رو بدید

    وقتی همسرتون اروم باشن راهکار های خوب هم به ذهنشون میرسه

    در مورد خانواده همسر هم

    فکر اینو بکنید که تو این فشار اقتصادی که رو همسرتون هست

    باید ی تنش هم از اون طرف داشته باشند...خب این ضررش به کی میرسه؟به شما و زندگیتون

    اگه کسی حرف زشت از دهنش درمیاد داره عیار خودش رو نشون میده...شما چرا ناراحت میشی؟؟!!!!!

    ارزش داره اعصاب خودتو همسرتو خورد کنی؟؟!!

    همونطور که ادم تو ظاهرش شیک باید باشه.....عفت کلام هم بهمون زیبایی میده...

    اصلا فکر مقابله به مثل نباش...

    گله و شکایت خانواده همسر رو به همسر نگید...بذار وقتی میان خونه از شما ارامش ببینن...

    فکر این باش که ایشونم خیلی توفشاره ...بیاد ببینه شما هم خسته ناراحت پر گله شکایت...اون وقت دیگه این زندگی چی میشه؟؟

    وقتی میاد خونه از تنش ها و حال و هوای دعواها بیارش بیرون..حرفی در مورد خواهر شوهر و اس ام اس هاش و گرونی نزن

    حتی شده یک ساعت اول همه چی رو فراموش کنید انگار نه انگار که اتفاقات اخیر چی بوده...

    انگار خوشبخترین زوج دنیا شمایید بدون هیچ دغدغه ای...فقط بگو بخند و سرخوشی...اصلااین ی قرار باشه بینتون

    اگه با خانوادش تو دعوا ست در عوض از شما فقط خانومی و با کلاسی و سطح فکری بالا ببینه

    مطمئن باش این تفاوت و همسرتون متوجه میشن و طراوتش به زندگیتون میرسه
    .................................................. ......................
    وقتی هم که با خانواده همسر مواجه شدید هیچج حرفی نزنید بی طرف باشید

    بعدها اونا میتونن هرجور با پسرشون کنار بیان ولی با عروس نمیشه...کوچکترین حرفی یادشون میمونه

    به همسرتون هم بگید میدونم تصمیمی میگیری که به صلاح خانوادمونه عشق و ارامشونمون در اولویته...

    موفق باشید
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : دوشنبه 21 آبان 97 در ساعت 22:51

  7. کاربر روبرو از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده است .

    مریم 84 (سه شنبه 22 آبان 97)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.