به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array

    همکار آقا که نمی خواهد متوجه رفتارش باشد!!!

    سلام.
    مدت ها قبل من بابت انجام پروژه شخصی خودم به یک شرکت میرفتم نه کار برای شرکت.اون موقع من کلی سرخوش بودم و اهل بگو و بخند. به هر حال داشتم برای اینده و زندگی خودم کار می کردم و اصلا فشار کاری یا بحث همکاری با شرکت برام مهم نبود.
    این همکار آقا هم شوخ طبع بود و کلی شوخی می کردیم و می خندیدیم
    تا اینکه متوجه شدم جوری با من رفتار می کنه که انگار عاشق و کشته مرده اش هستم!!
    از طرف دیگه همکارای دیگه ی من هم مدام متلک می نداختن!!!
    من سعی کردم باهاش شوخی نکنم و در عین حال جلو همکارا ضایعش نکنم و یک بار هم بهش گفتم تفکر من با اون متفاته
    با رفتاراش صد در صد مطمئن شدم که فهمیده و خیالم راحت شد.

    اخیرا پروژه ی خودم از مرحله حساس خارج شد و شرایط برای همکاری با اون دفتر برام فراهم شد.
    تو این مدت متوجه شدم گویا این آقا به عنوان همسر آینده اش به من فکر می کرده و من خیلی خیلی ناراحت شدم چون ما هیچ تناسبی چه به لحاظ خانوادگی چه به لحاظ مذهبی و چه به لحاظ رفتاری و فکری با هم نداریم

    از طرفی شک دارم که اگه جدی بوده چرا اقدامی نکرده که منم محترمانه یهش بگم قصد ازدواج با ایشون رو ندارم که بیشتر از این اذیت نشه.

    برای همین شک دارم که نکنه مثل قبل فکر می کنه من کشته مرده اشم!!!

    اون آقا حتی به اندازه ی نیم ساعت فکر کردن هم تو ذهن من نیست.

    در مورد شخصیتش چندان آدم با ادب و با ملاحظه ای نیست. خیلی دوست دارم براش احترام قائل باشم ولی جز اون دسته از آدمایی هست که درک نمی کنه احترام به دیگران نشان دهنده ی شخصیت خود ماست نه اینکه طرف مقابل واقعا محترمه!!! رسما فکر میکنه به خاطر دلیل خاصی بهش احترام گذاشته میشه.
    البته رفتارش با من چندان مودبانه نبوده که من بفهمم متوجه هست که وظیفه ی من نیست بهش احترام بذارم یا نه. بگذریم....
    به لحاظ کاری و درآمدی هم شرایط مناسبی نداره هر چند برای من مهم نیست و دلیلی هم نداره که مهم باشه.به هر حال آدم بی پول و با پول به یک اندازه محترمن.

    من هم دختر تحفه ای نیستم!!

    بحث اصلی که هست اینه که هر جا رفته نشسته گفته این دختر کشته مرده ی منه!!!!

    همین رفتارش نشون میده که براش آبرو و شخصیت یه دختر مهم نیست
    از حرف های همکارام متوجه میشم. اگه هم علاقه ای داشت راحت می تونست بگه و منم محترمانه بگم نه اما جای این کار آبروی من رو برده.

    به هر حال اتفاقی هست که افتاده و نمی تونه درستش کنه!!!

    من مجبورم مدت مشخصی رو تو اون شرکت کار کنم
    راضی هم نیست الم شنگه به پا کنم که هر دو تا مون هم از شرکت اخراج شیم
    به عنوان یه دختر هم آبرومو از سر راه پیدا نکردم که این اقا هر جور دلش خواست با من رفتار کنه و قطعا اگه پاشو کج بذاره یا شوخی بی مورد بکنه جوابش رو با شکایت کردن پیش همکارام یا رئیس شرکت میدم

    در مورد شرایط خودم
    سلل گذشته به قصد ازدواج با یک اقا آشنا شدم که جور در نیومد متاسفانه و تصمیم دارم مدتی وارد هیچ رابطه ای نشم تا به لحاظ روحی بتونم خودمو و اعصاب خوردمو کنترل کنم.

    در واقع شرایط روحی خوبی هم ندارم.

    می خواستم ازتون بابت رفتار درست با این همکار مشورت بگیرم. به طوری که کاملا متوجه بشن من به هیچ عنوان قصد ازدواج با هاشون رو ندارم.عاشق و کشته مرده اش نیستم .
    ممنون.

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام زندگی خوب

    به نطرم مشکل اصلی اون آقا نیست ،
    مشکل اصلی برون گرایی کنترل نشده خودت هست .

    ببین زندگی جان اگر ما همیشه درون گرا یا همیشه برون گرا باشیم به مشکل میخوریم .
    باید هر کدوم از این دو نوع تیپ شخصیتی رو داریم ، کنترلش کنیم .

    شنیدی میگن هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
    شوخی هم مساله ای ست که اگر جای خودش انجام نشه دیگه هیچ حسنی نداره
    و بسیار ناخوشایند هست .

    علی الخصوص برای خانمها جای شوخی ، حریم امن خانواده و بین دوستان صمیمی هم جنس هست .

    کاربرد بعدی اش هم اینه یه موقع جایی جو سنگین میشه یا دونفر از هم دلخور شدن میخواد کار بیخ پیدا کنه
    شوخی کمک میکنه تا حدی مدیریت کنیم و بحثشون رو جمع کنیم .




    ** در محیط کار اگر حتی با همکار خانم هم اینطور شوخ و صمیمی برخورد کنید ؛
    رابطه کاری از حالت رسمی خارج میشه .

    وقتی رابطه ی کاری ، رسمیت نداشته باشه ، دیگه همه جور انتطاری خارج از وظیفه شما و حتی خارج از حیطه کاری
    از شما میشه .


    بنابراین گرچه رفتار اون آقا بسیار سبک هست
    اما واکنش طبیعی شخصیت ایشون به رفتار شماست .
    اشتباه اصلی رو خودت داشتی عزیزم .



    ** نکته بعدی گفتی اگر این موضوع رو با مدیریت مطرح کنید ... ؛
    زندگی جان اگر کلا هر مساله ای خارج از کار رو ببری به میز مدیریت بکشی
    هم غیر حرفه ایه هم خاله زنک بازی .

    سعی کن در هر صورت از همکاران بی حاشیه باشی
    حتی اگه به زور خواستن بندازنت وسط حواشی ،
    تو خودتو از حاشیه ها بیرون بکش .


    ** جایی که همکارا به هم متلک میندازن و به حواشی دامن میزنن ، به نظر فضای مطمئنی نداره .

  3. 6 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (دوشنبه 16 مهر 97), نیکیا (چهارشنبه 18 مهر 97), میس بیوتی (سه شنبه 17 مهر 97), Ye_Doost (دوشنبه 16 مهر 97), زندگی خوب (جمعه 20 مهر 97)

  4. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    مطمانید ایشون از نظر روانی سالم هستند؟
    من قکر می کنم ایشون دچار نوعی توهم شدن اگر خودشونم کاملا فکر میکنند که شما نسبت به ایشون علاقه دارید
    ایشون چند سالشونه ؟ اگر زیر 20 باشه خوب طبیعی نمیدونن یه سری چیز هارو ولی بالای این سن طبیعی نیست
    اول یا میدونن دارن دروغ میگن
    دوم یا خودشونم باور دارن
    مرحله اول مریضی روحیه
    مرحله ی دوم مریضی روانیه
    که در هر صورت باید درمان بشن
    ققط فاصله بگیرید اینجور ادم ها خطر ناکند سعی کنید دیگر هیچ دیداری با ایشون نداشته باشید
    تا یک مدت فکر شما مشغول هست بخاطر کار ایشون بعدش درست میشه
    متاسفانه خیلی از ادمها بیمار هستند

  5. کاربر روبرو از پست مفید خادم رضا تشکرکرده است .

    زندگی خوب (جمعه 20 مهر 97)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 98 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1396-6-04
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    4,103
    سطح
    40
    Points: 4,103, Level: 40
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger Second Class
    تشکرها
    244

    تشکرشده 259 در 139 پست

    Rep Power
    40
    Array
    حالا چرا خیال کردی که باهات قصد ازدواج داره؟
    من یه پسری رو میشناسم که از افتخارات زندگیش اینه که دخترا جمع کرده دوره خودشه و خیال میکنه همه اون دخترا کشته مردش هستن و عاشقش هستن، اینور و اونور هم میشه پُز میدن فلان دختر عاشقمه.
    فلانی میمیره برام و .....
    پس اینکه قصد ازدواج داره رو از سرت بنداز بیرون.
    تمرکزت رو بزار رو کارت که زودتر تمومش کنی و از شرکت بیای بیرون.
    سعی کن وارد حاشیه نشی.
    بعضی آدمها واقعا زبون نفهم هستن.
    منم با همون پسری که بالاتر تعریف کردم ، همکار بودم، هزار با بهش اخطار و هشدار دادم که حد و حدود خودش رو رعایت کنه.
    ولی اصلا واسش مهم نیست و کار خودشو پیش میبره.
    این من بودم که خودمو کنار کشیدم، الان هم نهایتش ماهی یکی دو بار مجبور باشم ببینمش.
    خودمم مقصر بودم که بهش رو دادم و الان شدیدا پشیمونم، البته رو دادنم از عمد نبود، از مهربونی زیادم بود.
    اینجور آدمها به شدت کمبود محبت دارن.
    اصلا هم قصد ازدواجی در کار نیست، خیالت از این بابت راحت.

  7. 2 کاربر از پست مفید Happy.girl.69 تشکرکرده اند .

    نیکیا (چهارشنبه 25 مهر 97), زندگی خوب (جمعه 20 مهر 97)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام
    خیلی ممنون از راهنمایی هاتون
    همکارا اونجا همه با هم می گفتن می خندیدن منم جو گیر بودم.
    برون گرایی و کمبود محبت باعثش بود. متاسفانه چون خانواده ام حمایتی از من نمی کردن و مدام سرکوفت فلان موقع چی بهت گفتیم گوش ندادی و ... احساس می کردم پناهی ندارم و شرکت هم که چهار تا جوون دور هم بودیم. همه هم که خوشحال!!!
    من مشکلم تموم کردن حرف و حدیث همکاراست البته اگه بازم چیزی مونده.
    این روزها اصلا حالم جالب نیست.
    اون آقا مشکل روانی هم داشته باشه اندازه ی مشکلات من نیست !!! بچه هم نیستن ۳۰ سالشونه. ایشون محترمن و از وقتی من جدی رفتار میکنم رفتارشون عوض شده خدا رو شکر و من از جانب ایشون خیالم راحت شده تا حدودی ولی فکر میکنم بهتره یه بار خیلی تند باهاشون برخورد کنم هر چند نمیدونم به چه بهانه ای که همکارام کامل متوجه بشن که از جانب من هیچ تمایلی به ارتباط با ایشون وجود نداره
    راه دیگه ای به ذهنم نمی رسه که خیالم کامل راحت باشه!!!

  9. کاربر روبرو از پست مفید زندگی خوب تشکرکرده است .

    گیسو کمند (دوشنبه 23 مهر 97)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.