سلام
حالتون خوبه
قبلا که وقت زیادی داشتم نوشته های شما رو زیاد میخوندم
مخصوصا جدایی تون با اون آقایی که ....
طرز فکرتون و قبول دارم و میدونم که خانم عاقلی هستید
مطمعن هستم که وقتی تصمیم به انجام کاری میگیرید تمام جوانب و در نظر میگیرید و بهترین مسیر و انتخاب میکنید
فقط یک نکته به نظرم رسید که بهتون بگم
متاسفانه تو جامعه و مخصوصا اداره ها که افراد مداوم با هم سر کار دارن
باعث میشه که نسبت به هم دیگه حس اعتمادی پیدا کنن و راحت تر از مشکلاتشون صحبت کنن
که همین عامل باعث ایجاد هزاران مشکل تو زندگی افراد میشه (در صورتی که افراد و حد و حدود و رعایت نکنن )
خودم به شخصه یکی از مواردی که تو زندگیم خیلی رعایت میکنم و ازش ترس هم دارم برخورد با خانم های متاهل هست
که خدایی نکرده یه موقع باعث این نشم که از گفتارم یا رفتارم یه برداشت دیگه ای بکنن
حتی یه خانمی که واسشون هم خیلی احترام قاعل هستم (ازدواج کردن ) بعد از چند سال بهم پیام دادن
ولی تو اون لحظه انقدر ترس داشتم که از چی بگم و از چی نگم که باعث شد کلا جوابشون و ندم (از زندگی من کلا برداشت دیگه ای داشتن )
این ترس هم از عاقبت هستش هم اینکه دوست ندارم تو زندگیم این اتفاق بیفته
شما الان ناخواسته تو یه جوی قرار گرفتید که واقعا نمیدونید
امکان داره باعث ایجاد چه مشکلاتی تو زندگی اون آقا بشید(حتی باعث این بشید اون آقا به فکر جدایی از همسرشون بیفتن )
شاید ایشون تو زندگی مشکلاتی با خانم شون داشته باشن که باعث شده توجه شون به سمت شما جلب بشه
نوشته هاتون و خوندم که راه های زیادی رو امتحان کردید ولی نتیجه ای نگرفتید
به نظرم شما کار با ایشون برای مدتی به یه بهانه شخصی قطع کنید
اگه کوتاه مدت جواب داد که دوباره روال کارتون و از سر میگیرید
اگه جواب نداد که برای هر دو طرف بهتره که این رابطه کاری قطع بشه و به دنبال شخص دیگه ای برای همکاری باشید
نوشته بودید که غیر از شما و آقای متاهل یک شخص سومی هم هستن
به این فکر کردید که کار و با ایشون به صورت دو نفره ادامه بدید ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)