سلام به همگی


25 سالم هست. دانشجو ام و به صورت پاره وقت در یک شرکت هم کار میکنم

مشکلم تعیین مرز درست یک ارتباطه. بذارید واضح بگم. من درونگرا ام. ولی همیشه دوست داشتم برونگرا باشم. به خاطر همین گاهی وقتا از اون طرف پشت بوم میفتم. چطوری؟ با یک نفر وارد رابطه ی دوستی میشم.

کم کم به خودم میام و میبینم که ای وای. دیگه هیچ مرز و محدوده ای بین ما نمونده.. طرف هر چی دلش میخاد به من میگه... هر کاری بخواد به من میگه انجام بدم و کوچکترین خجالتی از من نمیکشه


یا صفر هستم یا یک. خیلی سخته تعادل برقرار کنم. به خاطر همین اکثرا تبدیل میشم به یک آدم خیلی سرد و بی روح یا به قول معروف "نچسب" که با هیچ کسی گرم نمیگیره... اینطوری معضل های قبلی رو ندارم ؛ البته این حالت هم ضررهایی داره.. بقیه میگن فلانی خودش رو خیلی تحویل میگیره و از آدم دوری میکنند و گاها علیه آدم هم جبهه میگیرند!! به طور کلی هم نظر دیگران خیلی برام مهمه

من همیشه توی ذهنم ، از خودم یک آدم ساختم که باید با دیگران در حال تعامل و گفتگو باشه و یک آدم کاملا اجتماعی باشه... این ذهنیت به خودی خود بد نیست... مشکل اینجاست که من گاهی اوقات از هول حلیم توی دیگ میفتم!!!


حالا ازتون چندتا سوال داشتم ، مرزهای یک ارتباط رو چجوری مشخص کنم؟ چجوری مرزها را به طرف مقابلم اعلام کنم و اگه ازش رد شد چه واکنشی نشون بدم؟ وقتی در یک رابطه خطوط قرمز و حریم ها از بین رفتن میشه دوباره اونو درست کرد یا کلا باید قطع ارتباط کرد؟

مهمترین سوالم اینه که چطوری این تعادل رو در خودم به وجود بیارم ، من هر وقت خواستم مرزهای یک ارتباط رو دقیق مراعات کنم تبدیل به همون آدم سرد و خشک و نچسب شدم...