از خانوادم یک فرصت 6 ماهه گرفتم

[بی کران]

سلام همدردی های عزیز واقعا دیگه خسته شدم حالم خیلی بده
توی این چند ماه برای اینکه بعدا عذاب وجدان نداشته باشم خیلی کوتاه اومدم و از خواسته هام گذشتم حتی برای دیدن خانوادم شوهرم شرط گذاشت که فقط دو هفته ای یکبار برو اما یک روز بمون با اینکه دو هفته برام خیلی دیر بود ولی قبول کردم تا اینکه امروز گفت دوهفته یکبار برو ولی نمون چند ساعت اونجا باش بد میام میارمت ولی سر این موضوع بحثمون شد و من با آرامش گفتم من نمی تونم یا هر هفته ببر و شب رو نمونم یا دو هفته یه شب بمونم خونه مامان بودم که پشت تلفن گفت تو بیجا میکنی هر چی شوهرت بگه همونه و قطع کرد منم پیام دادم که قطع کردن تلفن اصلا کار درستی نیست که دوباره زنگ زد و گفت زنیکه هر جایی . فاحشه و ... من دیدم داره از این حرفها ادامه میده اینبار من زود قطع کردن و چند بار پشت سرهم تماس گرفت و جواب ندادم تا اینکه بعد از چند بار جواب دادم که دوباره گفت زنیکه ... به من گوشی رو قطع میکنی منم گفتم از تو یاد گرفتم گفت من پانزده سال از تو بزرگترم منم گفتم آدم از بزرگترش یاد میگیره . دوباره شروع کرد به فحاشی که تو گوه خوردی قطع کردی منم گفتم حرف دهنتو بفهم خودت خوردی که گفت تو به من چی گفتی تو به من فحش دادی منم گفتم نه فقط فحش خودت رو جواب دادم داشت داد میزد که دوباره قطع کردم .
الان پیام نوشته که باید پیش پدر و مادرت زنگ بزنی و در حضور اونا از من معذرت بخوای و پیش اونا با صدای بلند بگی گوه خوردی . فقط در این صورت می تونی به این خونه برگردی وگرنه اگه سرخود پاشی چه الان چه یه هفته بعد برگردی بخدا توی خونه قتل میشه شوخی هم ندارم . به نظرتون الان من چیکار کنم؟

[میشل]

سلام بی کران خانوم عزیز

ممکنه سن و تحصیلات خودت و همسرت رو بنویسی؟

تا جائیکه یادمه فرزندتون دختره. اطلاعی داری که اگه جدا بشید دادگاه بچه رو به شما می ده یا به پدرش؟ در این مورد تحقیق کردی؟

فکر می کنی راهی هست که ارتباط شما و همسرت اصلاح بشه؟

[بی کران]

ممنونم بابت پاسختون
من وقتی ازدواج کردم دانشجو بودم ولی متاسفانه همسرم اجازه ادامه تحصیل نداد من الان فوق دیپلم و همسرم لیسانسه
من 29 سالمه همسرم 44 سالشه
دخترمو فکر میکنم تا هفت سالگی به من بدن ولی همسرم می گفت من پول دارم به وکیل میدم به من میدنش اونوقت تو اینجوری عذاب میکشی .
واقعا نمیدونم هر راهیرو در مورد اصلاح ارتباطمون انجام میدم شکست می خورم نمیدونم کجای کارم مشکل داره

[میشل]

شرایط سختیه. عقل من که راه حل بدون ریسکی پیدا نمی کنه. امیدوارم خودت بتونی راه تغییر این شرایط رو پیدا کنی. سعی کن قوی و عاقل باشی، الان تو و دخترت هیچکس رو غیر از تو و خدا ندارید که بتونه بهتون کمک کنه.

[گیسو کمند]

خانم بی کران نگران نباشید و نترسید .
اگر بخواهید و از خدا کمک بگیرید ، میتونید .

خانم بی کران مگه همسرتون اولین باری هست که دارن تهدید میکنن !!

سالهاست کلا کارشون تهدیده خیلی هم غیر قابل کنترل و پیش بینی هستن و خطرناک
از هر لحاظ .

یهترین اقدام مشورت با یک وکیل با تجربه و دلسوز هست .

شیدا

بی کران جان،

من هر چی سعی می کنم تصور کنم مانتو سه سایز بزرگتر یعنی چی، نمی شه.
تا حالا کسی را ندیدم لباسش سه سایز بزرگتر باشه.

بعد شما می گی من چی کار کنم زندگیم درست بشه؟

بشین خونه ی بابات و به هیچ کدوم از پیغام پسغامهای همسرت جواب نده. هیچچچچچکدوم
یک سال مرتب برو مشاوره و روانشناس.
بعد ببین خودت فکر می کنی باید چیکار کنی.

چند ساله داری اینجا می نویسی و سر سوزنی جلو نرفتی، که عقب رفتی.
به هیچ وجه برنگرد و تماسی هم نگیر و تماسهاش را هم جواب نده.
فقط برو دکتر !

[فکور]

سلام دوست عزیز

اگر ترس شما به خاطر بچه هست باید بهت بگم که دختر تا 9 سالگی پیش مادرش می مونه و هیچ کس با پول و وکیل نمی تونه کاری کنه که نمونه و بعد از 9 سال هم خودش انتخاب می کنه


ای کاش مکالمات همسرت رو روی گوشی ضبط می کردی نرم افزار ضبط صدا روی گوشی نداری؟
البته خیلی مدرک محکمی نیست ولی از هیچی بهتره

بابت اسیدپاشی و ... که گفتی هم بهتره با یه وکیل مشورت کنی شاید همین تهدید ها قابل شکایت باشن

من اگر جای شما باشم حتی یک ثانیه هم به اون خونه بر نمی گردم
و هیچ عذاب وجدانی هم نمی گیرم

مگر میشه با یه آدم روانی خسیس و خودخواه زندگی کرد

البته این روش من هست و دیدگاه من
نه اینکه بگم الزاما درسته

حتما یه مشاوره خصوصی از مدیر همدردی بگیر و ضمنا اگر تصمیم به رها کردن اون زندگی گرفتی حتما با وکیل پیش برو

اینکه طلاق بگیری یا نگیری الزاما مهم نیست اصلا اگر راضی به طلاق هم نشد، نشد
ولی این مدلی برگردی به اون زندگی آش همون آش و کاسه همون کاسه هستش

[فرشته مهربان]

سلام

با جریاناتی که شما شرح دادید پیداست همسر شما اختلال شخصیت و رفتار دارد به اضافه خشم و عدم کنترل آن و ... و اینکه از چه نوع و در چه حد است یک متخصص باید تشخیص دهد ..... شما هم مهارت لازم را برای مدیریت وضعیت او ندارید و اساساً شخصیت شما قوت لازم را ندارد ...

در شرایط کنونی که خود او تهدید کرده که اگر برگردی اقدامات خشونت آمیز خواهد داشت شما منزل پدرتان باشید و درصورت درخواست ایشان به برگشت با تکیه به حمایت خانواده به راحتی نپذیرید .

از فرصت کنونی استفاده کن و به کمک خانواده نزد مشاور رواشناس بالینی بروید و خود را بازسازی اعتماد به نفس خود را تقویت کنید که به شدت برای سلامت خود و فرزندتان به آن نیاز دارید .... هم اکنون جز به همین به هیچ چیز دیگری فکر نکنید ... فقط متمرکز شو بر اینکه لحظات و روزهای خود و فرزندت در آرامش بگذرد و پیگیر مشاوره بودن

[nahid-111]

حیف این تالار که مدام تاپیکهایی ازین دست درش ایجاد میشه
و له شدن زن و استیصال زن رو داریم میبینیم که افتادن گیر یه آدم نفهم
ولی هیچ آموزشی نیست برای شروط ضمن عقد
شما وکالت طلاق داشتی الان به این روز نمی افتادی
چرا تا زن اسم طلاق میاره ، مخصوصا اونایی که شوهرشون این جوری روانی هستن
مرد با تهدید به اسید زن رو خفه میکنه؟
با اسید پاشی برخورد جدی میشد و ازون مهمتر با کسایی که زنها رو تهدید به اسیدپاشی میکنن
این قدر وقیح نمیشدن مردا

درسته این تالار رویکردش مشاوره ست ولی بحث شروط ضمن عقد واجبه
حرف از ازدواج که میاد باید در کنارش صحبت از شروط این قرارداد مهم اجتماعی باشه
ولب با بی توجهی زندگی ها تباه میشه

[نیکیا]

حیف این تالار که مدام تاپیکهایی ازین دست درش ایجاد میشه
و له شدن زن و استیصال زن رو داریم میبینیم که افتادن گیر یه آدم نفهم
ولی هیچ آموزشی نیست برای شروط ضمن عقد
شما وکالت طلاق داشتی الان به این روز نمی افتادی
چرا تا زن اسم طلاق میاره ، مخصوصا اونایی که شوهرشون این جوری روانی هستن
مرد با تهدید به اسید زن رو خفه میکنه؟
با اسید پاشی برخورد جدی میشد و ازون مهمتر با کسایی که زنها رو تهدید به اسیدپاشی میکنن
این قدر وقیح نمیشدن مردا

درسته این تالار رویکردش مشاوره ست ولی بحث شروط ضمن عقد واجبه
حرف از ازدواج که میاد باید در کنارش صحبت از شروط این قرارداد مهم اجتماعی باشه
ولب با بی توجهی زندگی ها تباه میشه

ناهید جان نمیخاستم اصلا دیگه توی تاپیک های بیکران حتی به اندازه ی لایک کردن پست ها هم واکنش نشون بدم چون میدونم فقط تاپیک میزنه و بقیه براش مینویسن و گوش نمیده و آخرش بر میگرده خونه ی شوهرش...
مشکلش هم نداشتن حق طلاق نیست
من حقوق خوندم وکیل بودم بعدش قضاوت قبول شدم اینا رو گفتم که بدونی از قوانین بی اطلاع نیستم
بیکران اهل طلاق گرفتن نیست شوهرش بهش بگه همین فردا بریم طلاقت بدم بیکران میاد تاپیک میزنه چیکار کنم شوهرم طلاقم نده
شوهرش هم اهل اسید پاشی نیست فقط نقطه ضعف بیکران رو فهمیده و میترسونتش و با همین حربه ها برش میگردونه خونه تا بعد سر یه شلوار ده تومنی و جوراب 5 تومنی و تکه های گوشت توی خورشت با هم دعوا کنند...

[آنه ماری]

بیکران جان عزیزم مردی که حاضر نیست دو جفت جوراب برای دخترش بخره میره کلی پول خرج وکیل میکنه که حضانت بچشو بگیره؟
بعدش چطور میخواد از بچه نگهداری کنه؟ خانواده ای که نداره مجبوره یا پول خرج کنه و پرستار بگیره یا بفرسته مهد یا بره کلی خرج کنه و یه زن دیگه بگیره.

مطمعن باش یه ادم خسیس هیچوقت خودشو اینقدر تو خرج نمی اندازه. از خداشم هست بچه دست تو باشه که نخواد خرجی کنه.

همسرت فقط داره از این ترس وعدم اعتماد بنفس و عزت نفس تو برای پیش بردن خواسته های خودش استفاده میکنه.(یه زنی داشته باشه که نه خرجی داشته باشه و حرفی هم نزنه و همونجور که اون میخواد زندگی کنه)

ببین خیلی بده که یه زن به این اندازه ضعف تو وجودش داشته باشه که با دوتا تهدید شوهرش دست و پاشو گم کنه.
همچین زنی با هیچ مردی نمیتونه زندگی خوبی داشته باشه و اگر هم جدا بشه باز دچار مشکل میشه.

ببین یه جا گفتی من هر چه تلاش کردم رابطمون خوب نشد. خوب دلیلش همینه که به خاطر ضعفهای وجودیت نمیتونی راه درست را برای بهبود زندگیت انتخاب کنی. تا وقتی خودتو درست نکنی زندگیت هیچ پیشرفتی نداره که متاسفانه بدتر هم میشه.

الان هم نگران نباش قرار نیست هیچ اتفاق خاصی بیافته. چه بهتر که یه مدت از اون زندگی جهنمی دور باشی و سعی کنی روی خودت کار کنی.