به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 دی 01 [ 08:40]
    تاریخ عضویت
    1396-7-02
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    4,472
    سطح
    42
    Points: 4,472, Level: 42
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    36

    تشکرشده 71 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array

    وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)

    به نام خدا
    سلام
    یه چند وقته یه بغضی تو گلومه...می خورمش... بعد مثلا یه هفته بعد دوباره تو گلوم نمایان میشه...می خورمش باز دوباره...

    الان چند روزه بغضم را می خورم ولی همون موقع نمایان میشه.الان نمی تونم جلوی اشکهام را بگیرم.و خیلی نیاز به همدردی دارم

    ولی مساله اینه الان نمی تونم مشکلم را تجزیه تحلیل کنم و نمی تونم هیچی بگم...چون نمی دونم از کجا و چی الان این قدر ناراحتم.الان نمی دونم از چی شروع شده و خودم هم وقتی با خودم رو به رو میشم تعجب می کنم از خودم.و به خودم حق نمی دم که ناراحت باشم.می گم این که چیزی نیست.مردم خیلی مشکلات حادتر داشتن.
    یا از خودم تعجب می کنم می گم تو که مشکلات واقعا بزرگتر را گذروندی!!! آخ هم نگفتی!!! الان چرا تحملت در مورد این یه ذره ها این قدر کم شده؟

    میشل و فرشته اردیبهشت عزیز می شه با من حرف بزنید؟ فکر کنید یه عضو قدیمی برگشته
    ویرایش توسط ستاره آشنا : سه شنبه 09 مرداد 97 در ساعت 09:03

  2. 3 کاربر از پست مفید ستاره آشنا تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (شنبه 31 شهریور 97), میشل (سه شنبه 09 مرداد 97)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    بااجازه ستاره عزیز که ازقدیمیها کمک خواستی ولی من اومدم.
    یه جمله معروف میگه:گاهی آدمایی که مثل کوه پشت دیگرونن احتیاج به شونه ای دارن که بهش تکیه کنن.احساس میکنم شماهمون کوهه هستی یه مدت انرژی منفی زیادی دریافت کردی نتیجش این شده که الان شکستی.

    آیادرخودت این توان رو میبینی که یه مدت مسئول همه چیز نباشی ویه استراحتی به خودت بدی؟!بسپار به خدا چون اون اتفاقی که قراره پیش بیاد حالا چه خوب یا بد پیش میاد،ازدست من وشماهم خارجه.شاید با دعا کمی دلت آروم بگیره.
    هرروز برای شما وبقیه بچه های تاپیک مضطرین دعا میکنم انشالله یه حال واقعاخوب نصیبتون بشه

  4. 2 کاربر از پست مفید tavalode arezoo تشکرکرده اند .

    ستاره آشنا (چهارشنبه 10 مرداد 97)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    راستی فکرمیکنم تاپیک جدید میشل خیلی به درد حال وهوای هممون میخوره.

  6. 2 کاربر از پست مفید tavalode arezoo تشکرکرده اند .

    ستاره آشنا (چهارشنبه 10 مرداد 97)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 13:02]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,566
    امتیاز
    44,733
    سطح
    100
    Points: 44,733, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,973

    تشکرشده 6,446 در 1,461 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام دوست عزیز
    مشخصه که خیلی دلت گرفته!واحساس میکنی راه وچاره ای نداری!
    من فکر میکنم تاحالا به قول خودت محکم بودی وبروز نمیدادی اما حالا وقتش رسیده که بروز بدی ناراحتیت رو!آخه عزیزم هرکسی ظرفیتی داره وقتی پر بشه سرریز میکنه.
    نگران نباش،اتفاقا اجازه بده اشکهات سرازیر بشن،ابن خودش کمک بزرگیه به احوالت.
    فقط کاش بیشتر ازمشکلت میگفتی تا راحتتر میشد باهات همدردی کرد.

    موفق باشی

  8. 3 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    m.reza91 (چهارشنبه 10 مرداد 97), ستاره آشنا (چهارشنبه 10 مرداد 97)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام ستاره

    چقدر خوبه آدم دوست های قدیمی ای داشته باشه که وقتی نیاز داره بتونه بره توی بغلشونو فقط گریه کنه.

    بتونه راحت بهشون بگه من الان نمی تونم یا نمی خوام حرف بزنم، نمی تونم یا نمی خوام مشکلم رو پیدا یا حل کنم، فقط می خوام برای من باشید. کنارم باشید.

    این خیلی ارزشمنده.
    باعث افتخار منه که اونقدر دوستت هستم که دلت خواسته در شرایط الانت با هم باشیم.

    و ارزشمندتر از اون، خودِ آدمه. که خودش رو بفهمه و درک کنه. غمش رو، خستگی و بغض قلبش رو.

    خیلی لازمه که یه وقتایی دست از محاسبات برداریم، محاسبه ی اینکه مشکلاتی که دیگران حل می کنند چقدر بزرگتره، یا مشکلاتی که قبلا از عهده شون براومدم، چقدر بزرگتر بودن. یا چقدر محق هستم یا نیستم. هیچی نگیم، هیچکار نکنیم، هیچ فکری نکنیم. فقط و فقط خودمون رو در آغوش بگیریم و احساسمون رو حس کنیم. بذاریم بغضمون خالی بشه، راه گلومون باز بشه، ذهن و قلبمون سبک بشه.
    ویرایش توسط میشل : سه شنبه 09 مرداد 97 در ساعت 16:05

  10. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    Eram (یکشنبه 14 مرداد 97), m.reza91 (چهارشنبه 10 مرداد 97), ستاره آشنا (چهارشنبه 10 مرداد 97)

  11. #6
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,004 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    سلام

    در تکمیل حرف میشل عزیز

    باید بگم که
    اصل فشاری که احساس می کنی در همین نپذیرفتن از خودته در آنجاست که می گی به خودت حق نمی دهی .....

    این یعنی
    کمال گرایی .... و خطای شناختی مطلق نگری ،یعنی اینکه در برابر مسائل و مشکلات انتظار روئین تن بودن از خود داشتن .... انتظار مافوق ظرفیت طبیعی از خود داشتن .... انتظار همیشه موفق بودن و همیشه قوی بودن

    شنیدی این ضرب المثل که میگویند فلانی بعضی وقتها از سوراخ سوزن رد میشه یه وقتهایی از در دروازه هم رد نمیشه .... ( در خصوص انعطاف )

    میشه اینکه آدمی اغلب اوقات قوی باشه در برابر مشکلات و فشارها .... بیشتر اوقات فرد موفقی باشه در زندگی .... اشکالی ندارد و خیلی هم خوب است ، اما اگر این حال اغلب اوقاتی های خوب ،باعث مطلق نگری بشود در مورد خودش و یا حتی دیگرانی با این خصیصه ها .... آنوقت است که یه ضعف کوچک و به نظر پیش پا افتاده باعث سرخوردگیش می شود و از خودش انتظار ندارد و ناامید می شود و بیشتر فشاری که به فرد وارد می شود بخاطر همین است نه اون مشکل ...

    عزیز

    کافی است بپذیری خودت را ، ناراحتی ات را و احساس فشار را و با وجود همین ناراحتی و احساس فشار و رنج خودتو دوست داشته باشی و ارزشمند بدانی خود را ..... وقتی پذیرفتی که اشکالی نداره پیش آمده ، خب اذیت شدم دیگه مگه اشکالی داره .... خواهی دید که آرامتر می شوی ... بعد از قوتت استفاده می کنی که چه باید بکنم که از این حال ظاهراً بد در آمده به حال خوب برسم ....
    همین جستجو برای یافتن راهکار خودش فشار را کمتر می کند و خواهی دید چقدر بهانه و راهکار وجود داره تا فشار از روی ما برداشته شود و مهمتر از همه کمی که گذشت به این نگاه خواهی رسید که چقدر موضوع کوچک شد و خودت در مقابلش بزرگ شدی ...

    پذیرش خود در هر وضعیتی به ما کمک می کند رابطه بهتری با خود داشته باشیم و خودمونو تحویل بگیریم و ارزش بدهیم و همینجاست که به خودمون خواهیم رسید و رشد خواهیم داد .... ناتوانی در مقابل راهکارهای واضح تغییرات مثبت در ماها به همین بر می گردد که خود را نپذیرفته ، نبخشیده ، و دوست نداریم .... مقاومت در برابر تغییر می شود واکنش وارونه این حال و احوالمان

    نگران نباش

  12. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 01 مهر 97), ستاره آشنا (چهارشنبه 10 مرداد 97)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    بهترید؟
    من شما رو یادم نیست. گفته بودید دوستان قدیمی بیان کمک. ولی با اجازتون خواستم یه چیزی بگم.

    از عنوان تاپیکتون اینجوری برداشت کردم که در کا اهل بروز دادن ناراحتی هاتون نیستید. یا در کل تمایل به درد دل ندارید.

    دلیل خاصی داره؟ مثلا فکر میکنید اگر برای کسی درددل کنید اونو هم ناراحت و غمگین میکنید؟ یا مثلا فکر میکنید اعتبار و قدرتی که تا به حال برای خودتون ساخته اید دچار خدشه میشه؟ یا مثلا فکر میکنید دیگران نتونن درک کنن غمتون رو؟

    گریه اصلا بد نیست. قوی بودن به معنی همیشه خفه کردن دردهای درونمون نیست. اگر ناراحتید که بروز غمتون دیگران رو هم ناراحت و غمگین کنه، برید یه جا تنها حسابی گریه کنید. بذارید بغضه بترکه و سینتون سبک بشه.

    دیگه قویتر و صبورتر از حضرت علی که نداریم. حضرت علی هم دلش میگرفت. اونم بغض میکرد. کسی هم نبود دردش رو بفهمه که بشینه براش درددل کنه. میرفت با چاه درددل میکرد و گریه میکرد.

    شما هم یه کنج خلوتی، یه جایی که کسی نباشه و نبینه و نفهمه پیدا کنید و بذارید این غمه آزاد بشه.

    نمیدونم شما چطوری باشید. ولی من قدیما وقتی اینجوری میشدم دعای کمیل یا ابوحمزه رو گوش میکردم، یا اگه میشد میرفتم مراسم دعای کمیل دانشگاه. همچین حسابی اون سدی که گذاشته بودم جلوی بغضم، میشکست، بعدش سبک میشدم.

    فکر کنم برای شما هم خوب باشه

  14. 4 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 01 مهر 97), فرشته مهربان (پنجشنبه 11 مرداد 97), ستاره آشنا (چهارشنبه 10 مرداد 97)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 دی 01 [ 08:40]
    تاریخ عضویت
    1396-7-02
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    4,472
    سطح
    42
    Points: 4,472, Level: 42
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    36

    تشکرشده 71 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.خیلی ممونم از اینکه وقتتون را برای من اختصاص دادین.
    اینکه گفتم دوستان قدیمی دلیلش این بود چون چند وقت قبل بیشتر سایت را می خوندم و حرفای بعضیا برام آشناتره. گفتم شاید بتونم این طوری حرف بزنم.

    اما نشد و الان هم نمیشه. فکر کنم باورش هم سخت باشه براتون...
    اما همه دلایلی که گفتین در من صادقه. بخوام در موردشون صحبت کنم باید اول گریه کنم.ولی وقت گریه ندارم...
    وقتی همسرم هم باشه نمی خوام در حال تایپ و گریه منو ببینه و نمی خوام همدردی را هم ببینه.

    بازم ممنونم از وقتی که برایم گذاشتین
    شاید بعدا بتونم کمی حرف بزنم

  16. 3 کاربر از پست مفید ستاره آشنا تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 01 مهر 97), میشل (یکشنبه 01 مهر 97)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    ستاره جان اگه موقع ناراحتی برات سخته، وقتی احساساتت فروکش کرد بیا برامون بنویس که چه چیز یا چیزهایی اذیتت می کنن. یا تعریف کن که آخرین اتفاقات ناراحت کننده چیا بودن. اینطوری ذهنت سبک تر میشه و دفعه بعد در مواجهه با اون اتفاقات راحت تری. شایدم اصلا تونستیم یه سری از مشکلات رو با هم حل کنیم و بعضی از عوامل ناراحتیت از بین رفتن.

    همیشه هم لازم نیست آدم به خودش فشار بیاره که در حالت ناراحتی حرف بزنه. میتونه یه دمنوش آرامبخش بخوره و به ذهنش استراحت بده. بعدا که حالش بهتر شد مشکل رو بیان کنه و برای حل کردنش کمک بگیره.

  18. 3 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 01 مهر 97), فرشته اردیبهشت (یکشنبه 01 مهر 97)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    یه جایی که سکوته بشینید یا دراز بکشید
    چشماتونو برای چند دقیقه ببندید.
    فرض کنید دارید در یک راهرو طولانی و تاریک راه میرید
    نور انتهایی راهرو رو میبینید
    بازم میرید
    به آخر راهرو میرسید
    به یکی از مکان های خوب و دوستداشتنی کودکیتون میرسید.
    خودتونو میبینید البته خود 6 سالتونو. بغلش کنید و حرفایی که دوست داره رو بهش بزنید.
    تصور کنید چند تا از آدمایی که دوستشون دارید اونجان
    بذارید تمام توجه و عشق اونا شامل اون بچه باشه. اون آدما میتونند آدمایی باشند که در واقعیت هم شما رو دوست دارند حتی می تونند آدمایی باشند که دوست داشتین دوستتون داشته باشند.
    تصور کنید یه در هست، با اون بچه در رو باز کنید، وارد یه جای دیگه میشید، دوستای بچگیتونو میبینید، همشون دوستتون دارن، باهاشون هم کلام بشید و یکم بازی کنیدو با هم برید یه جایی که دوست دارید.

  20. 3 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (یکشنبه 01 مهر 97), میشل (دوشنبه 02 مهر 97)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 34
    آخرين نوشته: دوشنبه 23 مهر 97, 22:51
  2. وقتی فهمیدم دوستای صمیمیم اختلال اسکیزوئيد دارن ...
    توسط atre sobh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 مهر 92, 00:02
  3. دوستان عزیزم تا مدتی خدا نگهدار
    توسط homa_59_25 در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 29 اردیبهشت 88, 09:53

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.