به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 23:54]
    تاریخ عضویت
    1392-5-21
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    4,488
    سطح
    42
    Points: 4,488, Level: 42
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 19 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question هدف نهایی و کلی از زندگی / من آفریده شده ام که ...

    سلام خدمت سروران گرامی
    بنده به پیشنهاد یکی از دوستان همین انجمن این موضوعو مطرح کردم که هرکسی باتوجه به تجربیات و علم و دانش و برداشت شخصی خودش ، هدف کلی از زندگی خودشو بگه یعنی همون چیزی که فکر میکنه داره براش زندگی میکنه و آفریده شده که برای اون مهم زندگی کنه/البته منظورم هدفهای کوتاه مدت نیست و هدف کلی و نهایی جهان مادی منظورمه/دلیلش هم دوست داشتید بفرمایید/و فقط اشتراک گذاری نظرمون در این موضوع مدنظر بنده هست نه اثبات درست یا غلط بودن نظرها/ ضمنا ممکنه افرادی هم باشن بگن هدف خاصی ندارن و زندگی میکنن که به این افراد توصیه میکنم زندگیشونو ادامه بدن و وارد این بحثا نشن

    - - - Updated - - -

    اینم بگم که هر دیدگاهی چه مذهبی چه غیر مذهبی قابل احترامه و مهم هدف و دلیل انتخابشه

  2. 4 کاربر از پست مفید vahid* تشکرکرده اند .

    m.reza91 (چهارشنبه 10 مرداد 97), Pooh (یکشنبه 07 مرداد 97), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 09 مرداد 97), میشل (دوشنبه 08 مرداد 97)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 خرداد 99 [ 18:46]
    تاریخ عضویت
    1397-2-08
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    2,714
    سطح
    31
    Points: 2,714, Level: 31
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 130 در 77 پست

    Rep Power
    26
    Array
    دنبال چی میگردین؟
    تو دبیرستان راهنمایی دانشگاه ابتدایی کلی کتاب دین و زندگی خوندین
    حالا می خواین دنبال چه هدفی باشید؟ بعدش چی بشه ؟ هدف a یا هدف b خب که چی؟
    اصلا هدف نه a نه b که c?
    اگه دنبال انرژی هستین بدتر انرژی نمیاد خب چرا c? چرا a نباشه؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید Telegramid_TrueMotion تشکرکرده است .

    Pooh (یکشنبه 07 مرداد 97)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    منم نمیدونم هدف چی بوده. ولی میدونم اون زمانی که عدم بوده ام، طلب و خواستی برای وجود پیدا کردن نداشته ام، دلیلش هم اینکه عدم یعنی عدم، و اگر عدم بوده ام خواسته ای و طلبی نمیشده ازم سر بزنه.

    پس اینکه خلق شده ام، خواست خودم نبوده و عملا یک حکم اجباری بوده. بودن و وجود داشتن جزو حق من نیست. چون حق چیزیه که من بتونم عطاش کنم و ازش بگذرم. ولی وجود داشتن یک حق نیست، یک حکمه. و من محکومم وجود داشته باشم. نهایت اختیار من در وجود داشتن خودم اینه که بیام مثلا خودکشی کنم ولی با خودکشی هم از بودن رها نمیشم. شاید باز اگه با خودکشی تمام خاطراتی که زنده ها از وجودم داشته اند و تمام اثراتی که وجودم در زندگی و خاطره بقیه خلقت گذاشته، شیفت دیلیت میشد و از حافظه داخلی هستی هم پاک میشد، خود من به شخصه حتما خودکشی رو انتخاب میکردم. بارها شده تا مرز خودکشی هم رفته ام، یعنی تا لحظه اقدام، ولی دیدم چه فایده؟ از بودن که خلاص نمیشم.

    خلاصه اینکه دقیقا بودن زوره. محکوم شده ام وجود داشته باشم. یعنی وجود داشتن و نداشتنه دست من نیست. هستم، نمیدونمم از کی بوده ام و گویا ابدی هم هستم. و اختیاری هم بر وجود یا عدم وجود خودم ندارم. تا اینجا جبر محض.

    حالا اختیار من چه حده؟ اینکه در همین محدوده ی ابدیه بودنم، یه کارایی کنم. در همین محدوده هم اختیارم اختیار کامل نیست. چون محدوده هستی که به من اختصاص داده شده، در جاهای زیادی، چه بسا در 90 درصد اون، همپوشانی داره با محدوده ی هستی ای که سایر موجودات دارن. و اون موجودات هم دست خودشون نبوده و اونها هم محکوم شده اند باشند. ولی به هر حال هستی من، همپوشانی داره با هستی سایر مخلوقات.
    مثلا من همین جوری برای خودم هم نشسته باشم و هیچ موجودی از جنس خودم هم اطرافم نباشه، چه بخوام چه نخوام، پاهام روی زمینه. یا ناخودآگاه دارم نفس میکشم. شاید بتونم تصمیم بگیرم نفس نکشم. ولی آخرش باز این جسم من روی زمینه. زمین خودش خواسته زیر پای من باشه؟ نه. اونم این حکم جبری بهش داده شده.....و به همین ترتیب سایر موجودات که خواه ناخواه هستی هامون با هم، همپوشانی داره. زمین اسمون، حیوانات، گیاهان، کوه، آب، سنگ، خاک، هوا، عناصر، نیروها، نور، ادمها، جمادات و.... هممون عجیب با هم همپوشانی داریم و هممون با هم عجیب هم دردیم. درد محکوم بودن به وجود داشتن.

    حتی یه ادم اون سر دنیا که شاید تا آخر عمرش هم من نبینمش، اسمش رو ندونم، زبونش رو ندونم، اونقدر هستی ما با هم همپوشانی داره که یه رای که بره بندازه توی صندوق، و یکی مثل ترامپ بیاد رو کار، یا یکی مثل گاندی بیاد رو کار، تاثیر میذاره روی کیفیت هستی من و کیفیت هستی کل مخلوقات.

    من اگر هستم، گرچه نمیدونم چرا هستم، و اگر هستم پام روی این زمینیه که اونم مثل من محکومه به بودن، اگر نفس میکشم از هوایی که اونم مثل من محکومه به بودن، اگر میخورم از گیاهی که اونم مثل من محکومه به بودن، اگر صدای پرنده ای رو میشنوم که اون هم مثل من محکومه به بودن، خب چرا باهاشون همدردی نکنم؟ چرا درکشون نکنم؟ چرا اذیتشون کنم؟ چرا مثلا به اون گیاه که میخورمش نگم میدونم تو هم مثل من بهت هستی داده شده و میدونم من هیچ کاری برای تو نتونستم کنم و حتی وقتی میکاشتمت و بهت آب میدادم و بهت میرسیدم برای این بود که بخورمت و نیازی از خودم رو رفع کنم، و میدونم شاید اون لحظه که میچیدمت، دردت گرفت، ولی قول میدم اون ویتامین و فیبر و کالری و... که از خوردن تو اومد توی وجود من، مثل خودت صرف مهربونی و طراوت و سیزی و عطر و زیبایی بخشیدن به بقیه همدردهامون بشه.

    چرا وقتی روی این زمین قدم برمیدارم، وقتی بی رحمانه حفرش میکنم که به آب برسم، وقتی کلنگ میزنم که توش خونه ام رو بسازم، وقتی بار این همه وسایلم رو بهش تکیه میدم، چرا نباید درک کنم اونم مثل من اجبارا هستی بهش داده شده و خیلییییییی مظلومتر از منه، چرا که یه سودی داره به من میرسونه و هیچ سودی از من بهش نرسیده. چرا نباید بهش بگم ممنونم، و قول میدم هر قدمی که روی تو برمیدارم هر باری که روی دوش تو میذارم، به نیت نیکی و پایدار نگه داشتن مهربانی تو باشه؟

    آقا وحید، منم نمیدونم دقیقا باید چی کار کنم. ولی میدونم برخلاف بقیه ی مخلوقات که مثل من محکومند به بودن، من چیزی دارم به اسم اختیار. دستم در کیفیت بخشیدن به هستی خودم بالاتره، و چون هستی من با هستی بقیه همپوشانی داره، درست نیست کاری کنم که هستی دیگران رو تلخ کنم یا هستی ای که از اون گیاه گرفتم رو صرف چیزی کنم که نتیجه نهاییش بشه تلخیه هستی هایی که هستی من روشون تاثیر داره.

    این حداقل کاریه که میتونم کنم. اینکه بدی نکنم. کاری که اثر بد روی دیگر هستیها بذاره، نکنم. در حد درک و شعور خودم تلاش کنم اون چیزی که از من نشات میگیره و روان میشه در خلقت و هستی دیگر مخلوقات، براشون آزار و تلخی ایجاد نکنه و اون چیزی که از من نشات میگیره با نیت خیر و برای قابل تحمل کردن و حتی شیرین کردن این هستی به کام خودم و خلقت باشه. جز این چاره ای هست؟

    حالا اگه همه ی ما مخلوقاتی که امتیاز اختیار رو داریم و اسممون انسانه (از بقیه موجودات که هر چقدر هم بگردی کوچکترین ظلمی سر نزده و وجودشون سراسر مهربانی و مظلومیت بوده، و اگر مثلا جمادی به اسم بمب وجود داره به دست و اختیار من انسان ایحاد شده و ظلم به حق خود تک تک اتم های عناصر تشکیل دهنده ی ترکیب اون بمب هم بوده) اگر ما انسانها که اختیار داریم و گویا تنها استفاده کننده ی نهایی از سایر خلقت هستیم و هیچی توی خلقت خدا نمونده که ازش بهره کشی نکرده باشیم، اگر احساس مسیولیت کنیم نسبت به سایر هستی ها، و بخواهیم به هستی و مجموعه ی این هستی ها کمک کنیم که جای حداقل تلخی برای هم ایجاد نکنیم، خیلی خوب میشه. دنیا قابل تحمل میشه، هستی ها دست تو دست هم بهشون خوش میگذره. حداقل بهشون بد نمیگذره.

    ولی خب، میدونید چیه؟ هیچ کدوم از ما هستیها، هیچوقت نیاز نداشتیم برای قشنگ تر کردن این هستی اجباری، بمب و تفنگ و پارتی بازی و دزدی و دروغ و ریا و تجاوز و... داشته باشیم. خلقت به خودی خودش میتونست کافی و دلپذیر باشه اگر همه راه مهربانی و حس مسیولیت به هم داشتند.

    خلقت، به خودی خود میتونست دلپذیر باشه اگر تمام هستی ها دست به دست هم میدادند برای مهربانی به هم. گرچه شاید ندونم اون نیرو و شعور و قدرت بالاتری که وقتی من عدم بودم، او بوده و مرا خلق کرده، هدفش دقیقا چی بوده، ولی میدونم حداقل کاری که میتونم کنم اینه که سعی کنم از وجود و هستی من، مهربانی و خیر نشات بگیره. سعی کنم سهم خودم رو برای اینکه خلقت جای قشنگتری باشه، انجام بدم.

    این سهم چجوری میشه انجام بشه؟ اینکه حرف آزاردهنده ای نزنم، کار آزاردهنده ای انجام ندم، اگه تونستم حرف خوب بزنم. اگه تونستم کار مفید برای دیگر هستی ها انجام بدم. ذنبال این باشم که کار مفید و در جهت زیباتر کردن زندگی برای خودم و هستی های دیگه انجام بدم. چون محکومم به بودن و تنها اختیارم در همین سعی برای قشنگ تر کردن زندگی در حد وسع و توان و شعور خودمه.

    حالا برای اینکه موثرتر باشم، باید آگاهی و شعورم برای درک از خودم و سایر هستی ها، بالا ببرم. با مطالعه، با تحقیق، با تفکر و بعد هم دنبال راه برای اجرایی کردن تاثیری که میخوام بذارم باشم. برای اجرایی کردن نیتهام، حتما نیاز به ابزاری دارم. ابزاری مثل تحصیل، مثل مهارت، مثل ارتباطات. باید این ابزار رو فراهم کنم اگر میخوام تاثیر متبتی داشته باشم.

    یکی این تاثیر مثبت رو بیشتر در مبارزه با ناحقی ها و حذف عواملی میبینه که باعث شدن تلخی برای هستیها ایجاد کنه. مثلا میشه فعال حقوق زنان، میشه حامی محیط زیست، میشه وکیل، میشه پزشک.

    یکی این قدم مثبت رو در جلوگیری از ظلم بیشتر به هستی ها میبینه. میره پلیس میشه، میره نظامی میشه برای دفاع، میره برای حداقل دفاع از خودش، قدرت نظامیش رو افزایش میده. (که البته اینم به نظر من چرخه معیوبی ایجاد میکنه).

    یکی توی این میبینه که یه فرزند صالح و نیک تربیت کنه که ازش خیر برَه به خلقت. میره بچه دار میشه.

    یکی توی این میبینه که مستقیم کمک کنه به دیگران. میره توی خیریه شرکت میکنه،

    یکی توی همدردی کردن و همدلی و درد دل با دیگران میبینه، میره مشاور میشه.
    یکی توی شادی بخشیدن به دیگران میبینه، میره مثلا بازیگر طنژ نیشه.

    یکی توی این میبینه که دیگران رو به ظلمهایی که داره میشه آگاه کنه، میره مثلا روزنامه نگار میشه

    یکی تو این میبینه درس بخونم خدمتی کنم.
    یکی توی این که یه درخت بکارم.

    یکی توی اینکه خودم توی خودم ارامش داشته باشم تا بتونم به روی دیگران لبخند بزنم.

    یکی توی اینکه ثروتمند بشم و اطرافیانم رو هم تامین کنم.

    اما تمام اینها لازمه که ادم خودش رو پا باشه. تا بتونه کاری کنه. رو پا باشه یعنی اینکه نیازهاش درست و به جا پاسخ داده باشه. یعنی خودش ظلم پذیر نباشه، منفعل نباشه، قدرت حداقل سرپا نگه ذاشتن خودش رو داشته باشه.

    پس نقطه شروع میشه خود ادم. ولی اولا با این آگاهی که کاری که برای خودم میکنم ظلمی و اسیبی به کسی و چیزی تا حدامکان نزنه، و ثانیا از من خیر برسه به خلقت.

  6. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    vahid* (سه شنبه 09 مرداد 97)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 مهر 97 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1396-7-21
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    1,358
    سطح
    20
    Points: 1,358, Level: 20
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 90 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام:
    یادمه این سوال کنکور بود... درس یک دین و زندگی سال سوم :)
    هرموقع بهش میرسیدم کم کمش نیم ساعت وقتمو میگرفت واقعا هدف چیه؟؟؟ یه سری بدبختا زنده مانی دارن یه سری زندگی میکنن.... ته تهشم چروکیده میشیم و حالا دیر یا زود مرگ بعدم یه خونه خاکی.... هرموقع به اینجا میرسیدم بغض میکردم یعنی بعدش تموم؟؟؟ اما یه چندتا درس جلوتر وقتی راجب بعد مرگ میخوندم حالم خوب میشد چون مطمئنا خدایی هست که همه چی رو هدفمند خلق کرده...
    من از شما قبلا یه تاپیک دیدم نوشته بودید که بی انگیزه شدید...
    من معتقدم همونجوری که یه لباس نخ کش میشه و یهو تا تهش بهم میریزه زندگی ادمام اینجوری هست... راجب شما هم شاید تو همین صدق کنه
    برگردین همون سی سالگی .... یهو چیشد؟
    کسی رو دوس داشتید که نتونستید بهش برسید؟
    یه ارزو داشتید که به "شدن" نرسید؟
    شغلی که میخواستید جور نشد؟
    عزیزی رو از دست دادید؟
    قطعا یه اتفاقی همون موقع افتاده که از اون روز به بعد اینقد اشفته شدید. هرکسی بنابردلایلی تو زندگیش یه برهه زمانی رو به بطالت میگذرونه... و اگر کل عالم و ادم جمع شن تا خود اون شخص نخواد هیچی حل نمیشه. هیچ چی سرجای اولش برنمیگرده.... شما باید اول خودتون به خودتون کمک کنید.... حرفهای بقیه فقط میتونه انگیزه بده...
    من یه معذرت خواهی بزرگ بدهکارم نباید اینارو اینجا مینوشتم. راستش وقت نمیکنم به تموم تاپیکا سر بزنم. جواب هردو تاپیکو همینجا میدم شمام بزرگی کنید ببخشید

    حالا راجب هدف خودم:
    دوس دارم در چند سال اینده که پیش رو دارم انشالله به امید خدای بزرگ در عین داشتن سلامتی بتونم جراح قلب و عروق حاذقی شم. و کمک بزرگی به بقیه کنم. بزرگترین هدف زندگیم کمک کردن هست و البته داشتن یه زندگی آروم و بی دغدغه....
    ولی شما پرسیدی هدف نهایی دنیای مادی.... این دنیا بزرگ اونقد وصف ناپذیر هست که نمیشه گفت هر ادمی فقط یه هدف داره.... بیشتر وقتا اهدافمون بسته به شرایط تغییر سایز میدن
    گاهی بزرگو بزرگتر میشن و گاه اونقد کوچیک که در بیشتر موارد محو میشن وقتی اهدافت محو شد این یعنی زندگیت نبضی نداره.... و تو خیلی وقته مردی...

    برا همینه که معتقدم نباید واستاد تو زندگی تا جایی که میتونی باید جاری باشی... تا فرصت هست بخندی و زندگی کنی. قرار نیست حتما پورشه زیر پات باشه تا بگی خوشبختی .... میشه با همون پرایدتم یه زندگی قشنگ داشته باشی... فقط باید بی نهایت باشی تا بتونی همه چی رو هضم کنی و باور کنی که تو اشرف مخلوقاتی میتونی همه چی رو حل کنی. و از پس همه چی بربیای...

    راستش خییلی عجله دارم. حالا نمیدونم جملاتو درست پشت سر هم چیدم یا نه. تونستم تا حدی پاسخگو باشم یا نه. بهرحال قطره ایم در این اقیانوس پهناور
    باز اگه سوالی از این زندگی هست من در خدمتم. منو زندگی رقبای سر سخت همیم
    البته به نظرم دوست عزیزمون pooh کاملترین جواب رو دادن... دوست قبلی هم راست میگن... هرکسی با توجه به دیدی که به زندگی داره یه هدفی برا خودش در نظر میگیره. یکی کوچیک یکی بزرگ... و بعد یکی به سمت این هدف حرکت میکنه و دیگری رویای داشتن هدفو میپرورونه .... حالا بستگی به قدرتت داره هدفت چقد بزرگ یا کوچیک باشه....به سمتش بری یا فقط نگاش کنی...
    میتونم پاسخ تاپیک شمارو در دو خط خلاصه کنم:
    1) هدف کلی افرینش یکی هست برا همه صدق میکنه یه مدت زندگی در دنیا و اختیار مطلق که اتیشش بزنی یا بهش بها بدی... و بعد پیش خدا و یک ابدیت....
    2) اهداف خرد و بزرگی که در ادمهای مختلف متفاوت است.....

    موفق ترین باشید

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اردیبهشت 03 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,699
    سطح
    100
    Points: 39,699, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,254

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام
    البته طرح دقیق این سوال خیلی مهمه
    به نظرم باید بپرسیم هدف خالق ما از افرینش ما چی بوده
    ما که خودمون خبر از امدنمون نداشتیم که هدف داشته باشیم مارو اوردن
    یک خالق ما رو خلق کرده و آورده رو زمین اون هم خالقی بی عیب و همه چی تمام!!! پس حتما هدفی شگرف در پس این امر هست
    خلقت انقدر عجیب و ژرف هست که چه بسا طی روزهای زندگانی متوجه نمیشیم و موقع مرگ تا حدی میفهمیم که کجا بودیم و چه باید میکردیم


    پس هدف ما میتونه همون شناسایی راز گل سرخ باشه
    همون رازی که خالق مارو براش خلق کرده
    ولی ما گم شدیم هر کدوم یک رنگی شدیم متفاوت از اون چه که باید باشیم...
    و اونی که سرد و بیحاله به این خاطره که هدف رو پیدا نکرده و جوش نخورده

    این همه نظم و خلقت عجیب راز و هدف بزرگی در برداره
    و هدف زندگی در کشف این راز
    و بعد زندگی کردن طبق اون هست
    ...
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : سه شنبه 09 مرداد 97 در ساعت 19:30

  9. 2 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    Eram (یکشنبه 14 مرداد 97), m.reza91 (چهارشنبه 10 مرداد 97)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 23:54]
    تاریخ عضویت
    1392-5-21
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    4,488
    سطح
    42
    Points: 4,488, Level: 42
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 19 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت نمایش پست ها
    سلام
    به نظرم باید بپرسیم هدف خالق ما از افرینش ما چی بوده
    ما که خودمون خبر از امدنمون نداشتیم که هدف داشته باشیم مارو اوردن
    یک خالق ما رو خلق کرده و آورده رو زمین اون هم خالقی بی عیب و همه چی تمام!!! پس حتما هدفی شگرف در پس این امر هست
    ...
    سلام
    حرف شما درسته در خصوص اینکه باید هدف آفرینشو دانست، ولی بخاطر رابطه خالق و مخلوقی و اینکه ما جزیی از کل هستیم درک این امر ممکن نیست(مگر خود خالق بخواد و تواناییشو بده که نداده)
    پس مجبوریم در سطح پایینتر از هدف اصلی آفرینش یعنی دنبال هدف برای خودمون باشیم/ هدفی که فارغ از بحث بهشت و جهنم در نظر بگیریم که عمرمون تمام شده و الان از ما یه توضیح برای عمری که گذروندیم بخوان/ هر فردی تو هر سنی ممکنه به این هدف فکر کنه بعضی تو 25 و بعضی 30 یا 40 یا دیرتر ولی درهرصورت بهش میرسن که ازش بعنوان بحران اون سن یاد میکنن . البته شایدم خیلیا بدلیل غرق شدن تو زندگی تا آخر عمر بهش فکر نکنن ویا اصلا براشون مهم نباشه که بخوان بدونن

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    امروز [ 13:44]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    776
    امتیاز
    24,272
    سطح
    94
    Points: 24,272, Level: 94
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,324

    تشکرشده 1,635 در 591 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هدف کلی من در زندگی

    کسب شناخت بیشتر نسبت به هدف اصلیم در زندگیه...دنبال اینم که بفهمم واقعا قراره چی بشه و امتحان کنم راه هایی رو که کشف می کنم، گاهی کشف هایی میکنم که خیلی جذابه

    این کشف ها راه و نگرش جدیدی به من میده و باعث میشه راغب تر بشم نسبت به اینکه باز هم تلاش کنم تا بیشتر بفهمم، آگاه تر بشم نسبت به دنیای پیرامونم.

    در این دنیای بی انتها که می دونم به عمق وجودش نخواهم رسید مثل یک نابینا که با حس لامسه وشنوایی اش هر روز چیز جدیدی از دنیا کشف میکنه من هم مشتاقم تا چیزهای

    جدیدی از دنیا و خالقم کشف کنم. تا به حال هرچیز جدیدی رو که با مطالعه یا تجربه کسب کردم پازل زندگیم تکمیل تر شده و حس من بهتر ، باز هم دنبال حس های بهتری هستم پس باز

    هم می گردم و تلاش میکنم و تجربه میکنم و می آموزم.

    این کشف ها واین حس بهتر به من هویت میده، شکوه انسان بودنم رو بیشتر از گذشته حس میکنم ، مثل گیاهی سر از خاک بر میدارم و نمی دونم آیا روزی از درخت های اطرافم بلندتر

    خواهم شد؟ با این وجود خیلی درگیر نیستم، درگیر فلسفه خلقت نیستم چون چیزی که یک علف می بیند با چیزی که یک درخت می بیند فرق دارد من تلاش میکنم که بزرگ تر شم تا بهتر

    ببینم . نمی دونم الان کجای مسیرم و تا چه حد ظرفیت رشد دارم فقط میدونم که مایل به رشد هستم و روزی خواهد آمد که من به همراه همه ی انسانها از تمام حقیقت هستی آگاه

    خواهیم شد.

    ممنون از تاپیک خوب شما
    اندکی صبر، سحر نزدیک است.

  12. 2 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    Pooh (دوشنبه 15 مرداد 97), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 15 مرداد 97)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array
    سلام
    پست های اعضا رو خوندم دیدم که علت وجودی دغذغه بسیاری از افراد اهل تفکر هست..
    امروز نمیتونم مفصل در این رابطه بنویسم ولی دوستانی که شدیدا محتاج دریافت پاسخ سوال های اساسی خودشون در این زمینه هستن میتونن از سایت یوتیوب صحبت های جناب آقای دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی رو گوش بدن که فقه و فلسفه رو به زیبا ترین و ساده ترین شکل ممکن توضیح داده. مطمئنن شیفته این آدم میشن.
    .
    شب خوش / فعلا

  14. 2 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    Pooh (سه شنبه 16 مرداد 97), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 15 مرداد 97)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.