سلام.من پونزده سالمه.تقریبا هر روز با پدر و مادرم دعوا دارم.. در حد فحش و ... .تقریبا این موضوع یواش یواش از کلاس چهارم شروع شد.من الا کلاس هشتم هستم.اون موقع ها قابل تحمل بود.یکی از دوستام بهم گفت آدما تا سی سالگی یه سری خوب و بد برا خودشون میسازن و بعد اون دیگه تغییر نمیکنه افکارشون.بخاطر همین هم هست که پدر و مادر مارو درک نمیکنن.متاسفانه اختلاف سنی ما هم زیاده و پدر و مادرم دوروبر پنجاهو هشت سالشونه.مشکل اینجاست که با خواهرم که فقط از من ده سال بزرگتره هیچ مشکلی ندارن.دوستام گفتن سیگار افکارتو دور میکنه و آروم میشی.من بعد از تجربه سیگار های مختلف هیچ تغییری نکردم و چون پول های آخر توی جیبم هم بود این کار رو گذاشتم کنار.باز دوستام گفتن نیاز به یکی داری که بتونه درکت کنه مثل یه هم دم از جنس مخالف!متاسفانه یا شایدم خوشبختانه من نه بلدم تیپ بزنم نه پولشو دارم که تیپ بزنم و...خلاصه نمیتونم کسی رو به خودم جذب کنم.تصمیم گرفتم دوستامو عوض کنم اما من تو شاهد درس میخونم و آدم خیلی مذهبی هم نیستم پس کسی رو پیدا نکردم.دوستام بخاطر این موضوع که نمیتونم مخ بزنم و تیپ بزنم و باحال باشم باهام بیرون نمیرن.پس دیگه هیشکی رو نداشتم حالا هم که تابستونه کلا هیچی.تقریبا از قبل از مدرسه رفتن کامپیوتر رو شروع به یاد گیری کردم طوری که الان میتونم وبسایت طراحی کنم سرور ران کنم حتی تو مدرسه همه مشکلات کامپیوتریشونو من حل میکنم و ... و از این طریق من تقریبا کلاس چهارم با گیم یا همون بازی آشنا شدم.الانم تنها چیزی که میتونه آرومم کنه همینه.هرچند گیم های خیلی قدیمی رو آنلاین اجرا میکنم چون سیستمم هم تعریفی نداره.و اما متاسفانه با اینکه تابستونه به تنها دلخوشیمم گیر میدن.تصمیم گرفتم برم کلاسی چیزی اما هر کلاسی میرفتم نتیجه نمیداد.یعنی قبلا ها که میرفتم کلاس شاد میشدم اما الان هرکاری میکنم دیگه شاد نمیشم و حالم عوض نمیشه .سه ساله بدجور به خودکشی فکر میکنم اما هر دفعه با هر روشی میام انجامش بدم نمیتونم و میترسم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)