چطوری ازش متنفر بشم

[amir.rez]

سلام برهمگی

نمیدونم حق رو بهم میدین یا نه. اما شدیدا نیاز به راهنماییتون دارم چون دارم نابود میشم

با خانمی درمورد کار و درس حرف میزدم و به مرور بهش علاقمند شدم (شاید با مهربونی و رفتارهای خوبی که بهم داشت)،
حدود 2-3 ماه پیش خواهرم رو فرستادم که شماره خونشون رو بگیره که با خانواده اقدام کنیم.

در عین ناباوری (باتوجه به صحبت‌هاش و نداشتن حلقه) گفته بود که من سینگل نیستم (اول فکر کردم رابطه داره با کسی اما بعدا که از خودش دوباره پرسیدم گفت نه ازدواج کردم)

پس از خواستگاری چندروزی باهم حرف نمیزدیم (بخاطر خجالت بوده حتما)
اما بعد از 1 هفته دوباره شروع کردیم به صحبت کردن

خب حالا مشکل چیه؟
ایشون خیلی به من محبت میکنه و حتی از کلماتی مانند "عزیزم" هم استفاده میکنه. یا وقتی ناراحت هستم همش میخواد آرومم کنه با محبت. یا پیگیر سلامتی من هست و .... برای هم شعر و آهنگ ارسال میکنیم.

خب من ایشونو خیلی دوست داشتم که براشون اقدام کردم اما وقتی شوهر داره باید فراموشش کنم. اما با این رابطه ای که باهم داریم اصلا نمیتونم.


خیلی خیلی دارم عذاب میکشم که ایشون فرد رویاهای من هست اما نمیتونم بهش برسم.
دارم نابود میشم.
هرموقع باهاش حرف میزنم اشک از چشمام میاد اما باید بخندم. باید چیزی نگم...

چطوری ازش متنفر بشم اینکه اینقدر خوبه چرا اذیتم میکنه کاشکی بلاکم میکرد. کاشکی بهم فوش میداد.

[scarface]

دلیل برای تنفر از این بهتر که با وجود متاهل بودن شما رو درگیر خودش کرده؟
به سرعت نور از این رابطه خارج بشین که هرچی جلوتر برین به جز پشیمونی و مصیبت چیز دیگه ای نصیبتون نمیشه.

[Parastou]

ایشون اگر به این خوبی بودن هیچ وقت با داشتن شوهر با یه آقا طوری رفتار نمی کردن که به چشم کیس ازدواج بهشون نگاه کنن! عزیزم گفتن و محبت بعد از درخواست خاستگاری که جای خود داره...

[عسل28]

سلام دوسته عزیز
بنظرم گاهی مشکل از خود ماست که به آدمها بهایی میدیم و تا حد بت و خدایی میبریم بالا که حتی بدی هاشونم نمیبینیم
و در این راستا اگه رسیدن به اون طرف هم مانعی داشته باشه خیلی بیشتر حریصتر میشیم و بهترین میبینیمشون که به دست آوردنش سخته
بنظر من شما نیازمند محبت هستین و اعتماد بنفس کافی ندارین که با محبت یه نفر حس میکنین این فرد شخص رویاهای شماست
ایشون درحالیکه از اول میدونستن رابطه شما نتیجه بخش نیست اما رابطه ایجاد کردن ، محبت کردن ، وابسته کردن و در نهایت با گفتن حقیقت بهتون آسیب زدن
دیگه چیزی بالاتر از این که با احساساتتون بازی کردن با اینکه متاهل بودن

[نیکیا]

به نظرم شرایط فعلی اون خانوم به اندازه کافی تنفر انگیز هست... به چیز زیاد تری نیاز نداری

[Happy.girl.69]

منم حرفم مثل بقیه دوستان تکراریه ولی بازم تکرار میکنم که شاید این تکرارها، متوجهت کنه.
خانمی که متاهل هست و یکی دیگه رو وابسته خودش کرده واقعا نفرت انگیز و چِندِش انگیز و همه چی انگیز هست.
بیچاره شوهرش که چنین زن خیانکاری داره ، متاسفم ، داریم به کجا میریم

[Eybaba]

ببین بعضیا عادت دارن از کلمه عزیزم استفاده کنن یا پیگیر حال و احوال دیگرون باشن.
یعنی نه فقط شما بلکه با همه اینطورن.تو این دوره زمونه که همه با هم سرسنگین هستن اینطور برخورد ها باعث سو تفاهم میشه و برای منم پیش اومده.
یه همکار دارم یه دختر حدودا ۲۳ ساله است این اون اوایل خیلی با من گرم و صمیمی بود و دست میداد و احوالپرسی میکرد و صحبت می‌کردیم و حتی گاهی روزا غذاشو با من تقسیم میکرد ! منم مثل شما دچار این سو تفاهم شدم ولی بعداً فهمیدم نه.
این خانم با همه این برخورد رو داره و‌بقول معروف کلا صمیمی و مهربونه
یا وقتی می‌دیدم وقتی حالم خوش نیست تو تلگرام دو ساعت با من صحبت میکنه فکر میکردم درگیر منه ولی بعداً فهمیدم نه ایشون بعنوان یه همکار/دوست احساس وظیفه و تکلیف می‌کنه تا مشکل منو حل کنه و برای بقیه هم این کار رو میکنه.
پس یا ارتباطاتت رو با ایشون کلا قطع کن یا اینو بپذیر که این خانم نیت خاصی از این برخورد ها نداره

[amir.rez]

هنوز نتونستم
بخدا دست خودم نیست. شاید ضعیفم

فهمیدم که 6ساله و در 17سالگی ازدواج کرده. و ظاهرا در زندگی مشکل دارد(حتی یکبار اسم جدایی به زبون اورد). فکر میکنم به همین خاطر با من خوب هست و یا انتگشتر به دست نمیکنه.
هرسری میخوام دیگه باهاش حرف نزنم و نمیشه بازم.
خودش همیشه میگه بهترین دوستمی.

شما سرزنشم کنید. بهم فوش بدین. شاید خوب بشم
بخدا این متنو با اشک دارم مینویسم. دلم اینطوری نمیخواد. من آدم بدی نیستم.

[نارجیس 2]

سلام
شما متاسفانه بیمار هستید که از یه نفر با این ویژگیها به این شکل عجیب خوشتون اومده
به نظرم رو شخصیت خودتون بیشتر کار کنید
مشخصه اعتماد به نفس خیلی پایینی دارید .. در مورد حرمت نفس هم فکر میکنم مشکل دارید
شاقد بد نباشه با یه روانشناس نه بابت این خانم بلکه در مورد مشکلات شخصیتی که دارید صحبت کنید
تا زمانیکه مشکلاتتون حل نشده اصلا اصلا به فکر ازدواج نباشید
با این ویژگی های اخلاقی که دارید زندگی خوبی نخواهید داشت دوست عزیز.. البته ببخشید محترم

[ammin]

هنوز نتونستم
بخدا دست خودم نیست. شاید ضعیفم

فهمیدم که 6ساله و در 17سالگی ازدواج کرده. و ظاهرا در زندگی مشکل دارد(حتی یکبار اسم جدایی به زبون اورد). فکر میکنم به همین خاطر با من خوب هست و یا انتگشتر به دست نمیکنه.
هرسری میخوام دیگه باهاش حرف نزنم و نمیشه بازم.
خودش همیشه میگه بهترین دوستمی.

شما سرزنشم کنید. بهم فوش بدین. شاید خوب بشم
بخدا این متنو با اشک دارم مینویسم. دلم اینطوری نمیخواد. من آدم بدی نیستم.

سلام

این یک ارتباط آسیب زا هم برای شما و هم برای اون خانم هست.همینکه دچار شک و تردید شده اید و دنبال راهکار هستید نشانگر این هست که توانایی بیرون اومدن از این رابطه در شما وجود دارد.

برای این کار لازمه تمام راههای ارتباطی با او رو قطع کنید.دقیقا مثل کسی که مواد رو ترک میکند وسوسه ارتباط دوباره،احساس افسردگی و بی حوصلگی بعد از قطع ارتباط به شما دست میدهد.اما تا زمانی که ارتباط قطع نشود وارد فاز بهبودی شرایط روحی نخواهید شد.دنبال هیچگونه توجیهی برای ادامه این ارتباط نباش.