زندگی ..عشق ودیگر هیچ

[Parastou]

سلام
سوای این که جنس رابطه شما چیه وقتی خودم رو می ذارم جای فرزندی که بفهمه پدرش که تو تقدیم تحفه ی فرزند طلاق شدن بهش سهیم بوده، حالا دلبسته ی دختری جوان شده خیلی غمگین می شم. اگر شما زمانی به اشتباه همسر خودتون رو انتخاب کرده باشید هم فرزند شما گناهی نداشته. هر چند با جدایی پدر و مادرش داره تاوان پس می ده و همین براش کافیه!

[shahroody]

من اگر در ازدواج بااون دختر تردید داشته باشم در طلاق همسر سابقم ذره ای تردید نداشتم ...وهمانطور که در پست اول گفتم همان10سال پیش پایه های زندگی ما فرو ریخت اما تنها چیزی که منو توی زندگی نگه داشت بچه ها بودند و اتفاقا الانم که مصمم به طلاق شدم همین بچه ها که حالا بزرگ شده و هر روز وهرشب شاهد مشاجرات بی پایان من و مادرشان بودند
و این را هم بگم که طلاق من هیچ ربطی به این دختر نداشته وندارد

[صبا_2009]

سلام

من کتاب ملت عشق رو خوندم ولی شما اصل کتاب رو ول کردی چسبیدی به فرعش.

خوشحالم اون دخترخانم به رابطه ش پایان داد و البته امیدوارم برگشتی در کار نباشه.

در صورت برگشت به ایشون بفهمونید که قصد شما ازدواج نیست بلکه هدف تجربه عشق بوده ، که خب هر دوی شما این تجربه رو که به زعم خودتون هم شیرین بوده داشتید و بهتره تا ادامه این رابطه اون تصویر زیبایی رو که تو ذهنتون ساختید خراب نکرده تمومش کنید.

خیلی هم به این رابطه های از راه دور دلخوش نکنید. همه ما از راه راه دور عیوبمون ریز دیده میشه.

[shahroody]

سلام...توی کتاب ملت عشق اللا با زاهارا ازدواج نکرد؟...فقط به عشق بسنده کرد؟وحتما شما اللا رو محکوم میکنید که شوهر و بچه هاش رو رها کرد و در پی عشقش،رفت!!

[صبا_2009]

خیلی واسه من جالبه که زندگی تون بر اساس یه قصه می سنجید و پیش میبرید!!! این حجم از تاثیر از یک رمان برای مردی که 46 سال سن داره و قطعا و بی شک تجربیات زیادی تو زندگیش داره، جای بحث و بررسی داره.

توی کتاب ملت عشق اللا با زاهارا ازدواج نکرد؟.

در جواب این سوالتون هم باید عرض کنم هر زنی که با هر مردی مسافرت رفت و شب رو تا صبح باهاش گذروند مفهموش این نیست که باهاش ازدواج کرده! و البته هیچ جای اون کتاب هم اسمی از ازدواج آورده نشده بود.

اون خانم نمونه یک انسان منفعل تو زندگیش بود که به واسطه خوندن یک رمان همچون شما، متوجه خلاهایی شخصیتش و زندگی اش شد و البته راهی که انتخاب کرد رو خیلی سالها پیش می تونست انتخاب کنه.

شما هم توی ازدواج و بچه دار شدن و تعامل با همسرتون و حل مشکلات و چالش های زندگی تون دقیقا شبیه همون الای قصه منفعل عمل کردید. حالا هم نقش اول داستان رو کردید الگو !! و می خواهید بقیه زندگی تون رو طبق شیوه الا پیش ببرید چون شخصیتتون رو شبیه الا یافتید.

من بهتون توصیه میکنم به جای استناد به یک رمان برای تصمیم های مهم زندگی تون، به کتاب ها ، افراد و از همه مهمتر عقل و خرد جمعی تکیه کنید و بر اساس اون تصمیم بگیرید.

رمان ها فقط خوندنشون لذت بخش هست، بازی کردن نقش قهرمان رمان به سادگی و شیرینی ورق های کتاب نیست.

[paiize]

سلام
من هم این کتاب رو خوندم
کتاب ملت عشق بسیار کتاب فوق العاده وتاثیر گزاری هست اما اصل داستان چیز دیگری ست.به نظرمن که الا هم به قول خودش بااینکه به درک تازه ای ازعشق رسید اما بازهم نتونست درست تصمیم بگیره.من این کتاب رو خیلی خیلی دوست دارم.وهمیشه اون رو ورق میزنم اما اتفاقا اون قسمتهای الا رو تا کردم ونمیخونم چون به نظرم خیلی سطحی به مفهوم عشق رسیده بود.
عشق باید جاودانه باشه وپویا!!مثل عشق وشناخت شمس به خدا!وعشق وتشنگی مولانا به معرفت شمس.
به نظرمن که مقایسه ی خوبی نبود عشق الا وعشق مولانا وشمس

امیدوارم شما هم به درک دیگری از این کتاب برسید چون واقعا حیفه!به نظرم میتونه الگو باشه اما با معنا ومفهوم عمیقتر.

موفق باشید

[shahroody]

سلام
همیشه به ما عشق رو یک امر آسمانی و فرازمینی و مقدس جلوه دادند که نمیشه به اون نزدیک شد حال آنکه طبق آموزه های شمس اتفاقا عشق یک امر کاملا زمینی و انسانی است که میتواند بین دو نفر بوجود آید و به هیچ وجه قابل انکار نیست
من همیشه فکر میکردم عشق واقعی،عشق بین خالق ومخلوق است اما با خواندن کتاب ملت عشق فهمیدم عشق بین دو مخلوق نیز با رعایت قواعد آن قابل تصور و تامل است

[صبا_2009]

ظاهرا شما نیازی به مشاوره ندارید و غرق در عوالم خودتون و لذت هایی که این کتاب بهتون داده هستید و ارتباط تون با دنیای خارج از خودتون کاملا قطع هست.

بهتره ما بیش از این مزاحم شما نشیم.

موفق باشید.

[shahroody]

هدف من از طرح مشکلم در این انجمن شنیدن حرفهای منطقی و ایضا کارشناسی بود اما متاسفانه من و آن دختر در مظان انواع اتهامات و حملات کلامی قرار گرفتیم. گویی طلاق و خصوصا ازدواج بعد از طلاق جرمی نابخشودنی است که من مرتکب آن شده ام!!..به قول یک دوستی همانطور که در قرآن آیه ازدواج داریم آیه طلاق ونه صرفا آیه بلکه سوره ای به نام طلاق داریم
اما متاسفانه در جامعه ی ما ادامه ی زندگی به هر قیمتی پذیرفته شده است...وحرف از طلاق و عمل به آن جزو گناهان کبیره شمرده می شود!!

[Tannha]

با خوندن داستان شما اشکم در اومد...
حس میکنم من هم در این تنگنایی وه شما میگید گیر کردم ازدواج من هم فرادستی بود و فقط برای اینکه ازدواج کنم بله گفتم اما الان...
روحی دارم که میخواد فقط عشق بورزه و دوست داشته بشه اما...
واقعا دارم عذاب می کشم کاش همش یک خواب بود کاش یکی منو از این کابوس بیدار میکرد ...این زندگی حق من نبود ...اونقدر آدم احساسی بودم و هستم که اگر بروز ندم میمیرم اما از وقتی ازدواج کردم نتونستم خود واقعیمو نشون بدم هرگز حس نکردم یک مرد پشتمه حتی حس نکردم کنارمه...خیلی خوب میفهمم چی میگید