با این همه تحقیر چرا هنوز نمیخواهم طلاق بگیرم

[شیدا.]

من قضاوت نکردم
گفتم بهتره واقعیت را ببینی.

حالا که کار و درآمدی ندارید

حالا که به گفته ی خودتون توی دعواها خانواده تون شما را مقصر می دونند و برای طلاق حمایتت نمی کنند

وزنگ زد بابامو داداشم امدن وطبق معمول همیشه که خانواده من حق رو به من نمیدن جلوی شوهر طرفداری اونو کردن وگفتن ما با طلاقت موافق نیستیم

و حالا که مشکل شوهرتون جدی نیست و بیشتر به خاطر غر زدنها و مشکلات شخصی شماست

بهتره یه تجدید نظری توی رفتارتون بکنید
و زندگی مشترکتون را اصلاح کنید

اگه فردا همسرت خسته شد و گفت طلاقت می دم به التماس نیفتی که چیکار کنم
به جای گیردادن به همسرت، کار و حرفه ای یاد بگیر
روحیه خودت را تقویت کن
ورزش کن
تفریح کن

و شرایطت را بهتر کن.

[mlika2]

من قضاوت نکردم
گفتم بهتره واقعیت را ببینی.

حالا که کار و درآمدی ندارید

حالا که به گفته ی خودتون توی دعواها خانواده تون شما را مقصر می دونند و برای طلاق حمایتت نمی کنند



و حالا که مشکل شوهرتون جدی نیست و بیشتر به خاطر غر زدنها و مشکلات شخصی شماست

بهتره یه تجدید نظری توی رفتارتون بکنید
و زندگی مشترکتون را اصلاح کنید

اگه فردا همسرت خسته شد و گفت طلاقت می دم به التماس نیفتی که چیکار کنم
به جای گیردادن به همسرت، کار و حرفه ای یاد بگیر
روحیه خودت را تقویت کن
ورزش کن
تفریح کن

و شرایطت را بهتر کن.

سلام.بله شماواقعیت رو میگید همیشه زتها به خاطر عدم توانایی مالی باید کوتاه بیان.

اما وقتی شب که دعدامون شد با التماس من رو برد

بیمارستلن وخواست اونجا تنهام بذاره بعد هم که

خواستم کلیدای خونه رو بهم بده نداد وخواست ساعت

4 صبح بیاد دنبال مامانم من هم سرم رو از دستم کشیدم

ونموندم بیمارستان اما به زور منو اورد خوته بابام

ساعت 4 صبح ومنو به زور از ماشین انداخت پایین

والان پانزده روزه ازش خبری نیست حتی کسی از

خانوادش سراغی از من نگرفت چه طور میشه این زندگی

رو حفظ کرد نمیدونم تا کی صبر کنم که اگه خبری نشد

برم دادخواست طلاق بدم.در ضمن از پسر داییم شنیدم

که رفته دادخواست طلاق داد.وقتی خودش پدر نداره

وبزرگترش داییم و قبلا با برادرم رفتم پیشش ولی اون

هم کاری نکرد خب پس باید یا منتظر بمونم تا ببینم

دادخواست طلاق میاد که اگه بیاد هیچ راه برکشتی

نمیمونه یا صبر کنم تا چند روزدیگه اونوقت خودم برم

دادخواست طلاق بدم.نمیدونم چیکار کنم .هنوز دوسش

دارم ولی میترسم از ترس تنهایی دارم این حرف رو میزنم.

[zendegiye movafagh]

سلام
ملیکا خانم هرشخصی نقاط قوت و ضعفی داره
وقتی می گیم شما گیر نده یا خودتو ارتقا بده ورزش کن و درس بخون و سر کار برو ....و برای این هست که از تمرکز مداوم روی همسرت دست برداری
همسر شما کار درستی نکرده که کتک زده اما وقتی مردی زود عصبی میشه برخورد فیزیکی می کنه راه حلش اینه که برای بحث ، عصبیش نکنی
بهتر بود اون شب درو خودت باز می کردی با آغوش گرم و با هم شام می خوردین
این طوری حتی اگه به روت نمیاورد هم شاید ته دلش می گفت بهتر بود امشب می موندم کنارش
هرچند واقعا کار اشتباهی نکرده که به برادرش کمک کرده حتی اگه چند بار باشه
ببین کل زندگی که نمیشه فقط آغوش همسر باشه ، کارهای دیگه ای هم هست که آقایون می خوان مشغول باشن بهش حتی خانمها هم همینطور
حالا یکی میره سراغ ادامه تحصیل و ورزش یکی اهل کمک به افراده یکی هرز میره و خیانت می کنه ، یکی میره سراغ مواد مخدر
شما وقتی دو بار واکنش کتک زدن همسرتون رو توی دعوا دیدین باید با سیاست بحثاتون رو مدیریت کنی و نزاری کار به اونجا برسه
من ابدا نمیگم کوتاه بیا بلکه میگم از اول راه رو درست برو
اون شب اگه با خوشحالی و دلگرمی از همسرت استقبال می کردی نیازی نبود ساعت 4 صبح التماس کنی کلید خونت رو بگیری
پس این اسمش کوتاه اومدن نیست بلکه درست رفتار کردن و زندگی کردن هست
الان تو شرایطی که خانوادت خودشون بحران دارن بهتره شما بحرانی بهش اضافه نکنی یه مدت صبر کن با آرامش برخورد کن مدام پیش این و اون حرف هسرت رو نزن که بعدها به اختلافات اضافه نشه

[tavalode arezoo]

لطفا اگه همسرتون رو باوجود نقاط ضعف وقوتش دوست دارین به هیییچ وجه درخواست طلاق ازسمت شمانباشه. یعنی چی که میگی اگه اون برای طلاق اقدام نکنه خودم میرم درخواست میدم!!!

این یعنی یه لج ولجبازی واقعی.یه زندگی باوجود شرایط بد تبدیل به خوبش کردی هنره .

[mlika2]

سلام.امروز به خانوادم جریان دادخواست طلاق داد

وقتی برادرم شنید کفت. دیکه اگه احضاریه امد کوتاه

نمیایم چون هر دفعه حمایت نکردیم .تا اونجا که

تونستیم نخواستیم زندگیت خراب بشه هیچ حمایتی هم

از طلاق نمیکنیم ولی دیگه طلاق مثل قدیم نیست

که زشت باشه .تا اونجا که بتونی زندگیت رو حفظ کن

ولی خط قرمز ما همین دادخواست طلاقه .به خاطر

اینکه الان دو هفته اگه داییم که بزرگترشه ما رفتیم

اونجا ولی کاری برای حل مشکلتون نکرد دیگه برگشتن به

اون زندگی اشتباهه.خودم واقعا داغونم ولی اگه احضاری

امد راه برگشتی نیست.

[mlika2]

سلام.چرا کسی جوابی نمیده.خبری از شوهرم نیست خیلی مترسم.مامانم رفت پیش داییم صحبت کرد ولی داییم از موضع خودش کوتاه نیومد وهمش طرفداری شوهرم رو میداد.از طرقی مامانم گفت ما له زندگی دخترمون دخالت نمیکنیم والان هم امدم اینجا که بگم بی طرف باشی ولی داییم حرفی نزد ومطمئنم خودش نمیخواد که مشکل رو حل کنه.چون مطمئنم باهم حرفشون یکی کردن جوری که پسر داییم که اونوقت هر روز خونه من بود وجواب تلفن من رو میداد و وسیله برام اورد دیگه جواب تلفنم رو نداد ومنم دیگه زنگ نزدم بهش از این رو مطمئن شدم داییم خودش میخواد که شوهرم ازم دورتر بشه.داییم فوق العاده ادم دهن بینی هست.
دوروز پیش با خانم دوستش که رفت وامد خانوادگی داشتیم تماس گرفتم وقضیه رو گفتم دوستش باهاش تماس گرفت ولی جواب نداد.حالا فردا قراره که بره سر کار دنبالش ویه جور چهار نفره حلش کنیم .چون بنا به فامیل باشه میدونم جداییمون بیشتر هم میشه چه برسه به وصال.خیلی نگرانم چرا کسی جوابی نمیده یه راهنمایی بکنید.

[zendegiye movafagh]

سلام ملیکا جان
بهتره چند روزی صبر کنی
اینقد بی تابی نکن و قضیه رو برای همه تعریف نکن . معمولا افراد دیگه کمک زیادی نمیتونن بکنن
فقط حاشیه های قضیه بیشتر میشه
شما چند روز صبر کن ببین اصلا شاید دلش تنگ شد خودش اومد جلو
اینکه شما هی واسطه می فرستی و می خوای برای حلش اقدام کنی نشون میده که شما قبول کردی مقصر هستی و خیلی خواهان آشتی هستی خب اونا هم ایشون هم بیشتر ناز می کنه
اما چند روز با آرامش کامل به خودت و بقیه فرصت بده
بعد از اینکه به آرامش رسیدی در موردش فکر کن
اصلا بی تابی نکن و دیگه برای کسی تعریف نکن

[نارجیس 2]

سلام دوست خوب
دوستان تقریبا راهنمایی های خوبی کردن.. صحبت هات همش اینه که خانوادم .. داداشم.. داییم عزیزم دست بردار از اینهمه وابستگی به این و اون
تو و اون ادمی که همسرته الان به هر دلیلی گذاشته رفته... به نظر من به جای اینکه اینقدر به فکر حواشی و حرفای این و اون باشی خودت بری و تو یه محیط آروم با شوهرت صحبت کنی و با هم به یه توافقی برسید
بهش بگو ازش چه توقعاتی داری و ببین حرف اون چیه ... خودتون دوتایی مثل دو تا آدم عاقل تصمیم بگیرید براب موندن یا جدایی
من نمیدونم تحصیلاتت چقدره و سنت و شرایطتت ولی راه درست و منطقی این چیزیه که بهت گفتم
نذار دیگران برای زندگیت تصمیم بگیرن
فعلا کاری که میتونی بکنی اینه بعد اگه خواستی بیا در مورد نتیجه گفتگو با همسرت و تصمیمات جدیدتون صحبت کن

[آنه ماری]

با واسطه فرستادن فقط خودتون را تحقیر میکنید.

مگر نگفتید همسرتون به خاطر اینکه شما لباسش را اتو نکردید با لباس چروک رفت سر کار که شما را تنبیه کنه. شاید این کارش هم برای تنبیه شما باشه و قصد جدی برای جدایی نداشته باشه.

شما فعلا صبر کنید کاری انجام ندید ببینید همسرتون چکاری میکنند بهر حال کار ایشون هم اشتباه بوده که اینجور شما را کتک زده.

تو این بازه زمانی هم سعی کنید درست و غلط رفتارتون را پیدا کنید ببینید چی شده که به اینجا رسیدید. کجا اشتباه رفتید که ان شا.. اگر برگشتید سر زندگیتون دوباره این روزها براتون تکرار نشه.