تشکرشده 40 در 19 پست
تشکرشده 145 در 70 پست
سلام ممنونم از نظرتون
و تعریفتون ،خوشحالم اگر چنین برداشتی شده .
منظورتون از همراه خوب رو متوجه نشدم .
جمله های اخرتون مثل اب روی اتیش بود ،ممنونم ممنونم ..
اصلا ادم بعضی وقت ها میخواد یکی بهش بگه میفهمم .همین !
بعضی وقت ها میگم یعنی این حس خوبمو اگر به یکی از خواستگارهام داشتم واقعا یکی از خوشبخت ترین مردهای زمین میشدن ،
صرفا همیت حس مثبت،
پس عشق چه حالی داره،خوشبحال کسایی که عشق
عمیق دو طرفه بمعنای واقعی رو تجربه میکنن.عشق و وصال،
برای این اقا هم ارزو میکنم عشقشون تا اخر عمرشون شیرین و زندگیشون زیبا باشه.
علاقه نه ،اون علاقه نیست ،
البته به نظر من ،این بدون هیچ شناختی درگیر شدن شاید یه نوع خلا رو داره پر میکنه.
خوب علاقه به چی؟چهره و ظاهر تنها چیزیه که ادم میبینه از دور ،
که خوب دل بستن بهش کمی سطحیه.
من انسانم ،دخترم،یک دختر پر احساسه،هر چقدرم خودش رو در نظر اطرافیان محکم نشون بده،
یا اصلا محکم باشه،ولی دله دیگه،میلرزه.
و یک چیز دیگه اینکه ذهن بیکار خیالباف میشه .
ولی خب در کل،عشق واقعی،به کمال کمک میکنه.چون دو نفری راه رو طی کردن اسون تره،هرچقد اصطکاک بیشتر پیشرفت کمتر...
میس بیوتی (پنجشنبه 04 مرداد 97)
تشکرشده 951 در 409 پست
* اگر تو اون 2 سال خواستگار داشته بودید، مطمئن هستید علاقه تان نسبت به اون آقا مانع بوجود آمدن احساسات نسبت به دیگر خواستگاران تان نشده بود؟
الا یا ایهّا الساقی اَدِر کاَساً و ناوِلها ********** که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل ها
به می سجّاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید ********** که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل ********** کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها
همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر ********** نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفل ها
این غمی که شما دارید اسمش "عشق" است. حالا شما هرچقدر دل تون میخواد انکار کنید. عشق هم درجات و مراتب داره. آدم ها واکنش های متفاوتی دارند. یه نفر شاید در موقعیت شما باشه طوری فراموش کنه که گوئی اصلا اون آقا وجود نداشته و یه نفر چند هفته یا ماه غصه بخوره و شاید یه نفر گریه هم بکنه. شما رو نمیگم ها، مثل عرض کردم. در هر حال مدت طولانی علاقه مند بودن به هر چیزی بیشتر از محبت معمولی است.
"خوب علاقه به چی؟چهره و ظاهر تنها چیزیه که ادم میبینه از دور ،
که خوب دل بستن بهش کمی سطحیه."
چهره و ظاهر اولین چیزیه که آدم می بینه و اولین قدم برای دوست داشتن است. بعدش نوبت به دیدن های بعدی و صحبت کردن و ... است. از این نقطه همه خطرها شروع میشه. یه جوونه کوچک محبت مثل درخت "لوبیای سحرآمیز" رشد می کنه و میشه یه درخت تناور. حالا اگر این به هر دلیلی نتونه با وصال برسه مصیبت میشه. مخصوصا برای دختر و پسرهای چشم و گوش بسته این خطرها بسیار بیشترند.
حرف اینه که اشکالی نداره اون جوونه کوچیک بوجود بیاد. باید جلوش رو گرفت و اجازه نداد تا رشد کنه. تا وقتی که مطمئن بشید این عشق اصلا مناسب است یا خیر؟ طرف مقابل (دختر/پسر) مناسب است؟ تناسب ها و کفویت ها وجود داره؟ ... اگر عشق مناسب باشه، شرایط تحققش یعنی ازدواج هم وجود داره؟ خود دو طرف، خانواده ها، کار و درآمد، جامعه ... . نه اینکه دختر و پسر خودشون بروند ببرند و بدوزند، عاشق بشند بعد تازه به فکر این بیفتند که نه بابا خانواده و پدر و مادری هم هستند که باید نظر بدند. نظر که به جای خود باید همه خرج و مخارج رو هم بدند و کلی مسائل دیگه.
جوانه عشق برای اشنائی و فراهم کردن زمینه خوبه و درخت عشق باید بمونه برای بعد از ازدواج و زیر یه سقف رفتن.
"بعضی وقت ها میگم یعنی این حس خوبمو اگر به یکی از خواستگارهام داشتم واقعا یکی از خوشبخت ترین مردهای زمین میشدن"
* قسمت آخر جمله تون خیلی خیلی جالبه. یعنی اگر شما به کسی حس داشته باشید اون اقا "خوشبخت ترین مردهای زمین" میشند؟؟؟ نه اینکه بخوام بگم اینطور نیست ولی یه کم اعتماد به نفس تون بالا ...؟
موفق باشید
ویرایش توسط Ye_Doost : جمعه 25 خرداد 97 در ساعت 16:05
تشکرشده 145 در 70 پست
بله مطمینم .علاقه به اون اقا اصلا مانع نشده .شرایط جور نشده که خواستگارا به ازدواج نرسیدن .
در مورد اعتماد بنفس،تعاریف از خوشبختی متفاوته،
بنظرم زن و مردی خوشبختن که با تمام وجود همسرشون رو دوست داشته باشن.دوست داشتن منطقی و با احتساب وظایف.
دوست داشتن دو طرفه.
ضمنا در مورد عشق،اونهم از نظر من تعریفش فرق داره.عشق یعنی اونو بیشتر از خودت بخوای.حاضر باشی برای بدست اوردنش هرکاری بکنی.بدون سودی از اون،فقط و فقط خواستن محض
که توی دنیا خیلی کمن ادمای واقعا عاشق.
عشق مراتب نداره. از نظر من
تشکرشده 3,095 در 1,314 پست
سلام.
به عنوان کسی که در همین سنینی که شما دارید الان، احساسات مشابه شما رو تجربه کرده ام، میخواستم یه چیزی بگم.
پاراگراف آخر پست آخرتون، فقط یک تصور صرفا احساسی و خالی از منطقه. البته الان در این سن شما طبیعیه. ولی زندگی واقعی، وقتی موفق که دو طرف نیازهاشون پاسخ داده بشه. "بدون سود و فقط خواستن محض" که شما میگید، فقط یک ایده آل نگری و رمانتیک نگری احساسی و بسیاااار دور از واقعیته.
scarface (جمعه 25 خرداد 97), شمیم الزهرا (سه شنبه 29 خرداد 97)
تشکرشده 145 در 70 پست
سلام و متشکرم از نظرتون
بله قطعا اون برای شروعه ،منظورم چیز دیگه ای بود.
اینکه من زمانی میتونم ادعا کنم عاشق این اقا هستم که چنین اتفاقی در وجودم افتاده باشه .که نیفتاده.
ولی گفتم زندگی زیبا علاقه دو طرفه با احتساب وظایف،وظایف همسری از هر نوعش.همون رفع نیازی که شما گفتید .اینها بعد وصاله ...
اونی که قبل وصال ادعای عاشقی داره باید از خودش بپرسه ایا علاقش محضه ؟؟
این نظر منه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)