به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 خرداد 97 [ 12:12]
    تاریخ عضویت
    1397-3-04
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    51
    سطح
    1
    Points: 51, Level: 1
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    قهر و دعوای همیشگی ما

    سلام دوستان نماز و روزه هاتون قبول
    من بطور اتفاقیو در اوج ناامیدی با این سایت آشنا شدم
    امیدوارم با راه حلهای شما منو در حل مشکلاتم یاری کنید
    خلاصه ای از زندگیم رو براتون میگم بعدش میرم سر اصل موضوع.
    من 26 سالمه و همسرم 34 ساله دوساله ازدواج کردیم یک ازدواج کاملا سنتی و ساده
    ازدواج من به این صورت بود که دوستم برادرش رو معرفی کرد ومن چون دوستم بود و قابل اعتماد و با هر غریبه ای نمیخواستم ازدواج کنم راضی به ازدواجشدم
    با این شرایط: یک مغازه داره و حقوقش ماهی 800 تومن در حالیکه بعد ازدواج فهمیدم 200 تومنه اهل رفیق بازی نیست ولی بعدا فهمیدم به شدت به برادراش و خانوادش وابستگی داره و هر روز باید ببیندشون تحصیلاتش دیپلمه درحالیکه من لیسانسم و به راحتی بعد از طرحم جذب خواهم شد
    البته اینو بگم که خانواده همسرم یک خانواده پر جمعیتن ولی من کم جمعیت . اونا 7 پسر به خاطر وابستگی بهم خونه های همگی توی یک خیابونه.

    به محض اینکه من راضی به ازدواج با همسرم شدم اخلاق دوستم عوض شدو از این رو به اون رو حسادت میکرد و بد اخلاق شده بود و بنای مخالفت با من رو میگذاشت همش طرف برادرش رو میگرفت و انگار نه انگار من یه روزی دوست اون بودم .یک خواهر شوهر به تمام معنا.

    نامزدی ما یک هفته بود بدون هیچگونه شناختی فقط با اون چند سوال شب خواستگاری ما با هم عقد کردیم< اونا خیلی عجله داشتن>. دوران عقد من 6 ماه طول کشید در این مدت فقط سه بار خونه ی پدر شوهرم رفتم در حالیکه شوهرم میگفت همیشه اینجا شبا مهمونیه و هیچوقت منو با خودش نبرد .خیلی ناراحت میشدم چند دفه بهش گفتم اون چند دفه هم منو که میبرد طبقه بالا. خونه ی خودمون و منو از خونواادش جدا میکرد ما ازدواج کردیم و در تمام مدت دوسال ازدواج همش قهر و دعوا بود و همیشه من خونه ی پدرم بودم دو هفته اونجا میموندم چون ازش خبری نمیشد و دلم طاقت نمیورد من باهاش تماس میگرفتم طوری که من اصلا این اقا رو نشناختم و هیچی از زندگی مشترک با او نفهمیدم
    علت قهر و دعوای همیشگی ما
    1) وجود در مشترک بین طبقه بالا و پایین که باعث رفتن بیش از حد همسرم به طبقه پایین شده بود دعوای بسیاری سر این موضوع کردیم که این در باید برای همیشه بسته شود وابستگی شدید شوهرم به خانوادش باعث شده بود همیشه قفل در رو خراب کنه و به هر نحوی که شده در رو باز بزاره
    2) دخالتهای بیجای خانواده همسرم در زندگی ما

    3)
    خرجی ندادن نه در دوران عقد و نه در دوران ازدواج

    4) تعصب بیش از حد به مادر و برادروخواهرهایش

    5) رازدار نبودن همسرم و عدم خوشیتن داری

    6) همیشه ابروی منو جلوی خانوادش میبرد

    7) بی مهر و محبت بودن نسبت به من و عدم توجه به خواسته های من

    8 .زبونی گفتن اینکه من اهل تفریحم ولی عملا نه . همیشه تو خونه س سرش تو گوشیه یامیره طبقه پایین خونه باباش
    حالا سوال من اینه که آیا این درست است که اون همیشه وقت و بی وقت طبقه پایین میره نه تنها همسر من بلکه تمام برادراش به این شکل زندگی میکنند و هر روز همه ی خونوادش اونجا جمعن و اهل رفت و امد خونه ی همدیگه نیسن و به قول خودشون همدیگه رو فقط خونه ی پدری میبینیند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آیا این نوع شیوه ی زندگی درست است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



  2. #2
    ترنم عشق
    مهمان
    سلام خانم گل
    شما باید همسرت رو جذب کنی با قهر و دعوا بیشتر حالت دافعه داری

    امیدوارم این تاپیک کمک تون کنه:

    http://www.hamdardi.net/thread-54.html

  3. کاربر روبرو از پست مفید ترنم عشق تشکرکرده است .

    آذر۱۱۱۱ (سه شنبه 08 خرداد 97)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 خرداد 97 [ 12:12]
    تاریخ عضویت
    1397-3-04
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    51
    سطح
    1
    Points: 51, Level: 1
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از معرفی تاپیک
    مشکل من اینه که شوهرم توی خونه اصلا حرف نمیزنه یا اگر م من سر صحبت را باز کنم که بیشتر درمورد رفتارهای نادرست خواهر شوهر ها و مادر شوهر است در مقابل من دعوا راه میاندازد و به شدت جبهه میگیرد و از انها دفاع میکند حتی حاضر نیست سکوت کنه و تموم حرف منو بشنوه و کار ما نهایتا به قهر منجر میشود مثلا یه بار خواهر شوهرم که از دستبند من خوشش اومده بود به جای اینکه به من زنگ بزنه عکس دستبندمو بفرستم به شوهرم زنگ میزد یا برای دعوت کردن مهمونی همیشه به شوهرم زنگ میزنن و انگار جز برادرشون هیچکسو نمیشناسن و وقتی من اعتراض میکنم از این رفتار انها شوهرم میگه خب خودت برو بهشون بگو نمیدونم به زبونی باید بفهمونمش که این کار باید از طرف اون صورت بگیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  5. #4
    ترنم عشق
    مهمان
    خب عزیزم برادرشونه زنگ میزنند بهش دیگه
    الان من میخوام خواهرمو برای شام دعوت کنم زنگ میزنم به خواهرم دیگه با شوهرخواهرم تماس نمی گیرم که!


    مرد خونه ست بهش میگن ، چرا نسبت به این موضوع حساس شدی؟ با دید مثبت نگاه کن و فکرهای منفی رو در مورد خانواده همسرت دور کن.

  6. 2 کاربر از پست مفید ترنم عشق تشکرکرده اند .

    taranom-na (چهارشنبه 09 خرداد 97), آذر۱۱۱۱ (سه شنبه 08 خرداد 97)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 خرداد 97 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1397-3-09
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    22
    سطح
    1
    Points: 22, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 4.0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آذر۱۱۱۱ نمایش پست ها
    مرسی از معرفی تاپیک
    مشکل من اینه که شوهرم توی خونه اصلا حرف نمیزنه یا اگر م من سر صحبت را باز کنم که بیشتر درمورد رفتارهای نادرست خواهر شوهر ها و مادر شوهر است در مقابل من دعوا راه میاندازد و به شدت جبهه میگیرد و از انها دفاع میکند حتی حاضر نیست سکوت کنه و تموم حرف منو بشنوه و کار ما نهایتا به قهر منجر میشود مثلا یه بار خواهر شوهرم که از دستبند من خوشش اومده بود به جای اینکه به من زنگ بزنه عکس دستبندمو بفرستم به شوهرم زنگ میزد یا برای دعوت کردن مهمونی همیشه به شوهرم زنگ میزنن و انگار جز برادرشون هیچکسو نمیشناسن و وقتی من اعتراض میکنم از این رفتار انها شوهرم میگه خب خودت برو بهشون بگو نمیدونم به زبونی باید بفهمونمش که این کار باید از طرف اون صورت بگیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    واقعا به این چیزا گیر میدید؟ زندگی خودتون و همسرتون رو جهنم نکنید بابا با این حرفا.
    خوب بزنه به برادرش بگه عکس بفرست
    به نظرم من یه سری بحثا جزو بحثای خاله زنکی هست
    من واقعا وقتی میخوام رو مخ همسرم راه برم (گاهی مریضی تلافی پیدا می کنم و این کار رو میکنم) از این حرفا میزنم
    وگرنه در حالت عادی این حرفا خنده داره به نظرم

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 خرداد 97 [ 12:12]
    تاریخ عضویت
    1397-3-04
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    51
    سطح
    1
    Points: 51, Level: 1
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینکه میگید اینا حرف خاله زنکی هست درست ولی اون یه جایی باید به من نشون بده که گاهی اوقات اونا هم اشتباه میکنند این کار حس اطمینان بمن مبده که یک حامی دارم همیشه بلااستثنا طرف اونا رو میگیره یه بار نشده از من طرفداری کنه حتی به حرف . چند بار خواهر شوهرام در مقابل همسرم بهم توهین کردن ولی اون هیچ هیچ جوابی بهشون نداد

    اینم بگم کلا از روزی که با خواهر شوهرم (دوستم )قهر کردم اخلاقشون کلا با من عوض شد وقتی میرفتم طبقه پایین خونه پدر شوهرم خواهر و برادر ها کم محلی میکردن وقتی مینشستیم تو هال اونا بلند میشدن میرفتن تو اشپزخونه نه یکبار چند دفه این کارو میکردن شوهرم این رفتارا رو میبینه و بازم میگه بریم خونشون ولی من با هر بهونه ای که شده نمیرم خونه پدر شوهرم چون حس بدی دارم بهشون اینکه عملا نه با حرف یه سری کارا رو میکنن باعث ناراحتی و دلخوری من میشه
    شوهرم سر این مسایل بشدت با من لج میکنه بهش میگم کمتر برو پایین برعکس انجام میده هیچ وقت به حرف من احترام نزاشته و همیشه هر کاری دلش بخواد رو انجام میده


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کمک کنید کامل خودمو عوض کنم و تیپم و رویه ام عوض کنم
    توسط مینای سخن گو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 شهریور 94, 07:57
  2. دعوای مادر شوهر - چطور با مادر شوهرم کنار بیایم (دخالت های مادر شوهر)
    توسط عسلک در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 29 دی 91, 23:48
  3. دعواهای همیشگی وحل نشدنی
    توسط ghamar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آبان 91, 00:32
  4. عواملی که موجب پایان یک رابطه می شوند
    توسط keyvan در انجمن سایر مقالات ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 10 شهریور 91, 23:56
  5. نامزدم عوض شده !
    توسط melisaa در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 آبان 90, 13:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.