با سلام خدمت مشاورین محترم
توروخدا کمکم کنید من چهار ساله دچار یک مشکل روحی وحشتناک شدم که هر روز دلم میخوات بمیرم شاید مشکل راحت باشه ولی هر چی من تو این سایت تاپیک میزنم کسی جوابمو نمیده
من یه خواهری دارم که چهارسال پیش ازدواج کرد دقیقا از زمانی که ازدواج کرد تمام مشکلات و غم رو ناراحتیهاشو میاره خونه ما و مارو شریک تمام زندگیش قرار داده. یکسال که تو خونه ما بودن بعدشم که حاملگی و بچه داری و تا الان هرروز خدا خونه ما میان و من عین یک پرستار بچه دارم بچه داری میکنم البته برای اینکه بتونم ازین وضع نجات پیدا کنم همش درس خوندم خوندمو خوندم و تنها راه فرار من ازین وضع فقط دانشگاه بود که اون زمانی که تو دانشکاه بودم شاید بهتر از خونه بود . و خونه به جای اینکه بتونه یه جای امنو اروم و ارامش بخش برای من باشه بیشتر یه محیط تیمارستان تبدیل شده که هروز منو خسته تر میکنه همه انرژیمو میگیره . مامانم خودش وضعش بهتر نیست و اونم داره عین یک کلفت بچه داری خواهرمو میکنه و حتی خونه و زندگیشو جمع میکنه و خواهرم به بهونه پایان نامه بچشو هر روز خونه ما میزاره . به مامانم التماس میکنم فقط یک روز در هفته هیچ کس نیاد ولی خواهرم زنگ میزنه که فلان غذا رو درست کردم میخایم بیایم خونتون ، یا با شوهرم قهر کردم میخام بیام یعنی یک روز جمعه هم من ارامش ندارم ، اگرم یک روز تعطیل باشم مامانم همش درحال ناله و غر زدنه .
من الان 30 سالمه و ازدواج نکردم و هر روز دارم ارزوی یک همسرو میکنم که منو ازین وضعیت نجات بده . البته خاستگار دارم ولی خاستگارام اصلن خوب نیسن . خلاصه چه پیشنهادی میکنید خواهش میکنم ارومم کنید وگرنه خودکشی میکنم دیگه طاقت این زندگی رو ندارم
علاقه مندی ها (Bookmarks)