به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 42
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 98 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1393-9-25
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    3,685
    سطح
    38
    Points: 3,685, Level: 38
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    21

    تشکرشده 64 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود
    میدونم حرفهام شاید ناراحتتون کند ولی واقعا برای من خیلی چیزها قابل درک نیست که دوست داشتم ازتون بپرسم.خیلی از همسن های همسر شما تو این سن هنوز به ازدواج فکر نمیکنند، هنوز یک کار درست حسابی ندارند، شما با پسری ۱۹ ساله ازدواج کردین ، خوب باید هم خانوادهای شما کمکتون میکردن در خرید خانه.حالا شما هم بخاطر سن پایین شاید انتظارات بیشتری از شوهرتون داشتین اما برای من سوال هست که چرا اطرافیانتون راهنماییتون نکردن ؟ چرا کسی نگفت که شمایی که تو سن کم ازدواج میگنید باید با هم زندگی را بسازین؟
    دختر گل شما به گفته خودتون ۷ سالشه پس شما هشت سال اول بچه نداشتین.درس خوندین موقعی که ازدواج کردین و وکیل شدین، چرا دوست نداشتید با مدرکی که گرفتین کار کنید. اکه ادم دوست ندارد کار کند چرا درس میخونه و‌مدرک میگیرد؟ شغل شما هم که شغل خوبیه، قرار نبوده که در خط تولید کارخانه کار کنید که بخاطر کار کردن انقدر سرکوفت زدین به همسرتون؟ شما اعتقاد دارین فقط مرد وظیفه دارد کار کند؟سوال بعدی من مربوط به کارتون‌هست، شما نمیدونم چند سال هست که کار میکنید ولی واقعا دیدن اونهممه مشکلات خانونهای دیگه تلنگری براتون نبود؟خیلی از کاربران نوشتند برگ برنده دست شماست بخاطر داشتن مهریه بالا و بچه‌ و خونه، ولی من از خودم میپرسم میشه به زور قلب کسی را تسخیر کرد؟میشه به زور مهریه قلب کسی را برای خود داشت؟نمیدونم ولی من اصلا نمیتونم درک بکنم که چطور شما قدر همچین شوهری که با توصیف خودتون بهترین مرد از نظر اخلاقی، شخصیت و پوشش بوده را انقدر دیر متوجه شدید. به نظر خودتون اگه ایشون مثل تمام سالها سکوت میکرد و‌همچنان بهتون عشق میورزید بلاخره روزی متوجه اشتباهتون میشدید و یا امکانش بود مثل پانزده سال دیگه با وجود تجربه کاری و تجربه زندگیهای پیرامون خودتون باز هم متوجه اشتباهتون نشید؟
    امیدوارم باز هم مثل گذشته انقدر خوش اقبال و خوش شانس باشین کع شوهرتوتثن بهتون برگرده و اگه برنگشت خدای ناکرده و یا به حدس و‌گمان بعضی ها هوای مجردی و ازادی به سرش زد و یا حای تجربه عشق جدید، بپذیرین که شما اشتباه کردین. دوستان میگن شوهرتون نبوغ اقتصادی و توانایی مدیریت ندارد، نگاه به سن و شرایطشون نمیکنند.نگاه نمیکنند که انسانی که از هز لحاظ نمونه هست بقول خود شما پس اگه تو کارش سه بتر ورشکست شده اونهم در کشوری مثل ایران، شاید بد شانسیش بوده و نه خدای نکرده بی لیاقتیش.
    ببخشید اگر حرفهام کمی تند هست. از صمیم قلبم ارزو داذم مشکلتون حل شود

  2. 3 کاربر از پست مفید yaasi تشکرکرده اند .

    afsa (یکشنبه 30 اردیبهشت 97), atefeh62 (جمعه 28 اردیبهشت 97), میس بیوتی (شنبه 29 اردیبهشت 97)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام

    در جواب تون، اینجور وقت ها که هیچ کدوم از دو طرف نمی خواهند یا نمی تونند با هم ارتباط برقرار کنند، نقش واسطه ها و یزرگ ترها پر رنگ میشه. کسانی که مورد احترام و قبول دو طرف باشند. میانجی گری کنند تا دو طرف خطاهای همدیگر رو ببخشند، نصیحت شون کنند و از این قبیل کارها.
    از خانواده ها و اگر نشدنی باشه از بستگان و نظایر آن کمک بگیرید.

    موفق باشید

  4. کاربر روبرو از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده است .

    atefeh62 (جمعه 28 اردیبهشت 97)

  5. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 مهر 97 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1397-2-07
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    458
    سطح
    9
    Points: 458, Level: 9
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    34

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقا رضاممنونم از راهنمایتون متاسفانه حق باشماست و من این سر نخو خیلی دیر گرفتم بله درست میگید ایشون کلا از حرف زدن فراریه (پس مشکل من با حرف زدن حل نمیشه) اجازه ابراز علاقه هم بهم نمیده میگه این کار اذیتم میکنه ما کلا کمترین برخوردو با هم داریم با این اوصاف واقعا سردرگمم که چیکار کنم واقعا ازتون ممنون میشم اگه چیزی به نظرتون میرسه راهنماییم کنید
    یاسی جان دوست عزیز بله بله بله حق با شماست و من این اشتباه رو خیلی دیر متوجه شدم نه عزیزم همسر من بی لیاقت نبود از کمترین سرمایه بدون هیچ پشتوانه ای هر بار کار جدید شروع میکرد ولی متاسفانه هر بار شکست میخورد و برعکس ایشون من در اکثر کارم موفق میشدم (فکر میکنم خیلی به خودم مغرور شدم ) البته نقش اطرافیان هم تو این غرور کم رنگ نیست من فرزند سوم یه پدر و مادر مسن بودم دو برادر دارم که کوچکترینشون با من ۱۵سال فاصله سنی داره پس متوجه میشین کسی نبود بهم شوهر داری یاد بده موقع ازدواج ما چون دو برادرم فکر میکردن این آقا به خاطر ثروت پدر بنده اومده خواستگاری باهام قطع رابطه کردند و یک سال بعد از عقد من پدرمو از دست دادم و چند سال بعد ارث پدری بهم رسید و همسر من همه کار میکرد تا بتونه به من و موقعیتم برسه و متاسفانه هر بار شکست میخورد که با این شکست آخری انگار تمام امیداش ناامید شد
    تا همین ده ماه پیش ایشون هیچ اعتراضی نمیکرد که دارم در حقش کوتاهی میکنم و همیشه میگفت من بهترین زن دنیام و زندگیشو دوست داره و خدا شاهده من تازه دو ماهه که فهمیدم اشتباه کردم
    بله .نه با مهریه .نه با بچه . نه باخونه میشه قلب کسی را وادار کرد برای دوست داشتن و من فقط امید به این دارم عشقی که این همه سال بین ما بود بهمون کمک کنه که دوباره
    برگرده
    من زمان دوستی با ایشون دانشجو بودم و تا بریم سر خونه و زندگیمون لیسانس گرفتم قصد کار کردن نداشتم چون با لیسانس حقوق نمیشه کار کرد ولی بعد به خاطر بیکاری تو آزمون پایه شرکت کردم و قبول شدم و باز هم قصد کار نداشتم چون طبق نظریه غلطی که داشتم من برای زندگیم همه کار کرده بودم دیگه نوبت اون بود (خونه و ماشین و حساب بانکی) پس دوباره که مجبور شدم کار کنم واقعا اذیتش کردم ( البته میدونم اشتباه کردم)
    عزیزم منم مثل شما امیدوارم عشق این همه سال دوباره برگرده و خاموش نشه و با تمام وجودم میدونم چه جواهری رو از دست دادم
    سحر عزیزم بازم ازت ممنونم برای راهکارات نمیتونم نقش دیگرانو تو زندگیم انکار کنم ولی همونجور که گفتم منم اذیتش کردم
    چشم اگر دوباره عنوان کرد میگم اگه دوست داری برو (میدونم الان خیلی فشار روش هست از یک طرف کارشو از دست داده از یه طرف فکر میکنه این 15 سال زحمت الکی کشیده دوست دارم آرامش داشته باشه ولی دوست دارم این آرامش کنار من و دخترش باشه )
    آقای یک دوست ممنونم ازتون که به پرسشم جواب دادید ولی من کسی رو که رو ایشون نظر مساعد داشته باشه ندارم (یه خاله دارم که میگه اگه میخواد. بره بزار بره چه بهتر این آقا زنذگی تو رو برباد داده حالا هم پررو پررو میگه دیگه نمیخوام زندگی کنم.ایشون هم پدر ندارند یک مادر مسن دارن که میگه میدونم پسرم داره اشتباه میکنه ولی کاری از دست من برنمیاد
    ویرایش توسط atefeh62 : جمعه 28 اردیبهشت 97 در ساعت 22:01

  6. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    عاطفه جان خواهش میکنم

    من هر چه این تاپیکو میخونم میدونم یکسری مهارت ها رو نداشتین.اشتباهاتی کردین.... ما و شما هیچکدوم منکرش نیستیم.
    اما عزیز من اینکه اینطور خودت رو سرزنش میکنی و حالت التماس بخودت گرفتی درکت نمیکنم.
    بالاخره یه مرد هر چقدر تلاش کنه و شکست بخوره باید سپاس گذار چنین همسری باشه. هر چه که هست شما هم کم برای زندگیتون تلاش نکردین و کم نذاشتین. خیلی ها همینم ندارن و تسلط زیادی روی شوهرشون دارن.
    شوهر شما در مسیر بدی قدم گذاشته و اون رقابت با شریک زندگیشه. این رقابت بجای ایجاد روحیه و تلاش مضاعف تبدیل به نفرت، انتقام جویی و بی مسىولیتی شده.
    من هر چه فکر میکنم چطور میتونه از دختر هفت سالش دست بکشه و با نام طلاق روحیه این دختر کوچک رو خراب کنه و اسم بچه ی طلاق روی فرزندش بره... فکرم به جایی نمیرسه.
    قضیه جدی تر از اختلافات مالیه.
    ویرایش توسط sahar.66 : جمعه 28 اردیبهشت 97 در ساعت 22:42

  7. 2 کاربر از پست مفید sahar.66 تشکرکرده اند .

    atefeh62 (جمعه 28 اردیبهشت 97), میس بیوتی (شنبه 29 اردیبهشت 97)

  8. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 مرداد 98 [ 11:49]
    تاریخ عضویت
    1396-11-08
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    1,164
    سطح
    18
    Points: 1,164, Level: 18
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 86 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینکه من دقیقا بگم چکار کنید خیلی سخته چون با روحیات همسر شما آشنا نیستم و خود شما بهتر میتونید تشخیص بدید ولی کاری که میکنید اولا بدون منت و چشمداشت باشه و دوما مصنوعی به نظر نیاد. مثلا میتونید شام مورد علاقه شو بپزید یا شب که میرسه با یه نوشیدنی مخصوص بهش انرژی بدید یا مثلا صبح که از خواب بیدار میشه یه صبحونه مفصل و مخصوص براش تدارک ببینید یا با خرید یه هدیه خوشحالش کنید و دهها کار دیگه که با توجه به شناختی که از همسرتون دارید باید انجام بدید. فقط وقتی هر یک از این کارها رو انجام دادید هیچ صحبتی نکنید و فقط بهش زمان بدید روش تاثیر بذاره.

  9. کاربر روبرو از پست مفید reza.m1986 تشکرکرده است .

    atefeh62 (جمعه 28 اردیبهشت 97)

  10. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 مهر 97 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1397-2-07
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    458
    سطح
    9
    Points: 458, Level: 9
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    34

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar.66 نمایش پست ها
    عاطفه جان خواهش میکنم

    من هر چه این تاپیکو میخونم میدونم یکسری مهارت ها رو نداشتین.اشتباهاتی کردین.... ما و شما هیچکدوم منکرش نیستیم.
    اما عزیز من اینکه اینطور خودت رو سرزنش میکنی و حالت التماس بخودت گرفتی درکت نمیکنم.
    بالاخره یه مرد هر چقدر تلاش کنه و شکست بخوره باید سپاس گذار چنین همسری باشه. هر چه که هست شما هم کم برای زندگیتون تلاش نکردین و کم نذاشتین. خیلی ها همینم ندارن و تسلط زیادی روی شوهرشون دارن.
    شوهر شما در مسیر بدی قدم گذاشته و اون رقابت با شریک زندگیشه. این رقابت بجای ایجاد روحیه و تلاش مضاعف تبدیل به نفرت، انتقام جویی و بی مسىولیتی شده.
    من هر چه فکر میکنم چطور میتونه از دختر هفت سالش دست بکشه و با نام طلاق روحیه این دختر کوچک رو خراب کنه و اسم بچه ی طلاق روی فرزندش بره... فکرم به جایی نمیرسه.
    قضیه جدی تر از اختلافات مالیه.
    سحر جان به معنی واقعی کلمه خودمم سردرگمم انگار تو خواب همه این اتفاق ها افتاده
    من هنوز یک سال نشده مادرمو از دست دادم شاید به خاطر همین اینقدر حالت التماس گرفتم که تنها کسی که برام مونده رو از دست ندم
    همسرم هم به اندازه من سردرگمه اونم فقط میخواد صورت مسله رو پاک کنه یه بار میگه میخوام شما دوتا خوشبخت بشید چون با من طعم خوشبختی رو نچشیدید. یه بار دیگه میگه مگه من چند بار زندگی میکنم میخوام از این به بعد راحت زندگی کنم
    به مشاوری که با هم رفته بودیم گفته بود عاطفه چیزی از دست نمیده بعد از یک مدت منم فراموش میکنه این منم که باید با یک دست لباس از اون زندگی برم بیرون و دوباره همه چی رو از صفر شروع کنم . خسته شدم که حتی خوانواده اش بهم میگن تمام سرمایه اونو به باد دادم دیگه نمیخوام از این بیشتر اذیتش کنم اون با من خوشبخت نیست ( ولی این همه حرف منو نمیبینه که هزار بار بهش گفتم هیچ چیزی بدون اون برام معنی نداره )
    آقا رضا ممنونم ازتون ولی همسرم اصلا با ما غذا نمیخوره که بخوام غذا مورد علاقشو درست کنم یا صبح ها حتی وقتی میگم برات چایی بریزم میگه نه دیرم شده باید زود برم در مورد کادو روز مرد براش کادو گرفتیم با دخترم دخترم هم یه نقاشی براش کشید نقاشی رو قبول کرد و خوشحال شد ولی در مورد کادو برخورد بدی کرد گفت وقتی من از پس مخارج بر نمیام چرا برام کادو خریدید دیگه این کارو نکن و هیچ استفاده ای هنوز از کادو نکرده
    همسر من یه پرونده داره که سند خونه ای که توش زندگی میکنیم بازداشت ایشونه پرونده رو من پیگیری میکردم حتی از دوتا شاکی از یکیشون رضایت گرفتم ولی بعد از این اتفاق ها چون حال خوبی نداشتم دیگه پیگیری نکردم حالا به نظرتون برم دوباره پیگیری کنم شاید بتونم مشکلشو حل کنم به نظرتون اینجوری دلش باهام نرم میشه یا فکر میکنه دارم به خاطر خودم یا خونه این کارو میکنم چون خودش هیچ کاری راجب پرونده انجام نمیده
    ویرایش توسط atefeh62 : جمعه 28 اردیبهشت 97 در ساعت 23:05

  11. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    عاطفه جان درباره ی پرونده گفتی

    ... به نظرم اجازه بده خودش رضایت رو بگیره.
    الان زمانی هست که بجای خانه گریزی و این مسایل باید تلاششو بیشتر کنه و در کاری سرمایش رو بریزه که ورشکسته نشه. تمام مشاغل مسایل خودشونو دارن و ضرر در اونها تا یه حدی امر طبیعی هست ...
    وقتی شما رضایت شاکی رو میگیری در حقیقت اجازه نمیدی همسرت به اشتباهاتش پی ببره... شاید یکی از دلایل ورشکستگی های ایشان همینه.
    دلش نرم بشه؟ اگر بدنبال مسکن برای رفع درد فعلی هستین بد نیست، اما باید درد شناسایی و درمان کامل بشه.
    ویرایش توسط sahar.66 : شنبه 29 اردیبهشت 97 در ساعت 08:06

  12. 2 کاربر از پست مفید sahar.66 تشکرکرده اند .

    atefeh62 (شنبه 29 اردیبهشت 97), میس بیوتی (شنبه 29 اردیبهشت 97)

  13. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 مهر 97 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1397-2-07
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    458
    سطح
    9
    Points: 458, Level: 9
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    34

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سحر عزیزم واقعا ازت ممنونم که مشکلم را در مورد حق عضویت حل کردی

  14. کاربر روبرو از پست مفید atefeh62 تشکرکرده است .

    sahar.66 (شنبه 29 اردیبهشت 97)

  15. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    1,325
    سطح
    20
    Points: 1,325, Level: 20
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 56 در 43 پست

    Rep Power
    19
    Array
    عاطفه جان ،
    واقعا چیزهایی که می نویسی کمی عجیب به نظر میرسه .هر چند من کمابیش اون رو درک میکنم. اولا شما دخترت رو داری و دلیلی نداره احساس بی کسی کنی . اینکه همسرت پیش مشاور میگه من نمی تونم خوشبختش کنم پس بره خوشبخت بشه یک نوع سیستم دفاعی بچه گانه مردانه ست. حالا یکی مالی برشکسته هست یکی مثل مال من مشکل باروری و ناتوانی جنسی داره ....ولی به جای همکاری و حل مشکل صورت مساله رو میخوان حل کنند . عزیزم راه ارتباطی بسته هست گفتم که نامه بنویس بزار تو کتش . پست منو دوباره بخون .اول اینکه وقتی داری می نویسی خوب فکر میکنی و جملاتت فکر شده ست . دوما مستند هست و ازش بخواه همون جوری به صورت نامه جوابت رو بده . اینجوری اونم موقع نوشتن جواب خوب فکر میکنه . بعد از نوشتن نامه هم کاملا فکر کن تو داری با دخترت تو خونه تنها زندگی می کنید . وظایفت رو انجام بده ولی التماس رو حتی حالت شم به خودت نگیر . قوی و محکم و شآد. توی نامه هم حتما بنویس اینبار حرف جدایی ممنوع و اگر طلاق میخواد باید یکطرفه بره و شما به هیچ عنوان پا تو دادگاه نمیزاری. ایشون فقط برای 6 ساعت خواب میاد . شما هم ببینید می تونید توی تعطیلات با دخترتون یه مسافرت 3 آلی 4 روزه برید . یادداشت هم بزارید. من کاملا حس عدم عدالت شما رو می فهمم . قاعدتا باید شوهرتون شما رو بزاره رو سرش ولی برعکس میکنه. انسان برتری طلب و کمی ضعیف اینجوری هستند. واکنش شون به شکست ، آزار نزدیک ترین فرد موفقه که از قضا شمایید . چه بسا شما پشتوانه مالی نداشتید و برگ های برنده نداشتید واکنش ایشون برعکس بود. حس حمایتگر مردانه اش گل میکرد به شما می چسبید. پس ، یه مدتی رهاش کنید . پرونده هر چی مربوط به اونه ولش کنید . اگر خودرای هست و به کسی گوش نمیده مثل موردی که من داشتم ، کمک خواستن از دیگران جدا قضیه رو بدتر میکنه.فقط یه مدت رها کنید .

  16. کاربر روبرو از پست مفید رهاوتنها تشکرکرده است .

    atefeh62 (شنبه 29 اردیبهشت 97)

  17. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 مهر 97 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1397-2-07
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    458
    سطح
    9
    Points: 458, Level: 9
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    34

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیزم رها و تنها
    وقتی خودمم باورم نمیشه و فکر میکنم همه اینا تو خواب بوده دیگه از بقیه چه انتظاری هست عزیزم
    تاپیکتونو خوندم و واقعا از صمیم قلب متاسف شدم که اول وقتی یک نفر با تمام وجودش ازدواج میکنه ولی به خاطر هر دلیلی شکست میخوره ،خیلی سخته درکت میکنم ولی امیدوارم بهترین چیزها نصبیت بشه و این شکستو فراموش کنی
    من پست شما رو خوندم چشم حتما این کاری که گفتین انجام میدم


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.