به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اردیبهشت 97 [ 19:02]
    تاریخ عضویت
    1397-2-07
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    50
    سطح
    1
    Points: 50, Level: 1
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 12.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    من فریب خوردم و کمک کنید تا به زندگی عادی برگردم

    سلام،
    قبل از هر چیز ممنون از اینکه قضاوت نمی کنید! به اندازه کافی ناراحت و تنها هستم.من 37 سالمه و 12 ساله که ایران زندگی نمی کنم. و حدود 14 سال هم هست که باهمسرم آشنا و ازدواج کردم. تحصیلات دانشگاهی دارم و از لحاظ کاری همتقریبا راضی هستم و خدا رو شکر، فرزند هم ندارم.

    من از لحاظ روحی بسیار آدم مهربان و صبوریم و در طول این 14 سال بسیار بسیار موردآزار و اذیت خانواده همسرم و خود همسرم قرار گرفتم. چون خانواده ایشونبه هیچ وجه راضی به ازدواج نبودن و نیستن و هنوز هم مدام حرف جدایی ما زدهمیشه. در مورد اومدن به خارج هم شاید یه سری از دوستان فکر کنن من به واسطه ایشوناومدم و حالا میخوام از ایشون بد بگم، باید بگم که من هم از نظر تحصیلیبالاتر بودم و هم اینکه من اول پابه های این زندگی رو گذاشتم.

    اما این 12 سال چی گذشت: خیلی اخلاق بد و پرخاشگری داره و همش دعوا وایرادگیری، فحش و سرزنش و کتک، به حدی که من هیچ اعتماد به نفسی برام نمونده بود،به طور مثال بگم که ایشون 10 زندگی محل خوابش از من جدا بود!!! هر وقت میگفتمچرا میگفت اتاق خواب کوچیکه یا اینکه شبا دیر میخوابم بیام تو اتاق تو بیدارمیشی، یا اگر خر و پف میکرد بیدارش میکردم که سرش رو جابجا کنه تا صبح دعوابود..... من با هیچ ایرانی هم اینجا ارتباط نداشتم و طبعا دوستی هم ندارم. در اینبین پدرم فوت کردند و این موضوع باعث دعواهای بیشتر هم شد که خب مرده و تونباید اینقدر ناراحت باشی.....
    فقط میخوام خلاصه کنم، اینکه من تنها راه حل رو رفتن به جای دیگه و سر کاررفتن در شهر دیگه دیدم، و این کار رو کردم، از لحاظ روحی به آرامشبسیار زیادی رسیدم و اینکه این آقا در روز شاید یکبار هم زنگ نمیزد زمانی کهمن در شهر دیگه بودم.
    مشکلات من در همین زمان شروع شد، که پسر یکی از آشناهای قدیمی مابا من تماس گرفت برای موضوعی و این تماس ها ادامه پیدا کرد، تا حدی که به من ابرازعلاقه کرد (ایشون متاهل با یک فرزند) من هیچ علاقه ای بهش نداشتم تا اینکه کم کمحس کردم خودم هم دارم وابسته میشم. همش میگفت زندگیه خوبی نداره و در آستانه طلاقهو فقط میخواد که دوست باشیم. من هم بسیار تنها بودم و گفتم من که این آقا رومیشناسم و دوستی، زیاد مسیله ای نداره، یک مقداری هم برای شراکت بهش کمک کردم و..... بعد از یه مدت همسرم همش گفت که جدا بشیم، تو اخلاقت خوب نیست و من هم گفتمباشه.... و متاسفانه پای درد دل من همه این قضایا رو به این آقا میگفتم و ایشون هماصرار که من طلاق بگیرم و بیام ایران و... از بین کلامش احساس کردم که فکر میکنهکه من طلاق بگیرم و بیام همسر دوم ایشون بشم چون دیگه تاکید داشت که همسر اولشمحاله طلاق بگیره و باید باهاش بسازه...
    به علت یکسری رفتارای غیر معقول این آقا و دروغگویی، منالان با این آقا کاملا قطع رابطه کردم... و یه سری دلایل دیگه که واقعا نمیشهتوضیح داد.. ولی خیلی دوستش داشتم... این حس که من رو فریب داد که ازم پول بگیره و بهم برنگردونه و با احساساتم بازی کرد... داره دیوانم میکنه...
    از طرفی هم با همسرم زندگی نمی کنم و شاید هر دو هفته یکباربیاد یه سری بزنه، یه دعوایی کنه و یه بحث طلاق بندازه بره، دوباره بیاد بگه منطلاق نمیدم، و همین رفتارای عجیب و غریب.....
    میدونم که شما شاید بگید خیانت کردم به همسرم و من هم قبولدارم، ولی این رو بگم که من هیچ محبتی دریافت نمی کنم شاید صفر، مثلا امسال اولینسالی بود که برام کادوی تولد خرید و دقیق ماه بعدش که تولدش بود ازم خواست به همونارزش پولی براش کادو بگیرم..... در روز یک مکالمه 2 دقیقه ای داریم و گاهی فقط صبحبه صبح زنگ میزنه اونم همش میگه چرا زنگ نزدی بیدارم کنی...
    من در 4 سال اول زندگی ازش خواستم بچه دار بشیم، همش گفتنه، نمیخوام، زور کردم نشد، هر چی به خانوادم گفتم، تنها حرفشون این بود که اینآدم رو به همه جا رسوندی حالا میخوای طلاق بگیری... 37 سالم شده و نمیدونم چهکنم... میترسم طلاق بگیرم تنها تر از این هم بشم... بشم ملعبه دست کسی... از یهطرف دیگه دلم باهاش نیست... دوستش ندارم... خانودام هم راضی به برگشتم نیستن چون پولزیادی ندارم و میگن کار پیدا نمی کنی، ایران بدتر از همه جا...
    از یه طرف اون طرف هم اینقدر بهم ظلم کرده که نمیتونم بفهمماین همه چیز چه طور پیش اومد.... واقعا این آقا جواب سر کار گذاشتن من و دروغگویی هاش رو میگیره...
    همسرم که این همه سال بهم ظلم کرده و من فقط برای آبروی خانوادگی و حرمت زناشویی هیچ کاری نکردم چی... نمیگم مذهبی هستم ولی بسیار آدم با غیرتیم... همسرم چند بار پیاپی بی کار شد، یکبار هم نگفتم من همه خرج زندگی رو میدم... ولی یه بار گفتم بهش من دوست دارم کمی از کار فاصله بگیرم خونه بمونم... گفت مرد وظیفه نداره خرج زنو بده،... در مورد مسایل مالی هم خیلی حساسه و به هیچ وجه نمیخواد که من پولی داشته باشم، البته الان یکسالی هست که حساب جدا دارم و کمی برای خودم پول جمع کردم...
    شما جای من بودید چه می کردید؟
    ممنون

  2. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من فقط در یک مورد میخوام نظرمو بگم
    زودتر زود تر زودتر تکلیفتون با این زندگی مشخص کنید یا ایشون قبول میکنند که بروند روانکاو و تغییر کنند و این همه مهار نزدیک نباش و غیره رو درمان کنند یا طلاق
    میدونید چرا؟
    چون شما فرد هرزه ای نبودید و نیستید پس چرا این اتفاق افتاد ؟و شما وارد روابط احساسی ممنوعه شدید ؟
    چون دارید به خطوط قرمز بخاطر کمبود نیازهاتون که اصلا برای همین ازدواج کردید رفع نیاز نزدیک میشید
    هر کسی ممکن رفتار شما رو در مقابل همچین شخصی داشته باشه این طبیعیه
    اتفاقا طبیعیه که در این دوران فریب هم بخورید حتی بیشتر از مجردیتون چون کمبودشو حس میکنید چون دارید ولی در حقیقت ندارید
    مثل اینکه به شما یه درختچه بدن بگن این درخت عمر طولانی میکنه چند وقت بعد درختش مریض میشه میمیره فقط گلدونش برای شما میمونه و شما هر روز به این گلدون خالی نگاه میکنید و حسرت ارزوهایی که برای اون درخت داشتید شما رو کلافه میکنه
    نگه داشتن گلدونی که جای گل ولی توش گل نیست مصخره است
    بجز اینکه گل دیگری بکاری توش یا عوضش کنید گلدون با گل بگیرید
    گل کاشتن زحمت میخواد اب میخواد کود میخواد افتاب به اندازه میخواد اگر میتونید بسم الله اگر نه گلدون بدید نان خشکی
    انشاالله اگر خدا بخواد بعد از یک مدت با تحقیق گل با گلدون و ماندگار انتخاب کنید

    همه باغبان نمیشن
    همه توانایی کاشتن بزر جدید در زندگیشون ندارن
    اصلا دچار مشکل روانی میشن
    چون یک مدت هیچ توقعی نباید ازش داشته باشی حتی رشد
    رشد میکنه ولی اصلا معلوم نیست تو نمیبینی
    حالا چقدر باید بهش برسی تا گل بده تا میوه بده
    ویرایش توسط خادم رضا : جمعه 07 اردیبهشت 97 در ساعت 20:16

  3. 4 کاربر از پست مفید خادم رضا تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (شنبه 08 اردیبهشت 97), میس بیوتی (سه شنبه 15 خرداد 97), آیـدا (یکشنبه 09 اردیبهشت 97), بارن (شنبه 08 اردیبهشت 97)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اردیبهشت 97 [ 19:02]
    تاریخ عضویت
    1397-2-07
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    50
    سطح
    1
    Points: 50, Level: 1
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 12.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام، خیلی ممنون از جوابتون... به هیچ عنوان نمیاد مشاور، من خودم چند بار مشاوره رفتم، اونم تنهایی، هر وقت میگم بیا بریم ایران مشاوره میگه نه، من مشکلی ندارم، تو مشکل داری باید حل کنی... گاهی اوقات هم میگه افسردگی داری، به حدی که من نمیتونم رفعش کنم و مدام هم میگه از من به کسی بد نگو....
    اینقدر با مردم از روی صلح رفتار میکنه کسی باور نمی کنه که اینطور باشه، مادرم گاهی اوقات میگه خیلی خوب و خوش برخورد و مهربونه.... یعنی زمانی که مشکل پیدا میشه، جهنمی میشه زندگی که حد نداره، بعضی اوقات فکر می کنم به خاطر همین خدا کار من و شهر دیگه انداخته که دیگه نبینمش..
    من تو این همه سال یکبار به فکر بودن با کس دیگه ای نبودم، اما فکر اینکه فرزندی ندارم و سنم هم زیاد شده، آیا واقعا کس دیگری رو پیدا بکنم یا نه خیلی عذابم میده، همش میگم این آقایی که میشناختم اینطور شد چه برسه آدمای غریبه

  5. کاربر روبرو از پست مفید Mina-hm تشکرکرده است .

    sia518 (جمعه 07 اردیبهشت 97)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام بشما

    چند مطلب رو خدمتتون عرض کنم؛

    اشتباه اولتون ورود به زندگی ای هست که خانواده طرف مقابلتون ناراضی بودن. بله، اکثر مردان اولش یکمقدار از همسرشون هواداری و ... میکنن اما هیچ کسی از اصل خودش برنمیگرده و بعد از مدتی موافق خانوادشون قدم بر میدارن.
    (اینکه بتونیم همه رو از خودمون راضیم نگه داریم امکان پذیر نیست، اما در حدی که تقریبا همه موافق ورود عروس یا دامادی به جمعشون باشن بسیار مهم هست.)

    اشتباه دومتون این هست هر چقدر ناراحت و غمگین ... نباید در زمان تأهل و تعهد با اون آقا صحبت میکردین. نه بخاطر همسرتون! بلکه بخاطر اینکه نباید بعضی کارها رو انجام داد چون قبح بشکنه ، عادت میشه.
    شما جدا بشید اونوقت میتونید با دیگران بهترین ارتباط بگیرید.

    بیاد داشته باشین دیگرانی که با شما ارتباط میگیرن دارای سه چراغ قرمز نباشن! یعنی سه علامت خطر

    ۱. طرف متأهل نباشه، فرد متأهل اگر از زندگیش ناراضیه میتونه تمومش کنه و بعد سراغ شما بیاد!
    ۲. در زمان تأهل شما وارد نشه.. کسی که با خانم متأهلی ارتباط قوی بگیره اصلا خانواده، زن و زندگی برای اون جایگاهی نداره.
    ۳. مشکل مالی نداشته باشن.

    طلاق

    یک زن مستقل وقتی شرایط زندگیش طوری هست که داره آسیب جدی میبینه نباید از طلاق غول بسازه. شما حرف مردم یا بعد از طلاق چه کنم رو دور بریزین و بشینین با خودتون فکر کنین... نه رابطه ی درخشانی، نه احساساتی، نه چیز دیگری، خب این نباشه چی میشه؟ چطور میتونم روی پای خودم بیاستم.

    ایران نیا

    عذر میخوام از این حرف خانوادتون دو برداشت دارم،

    یکی منافع خودشان و درخواست ماندتان در اونجا
    دیگری ایجاد دلهره برای از سر باز کردن

    اتفافا اگر یکار درست انجام بدین برگشتن به ایران هست . مملکت غریب، افراد ناشناس، مسایل عاطفی و ... چیزهایی نیستن که بشه بسرعت باهاشون کنار آمد و در نتیجه ممکنه اصلا اتفاقاتی بیافته که نباید.
    شما با توجه به رزومه کاری و تحصیلاتتون حتما شغلی پیدا میکنین.

    با توجه به استقلال مالیتون، من فکر میکنم وابستگی به دیگران دارین و این وابستگی رو باید درمانش کنین. باید به یک توافق در ذهنتون برسین و سپس تصمیم نهایی رو بگیرین.
    همسرتون با شما یا بدون شما هم به این مرحله میرسید، پس به این فکر نرین که من فلان کردم نه. اکثر آدم های باهوش به مقامات بالا و زندگی های ایده آل میرسن. من یا شما بودنش براشون مهم نیست.
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد


    ویرایش توسط sahar.66 : جمعه 07 اردیبهشت 97 در ساعت 23:00

  7. 2 کاربر از پست مفید sahar.66 تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (شنبه 08 اردیبهشت 97), بارن (شنبه 08 اردیبهشت 97)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام

    شما عملا زوج هستید؟ به نظر هر کدوم دارید زندگی خودتون می کنید. "اگر اینطوره" رسما قطعش کنید. این وسط شما بیشتر متضرر میشید که آخرین فرصت هاتون برای تشکیل زندگی مجدد (احتمال) رو ازدست می دید.

    ازطرف دیگه تصور کنید الان 10 سال دیگه است؟ چه نوع روابطی دارید؟ بچه دارید؟ وضعیت روابط تون با داشتن بچه به چه صورتی است؟ شما عوض میشید؟ ایشون عوض می شوند؟ تصمیم 10 سال دیگه رو الان بگیرید. اگر خوب هست که ادامه بدید اگر به نظرتون خوب نمیشه الان تصمیم گیری کنید.

    * همه درآمدتون رو برای خودتون پس انداز کنید. اینکه در ایران چه وضعیتی داشته باشید به تحصیلات و بیشتر از اون به پس اندازتون بستگی داره که بتونید منزلی بخرید یا حداقل اجاره کنید و بعدش هم با کار کردن گذران کنید.

  9. کاربر روبرو از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده است .

    میس بیوتی (سه شنبه 15 خرداد 97)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اردیبهشت 97 [ 19:02]
    تاریخ عضویت
    1397-2-07
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    50
    سطح
    1
    Points: 50, Level: 1
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 12.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام، خیلی ممنون از جوابتون.

    الان من در تنهایی خیلی راحت ترم، برنامه ریزیام بهتر جواب میده. چون واقعا زندگی زناشویی نداشتم که حالا خیلی بخوام ناراحت نبود کسی باشم. اما ترس عجیبی دارم.
    دوستمون چند نکته رو گفتن که من دوست دارم راجع بهش حرف بزنم: خانواده من چه نفعی از بودن من در اینجا خواهند برد؟؟؟ وقتی من با فوق لیسانس بهترین دانشگاه ایران نتونستم کار پیدا کنم تو رشته فنی، چطور میشه الان به کار در ایران خوش بین بود....
    در مورد اینکه همسرم بدون من یا با من به اینجا میرسید.... باید بگم پس شما به این اعتقاد دارید که شرایط محیطی هیچ تاثیری نداره و همه به مدارج بالا میرسن؟؟؟؟؟ اگر اینطوره پس چرا خیلی از استعداد ها هدر میره... باید یک محرکی وجود داشته باشه، پدر یا مادر، همسر.... و غیره حالا در زندگی من، من این نقش رو بازی کردم

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mina-hm نمایش پست ها
    سلام، خیلی ممنون از جوابتون.

    الان من در تنهایی خیلی راحت ترم، برنامه ریزیام بهتر جواب میده. چون واقعا زندگی زناشویی نداشتم که حالا خیلی بخوام ناراحت نبود کسی باشم. اما ترس عجیبی دارم.
    دوستمون چند نکته رو گفتن که من دوست دارم راجع بهش حرف بزنم: خانواده من چه نفعی از بودن من در اینجا خواهند برد؟؟؟ وقتی من با فوق لیسانس بهترین دانشگاه ایران نتونستم کار پیدا کنم تو رشته فنی، چطور میشه الان به کار در ایران خوش بین بود....
    در مورد اینکه همسرم بدون من یا با من به اینجا میرسید.... باید بگم پس شما به این اعتقاد دارید که شرایط محیطی هیچ تاثیری نداره و همه به مدارج بالا میرسن؟؟؟؟؟ اگر اینطوره پس چرا خیلی از استعداد ها هدر میره... باید یک محرکی وجود داشته باشه، پدر یا مادر، همسر.... و غیره حالا در زندگی من، من این نقش رو بازی کردم


    نقل قول نوشته اصلی توسط Mina-hm نمایش پست ها
    هر چی به خانوادم گفتم، تنها حرفشون این بود که اینآدم رو به همه جا رسوندی حالا میخوای طلاق بگیری

    اینکه هر خانواده ای صلاح فرزندشو میخواد بر کسی پوشیده نیست اما زمانی که واقعا اون شخص نتونه در زندگی مقاومت کنه خانواده نباید اصراری داشته باشن.

    وقتی میگم خانوادتون ته دلتونو خالی میکنن بر طبق زندگی های مردم عرض میکنم، شما زن هستین و هیچ اجباری برای شاغل بودن ندارین، از طرفی در ایران فرصت خودسازی و ازدواج دوباره پیدا میکنین.
    ماندن شما چه نفعی خواهد داشت؟ مملکت غریب، تنهایی، همسری که همسر نیست...

    درباره بخش پایانی صحبتم منظورم این بود همسر شما اگر با هر کسی دیگر هم ازدواج میکرد همین بود حالا ممکن بود از امروز بیشتر ثروتمند باشه یا کمتر، تو لس آنجلس باشه یا تهران. به این نباید فکر کنین من تو این زندگی چکاری کردم فقط به آینده و فرصت باقی مانده عمرتون فکر کنین.
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد


    ویرایش توسط sahar.66 : دوشنبه 10 اردیبهشت 97 در ساعت 17:07

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اردیبهشت 97 [ 19:02]
    تاریخ عضویت
    1397-2-07
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    50
    سطح
    1
    Points: 50, Level: 1
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 12.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون از جوابتون. من اشتباه متوجه شده بودم حرفتون رو. نمیدونم این حرفم صحیحه یا نه اما آیا این ترس در من طبیعی هست یا فقط از یه آینده مبهم میترسم؟
    من عاشق ایرانم و شاید اومدن اینجا خیلی مشکلات برام بوجود آورد اما اینقدر بد میشنوم از ایران، واقعا نمیدونم با منی که سالهاست اینجام چه طور برخورد بشه....

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    خواهش میکنم
    خب ببینین حقیقتا این ترس های درباره آمدن و زندگی در اینجا صحت نداره. بالاخره هر چه که باشه برای شما خیلی بهتر خواهد بود.
    فرصت حضور در اجتماع بزرگ ایرانی و دیده شدن ... فرصت های جدید... حال جدید

    نگران دیگران و برخوردشون نباشین ... همیشه اینو پیش خودتون بگین که خوشحالی و خوشبختیم مهمه نه حدیث مردم.
    بالاخره هر کسی یه مشکلی در زندگی داره که فقط به شخص خودش ارتباط داره و دیگران اجازه ندارن به حریم خصوصی اون نزدیک بشن یا نظری بدن مگر اینکه خودش مشورتی بخواد.

    هر کسی که به موضوع طلاق میرسه مخصوصا خانم ها خیلی نگران از آینده و حرف های دیگران میشن
    ما گاهی اینجا داریم افرادی رو که بهشون توصیه میشه فعلا طلاق نگیر یا دست نگه دار.. چون اون فرد ضعیفه و از نظر مالی و عاطفی وابسته همسرشه و از طرفی مشکل برگشت داره و نمیدونه با این اتفاق و حرف ها و .، چطور کنار بیاد.

    اما در پایان این شما هستین که با توجه به تمامی شرایط تصمیم نهایی رو خواهید گرفت.

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد




 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.