به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 17:00]
    تاریخ عضویت
    1397-2-13
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    145
    سطح
    2
    Points: 145, Level: 2
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    اعتیاد من اختلاف با شوهرم و تنش های بی پایان

    با سلام خدمت دوستان عزیزم چند سالی هست که به عنوان کاربر خاموش از مطالب سایت استفاده میکنم و امروز عضو شدم تا مشکل بی پایان با همسرم رو مطرح کنم
    من ۲۹ و همسرم ۳۱ ساله هر دو تحصیل کرده و شاغل هستیم البته درآمد من خیلی کمه و فقط خرج خودم در میاد. یک بچه سه ساله هم داریم...
    خب مشکل از اینجا هست که من دو سالی هست که اعتیاد دارم و همسرم حدودا یک ساله که متوجه شدن به خاطر اعتیاد اخلاقم خیلی خوب شده خیلی صبوری میکنم و برابر کارهایی که همسرم انجام میده بیشتر وقت ها سکوت میکنم چون نمیخوام لج کنه و اعتیادم رو به همه بگه اما چند وقتی هست که میونمون خیلی بهم ریخته خیلی چیزها تو ذهنم جون گرفتن و فکرش آزارم میده
    بگذارید از اول بگم اول زندگی ما که یک ازدواجی سنتی بود خوب پیش نرفت چون زن داداش شوهرم به شدت حسادت میکرد و تمام مراسم های منو تبدیل به ناراحتی و کدورت کرد حتی مراسم عروسی من رو خراب کرد حالا نمیخوام وارد جزئیات بشم...حرف من هم این بود که من یک غریبه بودم که وارد اون خانواده شدم و از من استقبال خوبی نشد هر چند خانواده همسرم سعی کردن که مساوات رو رعایت کنند اما اون زن چون خیلی اینارو با دیوونه بازی هاش و تهدید به طلاقش ترسانده بود اینا بیشتر هوای اونو داشتن حتی همسرم که در تمام این قضایا منو مقصر می دونست و هنوز هم میدونه...به هر حال با این مشکلات من از شروع زندگی خودم خاطره خوشی ندارم همش عذاب و گریه بود خدا لعنت کنه حتی فیلم و عکس های عروسی و بعد شش سال نگاه نکردم چون اون روزها برای من مثل جهنم بود...حالا چون همسرم هم تمام قد پشت اونا بود و هست به من استرس عجیبی وارد شده که بعد شش سال هنوز هم توی جمع اونا خودم رو غریبه میدونم و وقتی کنار اونا هستیم احساس میکنم شوهرم دوست داره من یک گوشه بشینم و زیاد قاطی نشم و منم همین کارو میکنم...
    موضوع اعتیاد منم بر میگرده به همین موضوع اینا بعد عروسی ما و ماجرای بهم ریختن عروسی من به مدت دو و نیم سال با تمام خانواده قطع رابطه کردن و حتی برای دیدن بچه برادرش هم نیومدن با پدر مادر شوهرم هم قطع رابطه کردن...بعد اون مدت یهو بردار شوهرم یک مساله پولی براش پیش اومد و انگار برای پول گرفتن هم که شده باز رابطه رو شروع کرد(البته ما اینو بعدا فهمیدیم اولش فکر کردیم واقعا پشیمون شدن) اون شب که بعد دو سال دوباره خواستن رابطه رو شروع کنن همه خونه پدر شوهرم جمع بودیم و وقتی ما رفتیم اونجا ساعت نه شب بود دیدیم زن داداشش شوهرم نیست وقتی پرسیدیم گفتن رفته با دوستاش ببرن و میاد(عمق بی ادبی یک زن رو ببینید همه کارهاش همینطوری هست) خلاصه ما وایستادیم و شوهرم تلفن دستش و مدام به زن داداشش زنگ میزد که بیا ما دلمون تنگ شده و از این حرفها( که اونجا من و پدر شوهرم و اون یکی برادر شوهرم از این کار شوهرم به شدت ناراحت شدیم کما اینکه اگر من بودم بجای اون زن شوهرم حسابی ناراحت و عصبانی میشد اما برای زن های دیگه خیلی روشن فکره اگر تا ساعت ده شب اونم وسط مهمونی بیرون باشن مشکلی نمیبینه) خلاصه خاتم ساعت ده شب تشریف آوردن و همسرم رفتن سر کوچه دنبالش و با هم اومدم تمام مدت بغض عجیبی منو گرفته بود .شام خوردیم همسرم به حد خیلی بدی که من از تک تک حرف هاش ناراحت میشدم با اون زن شوخی میکرد و با برادر خودش تا اون حد شوخی نمی کرد خلاصه اون شب گذشت و بعد از اون من به نحو قابل محسوسی افسردگی شدید عصبانیت شدید استرس شدید و کلا حس های بد زیادی گرفته بودم و چیزی از گلوم پایین نمی رفت...هنوز هم نگاه اون زن وقتی که با غرور و حس پیروزی اون شب نگاهم میکرد یادم هست...
    همین موضوع هم باعث شده من در جمع اونا همیشه لال باشم چون پیش هیچکس جایی ندارم چون هر حرفی میزنم هیچکس شاید حتی جواب نده چون انگار وجود ندارم..اون زن شوهرش رو داره بقیه هم باهاشن چون شوهرش نمی داره کسی به زنش چپ نگاه کنه اما من چون حمایت کسیو ندارم همیشه لالم و اون زن از این مساله خیلی به نفع خودش کار میکنه....
    خلاصه از بعد اون شب که استرس های زیادی به من وارد شد و درگیری زیادی با همسرم داشتم و از عشقش علاقش و همه چیزش ناامید شدم در کمال ناباوری خودم رو با مواد آروم کردم و الان دوسال از اون شب میگذره و تنها چیزی که منو آروم میکنه همین مواده
    اینم بگم از نظر ظاهری من خیلی از اون بهترم و از یک خانواده کم جمعیت هستم برخلاف اون
    حالا مساله من اینه هر وقت میخوام با اون خانواده رو در رو بشم استرس دارم ترس دارم وقتی نیستن روابط ما خوبه اما به محض اینکه قرار باشه اون زن رو ببینم داغون میشم این مساله داره از درون منو نابود میکنه .شخص اون زن برای من مساله نیست اینکه همسرم تمام قد پشت اونه منو آزار میده و بارها گفته تو باعث شدی خانواده ما دوسال از هم جدا باشه...برادر شوهرم مبلغی پول از شوهرم گرفت بدون اینکه به من بگه و یک بار زن داداشش جلو من ازش تشکر کرد اونجا بود که من مساله رو فهمیدم...به من گفت پول نداشتن دلم سوخت دادم ولی من هربار زن داداشش رو میبینم یک طلا جدید اضافه کرده به خودش
    رابطه منو همسرم تا وقتی اونا نباشن خوبه ولی به محض ورود اونا همسرم یک آدم دیگه میشه...چکار کنم به نظر شما ؟
    به تمام مردهای این تالار میگم بابا بخدا کسی که مونس و همدم و عاشق شما میمونه همسر شماست نه کس دیگه اینو کی می خوابید بفهمید
    ویرایش توسط صبا* : پنجشنبه 13 اردیبهشت 97 در ساعت 15:06

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام صبای عزیزخوش آمدی

    چون مسئله ی اعتیاد رو بیان کردین و این اتفاق پیرو یکسری ناراحتی ها و فشارهای روانی بوده... بنظر من اگر ادامه پیدا کنه نتها برای مادری جوان مثل شما شایسته نیست بلکه باعث میشه بیش از پیش رنج بکشین و بقول خودتون سکوت کنین ... پس این مشکل مسئله رو بدتر کرده.

    بهتر هست توضیح بدین گرایش به مواد استارتش از کجا و توسط چه کسی یا کسانی بود؟( مثلا دوستان، همکاران و ..) یکمقدار در این خصوص صحبت کنیم تا برسیم به مهارت های مختلف برای مقابله با رفتارها و گفتارها.

    من احساس کردم این مورد رو اول بیاریم بهتره بخاطر دختر کوچکتون و البته زندگی مشترکتون ..، چون خیلی از موارد بالا براحتی با فراگیری یکسری مهارت قابل حل هست و در زندگی مشترکتونم موضوع بزرگ و مهمی پیدا نکردم.


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد


    ویرایش توسط sahar.66 : جمعه 14 اردیبهشت 97 در ساعت 00:16

  3. 2 کاربر از پست مفید sahar.66 تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (جمعه 14 اردیبهشت 97), بارن (جمعه 14 اردیبهشت 97)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 17:00]
    تاریخ عضویت
    1397-2-13
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    145
    سطح
    2
    Points: 145, Level: 2
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar.66 نمایش پست ها
    سلام صبای عزیزخوش آمدی

    چون مسئله ی اعتیاد رو بیان کردین و این اتفاق پیرو یکسری ناراحتی ها و فشارهای روانی بوده... بنظر من اگر ادامه پیدا کنه نتها برای مادری جوان مثل شما شایسته نیست بلکه باعث میشه بیش از پیش رنج بکشین و بقول خودتون سکوت کنین ... پس این مشکل مسئله رو بدتر کرده.

    بهتر هست توضیح بدین گرایش به مواد استارتش از کجا و توسط چه کسی یا کسانی بود؟( مثلا دوستان، همکاران و ..) یکمقدار در این خصوص صحبت کنیم تا برسیم به مهارت های مختلف برای مقابله با رفتارها و گفتارها.

    من احساس کردم این مورد رو اول بیاریم بهتره بخاطر دختر کوچکتون و البته زندگی مشترکتون ..، چون خیلی از موارد بالا براحتی با فراگیری یکسری مهارت قابل حل هست و در زندگی مشترکتونم موضوع بزرگ و مهمی پیدا نکردم.


    متشکر از پاسخگوییتون...خب پدرم اعتیاد دارن و مادرم هم گهگاهی سالی سه چهاربار مصرف میکردن مثلا اگر شب پدرم خونه نبود مادرم میگفت بیا یکم حرف بزنیم و مواد مصرف کنیم منظورم مواد سنتی هست...اینم بگم پدر مادرم هردو تحصیل کرده و شاغل هستن متاسفانه در شهری که من درش هستم مواد سنتی عادی هست و در هر خانه ای پیدا میشه...اویل از مواد پدرم برمیداشتم بدون اینکه متوجه بشن بعدش که مصرفم زیاد شد خودم تهیه میکردم
    ببخشید نمیدونم کجا گفتم دختر دارم ...دختر نیست پسر هستش

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 خرداد 99 [ 18:46]
    تاریخ عضویت
    1397-2-08
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    2,714
    سطح
    31
    Points: 2,714, Level: 31
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 130 در 77 پست

    Rep Power
    26
    Array
    حقیقت یه راهکاری که فکر می کنم مهمه این هست
    اعتیادت بزاری زمین سعی کنی این رو حذف کنی از خودت نه اینکه بد هست یا زشت هست یا فلان
    نه برای اینکه به دیگران ثابت کنی شخصیتت خیلی بالاتر از این هست دیگران تمسخرت کنن

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام

    شما از ناراحتی که از دیگران داری به خودت ضربه می زنی. این کار عاقلانه است؟ هرکسی تو زندگیش از بعضی افراد شاید خوشش نیاد، باید بره معتاد بشه یا زندگی خودش و شوهر و فرزندش رو نابود کنه؟ بهترین کار برای شما
    اولا ترک فوری اعتیاد است بصورت دائمی
    دوم اصلا انگار نه انگار اون خانم یا کسی وجود داره. بچسیبید به زندگی خودتون

    موفق باشید

  7. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    صبا جان

    عذر میخوام بله آقا پسر کوچک شما

    ببینین قدم هایی برای رسیدن به سلامتی و سپس برخورد صحیح با مسایل برای شما لازم هست.

    ۱. ترک کردن مکان های آلوده و دوری از افراد پر خطر ( میتونین با والدین از طریق تلفن در تماس باشین و جویای حالشون بشین)

    ۲. دوری از استرس و تمرکز و اراده برای پاکی

    ۳. مراجعه به کمپ برای ترک این مواد

    ۴. استفاده از مشاوره

    ما در اینجا همواره کنار شما هستیم و میتونین بصورت عمومی و یا تخصصی شما هم در کنار ما باشین. این مسئله با اراده و پشتکارتون قابل درمان هست.
    وقتی از این مسئله خارج بشین ما میتونیم یکسری مهارت ها رو بشما نشون بدیم و خیلی راحت مسایل درون خانوادگی رو حل کنین.



    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد



  8. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 17:00]
    تاریخ عضویت
    1397-2-13
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    145
    سطح
    2
    Points: 145, Level: 2
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام به نظرم همگی شما اتفاق نظر دارین بر ترک اعتیاد
    خب باید بگم من خودم تا حدی میدونم وه یک مشکل خیلی بدتر رو جایگزین مشکل اولم کردم و الان به نقطه ای رسیدم که ترک برام غیر ممکن به نظر می رسه...به نظر شما برای ترک از کجا شروع کنم؟خودم واقعا نمیدونم اگر یهو مصرف نکنم فشار زیادی به ذهن و بدنم میاد نمیدونم باید چکار کنم و امکان رفتن به کمپ هم ندارم چون وجه اجتماعی که دارم به شدت ممکنه خراب بشه اکر حتی یک نفر بفهمه من معتادم

  9. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    ببینین حتی برای سرماخوردگی ساده خوددرمانی درست نیست. اینکه شما بخواین با کاهش مصرف یا قطع اون بخودتون کمک کنین آسیب بیشتری میبینین. پس نیاز هست با همسرتون به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کنین و در کنار همه ی اینها از مشاوره ها برای افزایش اراده و موفقیت بهره ببرین.
    شما با مراجعه میتونین درباره ی شیوه ی درمانتون از نظرات کارشناسان استفاده کنین. ظاهرا این مراکز خدماتی دارن که خارج از کمپ هم در اختیار افراد قرار میگیره.
    اگر بخاطر ترس و نگرانی مراجعه نکنین اعتیاد همسر و فرزندتون رو از شما دور خواهد کرد و همچنین همین ترس ها بعد ها به واقعیت تبدیل میشن. پس تا زوده سلامتی خودتون رو برگردونین
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد



  10. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 بهمن 99 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1395-7-16
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    5,065
    سطح
    45
    Points: 5,065, Level: 45
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 47 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    صبای عزیز سلام

    امیدوارم با مشاوره توی این فروم به نتایج خوبی برسی.

    عزیزم من فک میکنم مشکل اصلی شما عدم اعتماد به نفس هست.یعنی مسائلی که در طول سال ها برات اتفاق افتاده،باعث شدن که تو خودت رو دوست نداشته باشی.

    بهتر نیست اول از این طریق شروع کنی و ی مدت محور تلاشت روی دوست داشتن خودت باشه؟خوبی های خودت رو لیست کن.اینکه تحصیلکرده،زیبا و .... هستی.... مطمئن باش میتونی آینده خوبی بسازی عزیزم

    میتونی به ی پزشک برای درمان اعتیادت مراجعه کنی؟بدون این که کسی متوجه بشه

  11. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 17:00]
    تاریخ عضویت
    1397-2-13
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    145
    سطح
    2
    Points: 145, Level: 2
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    دوستان خوبم حقیقت وقتی مشکلم رو مطرح میکردم با خودم فکر نمی کردم بتونم کمک زیادی بگیرم ولی الان یک انگیزه عجیبی برای ترک و به قول دوستمون دوست داشتن خودم گرفتم...یک جورایی خجالت کشیدم از چیزی که هستم و دیگه نمیخوام این جوری باشم ...از امروز تصمیم گرفتم دیگه مصرف نکنم و در این راه به کمک شما شدیدا نیاز دارم همین که حرفهات بشناسد برام کافیه همین که بدونم دوستانی دارم که حمایت میکنن برام کافیه من ابن چند سال چیزی جز حمایت نخواستم که نصیبم نشد ولی الان نمیدونم چرا با اینکه شمارو ندیدم و نمی شناسم تا این حد برام ارزش دارین و حس میکنم دارم حمایت میشم
    پس اول ترک میکنم بعد مشاوره من برای ترک به یک هفته زمان نیاز دارم ...برام دعا کنید ممنون


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اعتیاد برادر
    توسط negin_winter در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 اسفند 96, 02:48
  2. با اعتیاد همسرم به قلیان چگونه برخورد کنم؟
    توسط سینان در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 13:14
  3. اعتیاد شوهر خاله ام
    توسط الف-ح در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 10 آذر 91, 15:52
  4. مشکل با اعتیاد پدر دختر مورد علاقه ام(کمکم کنین)
    توسط pesare_baran در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 آذر 91, 12:38

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.