سلام.
خیلی نگرانم.
مامانم هم که شمشیر رو از رو بسته و میخواد قباله ازدواج خواهرهام رو بهشون نشون بده.
میترسم که این رفتارا بعدا مشکل ساز بشه و بار روانی داشته باشه.
تشکرشده 3,095 در 1,314 پست
سلام.
خیلی نگرانم.
مامانم هم که شمشیر رو از رو بسته و میخواد قباله ازدواج خواهرهام رو بهشون نشون بده.
میترسم که این رفتارا بعدا مشکل ساز بشه و بار روانی داشته باشه.
تشکرشده 8,207 در 1,574 پست
تو خوب برخورد کن آون رفتاری که درسته، حتی اگر جایی پدر مادرت تند برخورد کردند فقط شما مراقب رفتار و برخورد خودت باش.
در آون شرایط سعی کن فقط به این فکر کنی که باید آرامش خودت را حفظ کنی.
چیزهایی که باید برات اولویت باشه توی این جلسه.
اول احترام به بزرگ ترهاست فرقی نمی کنه خانواده خودت یا خانواده ایشان.
دوم اینکه اگر ازت نظر خواستند نظرت را در کمال احترام به هر دو طرف و با احتیاط بیان کنی. منظورم نظر درست را، جدای از نظر خانواده ها ولی سعی کن این نظر اگر مخالف نظر خانواده هاست با احتیاط و درکمال احترام باشه.
تا جایی هم که میشه سعی کن این موارد را سعی کنی با خود آقا پسر در خلوت بگی.
تشکرشده 3,095 در 1,314 پست
ممنون خانم بی نهایت.
دیشب با مامان و بابا حرف زدیم. من گفتم تا 100 تا رو قبول دارم ولی کمترش رو نه. اونا هم قبول کردن که مبنا رو توی حرفای امشب همین 100 قرار بدن.. الان دست و دلم میلرزه که واقعا اگه 100 تا رو قبول نکردن، تمومش کنم؟ آخه خداییش فکر نکنم 100 تا غیر معقول باشه. هست؟ در حد حداقل عرف جامعه است. اون 25-20 تایی که اونا گفتن که خب یه جورایی توهین آمیزه به نظرم. به خصوص که شرایط مالی خانوادشون خوبه.
من واقعا دیدم مالی نیست و توی زندگی دنبال عشق هستم. 1000 تا هم مهریم باشه یا یکی، برم فرق نداره. هیچوقت هم نیت گرفتن و خواستن مهریه رو ندارم. من دلم میخواد توی دلش واقعا دوسم داشته باشه، توی نگاهش، توی کلام و رفتارش مهر و محبت باشه. حس کنم منو میبینه خوشحال میشه. حس کنم زندگی با من رو دوست داره. من این چیزا رو دوست دارم.
اما خب وقتی هم گفت 20-25 حس کردم خیلی براش ارزشمند نیستم. یانکنه خسیسه.
نظرم رو گذاشتم روی 100. فکر میکنم اگر من براش ارزش داشته باشم، این تعداد رو قبول کنه. چون عدد نامعقول و بالایی نیست... ولی حداقل بهم ثابت میشه من رو ترجیح میده یا مادیات رو. برای محک این، بد نیست.
حدس میزنم اگر قبول نکنن و تموم بشه، ممکنه یکم تا چند روزی اذیت شم. ولی خب به نظرم اگر بخواد قبول نکنه و براش اینقدر مادیات ارجح باشه، معلوم میشه واقعا دوسم نداشته. شاید اگر تا حالا رفتارعای با محبت ازش دیده بودم و تلاشی برای به دست آوردن قلب من کرده بود، کمتر از این تعداد رو راضضی میشدم.
ولی توی این شرایط نمیخوام کمتر بخوام و بعد همش تو ذهنم باشه که براش کم ارزش بودم و فقط دنبال یه دختر کم توقع بوده برای جمع و جور کردن و سر و سامون دادن به زندگیش. به اصطلاح یه کلفت.
امروز وزن کردم، 4 کیلو تا عید کم کرده ام.
برای همه پروسه ازدواج اینقدر استرس زاست؟ یا من چون دارم بدون علاقه وارد میشم اینجوریم؟
یه اتفاقی هم افتاد که شدید به فکر برده منو. خواهرم هم یه جورایی بدون علاقه ازدواج کرد و ب اینکه از بیرون همه فکر میکنن زندگیش بهشته و از نظر اقتصادی کاملا تامینه و بریز و بپاش.، و البته شوهرش هم خیلی عاشقانه دوستش داره، ولی خوواهرم هیچوقت نتونست واقعا اونو دوست داشته باشه و الان بعد از 8-9 سال زندگی و یه بچه، همش میگه میخوام طلاق بگیرم و دیگه نمیتونم. دیروز میگفت میخوام اصلا ول کنم زندگی رو، طلاق هم نمیخوام، ولی میخوام برم و دیگه نمی تونم تحمل کنم.
ولی اون خواهرم که با عشق ازدواج کرد، با وجود مشکلات اقتصادی چند سال اول زندگیشون، اما رضایت داره و دلش خوشه توی این زندگی.
بعضی وقتا وحشت برم میداره. توی این مورد نه تامین مالی خاصی، و نه علاقه خاصی، اون هم دو طرفه،......
وای خدایا...
میس بیوتی (سه شنبه 25 اردیبهشت 97)
تشکرشده 258 در 107 پست
والا بد نبود در مورد مهریه قبل از اینکه خانواده ها با هم صحبت کنند خودتون دو تا به یک جمع بندی میرسیدین.
درسته که سنتی آشنا شدین ولی بالاخره چند ماه دوران آشنایی داشتین و مخصوصا اینکه آقا یه جا حرف مهریه رو پیش کشیده بود.
بببن کلا شخصیت وسواسی داری و خیلی محتاط هستی. من نفهمیدم بالاخره مایل به این ازدواج هستی یا نه؟یه جا میگی که علاقه خاصی نداری و شوقی واسه این ازدواج نداری و باز یه جای دیگه میگی اگه بخاطر مهریه قبول نکردن و رفتن اونوقت ناراحت میشی.
بعدشم نگران نباش دیگه الان عرف حداقل صد تا سکه هست و خانواده ها به راحتی قبول میکنند.
وحشت هم نکن از انتخابت.به صدای عقلت گوش کن.تو این شرایط همه دخترا پر از اضطراب میشن و طبیعیه.
Pooh (سه شنبه 25 اردیبهشت 97)
تشکرشده 82 در 39 پست
سلام . عزیزم دخترا با گوش عاشق میشن آدم هایی هم که مذهبیند علاقه شون را بعد ازدواج بروز می دن . شما تناسب فکری و اعتقادی و فرهنگی را در نظر بگیر بعد تصور کن اگه باهاش ازدواج کنی محبت کردن بهش و رابطه داشتن باهاش برات خوشایند هست یا نه همین که حس بدی نداشته باشی کافیه.
از نظر مهریه هم شما 100 تا مطرح کن ولی انعطاف داشته باشیددیگه بالا پایین کنید تا به توافق برسید . توکل کن به خدا که خوب باشه اگه خدایی نکرده بد از آب در بیاد تازه باید یه چیزی هم بدی تا راحت شی تو این دوره زمونه مهریه به کار آدم نمیاد .سخت نگیر خودت را بسپار به خدا خودش بلده چه جوری همه چیز را درست کنه . آرزوی خوشبختی دارم برات .
Pooh (سه شنبه 25 اردیبهشت 97)
تشکرشده 663 در 231 پست
سلام pooh عزیز از خدا میخوام انچه که به خیر و صلاحتون هست براتون رقم بخورهنظر من در مورد مهریه اینه که تعداد سکه اصلا مهم نیست چون در واقع موجود نیست،نمیدونم رسم مهریه در خانواده شما چطوری هست اما اگه از خونه ای که قراره درش زندگی کنید مهرتون کنند خیلی بهتره،ولی مطمئنا هیچ کدوم ضامن خوشبختی نیست،امیدوارم بهترین ها واست رقم بخوره عزیزم
Pooh (سه شنبه 25 اردیبهشت 97)
تشکرشده 1,077 در 458 پست
Pooh جان سلام ( این فقط یه نظر شخصی در میان نظرات خوب دوستانم هست)
والا عزیزم ایشون حقیقت رو گفته و شرایطش همینه اما...
درسته که ملاک مادیات نیست ، درسته که بعضی از ما آدمها شاید به پول فکر نکنیم ... اما برخی باید یکم به شرایطشون و دختر مورد نظر فکر بکنن.
اگر این آقا دکتر بود
اگر سی و یکی ، دو سالش بود
اگر اون مشکل کلیوی رو نداشت و
اگر و اگر... آدم میگفت ۱۴ سکه. (تو این اگر ها آدم هایی با خصوصیات بارز اخلاقی ، اعتقادی و .. قرار دارن)
اما همونطور که دیدم خیلی وسواس گونه زمان داد ، پیگیر نشد... این دست از آقایون برای دختران آشنا هستن. بقول معروف خیلی میخوان خودشون بگیرن و خیلی وسواسی رفتار میکنن تا به این صورت عیوب دیده نشه.
در نظر طرف آدم عجیبی باشن ... در واقع خیلی خوب با روان بازی میکنن.
خانمم بحث اقتصادی نیست اما اگر مهریه پایین تعیین بشه یجورایی انگار به دیگران تلقین میکنی من موافقم با این حالت با شما ازدواج کنم!اگرچه میدونم تو اصلا اینجوری نیستی ... اگر این آدم با تلاش بود، اگر یکم بهتر رفتار میکرد من میگفتم پوه چهارده سکه به نیت چهارده معصوم (ع)
علاقه خیلی خیلی خیلی مهمه اگر علاقه نداری بعد ازدواجم بوجود نمیاد . علاقه قبل ازدواج یه نوزاده... که بعد ازدواج به بلوغ میرسه.
ویرایش توسط sahar.66 : سه شنبه 25 اردیبهشت 97 در ساعت 20:14
تشکرشده 3,095 در 1,314 پست
سلام.
من حاضر بودم اگر انعطاف نشون داد، تا 80 رو هم قبول کنم، ولی ایشون حاضر نشدن از 30 بالاتر بیان.
تمام شد. خدا رو شکر که به نتیچه ای بدون تردید و با قطعیت رسیدم.
ایشون هم باشن تا صبح دولتشون بدمد.
ممنون از همگی دوستان که این مدت همراهیم کردن.
زن ایرانی (چهارشنبه 26 اردیبهشت 97)
تشکرشده 8,207 در 1,574 پست
اگر خواهان باشند بر می گردند. خیلی خوب کردی که گفتی اگر مهریه براتون مهمه اول تکلیف آون رو مشخص کنید و بعد ادامه آشنایی.
آفرین. درایت خوبی بود.
حالا آگه واقعا خواهان باشه بر می گرده، و اگر هم آنقدر مادیات براش ارزش داره همین الان خودش را نشان می ده.
Pooh (سه شنبه 25 اردیبهشت 97), tavalode arezoo (سه شنبه 25 اردیبهشت 97), میس بیوتی (پنجشنبه 27 اردیبهشت 97)
تشکرشده 3,095 در 1,314 پست
قابلیت ها و جذابیت های من؟؟
حالا اگر شعور درک درونیات من رو نداشتن، حداقل با یک نگاه ظاهری هم میتونستن بفهمن:
1- هشت سال جوانتر بودن من
2- فوق لیسانس بودن من
3- امکان دکتری قبول شدن من
4- خانواده من
5-دختری سالم از نظر سلامتی جسمی که حتی پیوند کلیه شدن ایشون رو به روش نیاورد و تمام تبعاتی که این بیماری در آینده میتونست ایجاد کنه، اعم از ناتوانی جنسی ایشون، پس زدن کلیه ایشون، مرتب دارو مصرف کردن ایشون، ممنوعیت برای بلند کردن وسایل سنگین و فعالیت های سنگین، احتمال مجدد نیاز به دیالیز شدن ایشون و سختی های برو بیای دکتر و دارو، احتمال اینکه فرزند هم در آینده چنین مشکلی داشته باشه، و .... رو پذیرفتم و حتی به روش هم خدا شهده یک بار هم نیاوردم.
6-پذیرفتن شرایط مبهم شغلی ایشون و قول همراهی ایشون در این شرایط تا شرایط شغلی مناسب رو مهیا کنه.
7- و احتمالا خیلی باهوشتر بودن من.
اینها فکر میکنم میتونست کافی باشه که به اندازه کف عرف جامعه، برای مهریه رضایت بده.
گفتم که... باشن تا صبح دولتشون بدمد.
6-
میس بیوتی (پنجشنبه 27 اردیبهشت 97), آویژه (چهارشنبه 26 اردیبهشت 97), الهه زیبایی ها (چهارشنبه 26 اردیبهشت 97), صبا_2009 (سه شنبه 25 اردیبهشت 97)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)