به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 87
  1. #41
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.

    سحر جان، منظور من از بد و بدتر، یه ازدواج معمولی با یه احساس معمولی و ازدواج نکردن بود.

    شما گویا فکر کرده اید من به هر قیمتی میخوام ازدواج کنم.اینطور نیست. این مورد هم اگر تناسب های خانوادگی و نکات مثبت اخلاقی و فرهنگی درشون ندیده بودم، ادامه نمی دادم. به هر حال من هم در طول این 5 ماه رفتار ایشون و خانوادشون رو تحت نظر داشته ام و نخواسته ام بی گدار به آب بزنم.

    همونطور که تابستون پارسال موردی پیش اومد که اتفاقا خیلی هم همه چیز خوب بود و حسابی هم طرف به دلم نشسته بود، ولی به خاطر اینکه دستم رو بدون اجازه من گرفت، ارتباط رو قطع کردم و حتی به معرفش هم گفتم که چنین رفتاری کرده و دیگه به کسی معرفیش نکنه. با اینکه خودم از نظر احساسی خیلی اذیت شدم.

    پس من نخواسته ام به هر قیمتی ازدواج کنم.

    مشکل اصلیم با این مورد، بیشتر احساس خودمه که هنوز درگیر نشده با ایشون. و گرنه فکر میکنم در کل رفتارشون منطقی، محترمانه و با آگاهی بوده.

    موردی که شما مثال زدی، گویا اصلا از دو زبان مختلف، از دو فرهنگ مختلف بوده اند و موردی بوده که از دختر خیلی پایین تر بوده.

    مورد من، از نظر تحصیلی، اقتصادی کمی از ما بالاتر هستند. از نظر فرهنگی هم شاید کمی بالاتر. در حدی که به نظر من لایق مورد بهتری از من هستن. و من اصلا براشون لقمه بزرگتر از دهنشون نیستم. بنابراین فکر نمیکنم در کلمورد بدی باشند. و حتی میتونم بگم اگر خودم احساس عمیقتری نسبت بهشون داشتم، مورد ایده آلی بود برام.

    مشکل اصلی احساسمه. و چیزهایی که بهشون در مورد رفتار و سردی احتمالی ایشون مطرح کردم، ناشی از همین نگرانیه که نکنه بعدش هم خودش جوری نباشه که درونم احساس و علاقه ایجاد کنه؟

    در کل به نظرم اگر هم خدایی نکرده کسی قرار باشه در این زندگی ، دیگری رو بدبخت کنه، ایشونه. نه من.
    ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    امشب تماس گرفت و گفت فردا میخوان بیان رسما صحبت کنن در مورد مهریه و اینها.....

    نشستیم با مامان و بابا حرف زدیم. من گفتم این تعدادکمه و 100 تا کمتر رو رضایت ندید.

    اما ته دلم داره میلرزه. همش به خودم میگم پووه... واقعا دوسش داری؟ حالا اومدیم و 100 تا رو قبول کرد. واقعا مطمئنی میخوای ادامه بدی؟ نزنی جوون مردم رو بدبخت کنی؟ واقعا آدم ازدواج هستی؟

    این ترس ها طبیعیه؟ یا نه؟

    - - - Updated - - -

    از طرفی هم به خودم میگم، اومدی و 100 تا رو قبول نکردن. واقعا پشیمون نمیشی؟ مورد بهتر پیش میاد؟

    چرا اینقدر دو دلم؟

  2. #42
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام بر پوه عزیز

    بگذار همه چیز به صورت طبیعی و منطقی پیش بره، تا حالا خیلی خوب جلو رفتی و تصمیم های خوبی گرفتی

    فقط وقت تعیین تاریخ عقد، سعی کن زمان بیشتری واسه خودت بخری و به ایشون هم بگو تو دوران نامزدی اگر نظراتمون تغییر کرد یا به هر دلیلی پشیمون شدیم حق داریم که بخوایم به هم بزنیم. اینجوری فکر کنم استرست کمتر میشه.

    البته من با مراسم نامزدی و اینکه همه در جریان ازدواج شما قرار بگیرن موافق نیستم. منظورم از نامزدی یه شناخت عمیق تر هست. دوره ای هست که طرفین می دونند جواب اولیه شون مثبت هست و بحثی سر مهریه و ... نیست و حالا میخوان بدونند که چقدر می تونند واسه هم جذاب باشند و البته نقاط ضعف هاشون چقدر برای هم قابل تحمله.

  3. 4 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    Pooh (دوشنبه 24 اردیبهشت 97), میس بیوتی (سه شنبه 25 اردیبهشت 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 24 اردیبهشت 97), بی نهایت (سه شنبه 25 اردیبهشت 97)

  4. #43
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 اردیبهشت 03 [ 22:48]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    814
    امتیاز
    25,967
    سطح
    96
    Points: 25,967, Level: 96
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 383
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,293 در 743 پست

    Rep Power
    203
    Array
    سلام
    خانم poohعزیز
    ظاهرا اختلاف فرهنگی دارید
    پیشنهادی ک برای آشنایی بهتون داده اشکالی توش نیست

    شما رفت و آمد خانوادگی دارید چند ماه هم هست ک خواستگاری اومدن
    خب باید رفت و آمد بیشتر بشه یا نه؟؟
    اینکه اول با بزرگتراشون بیا ن بعد من برم مگه تاریخ تعیین کردن مگه نامزدیم مگه و اگه و...این رسم مال دهه 70
    ازطرفی شما ک چندبار خونشون رفتید حالا چه اشکال داره بازم برید

    بزرگترهای فامیل بیان بعد شما همو بشناسید!!!!
    بیشتر تمرکزتو نو بزارید رو شناخت فرد مقابل
    اطلاعاتی که ازش دارید خیلی کمه....این همه سوالهای خواستگاری....به جای اینکه با خواهرتون صحبت کنن وقتتان
    تلف شه
    شما سوالاتون و بپرسید و بخواهید ک ایشون هم جواب بده
    دغدغه تون رو مسائل حاشیه است

    باز با خانوادتون مشورت کنید

  5. کاربر روبرو از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده است .

    Pooh (سه شنبه 25 اردیبهشت 97)

  6. #44
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام.



    در کل به نظرم اگر هم خدایی نکرده کسی قرار باشه در این زندگی ، دیگری رو بدبخت کنه، ایشونه. نه من.
    این جملم رو تصحیح کنم. در کل به نظرم اگر هم خدایی نکرده کسی قرار باشه در این زندگی، دیگری رو بدبخت کنه، منم. نه ایشون.

    ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    صبا جان، یعنی تاریخ عقد و اینا هم میخوان تعیین کنن؟؟ یا ابوالفضل... دارم سکته میکنم.

    در مورد عقد که فکر کنم اونا از خداشون باشه که دوره نامزدی بدون عقد باشه. خودمم نظرم اینه که عقد نباشه ولی آشنایی نزدیکتر باشه. اونها که تا حالا بزرگترها رو برنداشتن بیان. احتمالا به خاطر همین که تا قطعی شدن کسی نفهمه. ما هم کسی جز خانواده خودم و خواهر و برادرام خبر ندارن و اصلا هم نمیخوام تا زمانی که بخوایم مثلا جشن رسمی بگیریم هیچ کس از فامیل خبر داشته باشه.


    ولی خیلی سخته هم برای من هم برای فکر کنم ایشون، که همش شک داشته باشیم طرف آخرش ما رو میخواد یا نمیخواد.

    من که خودم همش فکر میکنم تا مطمئن نشم، جرات دل بستن ندارم. ولی خب میدونم اگر هم یه موقع خواستم مثلا بعد یه مدت تمومش کنم، از عذاب وجدان میمیرم.

  7. #45
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    نه عزیزم منظورم بد و بدتری بود که عرض کردی. میخواستم بدونی اگر چیزی رو دوست نداری و بد هست میتونی بهش فکر نکنی و اجباری برای خودت باقی نگذاری. شاید یه آدم شرایطش خوب باشه اما به دل نشینه یا رفتارای خوبی نداشته باشه.
    در هر صورت امیدواریم خوب پیش برین . یکسری سستی ها از جانب ایشان و برخی حرفاشون و دو دلی شما مطرحه . اما چاره نیست اگر تمایل به ادامه دارین ادامه بدین و اگر نه ارتباط رو قطع کنین. من فکر میکنم این حق طبیعی هر کسی هست که قلبا از یک ادامه راضی باشه یا اینکه متوجه بشه طرف مقابلش چقدر مایل هست.
    امشب فرض کن فردا تاریخ عقدت با این آقاست آیا برای داشتن یک همسر و پذیرش اون بعنوان عضو دائمی و جدید راضی هستی؟ و پرسش های دیگر.
    من میترسم ایشون مدت زیادی شما رو در نامزدی قرار بدن از این رو تاریخ تعیین کنین... چون خیلی خیلی زمان میدن و این در کل بنفع شما نیست.
    ویرایش توسط sahar.66 : دوشنبه 24 اردیبهشت 97 در ساعت 23:15

  8. کاربر روبرو از پست مفید sahar.66 تشکرکرده است .

    Pooh (سه شنبه 25 اردیبهشت 97)

  9. #46
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 اردیبهشت 03 [ 22:48]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    814
    امتیاز
    25,967
    سطح
    96
    Points: 25,967, Level: 96
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 383
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,293 در 743 پست

    Rep Power
    203
    Array
    واقعا هم ترس داره شاید 100تارو قبول نکنن
    چون شما هنوز قابلیت ها و جذابیت هاتون و نشون ندادید
    پس نمیدونن که قراره چه دختری از دست بدن یا به ازای
    کوتاه اومدن از مهریه چی بدست بیارن

  10. 2 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    Pooh (سه شنبه 25 اردیبهشت 97), بی نهایت (سه شنبه 25 اردیبهشت 97)

  11. #47
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها نمایش پست ها
    سلام
    خانم poohعزیز
    ظاهرا اختلاف فرهنگی دارید
    پیشنهادی ک برای آشنایی بهتون داده اشکالی توش نیست

    شما رفت و آمد خانوادگی دارید چند ماه هم هست ک خواستگاری اومدن
    خب باید رفت و آمد بیشتر بشه یا نه؟؟
    اینکه اول با بزرگتراشون بیا ن بعد من برم مگه تاریخ تعیین کردن مگه نامزدیم مگه و اگه و...این رسم مال دهه 70
    ازطرفی شما ک چندبار خونشون رفتید حالا چه اشکال داره بازم برید

    بزرگترهای فامیل بیان بعد شما همو بشناسید!!!!
    بیشتر تمرکزتو نو بزارید رو شناخت فرد مقابل
    اطلاعاتی که ازش دارید خیلی کمه....این همه سوالهای خواستگاری....به جای اینکه با خواهرتون صحبت کنن وقتتان
    تلف شه
    شما سوالاتون و بپرسید و بخواهید ک ایشون هم جواب بده
    دغدغه تون رو مسائل حاشیه است

    باز با خانوادتون مشورت کنید
    سلام.
    من تا حالا با پدر و مادرم رفتم خونشون. نه تنهایی.

    بله. اولا به نظر من الان وقت اینکه برم خونشون نیست. چون هنوز مثلا سر بحث مهریه توافق حاصل نشده. بعد از توافق بر سر مهریه، شاید این کارو کنم. ولی الان نه.

    دوما من به هیچ وجه قبل از اینکه ایشون خواهرشون یا هر کس دیگه ای مایله من رو ببینه، بیارن، من نمیرم منو ببینن. حالا میخواد رسم دهه 70 باشه میخواد رسم قرن بعد باشه. فکر نمیکنم شان و عزت یه دختر ربطی به سال و دهه داشته باشه. ایشون همراه خودشون خواهرشون رو بیارن منزل ما، یا مثلا یه بار خواستیم بریم بیرون یا من رفتم خونشون، خواهرشون تشریف بیارن منو ببینن. بعدش منم میرم خونشون. ولی اینکه من الان بلند شم برم خونه خواهرشون، نمیرم.

    4 بار خودمون دو تا بیرون رفته ایم و سوالهام رو پرسیده ام. البته سوالهای جدید پیش اومده برام. ولی در جمع خانواده ها فقط حالت مهمونی داشته که اتفاقا به نظرم بد هم نبود برای دیدن نوع رفتار کلی اونها. این هم که میگم با خواهرم بیشتر ارتباط میگیره تا من، از این بابت نگرانم کرده که نکنه اصلا حرف و دنیای مشترکی باهم نداریم.


  12. 3 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (سه شنبه 25 اردیبهشت 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 24 اردیبهشت 97), بی نهایت (سه شنبه 25 اردیبهشت 97)

  13. #48
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    وای پوه جان عزیزم !چقدر منفی هستی نسبت به خودت.یه جادیدم نسبت به خودت مثبت حرف زدی که اونم اومدی توپست بعد تصحیحش کردی که برعکس گفتی.نکن این کارها رو باخودت گلم.اگه بااین آقاهم ازدواج کنی بازهم همینقدر میخوای خودتو دست کم بگیری تو زندگی مشترکتون؟؟؟!!!
    شاید جمله درستی نباشه ولی واقعیتش اینه که همینجوری هم بیشتر آقایون سوار سر خانمشونن وای به اونکه اون خانم اعتماد به نفسش پایین باشه وخودشو خیلی کمتر از شوهرش بدونه که دیگه میشه واویلا

  14. 3 کاربر از پست مفید tavalode arezoo تشکرکرده اند .

    Pooh (سه شنبه 25 اردیبهشت 97), میس بیوتی (سه شنبه 25 اردیبهشت 97), بی نهایت (سه شنبه 25 اردیبهشت 97)

  15. #49
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام. به شدت اضطراب دارم و حالت تهوع

    دعا كنيد هر جه خيره بيش بياد. من كه ادم خوبي توي زندكيم نبودم. خدا به اون كه ادم خوبي بوده رحم كنه.

  16. #50
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array
    پوه عزیزم، خدا خودش بهتر می دونه که چه کسی را سر راهت قرار بده.
    دست از این احساس گناه بردار. توبه واقعی به شکلی هست که گفته شده بعد از آن انگار از نو متولد شده ای.
    دست از سر گذشته بردار.
    ما هم برات دعا می کنیم. بهترین ها را برایت رقم بزند چه در این خواستگار باشد چه نباشد.
    بیا عهد ببند با خدا، که خدایا تو بهترین مصلحت را سر راه من قرار بده من هم تمام تلاشم رو می کنم که رضایت تو رو در هر کاری مد نظر بگیرم. و خیال خودت را راحت کن.

    همه چیز را در این باره بسپار به خدا.
    این مطلبی که گفتم جدای از این هست که دقت لازم را در انتخابت داشته باشی و آگاهانه انتخاب کنی.

    - - - Updated - - -

    یک چیز دیگر این اضطراب ها و استرس ها توی مراسم های خواستگاری مخصوصا تعیین مهریه و... طبیعیه.
    پاشو برو یک دم نوش آرامش بخش بخور هر چیزی که فکر می کنی اضطراب را کم می کنه انجام بده حتی شده وضو بگیر، خود وضو به تنهایی نشاط بهت می ده.

  17. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    Pooh (سه شنبه 25 اردیبهشت 97)


 
صفحه 5 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شرایط زندگی من و اومدن خواستگار..لطفا راهنماییم کنید من چطوربرخوردکنم
    توسط Kimiya.khanom در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 22 شهریور 96, 04:50
  2. دارم وابسته میشم...راهنماییم کنید
    توسط parasoo67 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 اسفند 90, 02:39
  3. ای آیینه! من مال خدا هستم
    توسط baran.68 در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 26 مرداد 89, 00:13
  4. راهنماییم کنید-خواستگارجدید
    توسط النا61 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 47
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 اردیبهشت 88, 23:18
  5. +راهنماییم کنین دیگه واقعا خسته شدم
    توسط Sahar H در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 بهمن 87, 23:42

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.