به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 87
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها
    سلام عزیزم

    فرشته ی مهربان عزیز سلام
    میشه قدری درباره این سؤال pooh عزیز توضیح بدین.
    بنده خودم فکر میکنم بعضی مسایل رو میشه نگفت و اما بعضی مسایل رو باید توضیح داد چون اگر طرف مقابل بعد ازدواج متوجه بشه عواقب خوشایندی نداره.
    من یکبار در یکی از مشاوره ها دیدم آقایی با خانومشون در حال مشاجره و طلاق بودن و علت یک ماهگرفتگی روی بدن این خانم بود که آقا ندیده بودن.(البته شاید این بهانه بوده اما در هر حال افراد وسواسی و ...هم داریم)

    خب با این طرز تفکر و مخصوصا خواستگارانی که بسیار ریز بین و منطقی هستن چاره چیست؟ آیا سکوت پسندیدس؟


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد



  2. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    سحر جان سلام
    امیدوارم خود فرشته مهربان بتونن بیان و در این مورد توضیح بدهند.
    اما به نظر من پوه دختر قوی، نکته سنج و باهوشیه و بیماری خاصی نداره.
    اگر خودش بخواهد راحت می تونه به احوالاتش مسلط بشه و آون را کنترل کنه.
    لزومی نداره وقتی بیماری خاصی نداری و فقط تصور می کنیم بیماریم و یا حتی بیمار هستیم ولی قابل درمانه و جای نگرانی نداره آون را به کسی بگوییم که معلوم نیست در آینده با کوچک ترین اتفاقی چه باز خوردی از خودش نشان بده؟ !!
    به عنوان مثال نقص عضو، یا بیماری های خاص مثل دیابت، هپاتیت، ام اس، و... چنین چیزهایی را حتما باید گفت یا حتی همون ماه گرفتگی را البته آگه وسیع باشه و فرد مورد نظر ظاهر خیلی براش مهمه اما اینکه دوره ای به خاطر شرایطی افسردگی داشتی و الان خوب شدی مثل یک سرماخوردگی می مانه که درمان شده، سرما خوردگی بیماری متعارفی هست اما افسردگی متاسفانه اکثریت افراد دید بازی نسبت به آون ندارند.
    ویرایش توسط بی نهایت : سه شنبه 18 اردیبهشت 97 در ساعت 10:32

  3. 3 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    mercedes62 (شنبه 22 اردیبهشت 97), Pooh (سه شنبه 18 اردیبهشت 97), میس بیوتی (چهارشنبه 19 اردیبهشت 97)

  4. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بی نهایت نمایش پست ها
    سحر جان سلام
    امیدوارم خود فرشته مهربان بتونن بیان و در این مورد توضیح بدهند.
    اما به نظر من پوه دختر قوی، نکته سنج و باهوشیه و بیماری خاصی نداره.
    اگر خودش بخواهد راحت می تونه به احوالاتش مسلط بشه و آون را کنترل کنه.
    لزومی نداره وقتی بیماری خاصی نداری و فقط تصور می کنیم بیماریم و یا حتی بیمار هستیم ولی قابل درمانه و جای نگرانی نداره آون را به کسی بگوییم که معلوم نیست در آینده با کوچک ترین اتفاقی چه باز خوردی از خودش نشان بده؟ !!
    سلام عزیزم ، مشتاق دیدار

    نه اصلا مسئله pooh نیست سؤالش بنظرم خیلی قشنگه و برای هر فردی شاید مهمترین مسئله باشه. خیلی دوست دارم حد این افشای مطالب شخصی رو بصورتی که ضربه زننده نباشه بدونم.
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد


    ویرایش توسط sahar.66 : سه شنبه 18 اردیبهشت 97 در ساعت 10:33

  5. کاربر روبرو از پست مفید sahar.66 تشکرکرده است .

    Pooh (سه شنبه 18 اردیبهشت 97)

  6. #24
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,005 در 7,404 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    سلام

    در کل هر مسئله ای که نگران از آنیم که خواستگار یا دختری که به خواستگاریش برویم در آینده بفهمد و واکنش منفی داشته باشدطوری که رابطه و زندگی دچار مخاطره شود را باید به گونه ای در مرحله شناخت جویا شد .... مثلاً در پروسه شناخت و سئوالات پرسید در مقابل فلان مسئله ای چطور واکنشی باید داشت .....؟ و در پاسخ فرد موضع گیری اورا فهمید ... یک نمونه را برای مثال عرض می کنم :

    مثلاً دختری یا پسری روابط پیش از ازدواج داشته و می خواهد نظر خواستگار یا دختر مورد نظرش را بداند .... می تواند بپرسد :

    نظرتون راجع به دختر و پسرهایی که روابط پیش از ازدواج دارند چیه ؟ شما این گونه روابط را قبول دارید ؟ بعد بسته به واکنش فرد و موضع گیریش می تواند سئوالات بعدی را بپرسد یا موضع وی را بفهمد ..... مثلاً می تواند بپرسد به نظرتون اگر پسری به خواستگاری خواهرتون بیاد و قبلاً رابطه داشته و پنهان کنه و خواهرتون توی زندگی اینو بفهمه خواهر شما چکار خواهد کرد چه عکس العملی نشان می دهد ؟ اگر پاسخ داد که تحمل نخواهد کرد .... جدا خواهد شد و ..... گذشته طرف مهم نیست مهم بعد از ازدواجه که وفادار باشد و ....
    بعدش بپرسد اگر خواهرتون چنین رابطه ای داشته بعدش همسرش بفهمه همسرش حق داره چه برخوردی کنه و .... همین را بعدش از خودش بپرسه بگه شما هم همین واکنشهایی که گفتید را نشان می دهید ؟ انتظارتون از من هم اینه که اگر فهمیدم شما قبل از ازدواج ارتباطی داشتید من با شما چگونه رفتار کنم و ..... بعدش اگر من داشتم و شما فهمیدید چکار می کنید ؟

    میزان ادامه سئوالات بسته به پاسخ فرد دارد ... اگر در همون سئوال اول پاسخ به گونه ای بود که میزان حساسیت فرد مشخص شد و معلوم شد کنار نمی آید و مسئله ساز است پس دختر یا پسر سئوال کننده بدون اینکه نیاز باشد خودافشایی کند پاسخ رد به ازدواج می دهد

    در خصوص مسائل جسمی یا بیماری و یا رفتاری شاخص و هرچیز دیگری که نگرانی از واکنش مسئله ساز فرد وجود دارد نیز با همین الگو متناسب با موضوع می توان سئوالات غیر مستقیم و بدون نیاز به خودافشایی پرسید و از موضع گیری و میزان اثر گذاریش در زندگی را متوجه شد و تصمیم گرفت

    موفق باشید

  7. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    Pooh (چهارشنبه 19 اردیبهشت 97), sahar.66 (سه شنبه 18 اردیبهشت 97), tavalode arezoo (سه شنبه 18 اردیبهشت 97), آنیتا123 (چهارشنبه 19 اردیبهشت 97), بی نهایت (یکشنبه 23 اردیبهشت 97)

  8. #25
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    امروز صبح اومدن.

    به شدت بدبین بودم و همش فکر میکردم میخوان بیان شرط و شروطهاشون رو بگن و بگن اگه نمیتونید شما رو به خیر و ما رو به سلامت. و خیلی هم داشتم وسوسه میشدم که خودم زودتر جواب منفی بدم و بگم اصلا لازم نیست بیاید. به خصوص که تا دیشب آخر شب، هنوز معلوم نکرده بود صبح میخوان بیان یا شب. و توی ذهنم کلی منفی داشتم می بافتم ولی خب خیلی خودمو کنترل کردم. البته شدیدا عصبی بودم توی خودم.

    امروز اومدن. خیلی خوش برخورد و در صلح و صفا. اون صحبتها رو هم نگفتن. در کل باز هم زمان برای شناخت خواستن و اجازه رفت و آمد بیشتر بین دو نفر رو.

    هیچ حرفی از مهریه و مراسم و .... نزدن. فقط اشاره کردن که در شرایط فعلی و با این قیمت ارز و به طول کشیدن اعلام نتیجه مهاجرت، نظرشون بر شروع زندگی در ایرانه. البته هر زمانی فرصت برای مهاجرت جور شد، استقبال خواهند کرد.

    من هم اونقدر سردرد داشتم که واقعا به زور داشتم خودمو کنترل میکردم که خوشرو باشم.

    دیروز میخواستم با بابا حرف بزنم و ازش خواستم حرف بزنیم. اما بابا فقط سکوت کرد و حرفی نزد. همین هم خیلی اعصابم رو به هم ریخته بود. ولی امروز تنها حرفی که بهشون زد این بود که دقیقا شرایطی رو که میخواید باهاش زندگی رو شروع کنید، مشخص کنید.


    اما جدا از تمام اینها...من چرا خوشحال نیستم؟ اوایل خوشحال تر بودم. احساس خاصی بهش نداشتم ولی به این بی تفاوتی و بی احساسی این اواخر نبودم.

  9. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    بی نهایت (یکشنبه 23 اردیبهشت 97)

  10. #26
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    چهار ماه زمان برای شناخت داشتن و اجازه ی رفت و آمد بیشتر برای شناخت خواستن؟

    بهتر بود مدت زمانی که لازم دارند را می پرسیدید.
    ضمن این که شناخت به قول خودتون با فوروارد کردن دو تا مسیج تو تلگرام به دست نمی آد. مساله مشاوره و روانشناس را باید مطرح می کردید.
    یه متخصص باید به شما کمک کنه که مشخص بشه رفتارهای این آقا غیرعادیه یا شما. مشتاق نبودن و سرد نبودن ایشون ریشه اش چیه و کجاست.

    اگه هنوز دیر نشده موضوع مشاوره پیوسته را به عنوان شرطت برای ادامه دوران شناخت مطرح کن.

  11. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Pooh (جمعه 21 اردیبهشت 97), میس بیوتی (جمعه 21 اردیبهشت 97), زن ایرانی (شنبه 22 اردیبهشت 97)

  12. #27
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    شیدا جان، حالا چرا اینقدر عصبانی هستی؟ :)

    نظرشون برا یشناخت بیشتر ، پیام و پست تلگرام نبود. خواستار شناخت قویتر با رفت و آمد حضوری بودند.
    فکر میکنم تا حالا بیشتر برای شناخت فرهنگ و رفتار کلی خانواده ها بوده. الان میخوان وارد مرحله شناخت جدیتر بشن.

    البته در کل به نظرم مسیرشون منطقیه.

    در مورد مدتش هم گفتن یک الی دو ماه.

    من اینقدر اضطراب داشتم و اینقدر سردرد داشتم که الان یادم میاد حتی نبرسیدم حالش چطوره بعد از عمل. امروز انگار توی هپروت بودم. اضطراب بالایی داشتم. حواسم واقعا جمع نبود. و خب حرفاشون هم با اون چیزی که فکر میکردم میخوان مطرح کنن فرق داشت و خیلی آمادگی برای پاسخ دادن نداشتم.

    مساله مشاور رو حتما مطرح میکنم.
    اینکه ایشون سرد هستن یا نه رو واقعا نمیدونم. امیدوارم با مشاوره و این یکی دو ماهی که قراره روابط نزدیکتری بین خودمون دو نفر باشه، بفهمم.

    در مورد غیر عادی بودن هم..... نمیدونم. در کل به نظرم نمیاد ایشون عیب خاصی در ساختار شخصیتیشون داشته باشن. فعلا که من خودم رو خیلی خیلی معیوب تر از ایشون میبینم. من بیشتر به خودم مشکوکم تا ایشون.

    سرم شدید درد میکنه و سه چهار شبه درست نخوابیدم.. استرس پایان نامه، بیکاری بعد از دفاع، مصاحبه دکتری، آزمون استخدامی، تصمیم برای ازدواج، این مراحل شناخت، تنشهای اخیرم با بابا، کندن عادتهای گذشته ام و حتی باز هجوم آوردن خیلی کینه ها و دلخوریها از گذشته به ذهنم، اون هم با یک شدت بیشتر از قبل، همه چی با هم توی ذهنمه. حس میکنم دارم یه دوره گذار رو طی میکنم. امیدوارم به سلامت طی بشه.

    این تصمیم گیری برای این ازدواج، چه نه گفتنش، چه بله گفتنش، برام حالت ریسک داره. امیدوارم توی این یکی دو ماه اخیر، به نتیجه قاطعی برسم.

    - - - Updated - - -

    مشاوره پیوسته منظورتون اینه که فقط یک جلسه نباشه و طی چند جلسه باشه؟ یا اینکه روش خاصیه که من نمیدونم؟

    - - - Updated - - -

    ضمن اینکه ممنون میشم دوستان دقیقا اشاره کنید که هر کدوم از ما چه رفتارهای غیرعادی ای داریم.

    - - - Updated - - -

    اینقدر در کل حس میکنم شرایط خودم پیچیده است، که حتی به سختی میتونم با خودم روراست باشم و بفهمم برنامم چیه و چی میخوام. از تابستون یکم قاتی کرده ام.

    - - - Updated - - -

    شاید هم اینکه گفتن زمان برای شناخت بیشتر باشه، اعلام موافقت با نظر من برای مشاوره رفتن بوده

  13. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    بی نهایت (یکشنبه 23 اردیبهشت 97), شیدا. (جمعه 21 اردیبهشت 97)

  14. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 آذر 98 [ 04:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    9,762
    سطح
    66
    Points: 9,762, Level: 66
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 288
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    392

    تشکرشده 451 در 164 پست

    حالت من
    Khejalati
    Rep Power
    55
    Array
    سلام
    احساس میکنم این آقا مثل من روی ازدواج خیلی حساس شدن
    من هم مثل ایشون الان چند ماهه تو دوران آشنایی موندم !!!
    با اینکه طرف مقابلم فامیل نزدیکمون هم هست
    ولی نمیدونم چرا این 99 درصدم 100 درصد نمیشه که نمیشه
    البته یه سری مشکلات از گذشته هم آزارم میده که باید با اون ها کنار بیام
    فقط یه چیزی به نظرم رسید که بهتون بگم
    اگه اون اقا به شما علاقه مند نبودن قطعا تا الان رابطه رو قطع کرده بودن
    پس عجله نکنید و به ایشون زمان بدید تا شناخت کامل تر تصمیم بگیرن
    ای کاش صبری که دختر دایی من داره شما هم داشتید و اینقدر اذیت نمیشدید
    موفق باشید

  15. کاربر روبرو از پست مفید Glut.tiny تشکرکرده است .

    Pooh (شنبه 22 اردیبهشت 97)

  16. #29
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    آقای glut.tiny ممنونم از نظرتون. خودم هم معنقدم لازمه زمان بدم. انشالله شما و دخترداییتون هم هرچه به صلاحتونه اتفاق بیفته و خوشبخت باشید.

    دیروز یه اتفاقاتی افتاد یکم امیدوار شدم.
    با اینکه صبحش خونمون بودن، سر شب، زنگ زد و گفت براتون از باغ توت تکوندیم و هستید یه دقیقه بیاریم دم خونه و تحویل بدیم؟ منم گفتم هستیم. حدود ده دقیقه بعدش اومدن و توت و کلی چیز دیگه آوردن. قبلا هم یه بار توی حرفام گفته بودم گل انار قشنگه، چند تا شاخه گل انار هم چیده بود آورده بود با چند شاخه گل محمدی. تعارف کردم که بیاید یه چایی بخورید. اول قبول نکردن ولی بعد اومدن و یه یک ساعتی باز نشستن و توی همون فاصله خواهرم اینا هم اومدن و کلا مهمونی صمیمانه ای شد.

    امروز هم ازم خواسته براش شریط یه آزمون رو بررسی کنم.

    از دیشب خیلی دلم آروم شده.

    امیدوارم همینجوری پیش بره.

  17. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    بی نهایت (یکشنبه 23 اردیبهشت 97), زن ایرانی (شنبه 22 اردیبهشت 97)

  18. #30
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    ولي باز هم يه جيزي نكرانم ميكنه.
    حرف مشتركي با هم نداريم انكار.
    حتي ديشب هم مخاطبش خواهر من بود, حالا نميدونم به خاطر مشابهت رشته تحصيلي و فضاي شغليشون و حتي نزديكتر بودن سنشون, به نظرم مياد خيلي راحت و خوب ميتونن با هم حرف بزنن. ئيشب هم باز خودش با من ازتباط نميكرفت. كرم صحبت با خواهرم بود.

    خواهر من روحيش با من فرق داره. اون خيلي با اعتماد به نفس و خوش صحبت و هنرظند در ابراز وجوده. يه كاريزماي خاصي هم داره. كلا با من خيلي فرق داره. و اين اقا بينم كه با شخصيي مثل خواهرم خيلي بهتر از شخصيت اروم و كمه حرفي مثل من ارتباط ط ميكيره

    خودمون دو تا روحياتمون دوره.

    شايد به خاطر همينه كه منم اصلا حس اينكه قند تو دلم اب بشه نميكنم


 
صفحه 3 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شرایط زندگی من و اومدن خواستگار..لطفا راهنماییم کنید من چطوربرخوردکنم
    توسط Kimiya.khanom در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 22 شهریور 96, 04:50
  2. دارم وابسته میشم...راهنماییم کنید
    توسط parasoo67 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 اسفند 90, 02:39
  3. ای آیینه! من مال خدا هستم
    توسط baran.68 در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 26 مرداد 89, 00:13
  4. راهنماییم کنید-خواستگارجدید
    توسط النا61 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 47
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 اردیبهشت 88, 23:18
  5. +راهنماییم کنین دیگه واقعا خسته شدم
    توسط Sahar H در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 بهمن 87, 23:42

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.