به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 فروردین 97 [ 18:04]
    تاریخ عضویت
    1395-6-22
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ازدواج خواهرم با خواستگار من

    سلام دوستان عزیزم
    قبلا در مورد قضیه ی علاقه بین من و فردی به اسم محسن صحبت کرده بودم
    این آقا بعد از اینکه من به کل جواب منفی بهشون دادم از خواهر من (خواهرم از من کوچیکتره)خواستگاری کردن و من هم جریان صحبت کردنهامون را به خانواده و خواهرم گفتم ولی خواهرم اصرار به ازدواج با ایشون داشت و گفتن اینها مربوط به گذشته ی طرف میشه و برای من مهم نیست. البته ناگفته نماند که اول خواهرم به ایشون پیام دادن و ارتباطشون شکل گرفته و اونم بعدش خواستگاری کرده
    نزدیک یکسال و نیم از قضیه ی خواستگاری میگذره و چند ماهی هم میشه این دو نفر ازدواج کردن من اوایل مخالف بودم ولی چون دیدم خواهر اصلا کوتاه نمیادبیخیال شدم
    الان رابطه ی خواهرم با شوهرش خوبه
    مشکل من این هستش که از هر دوشون متنفرم حالم ازشون به هم میخوره با هر دوشون صحبت نمیکنم
    دیشب هم با خواهرم دعوا کردم اونم گفت وقتی تو به من و شوهرم محل نمیدی منم به شوهر تو محل نخواهم داد(البته خواهرم یکم بد دهن هستش)
    بعضی وقتا هم با مامانم سر این قضیه دعوام میشه و مادرم میگه اگر مخالف بودی قبل از ازدواج میگفتی
    اصلا نمیتونم این دو نفر را ببینم اینقدر که ازشون متنفرم الان یکسالی هست با خواهرم حرف نمیزنم با شوهرش هم وقتی میاد خونمون حتی سلام هم نمیدم و اصلا محل نمیدم ناگفته نماند که اون عوضی هم به من محل نمیده و این وسط خواهرم انتظار داره من پا پیش بزارم و محل بدم در حالی که اون از من کوچیکتره
    هنوز در دوران عقد به سر میبرن و هر وقت شوهرش میاد خونمون اعصابم به کل به هم میریزه یعنی هر دوشون اینقدر بی حیا هستن که اصلا هیچی به روی خودشون نمیارن
    یه راه حل میخواستم فقط به خاطر اینکه مادرم این وسط اذیت میشه

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام مهتاب جان

    ایشون همون پسر داییت هستن، درسته؟
    خواهرت و ایشون الان چند سالشونه؟



    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد



  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 فروردین 97 [ 18:04]
    تاریخ عضویت
    1395-6-22
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله پسرداییم هستش
    خواهرم 27
    اونم 25
    از خواهرم کوچکتره

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    ببینین عزیزم

    از همون اول هم تو رضایتی به ازد‌واج با این آقا نداشتی، طبق صحبت خودت بخاطر دلایل زیادی تردید در نه گفتن قطعی داشتی.
    از طرفی ارتباط تلفنی این آقا با چند نفر و چت غیر اخلاقی همچنین شرایط سنی، کار و سرمایه اینها مهر تأییدی بر نه گفتن شما بود.
    مدتیست که گذشته و متأسفانه خواهر شما بدون در نظر گرفتن گذشته و شما به آینده پریدن.
    من احساس میکنم این ازدواج تحت تأثیر احساسات و بدون فکر هست.

    اینکه مردم میگن گذشته مهم نیست ، برعکس بسیار مهمه. این خود گول زدن هست که یک فرد رو با حال الانش بسنجیم.
    بنظرم در صورتی میشه به تایید یک فرد در زمان حال بسنده کرد که تغییرات اساسی کرده باشه و مدت ها باشه که از اون حالت قبلی بکل خارج شده باشه و طرز تفکرش ، رفتار و گفتارش عوض شده باشه.

    اینکه شما ناراحتی و تنفر داری برمیگرده به گذشته و اون اصرار ایشون به ادامه و حالا تغییر رویه و بی محلی و ازدواج با خواهرتون... اما وقتی واکنش نشون بدی یعنی اینکه ناراحتی .

    تمرکز خودتونو از این ازدواج بردارین، از رفتارها و گفتارها... اینطور مادر هم ناراحتیشون کمتر میشه.
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد



  5. کاربر روبرو از پست مفید sahar.66 تشکرکرده است .

    Quality (سه شنبه 28 فروردین 97)

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 فروردین 97 [ 18:04]
    تاریخ عضویت
    1395-6-22
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    گویا آدم درستی شده و خیلی هم خواهرم را دوست داره
    و خواهرم هم بعد از ازدواج خیلی اخلاقش بهتر شده
    مشکلم این هستش که نمیتونم این همه کینه را فراموش کنم اصلا حدود یکسالی میشه حتی به صورت خواهرم نگاه هم نکردم
    حقیقتا خودم هم دوست ندارم اینطور باشه ولی غرورم اجازه نمیده خواهرم در تلاش بود با من ارتباطش را حفظ کنه ولی من محل نمیدادم
    راه حل میخوام که تمرکزم را از روی این ازدواج بردارم

  7. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 آذر 98 [ 04:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    9,762
    سطح
    66
    Points: 9,762, Level: 66
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 288
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    392

    تشکرشده 451 در 164 پست

    حالت من
    Khejalati
    Rep Power
    55
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mahtab1989 نمایش پست ها
    گویا آدم درستی شده و خیلی هم خواهرم را دوست داره
    و خواهرم هم بعد از ازدواج خیلی اخلاقش بهتر شده
    مشکلم این هستش که نمیتونم این همه کینه را فراموش کنم اصلا حدود یکسالی میشه حتی به صورت خواهرم نگاه هم نکردم
    حقیقتا خودم هم دوست ندارم اینطور باشه ولی غرورم اجازه نمیده خواهرم در تلاش بود با من ارتباطش را حفظ کنه ولی من محل نمیدادم
    راه حل میخوام که تمرکزم را از روی این ازدواج بردارم
    سلام
    به نظرم شما ته دلتون به اون اقا علاقه ای داشتید
    ولی فکر میکردید که این آقا تغییر نمیکنه و همون طور که بود میمونه و به این دلیل جواب منفی دادید
    و الان که میبینید اینقدر تغییر مثبتی داشته و شما هم زود نتیجه گیری کردید و ....
    اگه اینطور هستش که دیگه نمیشه کاری کرد و به نظرم فقط برای خوشبختی شون دعا کنید
    و از اینکه میبینید هم خواهرتون هم اون آقا خوشحال و خوشبخت هستن شما هم سعی کنید ناراحتشون نکنید
    و شاید برداشت من اشتباه هستش و اینطور نبوده
    ولی در هر صورت سعی کنید گذشته رو فراموش کنید اول رابطه تون با خواهرتون و ترمیم کنید
    به خاطر خواهرتونم که شده کدورتی که تو دلتون ایجاد شده رو از بین ببرید
    ببخشید که رو راست و مستقیم حرف زدم
    ......دگر حوصله ای نیست

  8. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 فروردین 97 [ 18:04]
    تاریخ عضویت
    1395-6-22
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون که جواب دادید
    اتفاقا هیچ علاقه ای ندارم بهش و به فرد دیگری علاقه مند دارم
    ولی ازش متنفرم
    از طرفی خوشبختی خواهرم را میخوام ولی ازشون متنفرم دست خودم نیست
    البته اونا هم مقصر بودن بدم میاد ازشون
    اصلا این پسره نمیدونم ادم نفهمی هستش چطوری حاضر شد یعنی یاد حرفای دروغش میفتم حالم از خودم بهم میخوره

  9. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    مهتاب جان
    آنچه که واضح هست اینه که این آقا در دل خودش هم صادق نیست و بخودش هم رحم نداره.

    عاشق یکرنگ حقیقت شناس
    گفت: که ای محو امید و هراس
    نیست در این پرده بجز عشق کس
    اول و اخر همه عشق است و بس
    عاشق و معشوق ز یک مصدرند
    شاهد عینیت یکدیگرند


    ایشون در عشق صادق نیست و ازدواجش آمیخته ای از احساسات غیر منطقی و ناآگاهی هست.

    بجای حس تنفر دعا کن خواهرت و همسرش در کنار هم به آرامش برسن و بتونن همو خوشبخت کنن.

    شما باید اتفاقا بر عکس با خواهرت ارتباط صمیمانه ایجاد کنی و کمکش کنی که زندگی خوبی داشته باشه. به همسر خواهرت هم در حد معمول احترام بذار. در جمع حاضر شو و خودت رو از جمع ها و صحبت های خانودگی خط نزن.

    ارتباط خاکستری شما با خواهرت و شوهرش در آینده برای همسرتون غیر قابل هضم و ناراحت کننده خواهد بود و اونها میتونن بجای ارتباط دوستانه با تو، عامل بحث های خانه ی شما باشن، عامل برخی رفتارها و گفتارها حتی از جانب همسرت و خانوادش .

    گذشته رو فراموش کن و کینه و دروغ ها رو ... ذهنت رو آزاد کن و آینده رو بساز.





    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد


    ویرایش توسط sahar.66 : پنجشنبه 30 فروردین 97 در ساعت 20:04

  10. کاربر روبرو از پست مفید sahar.66 تشکرکرده است .

    بارن (جمعه 31 فروردین 97)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.