به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 09:29]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    222
    امتیاز
    7,688
    سطح
    58
    Points: 7,688, Level: 58
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 338 در 125 پست

    Rep Power
    38
    Array

    6 خواستگاری پسری که پدرش خودکشی کرده....

    سلام دوستان
    نیاز به مشاوره همتون دارم
    من 31 سالمه و 4 سال پیش با پسری عقد کردم ولی به خاطر شخصیت ضد اجتماعی و خیانت های مکررش بعد از 1 سال عقد جدا شدم
    از نظر خانوادگی هم سطح متوسط جامعه هستیم

    الان توی یک شرکتی شاغل هستم و به خاطر تجربه تلخ ازدواج قبلی علاقه ای به ازدواج مجدد ندارم و از شرایط فعلی راضی هستم .
    ولی یکی از فامیل های نزدیک که دوست صمیمی مامانم هست دیروز تماس گرفت که با پسرش بریم بیرون و با اخلاق و افکار هم اشنا بشیم
    پسر این خانوم فوق لیسانس هستند و کارمند رسمی بانک و 2 سال و نیم از من کوچکتر هستند
    ولی پدر ایشون چند سال پیش خودکشی کرد دلیلش هم مشخص نشد که چرا ؟؟؟ ولی مادر این پسر زن فوق العاده خوب و مهربون و نجیبی هست .
    و همینطور که گفتم چون مادر این پسر دوست مامان منه تقریبا از تمام خواستگاری هایی که می رفتن خبر دارم و پسر ایشون مثل اینکه تو ازدواج خیلی سخت گیر هستن و خواستگاری هایی که رفته از خانواده های سطح بالا بوده ولی چون پدرش خودکشی کرده جواب رد بهش می دادن
    و قبل از عید هم با دختری نامزد می کنه ( از یه خانواده خیلی پولدار )ولی چون رفتار نامزدش با مادرش بد بوده (مادرش گفت خیلی بچه بوده دختر متولد 75 ) نامزدی رو به هم می زنه یه دلیل دیگه نامزدی رو به هم زده بوده این بوده که سکه رو 1375 تا گرفته بودن و برای عقد گفته بودن که حتما 6 دانگ خونه باید توی قباله اش بزنی.
    الان مشکل من اینه
    من حس می کنم چون ایشون واسه ازدواج و خواستگاری هاش سرخورده شده قبول کرده با کسی که دو سال و نیم از خودش بزرگ تره ازدواج کنه و همینطور با کسی که خانواده پولداری نداره و قبلا هم ازدواج کرده
    من خودمو کاملا قبول دارم و اینطور نیست که بگم اعتماد به نفسم پائینه ولی می ترسم تا یه جایی جلو بریم و بعد ایشون به فکر بیفتند که زنی که از خودم بزرگ تره و جدا شده مناسب من نیست و به هم بزنه اینطور برای من بد می شه

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مرداد 98 [ 12:03]
    تاریخ عضویت
    1396-11-01
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    1,447
    سطح
    21
    Points: 1,447, Level: 21
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    66

    تشکرشده 19 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر 7 نمایش پست ها
    سلام دوستان
    نیاز به مشاوره همتون دارم
    من 31 سالمه و 4 سال پیش با پسری عقد کردم ولی به خاطر شخصیت ضد اجتماعی و خیانت های مکررش بعد از 1 سال عقد جدا شدم
    از نظر خانوادگی هم سطح متوسط جامعه هستیم

    الان توی یک شرکتی شاغل هستم و به خاطر تجربه تلخ ازدواج قبلی علاقه ای به ازدواج مجدد ندارم و از شرایط فعلی راضی هستم .
    ولی یکی از فامیل های نزدیک که دوست صمیمی مامانم هست دیروز تماس گرفت که با پسرش بریم بیرون و با اخلاق و افکار هم اشنا بشیم
    پسر این خانوم فوق لیسانس هستند و کارمند رسمی بانک و 2 سال و نیم از من کوچکتر هستند
    ولی پدر ایشون چند سال پیش خودکشی کرد دلیلش هم مشخص نشد که چرا ؟؟؟ ولی مادر این پسر زن فوق العاده خوب و مهربون و نجیبی هست .
    و همینطور که گفتم چون مادر این پسر دوست مامان منه تقریبا از تمام خواستگاری هایی که می رفتن خبر دارم و پسر ایشون مثل اینکه تو ازدواج خیلی سخت گیر هستن و خواستگاری هایی که رفته از خانواده های سطح بالا بوده ولی چون پدرش خودکشی کرده جواب رد بهش می دادن
    و قبل از عید هم با دختری نامزد می کنه ( از یه خانواده خیلی پولدار )ولی چون رفتار نامزدش با مادرش بد بوده (مادرش گفت خیلی بچه بوده دختر متولد 75 ) نامزدی رو به هم می زنه یه دلیل دیگه نامزدی رو به هم زده بوده این بوده که سکه رو 1375 تا گرفته بودن و برای عقد گفته بودن که حتما 6 دانگ خونه باید توی قباله اش بزنی.
    الان مشکل من اینه
    من حس می کنم چون ایشون واسه ازدواج و خواستگاری هاش سرخورده شده قبول کرده با کسی که دو سال و نیم از خودش بزرگ تره ازدواج کنه و همینطور با کسی که خانواده پولداری نداره و قبلا هم ازدواج کرده
    من خودمو کاملا قبول دارم و اینطور نیست که بگم اعتماد به نفسم پائینه ولی می ترسم تا یه جایی جلو بریم و بعد ایشون به فکر بیفتند که زنی که از خودم بزرگ تره و جدا شده مناسب من نیست و به هم بزنه اینطور برای من بد می شه
    خودکشی کردن پدر به تنهایی دلیل نمیشه که حتما پسرش آدم مناسب برای ازدواج نباشه. به لحاظ بزرگتر بودن سن شما و عقد ناموفق قبلی تون شاید تا مدتی سایه این عوامل روی زندگیتون باشه اما اگر شما به لحاظ مهارتهای زنانه در سطح بالایی قرار داشته باشین اولا تفاوت سنی شما زیاد نیست ثانیا باید رگ خواب و نیازهای خاستگارتون رو شناسایی و جواب بدین.احتمالا خودکشی پدر باعث مشکلات ضعیف شخصیتی در خاستگارتون شده باشه که در مراجعه به مشاوره قابل اندازه گیری هست و بعدش بهتر میتونین تصمیم بگیرین.

  3. کاربر روبرو از پست مفید yyousefi1981 تشکرکرده است .

    niazzz (یکشنبه 08 بهمن 96)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام
    بدیهی هست که شما باید برای هر شخصی چه فامیل و چه دوست حتما تحقیقات جامع و کاملی داشته باشین. به گفته و شنیده ها اکتفا نکنین و سعی کنین بیشتر بفهمین و پیگیر باشین.
    سن این آقا مناسب ازدواجه اگرچه از شما کوچکترن، البته فراموش نکنین سن ملاک نیست و بلوغ فکری تا حد زیادی تعیین کننده آمادگی ازدواج هست.(سن ملاک نیست نباید به این معنی باشه که من با پسر و دختر بیست ساله ازدواج کنم بلکه باید هر فردی به سن مناسب و پختگی برسه)

    اون مورد خودکشی نیاز به این داره مسئله روشن بشه، چرا؟
    ایشون پدر و همسر بودن و قطعا رفتار و گفتار و نوع نگرشش بر افراد خانواده مخصوصا فرزند یا فرزندان تأثیر گذاشته.وقتی یک مسئله ی مهم با چراهای گوناگوناگون پاسخش مخفی میشه ، یعنی دست دیگران برای ساختن دروغ و شایعه باز میشه و هر کسی از دید خودش جواب میده...
    از طرفی نامزدی بهم خورده و‌معیارهای این آقا.. چرا یک فرد ۲۹ ساله سراغ دختر ۲۰ تا ۲۱ ساله رفته؟ بهتر نبود برای ازدواج فرد پخته تری رو انتخاب میکرد؟
    برای تمامی این سؤالات باید تحقیق بشه و با جمع آوری جواب ها به یک جواب منطقی برسین.
    اما شما؛
    در ازدواج قبلی زمان آشنایی و نامزدی بهترین زمان برای شناخت طرف مقابلتون بوده، بهترین زمان برای تحقیق و تفحص.
    شما باید بپذیرین که قطعا یکسری کم کاری و خطا داشتین و با پذیرش این امر میبینین که شاید اگر فلان کار رو انجام میدادم یا فلان حرف رو میزدم به شکست عاطفی نمی انجامید و زودتر جلوی این تلخی رو میگرفتم.. در اینصورت بتدربج دید شما به ازدواج عوض میشه و اتفاقات گذشته رو چیزی جز یک تجربه فرض نمیکنین.
    هر تجربه بهایی داره، برای یک شخص زیاد و برای دیگری کم.
    رضایت شما از شرایط فعلی ناپایدار هست چون هر کسی نیاز به تشکیل خانواده داره و این خلاء چیزی نیست که با مسافرت و تفریح و ... پر بشه و جایگزین خودش فقط خودش هست.
    یک ازدواج خوب میتونه انسان رو رشد بده و اونو در جنبه های مختلف زندگی موفق کنه.


    ویرایش توسط sahar.66 : شنبه 07 بهمن 96 در ساعت 10:23

  5. 3 کاربر از پست مفید sahar.66 تشکرکرده اند .

    niazzz (یکشنبه 08 بهمن 96), paiize (چهارشنبه 18 بهمن 96), دختر 7 (یکشنبه 08 بهمن 96)

  6. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 09:29]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    222
    امتیاز
    7,688
    سطح
    58
    Points: 7,688, Level: 58
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 338 در 125 پست

    Rep Power
    38
    Array
    ممنون از نظراتتون
    تا اونجایی که من می دونم پدر این پسر به خاطر افسردگی شدید این کار رو می کنه ولی تحت درمان روانپزشک نبوده
    من همزمان با این اقا یه مورد دیگه هم هست که عموم معرفی کرده اون اقا دو سال از من کوچکتره سپاهی هست و کارمند رسمی ولی قبلا ازدواج کرده و جدا شده 2 سال پیش و مهریه خانومش رو می ده و تابستون که قرار بود رسما بیان خواستگاری خانومش در مورد مهریه اش شکایت می کنه و کلا خواستگاری و اشنایی تا زمانی که این موضوع کاملا تموم بشه منتفی شد
    و قرار بود که این ماه بریم و حرف هامون رو بزنیم
    واقعا نمی دونم چی کار کنم
    اینکه همزمان هم بخوام دو نفر رو بشناسم اصلا در توانایی من نیست
    من الان که می بینم اعتماد به نفسم رو در خصوص اینکه خودم بتونم اخلاق یکی رو بشناسم از دست دادم شایدم می ترسم که انتخاب اشتباه کنم واسه همین وقتی یکی میگه فلانی اخلاقش خوبه انگار دلم گرم می شه
    خواستگار سپاهی رو هم عموم و هم شوهر خواهرم از اخلاق خوبش خیلی تعریف می کنن و انگار تو زمینه کاری خودش خیلی موفق بوده
    بچه ها کمکم کنید
    واقعا دارم استرس می گیرم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar.66 نمایش پست ها
    سلام
    بدیهی هست که شما باید برای هر شخصی چه فامیل و چه دوست حتما تحقیقات جامع و کاملی داشته باشین. به گفته و شنیده ها اکتفا نکنین و سعی کنین بیشتر بفهمین و پیگیر باشین.
    سن این آقا مناسب ازدواجه اگرچه از شما کوچکترن، البته فراموش نکنین سن ملاک نیست و بلوغ فکری تا حد زیادی تعیین کننده آمادگی ازدواج هست.(سن ملاک نیست نباید به این معنی باشه که من با پسر و دختر بیست ساله ازدواج کنم بلکه باید هر فردی به سن مناسب و پختگی برسه)

    اون مورد خودکشی نیاز به این داره مسئله روشن بشه، چرا؟
    ایشون پدر و همسر بودن و قطعا رفتار و گفتار و نوع نگرشش بر افراد خانواده مخصوصا فرزند یا فرزندان تأثیر گذاشته.وقتی یک مسئله ی مهم با چراهای گوناگوناگون پاسخش مخفی میشه ، یعنی دست دیگران برای ساختن دروغ و شایعه باز میشه و هر کسی از دید خودش جواب میده...
    از طرفی نامزدی بهم خورده و‌معیارهای این آقا.. چرا یک فرد ۲۹ ساله سراغ دختر ۲۰ تا ۲۱ ساله رفته؟ بهتر نبود برای ازدواج فرد پخته تری رو انتخاب میکرد؟
    برای تمامی این سؤالات باید تحقیق بشه و با جمع آوری جواب ها به یک جواب منطقی برسین.
    اما شما؛
    در ازدواج قبلی زمان آشنایی و نامزدی بهترین زمان برای شناخت طرف مقابلتون بوده، بهترین زمان برای تحقیق و تفحص.
    شما باید بپذیرین که قطعا یکسری کم کاری و خطا داشتین و با پذیرش این امر میبینین که شاید اگر فلان کار رو انجام میدادم یا فلان حرف رو میزدم به شکست عاطفی نمی انجامید و زودتر جلوی این تلخی رو میگرفتم.. در اینصورت بتدربج دید شما به ازدواج عوض میشه و اتفاقات گذشته رو چیزی جز یک تجربه فرض نمیکنین.
    هر تجربه بهایی داره، برای یک شخص زیاد و برای دیگری کم.
    رضایت شما از شرایط فعلی ناپایدار هست چون هر کسی نیاز به تشکیل خانواده داره و این خلاء چیزی نیست که با مسافرت و تفریح و ... پر بشه و جایگزین خودش فقط خودش هست.
    یک ازدواج خوب میتونه انسان رو رشد بده و اونو در جنبه های مختلف زندگی موفق کنه.


    دوست عزیز در مورد ازدواج اولم باید بگم که من خودم 100% مقصر بودم
    مقصر بودم چون خودم رو به کوری و ندیدن زدم
    مقصر بودم چون فکر می کردم گذشت زمان همه چیز رو عوض می کنه
    مقصر بودم چون دوران نامزدی به جای شناخت به عشق و عاشقی گذشت
    مقصر بودم چون ندیدم طرف بی سواده ، کار درست حسابی نداره ، پدرش از دستش راضی نیست ، توی خونه هیچ ارزش و جایگاهی نداره ، اونی که تضمین اخلاقش رو کرد خودش آدم درستی نبود /
    و خانوادگی مقصر بودیم چون گول ظاهر رو خوردیم و حتی 1 دقیقه هم در موردش تحقیق نکردیم.
    مقصر بودم چون از روی تنهایی انتخاب کردم فکر نمی کردم هزار برابر تنهاتر می شم

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر 7 نمایش پست ها
    ممنون از نظراتتون
    تا اونجایی که من می دونم پدر این پسر به خاطر افسردگی شدید این کار رو می کنه ولی تحت درمان روانپزشک نبوده
    من همزمان با این اقا یه مورد دیگه هم هست که عموم معرفی کرده اون اقا دو سال از من کوچکتره سپاهی هست و کارمند رسمی ولی قبلا ازدواج کرده و جدا شده 2 سال پیش و مهریه خانومش رو می ده و تابستون که قرار بود رسما بیان خواستگاری خانومش در مورد مهریه اش شکایت می کنه و کلا خواستگاری و اشنایی تا زمانی که این موضوع کاملا تموم بشه منتفی شد
    و قرار بود که این ماه بریم و حرف هامون رو بزنیم
    واقعا نمی دونم چی کار کنم
    اینکه همزمان هم بخوام دو نفر رو بشناسم اصلا در توانایی من نیست
    من الان که می بینم اعتماد به نفسم رو در خصوص اینکه خودم بتونم اخلاق یکی رو بشناسم از دست دادم شایدم می ترسم که انتخاب اشتباه کنم واسه همین وقتی یکی میگه فلانی اخلاقش خوبه انگار دلم گرم می شه
    خواستگار سپاهی رو هم عموم و هم شوهر خواهرم از اخلاق خوبش خیلی تعریف می کنن و انگار تو زمینه کاری خودش خیلی موفق بوده
    بچه ها کمکم کنید
    واقعا دارم استرس می گیرم

    - - - Updated - - -


    دوست عزیز در مورد ازدواج اولم باید بگم که من خودم 100% مقصر بودم
    مقصر بودم چون خودم رو به کوری و ندیدن زدم
    مقصر بودم چون فکر می کردم گذشت زمان همه چیز رو عوض می کنه
    مقصر بودم چون دوران نامزدی به جای شناخت به عشق و عاشقی گذشت
    مقصر بودم چون ندیدم طرف بی سواده ، کار درست حسابی نداره ، پدرش از دستش راضی نیست ، توی خونه هیچ ارزش و جایگاهی نداره ، اونی که تضمین اخلاقش رو کرد خودش آدم درستی نبود /
    و خانوادگی مقصر بودیم چون گول ظاهر رو خوردیم و حتی 1 دقیقه هم در موردش تحقیق نکردیم.
    مقصر بودم چون از روی تنهایی انتخاب کردم فکر نمی کردم هزار برابر تنهاتر می شم
    سلام
    درباره خواستگار سپاهی علت جداییش رو بدونین .
    استرس و هیجان همیشه هست اما نباید مانع از این بشه که چشم پوشی کنین.
    الان شما میخواین انتخابی انجام بدین که یک انتخاب عاقلانه باشه. یک انتخاب درست.
    قطعا برای یک دختر یا برای یک زن و حتی یک مرد انتخاب همراه با استرس هست و این طبیعیه.
    اما باید بدونین شغل نظامی تحمل و صبر میخواد و آیا شما از پسش بر میاین؟ شغل ایشون طوری نیست که مثل یه مغازه دار شب درب مغازشو ببنده و بیاد خونه ... شغل نظامی حساسه و واقعا در این مورد باید با ایشون صحبت کنین.

    اخلاق و رفتار از پرسش و پاسخ و برخورد افراد با قضایا بوجود میاد.
    مثلا طرف دروغ میگه، بددهنی میکنه، حرفای ضد و نقیض میزنه، زود عصبی میشه، در برابر یه زن زیبا سست میشه و راحت خیانت میکنه، خسیسه و خیلی چیزای دیگه...

    شما باید راست موضوع رو خودتون کشف کنین با استفاده از سرنخ ها..
    اگر از کسی بپرسین فلانی تو چرا جدا شدی هیچ وقت نمیگه من بد بودم یا اشتباه کردم! گناهان رو گردن دیگری میندازه.

    درباره ی گذشته بگم، خیلی خوبه میدونین اشتباهاتتون چی بوده و اینا شما رو رشد داده و به تجربیاتتون اضافه کرده.
    همین تجربه باعث میشه دیگه به اشتباه نیافتین.
    نوشتتون رو یکبار مینویسم بخونین؛
    مقصر بودم چون خودم رو به کوری و ندیدن زدم/
    اینبار چشمتونو باز کنین
    مقصر بودم چون فکر می کردم گذشت زمان همه چیز رو عوض می کنه/
    گذشت زمان و ورود به زندگی افراد اونها رو تغییر نمیده مگر خودشون بخوان تغییر کنن
    مقصر بودم چون دوران نامزدی به جای شناخت به عشق و عاشقی گذشت/
    دوران نامزدی زمان خوبی برای پی بردن به نیات، اهداف و اخلاق افراده.. پس اینبار باید عقلانی بگذره
    مقصر بودم چون ندیدم طرف بی سواده ، کار درست حسابی نداره ، پدرش از دستش راضی نیست ، توی خونه هیچ ارزش و جایگاهی نداره ، اونی که تضمین اخلاقش رو کرد خودش آدم درستی نبود /
    اینبار میدونین کسی که طرفتون میاد باید فهمیده باشه( بلوغ فکری) و دنیای شما رو درک کنه. تضمین خوبی اون رفتار و گفتار درستش باشه.(سواد هم شخصیت مثبت نمیاره، فقط به معلومات علمی افراد اضافه میکنه)
    و خانوادگی مقصر بودیم چون گول ظاهر رو خوردیم و حتی 1 دقیقه هم در موردش تحقیق نکردیم./
    همون تحقیقی که من دربارش گفتم و باید چشمتونو باز کنین مثل انتخاب رشته.
    مقصر بودم چون از روی تنهایی انتخاب کردم فکر نمی کردم هزار برابر تنهاتر می شم/
    تنهایی برای همه ی ما یکسانه اما نباید اهرمی باشه در جهت فشار بر خودمون که زودتر بدون دید کافی وارد زندگی شخصی مجهول بشیم که در آینده لطمه بخوریم.
    ویرایش توسط sahar.66 : یکشنبه 08 بهمن 96 در ساعت 09:32

  8. 3 کاربر از پست مفید sahar.66 تشکرکرده اند .

    paiize (چهارشنبه 18 بهمن 96), tavalode arezoo (یکشنبه 08 بهمن 96), دختر 7 (یکشنبه 08 بهمن 96)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 97 [ 14:21]
    تاریخ عضویت
    1395-4-13
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,418
    سطح
    21
    Points: 1,418, Level: 21
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 19 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    توی ازدواج مهم 2 نفری هستن که میخوان با هم تشکیل خانواده بدن. زن و شوهر ما برای خود ماست نه برای ارایه دادن به بقیه. هیچ لزومی نداره که شوهر من یا زن دیگری مورد تایید همه ی مردم دنیا یا همه ی مردم دور و برشون باشن. این موضوع رو برای این گفتم که به تحقیق کردن
    اشاره کردین که من حدس زدم منظورتون تحقیق از همسایه و همکار و ... هستش که اصلا موافق این تحقیق نیستم و از بسیاری از مشاورهای ازدواج و روانشناسان زبده شنیدم که این تحقیقات هیچ ارزشی ندارن بلکه باید به مرور زمان خودتون رفتار و گفتار و کردار فرد مقابل رو توی رابطه تون محک بزنین. حرف های بقیه معمولا غرض الود هست. بارها و بارها دیدم دختر و پسری که خودشون سعی کردن عاقلانه همو بشناسن و مشاور رفتن و دیدن کنار هم خوش هستن توی ازدواجشون موفق بودن تا اونهایی که فقط به خاطر حرف های بقیه یا خانواده های هم با همدیگه ازدواج کردن.
    اینکه عده ای خود فرد رو رها میکنن و فقط میچسبن به خانواده ش که پدرش فلان بوده یا مادرش بهمان بوده یا بردار/خواهرش فلان کاره هستش معمولا عواقب خوبی نداره. هر کسی فقط میتونه درباره ی رفتار و کارکرد خودش مسئول باشه نه فرد دیگه. اگر پدر این اقا خودکشی کرده ایشون واقعا مسئولیتی در قبال رفتار پدرش نداره. کدوم یک از ما دوست نداشتیم که تو خانواده ای متولد میشدیم که همه ی اعضاش تحصیل کرده، عاقل، بالغ، پولدار، ابرودار و نجیب بود؟! اما دست خودمون نیست این مسایل. خود شخص و فقط خود شخص در ازدواج مهمه.
    این قبیل حوادث خیلی وحشتناک هستن قبول میکنم اما به راحتی با مراجعه به روانشناس و مشاور مشخص میشه که ایا این اقا مناسب ازدواج با شما هست یا نه! چه بسی افرادی که تجربه های ناگواری تو زندگیشون داشتن به بلوغی بسیار بیشتر از بقیه رسیده باشن و این تجربه ها تاثیرات مثبتی هم روشون گذاشته باشه.
    شما به نظر من شرایط هر 2 تا پسر رو روی کاغذ بیار و بعد با هر کدوم حدود 10 ساعتی وقت بگذرون و صحبت کن و در نهایت با هم بسنجشون و یکی رو انتخاب کن. چون فعلا به هیچ کدوم قول ازدواج ندادی پس متعهد نیستی و میتونی هر 2 رو بررسی کنی.
    ویرایش توسط niazzz : یکشنبه 08 بهمن 96 در ساعت 13:39

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    به عنوان کسی که درحال حاضرهمسرش افسردگی خفیف داره میگم افسردگی تقریبا یه بیماری ارثیه.اگه خواستگارشما این ارث رو برده باشه زندگی راحت وآسونی نخواهید داشت.درضمن من خودم به شخصه به هیچ وجه اینونمیپسندم که زن بزرگتر از مردباشه حتی چندماه.ببینید خودتون چی رومیپسندین

  11. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 09:29]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    222
    امتیاز
    7,688
    سطح
    58
    Points: 7,688, Level: 58
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 338 در 125 پست

    Rep Power
    38
    Array
    ممنون دوست عزیز از راهنماییت حقیقتا چون انتخاب دومم هست خیلی استرس گرفتم ، مشاور پیش از ازدواج رو هم حتما می رم برای خواستگار قبلی هم همین کار رو کردم و منو راهنمایی کردن ...
    دیروز جایی از دکتر شیری خوندم که مهم این هست در فرایند ازدواج به چه کسی تبدیل می شیم من از جمله ایشون اینطور برداشت کردم که : اگر اقای x رو قبول کنم از یه فرد کارمند به یه زن خانه دار تغییر موضع می دم و در این موضع من خوشحال خواهم بود ؟؟/
    اگر اقای x رو قبول کنم و دوست نداشته باشه من با کسی در ارتباط باشم و یا نگذاره من رو پای خودم بایستم و من رو تحت کنترل قرار بده من از یه فرد مستقل به یه فرد بی دست و پا و بدون اعتماد به نفس و وابسته تبدیل می شم ایا شخصیت وابسته برای خود من مقبول خواهد بود ؟؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط niazzz نمایش پست ها
    سلام
    توی ازدواج مهم 2 نفری هستن که میخوان با هم تشکیل خانواده بدن. زن و شوهر ما برای خود ماست نه برای ارایه دادن به بقیه. هیچ لزومی نداره که شوهر من یا زن دیگری مورد تایید همه ی مردم دنیا یا همه ی مردم دور و برشون باشن. این موضوع رو برای این گفتم که به تحقیق کردن
    اشاره کردین که من حدس زدم منظورتون تحقیق از همسایه و همکار و ... هستش که اصلا موافق این تحقیق نیستم و از بسیاری از مشاورهای ازدواج و روانشناسان زبده شنیدم که این تحقیقات هیچ ارزشی ندارن بلکه باید به مرور زمان خودتون رفتار و گفتار و کردار فرد مقابل رو توی رابطه تون محک بزنین. حرف های بقیه معمولا غرض الود هست. بارها و بارها دیدم دختر و پسری که خودشون سعی کردن عاقلانه همو بشناسن و مشاور رفتن و دیدن کنار هم خوش هستن توی ازدواجشون موفق بودن تا اونهایی که فقط به خاطر حرف های بقیه یا خانواده های هم با همدیگه ازدواج کردن.
    اینکه عده ای خود فرد رو رها میکنن و فقط میچسبن به خانواده ش که پدرش فلان بوده یا مادرش بهمان بوده یا بردار/خواهرش فلان کاره هستش معمولا عواقب خوبی نداره. هر کسی فقط میتونه درباره ی رفتار و کارکرد خودش مسئول باشه نه فرد دیگه. اگر پدر این اقا خودکشی کرده ایشون واقعا مسئولیتی در قبال رفتار پدرش نداره. کدوم یک از ما دوست نداشتیم که تو خانواده ای متولد میشدیم که همه ی اعضاش تحصیل کرده، عاقل، بالغ، پولدار، ابرودار و نجیب بود؟! اما دست خودمون نیست این مسایل. خود شخص و فقط خود شخص در ازدواج مهمه.
    این قبیل حوادث خیلی وحشتناک هستن قبول میکنم اما به راحتی با مراجعه به روانشناس و مشاور مشخص میشه که ایا این اقا مناسب ازدواج با شما هست یا نه! چه بسی افرادی که تجربه های ناگواری تو زندگیشون داشتن به بلوغی بسیار بیشتر از بقیه رسیده باشن و این تجربه ها تاثیرات مثبتی هم روشون گذاشته باشه.
    شما به نظر من شرایط هر 2 تا پسر رو روی کاغذ بیار و بعد با هر کدوم حدود 10 ساعتی وقت بگذرون و صحبت کن و در نهایت با هم بسنجشون و یکی رو انتخاب کن. چون فعلا به هیچ کدوم قول ازدواج ندادی پس متعهد نیستی و میتونی هر 2 رو بررسی کنی.

  12. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 09:29]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    222
    امتیاز
    7,688
    سطح
    58
    Points: 7,688, Level: 58
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 338 در 125 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام
    روز پنج شنبه به همراه خواهرم و اون آقا و مادرش رفتیم و حضوری صحبت کردیم
    در مورد خودکشی پدرش چیزی ازش نپرسیدم
    در مورد طلاقم هیچی نپرسید و گفت کامل در جریانم بهش گفتم ازش بزرگ ترم و گفت برام مهم نیست
    گفتش دایی هام خیلی تعریف تو رو می کردن و می گن دختر خیلی خوبی هستی و من مشتاق شدم از نزدیک ببینمتون و باهاتون بیشتر اشنا بشم
    خلاصه بگم
    گفت من دنبال کسی هستم که خانم باشه و بچه نباشه ، و همینطور یه شناخت نسبی در مورد خودش و خانواده اش داشته باشم
    اینطور که دستگیرم شد خودکشی پدر خیلی خیلی روش تاثیر بدی گذاشته بود و خودش گفت من از زندگی زناشویی و خوشبختی دو نفر هیچ چیزی نمی دونم چه وقتی که پدر در قید حیات بود و چه وقتی که خودکشی کرد (البته نمی گفت خودکشی می گفت اون اتفاق فاجعه بار)
    در این زمینه هیچ اطلاعی ندارم اصلا نسبت به ازدواج دید مثبتی ندارم و برادر هام هم همینطور هستند دیدشون به ازدواج کاملا منفیه.
    در این زمینه واقعا هیچ حرفی نداشتم بزنم و در جوابشون گفتم سختی هاست که ادم رو رشد می ده و عمیق می کنه بهتره از اتفاقات تجربه ها رو بر داریم و بقیه خاطرات بد رو بگذاریم کنار . و شاید اگه این سختی ها تو زندگیتون پیش نمی یومد نمی تونستین رو پای خودتون باستید و در جایگاهی باشید که الان هستید ، و اونم در جواب گفتش که تو خواستگاری ها هر وقت به اینجا می رسم که پدرم خودکشی کرده همه چیز از هم می پاشید .
    دیگه
    صحبت از تدین و دین و اسلام شد و من هم گفتم من اعتقاد ندارم
    حقیقتا منطورم این بود که به یه اصولی معتقد هستم ولی مذهبی نیستم (این جا رو خیلی اشتباه کردم که گفتم ) و اگه من رو نپسندیده باشه قطعا به خاطر این حرف منه
    و البته اونم در جواب من گفت که هر کسی اعتقادات خودش رو داره و من در اینده برای بچه هام هم مشخص نمی کنم خودشون باید انتخاب کنن
    و در مورد نامزد سابقشون ازشون پرسیدم که چرا به هم خورد گفتش واسه جشن نامزدی با همه مردا و پسر عمه ها رو بوسی می کرد و دست می داد و این برای من قابل هضم نبود و گفتش که این روبوسی ها برای من حکم خیانت رو داشت
    و منم عنوان کردم که من جلوی شوهر خواهر هام رو سری سرم نمی کنم ولی حجاب بدنم کامله اون در جواب گفت جلوی شوهر خواهر مهم نیست و از نظر من اشکالی نداره روسری نداشته باشی
    (ولی من نگفتم که جلو تعدادی از شوهر خاله ها هم رو سری سرم نمی کنم ) چون اگه شوهرم با بی حجابی من اذیت می شه قطعا بعدا حجابم رو جلوی اونها رعایت می کنم
    ولی مادرش ....
    اصلا عاشق من شده بود ، به خواهرم گفته بود یعنی می شه قسمتشون سر هم بشه بنده خدا مادرشون به خاطر این اتفاق بیماری ms گرفتن و با اینکه سنشون خیلی کمه ولی خیلی خیلی شکسته شده بودن
    امروز هم به مادرم تماس گرفته بودن و گفتن که پسرم یه کم دل دلیه و امروز قطعی باهاش صحبت می کنم و گفته بود که بعد از ملاقات پسرم گفت دختر خوب و خانمی بود.
    توکل به خدا ...
    نکته مهم
    حس کردم از سر ناچاری می خواد ازدواج کنه
    به علت اینکه برای خواستگاری های قبلش وقتی موضوع خودکشی پدرش رو می فهمیدن خانواده دختر قبولش نمی کردن شاید به این دلیل می خواد منی رو بگیره که هم ازش دو سال و نیم بزرگ ترم و هم قبلا عقد شخص دیگه ای بودم ولی با گذشته اش مشکلی ندارم و اینکه خودکشی پدرش رو کامل می دونم
    خودش توی حرفاش گفت که اگه با خودکشی پدر من مشکل داشتین اصلا سر قرار حاضر نمی شدین

    درکش برام سخته شاید اقایون تالار بهتر بتونن واسه این قسمت راهنمایی کنن
    وقتی کسی که روبوسی نامزد قبلش با مردا براش غیر قابل تحمل باشه می تونه با منی کنار بیاد که 1 سال زن شخص دیگه ای بودم ؟؟؟؟؟
    ایا ااین موضوع بعدا دردسر ساز و ایجاد حساسیت نمی کنه ؟؟؟
    و منم نمی دونم ایشون فکر می کنه من چقدر عقد بودم چون اجازه نداد در موردش حرف بزنم و من اگه قسمت شد یه جلسه دیگه می گذارم و در مورد گذشته ام بهش می گم
    ویرایش توسط دختر 7 : شنبه 14 بهمن 96 در ساعت 12:19

  13. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 09:29]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    222
    امتیاز
    7,688
    سطح
    58
    Points: 7,688, Level: 58
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 338 در 125 پست

    Rep Power
    38
    Array
    ******************************
    (این قسمت از حرفش رو که در مورده خودکشی پدرشون عنوان کردند رو درک کردم چون یکی از صمیمی ترین دوستانم پدرش تو نوجوانی ترکشو.ن کرده بود و رفته بود و مادرش با تمام سختی ها بچه هاش رو به یه جایی رسونده بود ولی دوستم گفت من تا خواستگارانم می فهمن که پدرک ما رو ترک کرده دیگه پشت سرشون رو هم نگاه نمی کنن)
    *******************************


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وابستگی پسری به پسر دیگه
    توسط mohamad79 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 فروردین 94, 17:47
  2. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 خرداد 92, 09:21
  3. پاسخ ها: 40
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 اسفند 91, 14:10
  4. آیا درسته اگه مادر و خانواده پسر نه گفتن ، پسر قید عشقش رو بزنه؟
    توسط fa_karoon در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 مهر 91, 17:58

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.