سلام دنیای عزیز.
شما حق دارید زندگی گاهی سخت میشه ، خیلی خیلی سخت اما زندگی شما الان خیلی سخت نیست شما خودت داری سختش میکنی.
"من زنگ زدم احوالشو بپرسم.گفت خسته شدم باید یکیو بگیرم کمکم کنه.گفتم خب اون کسی که میخوای ۱/۵باید بهش بدی.این مقدار برای خودتم در نمیاد که بخوای بدی به یکی دیگه.اونم ناراحت شد و شروع کرد به داد زدن همینه که هست.اصلا بهم زنگ نزن.کی میگه زنگ بزنی حالمو بگیری.برای همینه اصلا باهات حرف نمیزنم و .... "مثلا تو همین قسمت از پست اولتون همسرتون داشته با شما دردودل میکرده ،احتمالا خیلی تحت فشار بوده و دلش میخواسته شما یه کم تحویلش بگیری ولی شما به جاش کم بودن درآمد ایشون رو به روشون آوردی و برای همین هم عصبانی شده.
من حس میکنم شما اگر نرم تر با همسرتون صحبت کنید و بیشتر به خاطر کارو تلاشش ازش قدردانی کنی خودبخود خیلی از این ناراحتیا و دلخوریها پیش نمیاد.شاید من اشتباه میکنم ولی از نوشته هاتون اینجوری برداشت کردم که همسرت کلا با نحوه بیان شما مشکل داره.
راجع به اون سوتفاهم هم خیلی محکم میگفتید اصلا همچین چیزی نبوده.من انقدر برای زندگی مشترکمون ارزش قائلم که محاله حرفی رو بیرون ببرم.میدونم ناراحت شده بودی ولی شاید اگه کمی تحمل میکردی و قهر نمیکردی میفهمیدی چرا و از کجا این فکر به ذهن همسرتون خطور کرده و این قضیه همون شب تموم میشد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)