به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 8 از 8 نخستنخست 12345678
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 76 , از مجموع 76
  1. #71
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام

    من تعجب می کنم از خانم یاس که چقدر مسئله رو ساده و یک طرفه قضاوت می کنند و همه تقصیرها رو گردن اون پسر می اندازند، درحالیکه این یک مسئله چند طرفه (خانواده ها) است.

    1. شما میگید دختری که در یک خانواده اصیل، تحصیل کرده ... تربیت شده همه مردها رو نجیب و وفادار می دونه و لابد برعکس دختران خانواده های غیر آن همه مردها رو عوضی، فرصت طلب ... میدانند.
    آخه این چه توجیهی است. مگه این دختر فرضی عقل نداره؟ مگه نحصیل نکرده؟ مگه تو جامعه نگشته؟ مگه هنوز 12 ساله است؟ مگه تجربه آشنائی های متعدد رو در سطوح مختلف هم دوره ای، همکار، دوست و غیره نداره؟ مگه روابط صدها زوج رو در طول زندگی نمی بینه و نمی خونه؟ ازهمه بالاتر مگه همون پدر و مادر رو نداره که بهش آموزش و اطلاعات بدند؟ این حرف ها همه بهانه است.
    شما همچین دم از پاکی و نجابت می زنید (با عرض معذرت و بلانسبت عسل خانم) که انگار دخترای امروزی همه آفتاب و مهتاب ندیده اند. نه اینکه برای دخترای امروزی داشتن یک یا چند دوست پسر همزمان عادی نشده؟ پس چرا هنوز این همه فریب خوردن؟ چرا این همه ساده لوحی؟ یه نمونه، همین الان یه دختر خانم تحصیل کرده همچین دلبسته موقعیت و عنوان استادی دانشگاه یک آقا که شده باوجود واضح بودن قصد ایشون اومده اینجا پست گذاشته که "این آقا میخواد منو امتحان کنه؟" یا اون یکی دختر خانم 15 ساله و صدها مورد مشابه که در چند سال گذشته در این نوع سایت ها دیدم.

    در مورد این خانم، من واقعا قصد محکوم کردن و حتی قضاوت ایشون رو ندارم. حقی هم ندارم. نهایت اینکه ایشون می تونه بگه "به شما چه". من و سایر دوستان همه تلاش مان گوشزد کردن اشتباهات ایشان است و بس.
    منتهی امکانات طبیعی و محدود شده سایت، طبیعت زبان فارسی و از همه مهم تر محدودیت زمان و نوشتن اجازه نمیده مسائل رو خیلی برای ایشون باز کنیم و خیلی چیزها رو هم نگفته می گذریم. این دیگه تقصیر ما نیست که امکان ارتباط مستقیم وجود نداره.

    * نباید هم حرف هائی گفته بشه که احساس بدبینی نسبت به آقایان در ایشون بوجود بیاد

    بگذارید یک احتمال رو در مورد اون آقا بیان کنم تا بلکه کمی از قله خودشیفتگی و حقیر دانستن آقایان پائین بیائید و فکر نکنید آقایان به همین راحتی درمورد خودشون متوهم می شوند. (این احتمال در اصل واقعیتی است که برای خانواده های مختلف اتفاق افتاده است)
    * شما اصلا با خودتون فکر کرده اید چرا اون پسر برای خواستگاری قدم جلو گذاشته. خانواده اش هم مسافت دوزی رو طی کرده اند و باوجود پسندیدن جواب منفی داده اند؟ خیر. فکر نکرده اید و فورا نتیجه گیری کرده اید که پسره فلان فلان شده با خودش فکر کرده که کی هست! شاید درست نتیجه گیری کرده باشید ولی احتمال نمی دهید اون پسر و خانواده اش به خاطر مصلحت خودشون و خود دختر جواب منفی داده اند؟ فکر نمی کنید اون ها دور هم نشسته و مشکلات و عواقب ازدواج ازدواج با دختری خیلی بالاتر از موقعیت خودشون رو بررسی کرده اند و به جمع بندی رسیده اند؟ من چندتا از این عواقب رو میگم:
    * دختر تنها با پسر ازدواج و معاشرت نمی کنه. بلکه با خانواده، بستگان، دوستان و ... او هم فامیل میشه و باید رفت و آمد کنه.
    * خانواده پسر همواره برای پذیرائی از دختر و خاواده و حتی بستگان وی مشکل دارند. اگر بخواهند مثل آنان بریزوبپاش داشته باشند براشون بیش از اندازه سخت میشه و اگر نکنند حتی اگر خانواده دختر و خود دختر به رویشان نیاورند نزد خودشان سرافکنده می شوند. حرف و حدیث بستگان و دوستان به جای خود.
    * همین مشکل با با بستگان و دوستان پسر وجود داره.
    * مشکل فقط به مسائل مالی محدود نمیشه. تفاوت های فرهنگی هم بین دو طرف و خانواده ها و بستگان معاشرت بین اون ها رو سخت و بعد از مدتی کم یا حتی قطع می کنه.
    * این وسط تصور کنید یکی یا چند نفر از اطرافیان پسر نگاه شون به دارائی دختر و خانواده وی باشه و بخواهند پسر را برای استفاده تحت فشار بگذارند یا غیرمستقیم سوئاستفاده کنند یا ...
    * تصور کنید پدر دختر بخواد به دختر یا دامادش ماشین یا خانه یا نظایر آن هدیه بده. چه تاثیری بر روحیه فرزندان خانواده طرف مقابل می گذاره؟ احساس کمبود نمی کنند؟ والدین خودشان رو به دلیل ناتوانی در تهیه ثروت ولو درون خودشون سرزنش نمی کنند؟ خانواده پسر که نمی تونند عمل متقابل انجام بدند نزد خودشون و پسرشون شرمنده نمی شوند؟ این ها رو تعمیم بدید به نحوه زندگی، مسافرت ها، معاشرت با اطرافیان و دوستان دختر که هم سطح خودش هستند.
    * ....

    این چند مورد کوچک برای وقتی است که هر دو طرف و اطرافیان آن ها نجیب، اصیل و دارای عزت نفس باشند. درغیر اینصورت مسائل خیلی پیچیده تر می شوند. نظیر توقعات بجا و نابجای پسر، خانواده اش، رفتارهای واکنشی خانواده یا اطرافیان پسر ناشی از حسادت. نیش و کنایه های اطرافیان دختر به خود دختر، پسر و خانواده اش. سرزنش و تحقیر پسر توسط دختر در هنگام بروز عصبانیت و یا مشکلات طبیعی زندگی مخصوصا مرتبط با فرزندان. و خیلی مسائل دیگه.

    درمورد عسل خانم، برای ازدواج صرف دوست داشتن کافی نیست. دو طرف باید هم کفو باشند. ازدواج دختر ثروتمند و هفت تیرکش گاوچران، سیندرلا و شاهزاده، دختر باغبان و پسر پادشاه مال همان فیلم های سینمائی و کتاب های داستان است نه دنیای واقعی. درسته گفته اند ثروت نباید مانع باشه ولی تفاوت سطح داریم تا تفاوت سطح. به گفته عسل خانم تمام ثروت اون پسر و خانواده اش به اندازه ماشین ایشون است. خب مسلمه که در دنیای واقعیات باهم جور نمی شوند. اگر هم خودشون با هم کنار بیان با اطرافیان چه کنند؟ این مسائل استثنا هم داره و ممکنه همچین دختر و پسری ازدواج کنند و خوشبخت هم باشند. ولی اولا استثنا است و عمومیت نداره و دوما حتما حتما پسر و خانواده اش باید به این نتیجه برسند. شاید و تاکید می کنم شاید علت جواب منفی اون آقا و خانواده اش همین مسائل بوده باشد. اگر اینطور باشه آگاه ترین و باصلاحیت ترین افراد برای قضاوت خود آنان هستند و ما نمی تونیم با پیش فرض خود بزرگ بینی و متوهم بودن اون ها رو بکوبیم.

    اگر عسل خانم این مطلب رو میخونه امیدوارم درصدد برنیایند موضوع رو پیگیری کنند. چون نتیجه بدتر و حتی توهین آمیزی برای هر دو طرف خواهد داشت. و چه بسا دلیل واقعی چیز دیگه ای باشد. مثلا شاید اون آقا اصلا شرایط ازدواج رو نه الان و نه تا آینده قابل حدسی برای خودش ندیده باشد. باتوجه به وضعیت مالی خانواده وی و شرایط اقتصادی کشور این هم احتمال بسیار بالائی است. شاید .... شاید ... همه این ها و خیلی دلایل دیگر درکنار هم وجود داشته باشند.

    من واقعا نمی تونم بشینم اینجا کتاب بنویسم نا هر احتمالی رو بررسی و همه خواننده ها رو توجیه کنم. شما موضوع رو تموم شده بدونید. کسی نه به شما توهین کرده و نه بی وفائی. بابا مردم نامزد میشند، عقد می کنند، دو روز مونده به عروسی باز بهم میخوره. اینقدر ناله و زاری نمی کنند. می تونم نمونه های واقعی بگم. حتی مواردی که دختره سال ها خرج تحصیل آقا رو داده، کمک به تعیین محل خدمت سربازیش کرده، واسش شغل رده بالا پیدا کرده، 2 روز مونده به عروسی پسره دبه کرده رفته با یکی دیگه ازدواج کرده (تازه وقتی می خواسته از اون زنش طلاق بگیره دست به دامن این دختر خانم شده بوده که مهریه اون خانم رو بده،.. دختره ساده لوح ...) ... شما جای اون دختر بیچاره با اون همه سال عمر گذاشتن و صرف هزینه های سنگین... بودید که زنده نمی موندید.
    می دونم احساسات قابل کنترل نیست ولی اعمال خود ما که قابل کنترل هستند. از روی تجربه شخصی خودم میگم شما نمی تونید با اراده و دلخواه خودتون فردی یا شیئی رو دوست داشته یا نداشته باشید (حداقل تاوقتی انگیزه ها و دلایل دوست داشتن تغییر نکرده باشند) ولی می تونید و باید اعمال خودتون رو کنترل کنید. نباید به بهانه حلالیت طلبیدن تماس می گرفتید. هم من و هم خود شما می دونیم دلیل واقعی تون این بود که شاید نظرشون برگشته باشه، یا راهی باز بشه، یا ... یعنی هنوز امیدوار بودید ... نتیجه این شد که ضربه مجددی خوردید. به خدا ما همه این ها رو سال ها به تلخی تجربه کردیم و تاوان پس دادیم و برای بقیه عمر باید تاوان فرصت های ازدست رفته رو هم پس بدیم. شما اشتباهات ما رو تکرار نکنید. کسی هم از خانم ها انتظار نداره سال ها پای کسی بنشینید. سن تان هم اقتضا نمی کنه برای هرکسی چندین ماه یا چند سال زمان صرف کنید. بروید دنبال زندگی تان و اشتباهات گذشته رو تکرار نکنید.
    زندگی تان را از نو با تفکر و اعتقادات نو و همچنین رفتارهای نو و عاقلانه شروع کنید. انشاا... زندگی خانواده گی به همراه کسی که دوست تون داشته باشه بهتون داده یشه.

    * سنتی ازدواج کنید. شما باید فهمیده باشید به سبک امروزی ازدواج کردن مناسب تان نیست. این روش ها برای دخترانی است که بی خیال هستند. این نرفته چندتا دیگه رو تور می کنند یا قبلا تو آب نمک خوابانده اند. یکه شناسی هم کار هرکسی نیست و طلقتش رو نداره.

    موفق باشید
    ویرایش توسط Ye_Doost : جمعه 08 دی 96 در ساعت 23:08

  2. 3 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    Amirhossein96 (چهارشنبه 25 بهمن 96), میس بیوتی (شنبه 09 دی 96), جوادیان (شنبه 09 دی 96)

  3. #72
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام
    دوستان به فاطمه زهرا قسم حالم رو به مرگه
    نه دارو روم اثری داره نه دکتر و بیمارستان
    فقط تو رو قران حلالم کنین
    دستام میلرزه نمیتونم تایپ کنم شب و روزم شده امپولی که میزنن
    قسم میخورم به زودی خودمو تموم میخورم
    خدانگهدار همیگیتون

  4. #73
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام عسل جان
    شما صاحب اختیار زندگی خودتون هستید ، این فرصت و این نعمت فقط برای شما و در اختیار شماست، خودتون هر جور که دوست دارید می تونید ازش استفاده کنید و کسی نه حق قضاوت داره نه سرزنش، من هم اومدم فقط بگم به نظر من برای زمین خوردن ، شکست خوردن و تموم کردن خودمون و زندگی مون همیشه وقت هست و هیچ وقت دیر نمیشه ، چون اختیارش دست خودمون هست ، زندگی رو به ما دادن فقط برای یک بار و اون مال ماست ، اختیارش هم مال ماست، میتونیم بخواهیم که تموم شه ولی برای تموم شدن هیچ وقت دیر نمیشه اما اگر تموم بشه دیگه راه برگشتی نیست و فرصت دوباره ای نیست، اگر پشیمون شدیم چی؟ اگر تصمیم و احساسمان اشتباه بود چی؟
    به نظر من یک بار دیگه درست فکر کن ، تو یک موجود با ارزش هستی و هرچیزی که متعلق به تو هست با ارزشه ، زندگی ، وقت ، عمر، جسم، سلامتی ، .... اینهمه چیزهای باارزش به یک بار دیگه فکر کردن و برخواستن و یک تکان و یک تلاش دیگه می ارزه، برای تموم شدن وقت زیاده، بلند شو دختر، دستت رو بزار رو زانوهات و بلند شو ، یک یا الله بگو و پاشو

  5. 2 کاربر از پست مفید maadar تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (یکشنبه 10 دی 96), بانوی آفتاب (شنبه 09 دی 96)

  6. #74
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 96 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1394-12-24
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,794
    سطح
    32
    Points: 2,794, Level: 32
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 180 در 88 پست

    Rep Power
    31
    Array
    من با آقای یک دوست موافقم.شما برد بزرگی کردی که نشده.سطح فرهنگی و مالی من و همسرم تفاوتهای خیلی کمی داره.اینکه میگم خیلی کم واقعا از نظر مالی سطحمون تقریبا یکیه و از نظر فرهنگی بیشتر تفاوت داریم.همین مسئله به شدت توی رفت و آمد با خانواده ها و فامیل تاثیر میزاره.توی جمع های خانوادگی طرف مقابل حرفی برای زدن نداریم.بعد از شش سال زندگی و یک بچه هنوز راحت نیستیم.با درنظر گرفتن اینکه ما عاشق هم بودیم و هر دو تلاش کردیم باز هم این مسائل حل نشدند.فقط یاد گرفتیم بپذیریم تا حدودی...میگم تا حدودی چون وقتی پای بچه وسط میاد دیگه من به فرض تحمل نمیکنم یه سری برخوردها را با بچه و شوهرم هم همینطور.من خودم با خانواده ام فرق دارم و شوهرم هم با خانواده اش.سر تربیت بچه توافق داریم ولی باز هم با وجود تمام اینها این مسائل هست و اذیت میکنه.چطوری میتونید به وارد شدن به زندگی با این همه تفاوت حتی فکر کنید؟بعد از شش ماه که آتش عشقتون بخوابه به شدت پشیمون میشید.

  7. کاربر روبرو از پست مفید kaspian تشکرکرده است .

    میس بیوتی (یکشنبه 10 دی 96)

  8. #75
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام دوستان عزیزم
    اومدم تو روز عشق بهتون بگم
    من تونستم اون درد وحشتناک رو از وجودم بکنم
    من تونستم زندگی رو دوباره زندگی کنم
    خواستم بگم عشق فقط برا عاشقا نیست
    عشق شمایید که تو بدترین روزم دست خواهرتون گرفتین

    عشق مریم جانه عزیزمه عشق اقای یه دوسته مهربانه عشق شیدای منه عشق فریبای عزیزمه و خانم مهندس گل و ده ها نفری که اینجا با جان و دل وقتشونو گذاشتن و دستشونو دراز کردن و منو از اون باتلاق دردناک کشیدن بیرون ، خیلیییییییی عذاب کشیدم خیلییییی زخم خوردم ده روز بستری شدم ، دو ماه گذشت اما بالاخره پاشدم .......

    دوستان من سرپام . میخوام دیگه کار کنم .درس بخونم ،میدونم که میتونم چون عشقه واقعیم که خدای بزرگه پیدا کردم و اونم کمکم میکنه

    امروز روز عشق بود راستش دلم یکم گرفت از بعضی چیزا ... از عشقایی که تو فضای مجازی دیدم . از شادیهایی که بیرون دیدم . از دست تو دستهایی که با خنده از کنارم گذشتن اما من دستمو گذاشتم تو جیبم سرم انداختم پایین و تنهایی رد شدم ... اما کی از فردا خبر داره ، همش یاد یه جمله از مریمم میفتم که گفت بعد طلاقم سرگردون بودن میگفتم تموم شد قراره چی بشه اما خدا در حال جور کردن مهره ها بود که شوهرم از خارج بیاد و دوباره زندگی شروع کنم ، مطمئنم یه روز میرسه منم میام اینجا از خوشبختی واقعیم از زندگی که شروع کردم میگم

    میگم که خدا کسی رو که لایق عشق واقعیمه بهم داد ...مطمئنم زودتر اون روز میرسه ...

    عاشقانه دوستتون دارم . عسل
    ویرایش توسط عسل28 : چهارشنبه 25 بهمن 96 در ساعت 10:15

  9. 6 کاربر از پست مفید عسل28 تشکرکرده اند .

    Amirhossein96 (چهارشنبه 25 بهمن 96), Fariba.89 (چهارشنبه 25 بهمن 96), Happy.girl.69 (چهارشنبه 25 بهمن 96), maadar (چهارشنبه 25 بهمن 96), Ye_Doost (چهارشنبه 25 بهمن 96), آنیتا123 (پنجشنبه 26 بهمن 96)

  10. #76
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام

    خب خدا رو شکر که بهتر شدید. ولی بدجوری ما رو ترسوندیدها.

    گاهی روی گذشته فکر کنید و ببینید چه کارهائی رو نباید می کردید و کردید، دفعات بعد بهتر عمل کنید.

    موفق باشید

  11. 2 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    mercedes62 (پنجشنبه 26 بهمن 96), آنیتا123 (پنجشنبه 26 بهمن 96)


 
صفحه 8 از 8 نخستنخست 12345678

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.