به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 76
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام
    دوستان ممنون از پاسخهاتون
    الهه زیبایی عزیز وقتی ادم عاشق کسی میشه واقعا قدرت نابود شدنشو به طرف مقابل میده با این تفاوت که اعتماد میکنه که طرفش همچین کاری نمیکنه اما متاسفانه میکنه من الان دست خودم نیست . هیچ کسی دوست نداره کسی له اش کنه😔

    دوست دلجو ممنون از شما
    راستش بله واقعیته چون واقعا نمیتونم دیگه زندگی کنم شاید ضعیفم یا هر چی اما ته خط رسیدم . اما من به هر کسی دل دادم و خواسته به نتیجه برسه بهم خورده اونم به دلایل واهی - سه بار . واقعا پیش همه سرافکنده شدم . با اینکه ارشد میخونم و اعتقاد ندارم اما دیگه به این نتیجه رسیدم که شاید یه انرژیهایی داره زندگیمو بهم میزنه

    اقای یک دوست عزیز شما همیشه منو مواخذه کردین اما خدا شاهده هم ظاهر هم مالی هم تحصیلات همه بهم غبطه میخورن حتی دوستام اینو رک بهم میگن بهم خوردن خواستگارا که انتخابهای خودم هستن نمیدونم بخاطر چیه . چرا نمیگین شاید بخاطر عیب اوناس . حتی این قبل خواستگاری نمیخواست بیاد
    وقتی من گفتم پس من ازدواج میکنم فرداش زنگ زد گفت میام بعد از ابنکه من خواستگار قبلی رو رد کردم دیروز گفت خانواده ها مدلشون فرق میکنه
    اصلا دلیل قطعی هم نگفت . حتی قبل رد کردن خواستگارم گفت مامان اینا تو هتل گفتن خیلی خانواده ی خوبی بودن پس یهو چجوری نظر عوض شد . خودم حس میکنم بخاطر اصرارها و شوقی که داشتم بود ....
    خواستگارای سنتی هیچکدوم باب میلم نبودن اونایی هم که اشنا شدم همشون تو مرحله خواستگاری بهم خورد
    اینم سرنوشت من بود اما دیگه بریدم....
    ویرایش توسط عسل28 : دوشنبه 27 آذر 96 در ساعت 21:01

  2. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    نوشته قبلیه منو خوب نخوندین عسل خانم..

    من واقعا موندم شما با این همه پوئن مثبت ( طبق نوشته های خودتون) چرا این همه خودتونو میارین پائین..

    جای شما با اون آقا پسر عوض شده.. ایشون الان باید برای رسیدن به شما به اب و اتش بزنن.. نه اینکه شما ایشونو برای کوتاهی و دلایل واهی مواخذه کنین..

    ایشون وقتی دارن برای شما بهانه تراشی میکنن شما هم دست پیش بگیرین و بگین هر طور راحتین و خونواده منم فعلا دارن فکر میکنن و نمیدونم جوابشون چی خواهد شد..

    بازم بهتون توصیه میکنم به فکر خواستگار های بعدیتون باشین و این رابطه رو کات کنین..

    یه مدت هم به خودتون استراحت بدین .. شما قبل رد کردنه خواستگارتون باید اینجا مشورت میکردین و سر خود این کارو کردین ..

    قبل از هر تصمیمی اینجا از دوستان مشورت بگیرین

  3. 6 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    Erica (سه شنبه 28 آذر 96), میس بیوتی (دوشنبه 04 دی 96), میشل (شنبه 02 دی 96), Ye_Doost (سه شنبه 28 آذر 96), بانوی آفتاب (پنجشنبه 30 آذر 96), عسل28 (چهارشنبه 29 آذر 96)

  4. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    من چه مواخذه ای کردم؟؟؟ از یه طرف شما میگید چنین و چنان هستید، چون شناختی ازتون ندارم قضاوتی نمی کنم. شما هم خیلی به قضاوت و حرف های دوستان تون تکیه نکنید. از طرف دیگه از 18 تا الان که نزدیک 30 سالگی هستید خواستگار داشته اید. هم سنتی و هم اونائی که خودتون آشنا شده اید. هیچکدام هم به سرانجام نرسیده. این یکی.
    دوم اینکه این شکست ها اونطور که میگید ابتدا خوش فرجام به نظر میومدند ولی پس از آشنائی و شناخت طرف مقابل از شما (و خانواده تان) درعین قبول کردن توسط شما به انصراف اون ها منجر شده.
    خب وقتی این نکات و سایر نکاتی رو که پراکنده قبلا مطرح کرده اید کنار هم بگذاریم عقل و منطق میگه حتما مشکل یا اشکالاتی از جانب شما یا خانواده تان وجود داره که مردم پشیمون میشند. وگرنه این همه دختر با قیافه معمولی و حتی زشت، بدون داشتن پشتوانه مالی دارند ازدواج می کنند.
    ما که هرچی گفتیم شما عمل نکردید یا نصفه نیمه و درمجموع کار خودتون رو کردید. نمی خوام وارد حدسیات راجع به گذشته و الان شما بشم صحیح نیست و فایده ای هم نداره. ولی فکر می کنم شما مسائلی رو نخواسته اید بیان کنید.. اگر هم خواستید می تونید یه جمع بندی از خواستگارهائی که داشته اید و خصوصیات اعتقادی، اخلاقی، مالی و تحصیلی آن ها رو بنویسید و اینکه هرکدام به چه دلیلی به شکست منجر شدند... صحبت های خود اون ها، خانواده ها و افراد نزدیک به خودتان رو لحاظ کنید. این ها رو بنویسید شاید بفهمید چه عواملی در بین اون ها مشترک و واقعی بوده که باعث کنار کشیدن خواستگاران تان شده اند... راه های دیگه ای هم برای بررسی وضعیت تان وجود دارند که وقت گیر هستند اما این روش رو می تونید خودتان به تنهائی انجام بدید.

    موفق باشید
    ویرایش توسط فرشته مهربان : چهارشنبه 29 آذر 96 در ساعت 02:17 دلیل: حذف بخشی که راه ارتباط خارج از تالار عنوان شده بود

  5. 3 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    بانوی آفتاب (پنجشنبه 30 آذر 96), جوادیان (چهارشنبه 29 آذر 96), عسل28 (چهارشنبه 29 آذر 96)

  6. #24
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    عسل عزیزم

    اینجا کسی با تو مشکلی نداره..هرکسی نظرش رو مینویسه...ممکنه خیلیاشون باب میلت نباشه..اما حداقل برات وقت میذارن و مینویسن.

    یه وجه اشتراکی بین بیشتر پست هایی که برات میذارن هست...اکثرا میگن چرا پست ها رو با دقت نمیخونی...برای منم سواله...

    حقیقت اینه که تو اگر با این اقا یا این تزلزل شخصیتی که داره ازدواج هم بکنی زندگی خوبی نخواهی داشت.با رفتارش داره میگه تمایلی به این ازدواج نداره....اما شما مدام پافشاری میکنی...
    من فکر میکنم تو به جایی رسیدی که فقط میخوای ازدواج کنی...فقط میخوای بگی متاهلم...حالا با هرکی که شد....
    باور کن به زبانهای مختلف داره میگه رغبتی ندارم اما چرا خودت انقدر پافشاری میکنی نمیدونم...
    یکم منطقی باش.
    توانایی اینو داری بعده ازدواج بیفتی تو دادگاهها؟؟؟؟؟
    چرا من یکی رو عبرت نمیکنی؟
    بعده 4 سال جدایی هنوزم باید برم دادگاه...
    ادم یا ازدواج نکنه یا با یکی که واقعا میخوادش ازدواج کنه
    وقتی میگن از هر دو ازدواج یکیش طلاقه باور کن من و تو رو هم دربر میگیره....

    بله..ایشون واقعا داره بهونه میاره.پسرها از خداشونه با یه خانواده بالاتر از خودشون وصلت کنن...حالا این شده بهونه ایشون؟!

    عزت نفس داشته باش...والله ازدواج چیزی توش نیست.یه لباس عروسه و یه حلقه و بوق بوق ماشین و بعدشم زندگی عادی با مسئولیت بیشتر...مهم اینه طرفتو درست انتخاب کنی.

    دم از عشق میزنی...اخه چی دیدی از این ادم که عاشقش شدی؟؟؟؟
    تو فقط از تنها بودن میترسی...وگرنه کی عاشق ادمی میشه که انقدر بازیش میده؟؟؟

    یادت باشه تا وقتی وقت ازدواجت نرسه نمیتونی ازدواج کنی

    یه جایی خوندم باغبان اگر باغش رو غرق در اب کنه، درخت ها تا زمان موعد میوه نخواهند داد.

    پس این همه دست و پا برای چیه....به خودت ارامش بده...وقتی لیاقت و ارزش خودت رو به اندازه طرفت میاری پایین ، مطمئن باش طرفت نمیگه چه دختر خوبی ! میگه یا مونده رو دست خانوادش و یا ببین من چه لعبتی هستم....نکن این کارو....به هر قیمتی ازدواج نکن
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  7. 7 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    Eram (پنجشنبه 07 دی 96), Erica (چهارشنبه 29 آذر 96), میس بیوتی (دوشنبه 04 دی 96), میشل (شنبه 02 دی 96), بانوی آفتاب (پنجشنبه 30 آذر 96), جوادیان (چهارشنبه 29 آذر 96), عسل28 (چهارشنبه 29 آذر 96)

  8. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط جوادیان نمایش پست ها
    سلام

    نوشته قبلیه منو خوب نخوندین عسل خانم..

    من واقعا موندم شما با این همه پوئن مثبت ( طبق نوشته های خودتون) چرا این همه خودتونو میارین پائین..

    جای شما با اون آقا پسر عوض شده.. ایشون الان باید برای رسیدن به شما به اب و اتش بزنن.. نه اینکه شما ایشونو برای کوتاهی و دلایل واهی مواخذه کنین..

    ایشون وقتی دارن برای شما بهانه تراشی میکنن شما هم دست پیش بگیرین و بگین هر طور راحتین و خونواده منم فعلا دارن فکر میکنن و نمیدونم جوابشون چی خواهد شد..

    بازم بهتون توصیه میکنم به فکر خواستگار های بعدیتون باشین و این رابطه رو کات کنین..

    یه مدت هم به خودتون استراحت بدین .. شما قبل رد کردنه خواستگارتون باید اینجا مشورت میکردین و سر خود این کارو کردین ..

    قبل از هر تصمیمی اینجا از دوستان مشورت بگیرین

    سلام و عرض ادب خدمت شما جناب اقای جوادیان
    از اینکه وقت باارزشتونو در اختیار من قرار دادین بسیار سپاسگزارم
    راستش دقیقا جای ما برعکس شده
    و این بدلیل اینست که من بیش از حد نگران به هم خوردن خواستگاری بودم
    و بعد اینکه از خونمون رفتند گفتن خانواده ام بسیار راضی ان
    فرداش که داشتیم میحرفیدیم حرف طولانی شد یهو همینجوری پرسیدن
    اگه خانواده ها چه تو چه من فقط یه درصد ناراضی نباشن چی
    که من شدیدا جبهه گرفتم مگه چی شده ؟گفتن به جونه مادرم هیچی
    اما فرداش گفتن ناراضی ان
    خودم احساس میکنم بخاطر پیگیری های بسیار زیاد من و نگرانی هام اینجوری کردند
    و به اصطلاح خواستند نمیدونم چرا به کسی ارزش میدی رفتارش عوض میشه

  9. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 آذر 97 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1396-5-22
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    2,650
    سطح
    31
    Points: 2,650, Level: 31
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    88

    تشکرشده 115 در 65 پست

    Rep Power
    24
    Array
    با سلام خدمت اقای یه دوست عزیز
    ببینید من چیزی رو بزرگ نمایی نکردم
    میتونم شرایطمو بگم شما قضاوت کنین
    من تحصیلات ارشد دارم
    دارای ماشین و منزل شخصی
    شاغل و درامد خوب
    دارای خانواده متمول
    و قیافه و ظاهر خیلی خوب
    که اگه بازم بگیم قیافه سلیقه ای بازم شرایط دیگه اوکیه . من خواستگار سنتی از همون اول مد نظرم نبود یعنی ناخوداگاه میترسیدم دست خودم نبود و نیست چون حس میکنم با کسی که حسی ندارم نمیتونم بمونم و اون حس برا بعضیا در من شکل مبگیره نه برای هر کسی که بگم این اومد باید حس بوجود بیاد ، اگه هم قرار باشه بشینم اون کس بیاد باید صد سال منتظر باشم بخاطر همون خودم میگم اونایی که ابراز علاقه میکنند خودمم میخوام فرصت اشنایی بدم
    اونایی هم که خودم دوست داشتم در کمال ناباوری در اخرا بهم خورد بدون هیچ دلیل مشخصی
    مثلا ایشون گفت شما پولدارین مدل زندگیمون یکی نیست
    اخه من باید سر این موضوع به ایشون خرده بگیرم که اصلا برا من مهم نبود
    دیگه کم کم به طلسم اعتقاد پیدا کردم

    - - - Updated - - -

    سلام مریم جانم
    ممنون از راهنمایی بسیار خوبت
    مثل همیشه عالی و قاطع
    واقعا متاسف شدم از شنیدن جریانتون
    عزیزم من به هر قیمتی نمیخوام ازدواج کنم
    اما با کسی که تا حدودی با من جوره و به دلم میشینه میخوام
    چون خسته شدم از تنهایی
    اما متاسفانه اونا هم میان جلو اما یهو میرن
    بهم نخندین اما واقعا انگاری یه نیروهایی بازدارنده اس
    ویرایش توسط عسل28 : پنجشنبه 30 آذر 96 در ساعت 15:45

  10. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام
    1. شما یه مشکلی به اسم ازدواج رو که برای همه وجود داره برای خودتون تبدیل به یک بحران روحی کرده اید. تاحدی که عزت نفس و غرور و ناز دخترانه رو هم کلا کنار گذاشته اید. مطمئن باشید این نوع برخوردها جاذبه شما رو درنظر افراد کمتر می کنه.
    2. از اولین پستی که من از شما خواندم و جواب دادم تقریبا همه چیزهائی رو که بهتون گفته شده بود پشت گوش انداختید. مخصوصا اون هائی که ازتون خواسته شده بود کارهائی رو انجام بدید. مثل همین پست آخری که براتون گذاشتم و خواستم مطالبی رو تهیه و بهم تلگرام کنید (البته فرشته مهربان عزیز زحمت کشیدند و اون قسمت رو حذف کردند، احتمالا دلشون سوخته بود که مبادا بازهم خودم رو درگیر یه مشکل چند ماهه دیگه کنم )
    3. شما از ابتدا روی این موضع بوده اید که من ( یعنی شما) یه دختر خوشگل، دوست داشتنی، تحصیل کرده و تاحدی مرفه هستم که با داشتن این همه مزایا این پسرای فلان فلان شده قدر همچو منی رو نمی دونند و تا وضعیت دوستی دختر و پسر بین مون باشه حضور دارند ولی وقتی صحبت ازدواج جدی میشه فلنگ رو می بندند و پر می کشند به دیار خودشان (تهران ...)
    آخه این که نمیشه. یا شما اونقدری که خودتون فکر می کنید امتیازات ندارید یا مسائل حاشیه ای وجود داره. اگر من هم همینطور صرفا با قضاوت از روی نوشته های تان و براساس حدس و گمان بخواهم درباره تان قضاوت کنم طوری ناامید میشید که اون قرص ها رو یه جا می خورید.
    ما که شما رو ندیده ایم و نمی شناسیم. خانواده تان رو هم همچنین. امکان و اجازه ارتباط مستقیم هم که اینجا نیست. می فرمائید چکار باید کرد؟


    یه نمونه کوچک تجزیه و تحلیل (شناختی) رو می نویسم خودتون بگیرید که چرا میگم اینجا و با نوشتن چند خط نمیشه مشکل شما ( و بعضی کاربران دیگه) رو حل کرد.

    "سلام و عرض ادب خدمت شما جناب اقای جوادیان
    از اینکه وقت باارزشتونو در اختیار من قرار دادین بسیار سپاسگزارم
    راستش دقیقا جای ما برعکس شده
    و این بدلیل اینست که من بیش از حد نگران به هم خوردن خواستگاری بودم
    و بعد اینکه از خونمون رفتند گفتن خانواده ام بسیار راضی ان
    فرداش که داشتیم میحرفیدیم حرف طولانی شد یهو همینجوری پرسیدن
    اگه خانواده ها چه تو چه من فقط یه درصد ناراضی نباشن چی
    که من شدیدا جبهه گرفتم مگه چی شده ؟گفتن به جونه مادرم هیچی
    اما فرداش گفتن ناراضی ان
    خودم احساس میکنم بخاطر پیگیری های بسیار زیاد من و نگرانی هام اینجوری کردند
    و به اصطلاح خواستند نمیدونم چرا به کسی ارزش میدی رفتارش عوض میشه"


    * متن تون کلی غلط املائی و گفتاری داره (ما هم غلط می نویسیم ولی نه تا این حد تابلو) که برای یه دختر تحصیل کرده جای تفکر داره و تو ذوق میزنه. چرا؟ ازنظر خواننده فورا این سوال پیش میاد که این شخص همین سبکی هم صحبت می کنه؟ موقع نوشتن وضعیت روحی مناسبی نداشته؟ اهمیت نمیده چی می نویسه و دیگران چی فکر می کنند؟ همیشه و در همه موارد اینقدر بی توجه هستش؟ ...
    * آیا خانواده اون آقا هم متوجه نگرانی بیش از حد شما شده بودند؟
    * چرا شدیدا جبهه گرفتید؟ دقیقا چه واکنشی نشان دادید؟ و چه تاثیر مثبت یا منفی داشت؟
    * اخلاق تون تنده؟ پرخاشگر هستید؟ (مسلما انتظار جواب صحیح از خود شما رو ندارم. این رو باید خودم یا فرد دیگری قضاوت کنه)
    * دقیقا با چه جملاتی گفتند خانواده شان ناراضی هستند؟ خودشان چه احساسی داشتند؟ و ...
    * سعی کردند دلیل بیاورند یا خیلی قاطع و مختصر گفتند؟ تو حرفاشون اما و اگر، چونکه، فعلا و نظایر این ها بود؟
    * "داشتیم می حرفیدیم" یعنی چه؟ اینجا که با کسی خودمونی نیستید با این نوع کلمات صخبت می کنید. با دوستان صمیمی و خواستگاران تان ازجمله این آقا هم همینطوری صخبت می کنید؟ جلو خانواده شان هم همینطور؟ فکر نمی کنید این لحن صحبت کردن توسط یه دختر تحصیل کرده در سن و موقعیت شما چه اثر و قضاوتی در ذهن دیگران مخصوصا پدر و مادر اون آقا به جا می گذاره؟ (با فرض اینکه جلو اون ها هم ...)
    * طولانی شد هم دیگه بدتر. مگه چند ساعت با هم حرف می زدید؟ وقتی حرف زیاد بشه مشکل هم پیش میاد. شخصیت فرد هم پائین میاد و راحت میشه ازش دل کند. حاضرم شرط ببندم راحت خودتون رو دردسترس قرار داده اید. نه نازی، نه تکبر دخترانه، نه دوری جستن حساب شده و نه هیچی. خب بنده خدا طلا هم که زیاد بشه قیمتش میاد پائین. نمیگم دست نیافتنی باشید که بی خیال تون بشند ولی کم باش گرون باش. صبر کن دو قدم به سمت تون بردارند بعد شما یه قدم جلو بگذار. نه اینکه مثل الان جلوتر از خود پسر بدوید.
    * برای افراد ارزش قائل باشید. ولی برای هرکسی به اندازه ظزفیتش. نه خیلی کم که بهشون بر بخوره نه خیلی زیاد که خودشون رو گم کنند. این هم با شناخت طولانی مدت قابل انجام است.
    * "به اصطلاح خواستند" چی؟ خواستند چیزی بگند؟ خودی نشون بدند؟ کلاس بگذارند؟ خودشون رو بگیرند؟ ... بسته به جواب شما میخوام بفهمم اون ها یا شما چه ذهنیتی نسبت به دیگری دارید؟ چه مبنا و پایه ای داره؟ چقدر این تصور ذهنی درست است؟ ... و سوالاتی که پیش می آیند
    * اینکه در اون جلسه و بعد از اون چه صحبت هائی شد؟ مخصوصا مسائلی مانند کار، محل زندگی، روابط، مهریه، .... بماند که معلومه اینجا نمیشه بیان کرد.
    .
    .
    .
    ویرایش توسط Ye_Doost : پنجشنبه 30 آذر 96 در ساعت 20:19

  11. 3 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    Erica (پنجشنبه 30 آذر 96), maryam123 (جمعه 01 دی 96), بانوی آفتاب (پنجشنبه 30 آذر 96)

  12. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 خرداد 97 [ 16:28]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    1,218
    سطح
    19
    Points: 1,218, Level: 19
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 89 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عسل جان به نظر من مشکل شما طرز فکر خودت هست و نه هیچ چیز دیگه ای.
    شما نه از نظر ظاهری مشکلی داری اینطوری که میگی نه تحصیلات نه وضعیت مالی و نه گفتارت مشکل خاصی داره. و حتی اگرم این ها مشکلی داشته باشن بازم مسئله مهمی نیست این همه دختر که ازدواج میکنن و این شرایط شمارو هم ندارن. الان اکثر جوون ها هم همینطوری حرف میزنن و این چیزی نیست پس زننده به این قدرت باشه. هیچ عیب و ایرادی به خودت نچسبون و اجازه هم نده کسی بهت بچسبونه.
    تنها مشکلی که داری که خیلی هم مهمه اینه که ارزش برای خودت به قدر کافی قائل نیستی و این انقدر شدید در رفتارت هویدا شده که هر پسری رو پس میزنه.
    شما حاضری با این توصیفاتی که از خودت کردی با پسری که وضع مالیش از شما بدتره و رفتار منفعلانه و بی انگیزه ای هم در مورد ازدواج باهات داره ازدواج کنی و حتی میای براش تاپیک میزنی و اسم این آدم رو میذاری عشقت!
    به فرض اگر با همچین آدمی ازدواجم بکنی میخوای تمام عمر خودتو از هر نظر خوار و خفیف کنی تا ولت نکنه و باهات بمونه؟ نمیشه که کم میاری عزیزم. نیاز پیدا میکنی به اینکه مورد عشق قرار بگیری
    مردها هم از همچین رفتاری خوششون نمیاد. دختری که خیلی راحت میشه بهش رسید براشون جذابیتی نداره چه برسه کسی که داره اصرار و یه جورایی التماسم میکنه که بیا منو بگیر!
    باید یاد بگیری خودتو بگیری برای خودت ارزش قائل باشی یکم ناز کنی برو جلوی آینه روزی نیم ساعت قربون صدقه خودت برو چرا اجازه میدی هرکس و ناکسی دغدغه و عشقت بشه؟
    من اگر جای شما بودم با این وضعیت روحی که داشتم خودم رو محدود به انتخاب یه سری پسر خاص میکردم که سطحشون نه حتی برابر با من که از هر نظر از من بالاتر باشه. که تواضع و فروتنی بیش از حدم باعث توهم و خودبزرگ بینی طرفم نشه یعنی کمبودی نداشته باشه که از طرف شما و با این رفتار شما بخواد جبرانش کنه. چون شما با این رفتار وقتی با پسری که از خودتم پایین تر هست آشنا میشی باعث میشی اون آدم هم اگر مشکل روحی روانی و عقده ای داشته باشه قشنگ این عقده ها و کمبودهاشو سرت خالی کنه و این وسط فقط دل و روح و روان شماست که میشکنه و آسیب میبینه.
    توصیه فعلی من به شما اینه که یه مدت کلا قید هر نوع آشنایی رو با هر پسری بزنی و فقط با خودت باشی خودت رو عاشقانه دوست داشته باشی به خودت برسی نه برای جلب توجه دیگران برای خوشحالی خودت. ازدواج نکردی که نکردی این همه آدم ازدواج نمیکنن کلا. دنیا به آخر نمیرسه که ذهنتو باز کن بذار اونی که لیاقتت رو داره به وقتش بیاد سراغت. خودت رو الکی جلوی دست و پای این پسرها ننداز پسرها از این مسئله بینهایت لذت میبرن ولی هرگز با همچین دختری ازدواج نمیکنن اگرم بکنن یا ولش میکنن یا بهش وفادار نمیمونن. اگر میخوای یه ازدواج و عشق واقعی و سالم داشته باشی فعلا دست نگه دار چون خیلی روت فشار اومده انگار و بی تحمل شدی. سعی کن یه مدت تنهایی یا با دوستای دخترت خوش بگذرونی و فکر ازدواج و پسرو کلا از سرت بیرون کن. آدمی که عاشق خودش نباشه کسی رو هم نمیتونه عاشق خودش کنه.

  13. 3 کاربر از پست مفید Fariba.89 تشکرکرده اند .

    Erica (جمعه 01 دی 96), میشل (شنبه 02 دی 96), عسل28 (شنبه 02 دی 96)

  14. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 خرداد 97 [ 16:28]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    1,218
    سطح
    19
    Points: 1,218, Level: 19
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 89 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یه نکته دیگه یادم رفت بگم. الان اعضای اینجا بخصوص شاید مردها میان حرفاتو میخونن ممکنه فکر کنن واه این دختره چقدر داره خودشو میگیره میگه من خوشگلم تحصیلاتم فلانه پولدارم و بعد تصور کنن که شما خودشیفه ای یا اعتماد به نفس بالایی داری و دنبال علت و عوامل دیگه میگردن. در حالی که من درکت میکنم که این نگاه شما و این توضیحاتی که میدی اصلا از روی اعتماد به نفس بالات نیست اتفاقا برعکس روحیه و اعتماد به نفستو در این طرد شدن ها باختی و داری شدیدا انتقادی به خودت نگاه میکنی و واقعا قدر داشته هاتو نمیدونی. میگه من که اینارو دارم چرا نمیشه چرا کافی نیستم. درسته؟
    مثل نوجوونی که تمام روز آینه دستش گرفته و داره خودشو نگاه میکنه و به نظر دیگران میاد که وای این چقدر به قیافه ش اهمیت میده و چقدر خودشو دوست داره در حالی که اون داره تمام مدت به جوش صورتش نگاه میکنه و رو خودش عیب و ایراد میذاره.
    ظاهر و پول و تحصیلات اصلا اونقدرها در ازدواج کردن دخترها مهم نیست. شما که قرار نیست خرج زندگی طرف مقابل رو بدی که پول یا تحصیلت تعیین کننده اصلی باشه.
    هر دختری هم زیبایی خاص خودشو داره نه زیبای مطلق داریم نه زشت مطلق. لازم نیست کسی بیاد شمارو قضاوت کنه که زیبا هستی یا خیر. اونی که باید بیاد بپسنده میاد میپسنده اگر بهش فرصت بدی بیاد و هول نباشی!
    شما باید فعلا فقط روی اعتماد به نفست روی عشقت به خودت کار کنی.
    اینکه پسرها میان باهات دوست میشن ولی با حرف ازدواج ولت میکنن دلیلش همینه که خودتو دوست نداری و برای خودت ارزش قائل نیستی. پسرها باهات دوست میشن چون با تحقیر و کوچیک کردن خودت به اونا اعتماد به نفس کاذب داری میدی و اینو پسرها دوست دارن ولی بحث ازدواج هیچ پسری دلش نمیخواد با دختری که خودشو واقعا دوست نداره و به دست آوردنشم کاری نداره ازدواج کنه. ببین مردها از زمان های قدیم دوست داشتن برن ماجراجویی کنن برن دنبال گنج. این زن ها هستن که دوست داشتن مرد بیاد و بهشون جواهر کادو بده مرد دوست داره خودش بره جواهرو پیدا کنه و برای بدست آوردنش تلاش کنه جواهر حاضر آماده مردهارو واقعا شیفته و مجذوب نمیکنه و به تقلا نمیندازه.
    دیگه ببخشید شمارو با شی مثال زدم خواستم شفاف سازی بشه برات.

  15. 3 کاربر از پست مفید Fariba.89 تشکرکرده اند .

    Erica (جمعه 01 دی 96), میشل (شنبه 02 دی 96), عسل28 (شنبه 02 دی 96)

  16. #30
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام.

    خیلی خلاصه بگم:

    آویزونی!! گریزوووونه!!

  17. 3 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    Erica (جمعه 01 دی 96), بانوی آفتاب (دوشنبه 04 دی 96), عسل28 (شنبه 02 دی 96)


 
صفحه 3 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.