به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 17 1234567891011 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 162
  1. #1
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    من دچار نادرترین نوع سرطان شدم

    سلام دوستان عزیزم
    کم و بیش من رو میشناسید...یه زن رنج کشیده که از اول انگار خدای مهربون پایه زندگی من رو به روی سختی و مشکلات گذاشته.کلا سخت گدشت بهم.کودکی...نوجووونی...جوانی و الان که 28 سالمه.....ناشکر نیستم.اما این همه گرفتاری مگه میشه یک نفر با خودش بکشه؟؟؟ مگه این شونه های من چقدر توان دارن؟
    7 الی 8 سال پیش یه ازدواج سنتی باعث شد بی نهایت عذاب بکشم.شب ها و روزهام با مردی سر شد که نمیشد حتی بهش گفت انسان...هر بلایی که بلد بود خودش و خانوادش سر من اوردن و خلاصه جدا شدم.در همون شب ها و روزها یواشکی درس میخوندم (چون اون اقا مخالف درس بود) و من شرط کرده بودم که میخوام ادامه تحصیل بدم و ایشون زمان عقد قبول کرد اما بعده ازدواج و زد زیر حرفش.منم با اینکه رتبه ارشدم در کنکور سراسری تک رقمی شد ولش کردم..به محض اینکه ازش جدا شدم دوباره درس خوندم و ارشدم رو دانشگاه تهران قبول شدم و دکترا رو هم با رتبه 7 همون دانشگاه.الان دانشجوی دکترا و مدرس دانشگاهم.....نمیخوام سرتون رو درد بیاررم.
    من یه شناگر ماهرم.رکوردم تو استان تکه و عضو تیم ملی بودم ولی خب چون در این رشته زیاد جای رشد نداریم منم تا سطح کشوری رفتم و مثه بقیه شناگرا رفتیم سراغ ناجی گری و مربیگری.چند وقتی بود میدیدم خیلی خون دماغ میشم.دیگه نمیتونستم شنا کنم و دچار افت فشار میشدم.وزنم شروع به کم شدن کرد.تا رفتم یه ازمایش دادم و دیدم پلاکت هام تقریبا در افتضاح ترین وضع موجود هستن.اون روزی که رفتم جواب بگیرم دیدم مسئولای اونجا پچ پچ میکنن.یکیشون سنمو پرسید.یکیشونم گفت همراه داری؟یکیشونم گفت ازمایش خودته؟چند سالته؟
    فهمیدم خبریه.....منم از همه جا بی خبر نشستم.دکتر ازمایشگاه اومد و گفت نشونه های خوبی نیست تو ازمایشت و ما تکرارش میکنیم برات.خلاصه ازمایش تکرار شد و نتیجه بهتر که نشد، بدترم شد.
    رفتم سراغ متخصص و بهم گفتن دچار نوع نادری از سرطان خون(سرطان مغز استخوان) شدی که همش ناشی از استرس ها یی که بهت وارد شده.چون نه زمینه ژنتیکی داشتم و نه ادمی بودم که رعایت نکنم و ...و جالب اینکه یهو این اتفاق در بدن من افتاد.
    حالا من یکسری شیمی درمانی هم گذروندم و هیچ جوابی نگرفتم که هیچ، بدترم شدم.
    پلاکت بهم تزریق میکنن اما بدنم پلاکت رو قبول نمیکنه و حساسیت نشون میده و بلافاصله خون دماغ میشم.گویا بدنم پلاکت ها رو بیگانه تشخیص میده و از بین میبیرتشون.به قول دکترم میگه این یه مورد بسیار نادره و از بین یک میلیون نفر یکی اینجوری میشه....
    دوستان عزیزم و همدردی های خوبم دوست نداشتم بنویسم براتون و ناراحتتون کنم اما امروز که دیگه از درمان دکترم نا امیدم کرد غیر مستقیم، احساس کردم یهو زیر پام خالی شد...واقعا احتیاج داشتم براتون بنویسم...
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  2. 31 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    Amirhossein96 (پنجشنبه 12 بهمن 96), ammin (چهارشنبه 08 آذر 96), dooo (شنبه 04 آذر 96), Glut.tiny (شنبه 04 آذر 96), lord.hamed (جمعه 06 بهمن 96), m.reza91 (یکشنبه 05 آذر 96), miss seven (یکشنبه 05 آذر 96), mohamad.reza164 (یکشنبه 05 آذر 96), nasimmng (یکشنبه 05 آذر 96), nazaninIT (شنبه 11 آذر 96), paiize (یکشنبه 05 آذر 96), Pooh (چهارشنبه 08 آذر 96), Quality (یکشنبه 15 بهمن 96), sanjab (شنبه 04 آذر 96), sia518 (سه شنبه 07 آذر 96), tavalode arezoo (شنبه 04 آذر 96), فکور (یکشنبه 05 آذر 96), نیلوفر:-) (شنبه 04 آذر 96), نادیا-7777 (یکشنبه 05 آذر 96), مدیرهمدردی (چهارشنبه 04 بهمن 96), آنیتا123 (شنبه 11 آذر 96), آنه ماری (یکشنبه 05 آذر 96), المای (یکشنبه 05 آذر 96), اثر راشومون (دوشنبه 06 آذر 96), بی نهایت (یکشنبه 05 آذر 96), بالهای صداقت (شنبه 11 آذر 96), بانوی آفتاب (جمعه 10 آذر 96), باران13 (یکشنبه 05 آذر 96), باغبان (چهارشنبه 04 بهمن 96), زن ایرانی (یکشنبه 05 آذر 96), شمیم الزهرا (سه شنبه 07 آذر 96)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    مریم جان خیلی شوکه شدم تاپیکت رو دیدم.ازپستهات فهمیده بودم حالی نداری ولی فکرنمیکردم بیماریت این باشه.اگه قابل باشم برات دعامیکنم وختم برمیدارم.
    اگه دیده باشی یک بازیگر(پیام دهکردی)هم بیماری شما رو داشت ولی باتوکل به خداوهمراهی اطرافیانش تونست صددرصد بیماریش رو شکست بده

  4. 15 کاربر از پست مفید tavalode arezoo تشکرکرده اند .

    dooo (شنبه 04 آذر 96), Glut.tiny (شنبه 04 آذر 96), m.reza91 (یکشنبه 05 آذر 96), maryam123 (یکشنبه 05 آذر 96), miss seven (یکشنبه 05 آذر 96), nazaninIT (شنبه 11 آذر 96), Pooh (چهارشنبه 08 آذر 96), فکور (یکشنبه 05 آذر 96), نیلوفر:-) (شنبه 04 آذر 96), آنه ماری (یکشنبه 05 آذر 96), المای (یکشنبه 05 آذر 96), بی نهایت (یکشنبه 05 آذر 96), بانوی آفتاب (جمعه 10 آذر 96), باغبان (چهارشنبه 04 بهمن 96), زندگی خوب (شنبه 11 آذر 96)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    مریم عزیز

    از روزهای اولی که عضو این سایت شدم باپستهای خوب و پر انرژیت آشنا شدم

    اون موقع یادم نمیاد حرف از طلاق میزدی یا نه ولی یادم میاد درپستهات حسابی انرژی برای همسر سابقت و خانواده اش

    میذاشتی و از آشپزی و خانه داری و تلاشت برای بهتر کردن زندگیت می گفتی.

    اگه حافظه ام درست یاری کنه قبلا میگفتی قرار بوده جذب آموزش و پرورش بشی بخاطر یک تشویق و تقدیر از جانب مسولان که همسر سابقت مانع کارت میشه و شما بخاطر زندگیت گذشت میکنی.

    مدتها ازت خبری نبود تا چندماه پیش نامت را دوباره دیدم خیلی خوشحال شدم باورم نمی شد این مریم خودمونه.

    خیلی از حضورت و پستهای پرانرژی و مثبتت استفاده میکردم.

    ولی امروز از این پستت دلگیر شدم ولی مطمینم تو میتونی این مرحله را هم بخوبی و پر ازتجربه های مفید بگذرونی

    من به قدرت خداوند بزرگ و انرژی و تلاش تو ایمان دارم.

    میدونم سخته ولی ممکنه.

    لطفا ناامید نشو و با تکیه بر قدرتهای معنوی از وجود نازنینت مواظبت کن.

    نمیدونم مجردی یا متاهلی ولی در این شرایط بد نیست اجازه بدی همسرت و یا مادر و یا خواهری بعضی مواقع

    چتر حمایتیش را روی سرت پهن کنه و گهگداری از محبت و توجه شون خودت را قوی تر کنی، گرچه میدونم پیداکردن

    و تکیه کردن به شخصی از جنس خودمون زیاد قابل اعتماد نیست و هیچ چیز مثل نیروهای معنوی و قدرت ماورایی

    پروردگار هستی نمیتونه ادم را آروم کنه.

    برات بهترینها را آرزو میکنم

  6. 14 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    dooo (شنبه 04 آذر 96), m.reza91 (یکشنبه 05 آذر 96), maryam123 (یکشنبه 05 آذر 96), miss seven (یکشنبه 05 آذر 96), nazaninIT (شنبه 11 آذر 96), Pooh (چهارشنبه 08 آذر 96), فکور (یکشنبه 05 آذر 96), نیلوفر:-) (شنبه 04 آذر 96), آنه ماری (یکشنبه 05 آذر 96), المای (یکشنبه 05 آذر 96), بی نهایت (یکشنبه 05 آذر 96), بانوی آفتاب (جمعه 10 آذر 96), باغبان (چهارشنبه 04 بهمن 96), زندگی خوب (شنبه 11 آذر 96)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 آذر 98 [ 04:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    9,762
    سطح
    66
    Points: 9,762, Level: 66
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 288
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    392

    تشکرشده 451 در 164 پست

    حالت من
    Khejalati
    Rep Power
    55
    Array
    سلام مریم خانم (اسم قشنگتون برای من خیلی عزیزه و همیشه یاده یکی از بهترین ادم های زندگیم میندازه )
    دعاهایی که همیشه در حق اون از خدا میخواستم برای شما هم از خدا میخواهم
    من از خوندن حرفاتون و از اینکه این اتفاق نادر برای شما افتاده خیلی ناراحت شدم
    تا جایی که ازتون شناخت دارم که همواره در حال کمک به دوستان این انجمن بودید از جمله خودم
    امیدوارم تو این زمانی که از دست ما جز دعا کاری بر نمیاد
    خدا به کمکتون بیاد و به زودی سلامتی تون و بدست بیارید

    بسم الله الرحمن الرحيم يا منزل الشفا و يذهب الداء صل علي محمد و اله و انزل علي وجهي الشفاء

    آمین
    ......دگر حوصله ای نیست

  8. 12 کاربر از پست مفید Glut.tiny تشکرکرده اند .

    dooo (شنبه 04 آذر 96), m.reza91 (یکشنبه 05 آذر 96), maryam123 (یکشنبه 05 آذر 96), miss seven (یکشنبه 05 آذر 96), nazaninIT (شنبه 11 آذر 96), Pooh (چهارشنبه 08 آذر 96), نیلوفر:-) (شنبه 04 آذر 96), آنه ماری (یکشنبه 05 آذر 96), المای (یکشنبه 05 آذر 96), بی نهایت (یکشنبه 05 آذر 96), بانوی آفتاب (جمعه 10 آذر 96), باغبان (چهارشنبه 04 بهمن 96)

  9. #5
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    شنبه 26 اسفند 96 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1396-7-10
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    615
    سطح
    12
    Points: 615, Level: 12
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 29 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب میشی عزیزم ...
    مریم خانوم برو یه سفر جمکران و چند روز بمون. با آقایی حرفای دلت رو بگو که مهربون ترین آقاس و امام زنده ی ماست.هم آرامش میگیری و هم انشالله تموم میشه این بیماری...

  10. 14 کاربر از پست مفید berelian تشکرکرده اند .

    dooo (شنبه 04 آذر 96), m.reza91 (یکشنبه 05 آذر 96), maryam123 (یکشنبه 05 آذر 96), miss seven (یکشنبه 05 آذر 96), nazaninIT (شنبه 11 آذر 96), Pooh (چهارشنبه 08 آذر 96), فکور (یکشنبه 05 آذر 96), نیلوفر:-) (شنبه 04 آذر 96), آنه ماری (یکشنبه 05 آذر 96), المای (یکشنبه 05 آذر 96), بی نهایت (یکشنبه 05 آذر 96), بانوی آفتاب (جمعه 10 آذر 96), باغبان (چهارشنبه 04 بهمن 96), زندگی خوب (شنبه 11 آذر 96)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 98 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1396-6-04
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    4,103
    سطح
    40
    Points: 4,103, Level: 40
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger Second Class
    تشکرها
    244

    تشکرشده 259 در 139 پست

    Rep Power
    40
    Array
    واااای اصلا باورم نمیشه ، از تعجب خشک شدم ، واقعا از صمیم قلب دعا میکنم که حالت بهتر بشه.
    منتظر معجزه خداوند باش.
    خواااااهشششششششش میکنم امیدتو از دست نده.
    هیچ کاری ، نشد نداره ، فکر میکنم تا الان تو زندگیت به خودت هم ثابت شده که هرکاری رو که اراده کردی ، به بهترین شکل انجامش دادی طبق حرفهای خودت.
    دوست عزیز ، دکتر ناامیدت کرد ولی دکتر اصلی خداست که هیچوقت کسی رو ناامید نمیکنه.
    فقط امیدت به خدا باشه ، امیدوارم هر روز بیای و از بهتر شدن حالت بنویسی.

  12. 14 کاربر از پست مفید Happy.girl.69 تشکرکرده اند .

    dooo (شنبه 04 آذر 96), m.reza91 (یکشنبه 05 آذر 96), maryam123 (یکشنبه 05 آذر 96), miss seven (یکشنبه 05 آذر 96), nazaninIT (شنبه 11 آذر 96), Pooh (چهارشنبه 08 آذر 96), فکور (یکشنبه 05 آذر 96), نیلوفر:-) (شنبه 04 آذر 96), آنه ماری (یکشنبه 05 آذر 96), المای (یکشنبه 05 آذر 96), بی نهایت (یکشنبه 05 آذر 96), بانوی آفتاب (جمعه 10 آذر 96), باغبان (چهارشنبه 04 بهمن 96), زندگی خوب (شنبه 11 آذر 96)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 18:39]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    329
    امتیاز
    14,886
    سطح
    79
    Points: 14,886, Level: 79
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 464
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    955

    تشکرشده 660 در 231 پست

    Rep Power
    75
    Array
    سلام مریم جان
    خیلی ناراحت شدم ،واقعا شوکه شدم
    نمیدونم چی بگم ،فقط براتون دعا میکنم که خدای مهربون معجزه کنه و خیلی زود زود خوب بشید

    شما ادم خیلی قوی ای هستید ،مطمئنا از پس اینم برمیاین

  14. 12 کاربر از پست مفید dooo تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 05 آذر 96), maryam123 (یکشنبه 05 آذر 96), miss seven (یکشنبه 05 آذر 96), Pooh (چهارشنبه 08 آذر 96), فکور (یکشنبه 05 آذر 96), نیلوفر:-) (شنبه 04 آذر 96), آنه ماری (یکشنبه 05 آذر 96), المای (یکشنبه 05 آذر 96), بی نهایت (یکشنبه 05 آذر 96), بانوی آفتاب (جمعه 10 آذر 96), باغبان (چهارشنبه 04 بهمن 96), زندگی خوب (شنبه 11 آذر 96)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 02 [ 15:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    10,451
    سطح
    68
    Points: 10,451, Level: 68
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 399
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    340

    تشکرشده 500 در 154 پست

    Rep Power
    37
    Array
    شما خانمی هستید که تا اونجایی که من دیدم برای آدمای دیگه وقت میزارید و کمکشون می کنید
    کلمات نمیتونه حتی گوشه ای از ناراحتیم رو بعد از خوندن متنت ابراز کنه
    بغض توی گلوم من یاد خاطره ای از پدرم انداخت
    پدرم 6 یا 7 سالگیش اواخر دهه 40 شمسی حالش بسیار بد میشه و با پدرش پشت کامیون از جاده های کوهستانی میان بیمارستان مرکز استان، از سینه پدرم عکس میندارن و چند تا دکتر بیمارستان و حتی پزشکای مطب های خصوصوی به پدربزرگم میگند که پسرت اصلا قابل درمان نیست، پدرم تعریف می کرد که با پدرش خیابون های شهر رو بی هدف قدم می زدن تا اینکه میرسند به یه زیارتگاه و پدربزرگم با تمام وجودش شروع به دعا می کنه و برمیگردند روستا و بعدش تقدیر جور دیگه ای رقم میخوره...
    من از ته دلم با چشمانی اشک آلود برات دعا می کنم


  16. 13 کاربر از پست مفید باران13 تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 05 آذر 96), maryam123 (یکشنبه 05 آذر 96), miss seven (یکشنبه 05 آذر 96), nazaninIT (شنبه 11 آذر 96), Pooh (چهارشنبه 08 آذر 96), فکور (یکشنبه 05 آذر 96), نیلوفر:-) (یکشنبه 05 آذر 96), آنه ماری (یکشنبه 05 آذر 96), المای (یکشنبه 05 آذر 96), بی نهایت (یکشنبه 05 آذر 96), بانوی آفتاب (جمعه 10 آذر 96), باغبان (چهارشنبه 04 بهمن 96), زندگی خوب (شنبه 11 آذر 96)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1395-4-19
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    4,678
    سطح
    43
    Points: 4,678, Level: 43
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,125

    تشکرشده 159 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مریم جان خوب کردی که نوشتی دوستی که یه طرفه نیست شماهوای بچه های تالار رو خیلی داشتی

    شش سال پیش با خانوم 25 ساله ای تو بیمارستان دوست شدم که سرطان داشتن

    وقتی بادکترا صحبت میکردم تقریبا مطمئن شده بودم خوب نمیشه اما خودش اصلا
    اینجوری فکر نمیکرد دوستم متاهل بودن ویه بچه هم داشتن شرایط خوبی هم

    خیلی خیلی آدمه قوی بود ایمان فوق العاده ای داشت بهش گفتم تا حالا به خدا گفتی چرا من گفت نه نگفتم تو این چندسال شاید ده بار عمل کرده کلی درد

    کشیده ولی هنوزم قویه اونقدر قوی که هروقت باهاش حرف میزنم از انرژیش

    روحیه میگیرم دوستم سنی مذهب بود اما تو بیمارستان اینقدر دوست شیعه پیدا

    کرد اینقدر سوال پیچشون کرد که حالا شیعه شده یادمه حضرت ابوالفضل رو
    نمیشناخت ازمن راجع به حضرت سوال کرد وقتی براش گفتم کلی اشک ریخت

    یکی ازعاشقان حضرت عباس شد

    خدارو صدهزار بارشکر الان حالش خوبه داره برای دومین بار مادر میشه

    الان خیلی قویتر باایمان تر ازقبله چون تونسته اون بحران رو پشت سر بگذاره ما دلیل حکمت خدارو نمیدونیم خدا صلاح بنده شو بهتر میدونه

    مریم عزیز شما خودت مدرسی دیدی وقتی میبینی سطح یه کلاس بالاتر بچه های قدری داره امتحان سخت تری میگیری صلاح شاگرداتو میخوای دوست داری قوی تر بشن حکایت خداست

    سرگذشتت تو رو آدم قوی و فوق العاده ای کرده همیشه ازخوندن پست هات لذت میبردم فکر میکردم سنت بیشتر باشه

    چند وقت پیش سرم درد میکرد رفتم دکتر،یه سری سوال پرسیدن کلی نگران شدن گفتن همین الان برو آزمایش بده نمیدونم چه آزمایش نوشته بودن که پرسنل آزمایشگاه هم نگران آزمایش خون رو گرفتن وقتی برگشتم خونه کلی تو اینترنت سرچ کردم دیدم بدترین حالت ممکن تومور و حداقل نابینایی فقط خدا میدونه من اون روز چقدر ناراحت و ناامید شده بودم وچه سردرد وحشتناکی رو پشت سر گذاشتم فرداش که جواب آزمایش رو گرفتم رفتم پیش یه دکتر دیگه گفت اصلا چرا آزمایش دادی تو هیچیت نیست تا از مطب اومدم بیرون احساس کردم اصلا سرم درد نمیکنه حتی قبلش به دکتر گفتم پس اینهمه سرم درد میکرو دلیلش چی بود گفت احتمالا استرس مسکن نوشتن ولی حتی به خوردن اونها هم احتیاج نشد .

    نزار این حرفا حالتو بدتر کنه ما با باورهامون زندگی میکنم پس اول خودت باور کن که اینم یه مساله است که تو باید حلش کنی باور کن که خدا حواسش بهت هست اگر قابل باشم دعاگوت هستم انشاءالله خیلی زود خبر سلامتیتو برامون بنویسی

  18. 13 کاربر از پست مفید نیلوفر:-) تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 05 آذر 96), maryam123 (یکشنبه 05 آذر 96), miss seven (یکشنبه 05 آذر 96), nazaninIT (شنبه 11 آذر 96), Pooh (چهارشنبه 08 آذر 96), tavalode arezoo (یکشنبه 05 آذر 96), فکور (یکشنبه 05 آذر 96), آنه ماری (یکشنبه 05 آذر 96), المای (یکشنبه 05 آذر 96), بی نهایت (یکشنبه 05 آذر 96), بانوی آفتاب (جمعه 10 آذر 96), باغبان (چهارشنبه 04 بهمن 96), زندگی خوب (شنبه 11 آذر 96)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    مریم عزیز

    شاید من هم باید از خوندن حرف هات شوکه، یا حداقل ناراحت می شدم. اما از نظر من جای ناراحتی نداره.

    تو این 28 سال رو خوب زندگی کردی، و از خودت رضایت داری. این خیلی خوبه.

    الان چی اذیتت می کنه؟ ناراحت هستی یا فقط پستت اینطور به نظر می رسه؟

    من وقتی به بدترین وضعیت ممکن فکر می کنم، می بینم آخرِ آخرش ممکنه در 28 سالگی اتفاقی بیفته که بالاخره میفتاد. حالا فوقش در 90 سالگی. با این تفاوت که معلوم نیست اون زمان هم همین اندازه از مفید سپری کردن عمرت مطمئن باشی، از اینکه همه ی تلاشت رو کردی.

    28 سال کشیدن بار این زندگی، به جای 90 سال. این بدترین اتفاقیه که ممکنه بیفته، که به نظر خیلی هم بد نمیاد. مگر اینکه فکر کنیم بقیه ی این عمر قرار بود خیلی خوش و خرم سپری بشه........ که بهتره خودمون رو با چنین فکرهایی گول نزنیم...

    به قول شوپنهاور، زندگی شاد غیر ممکن است، بهترین زندگی ای که بشر می تواند به دست بیاورد زندگی شجاعانه است. تو که تا حالا شجاعانه زندگی کردی، من کاملا بهت امید دارم که از اینجا به بعدش رو هم شجاعانه زندگی می کنی. نتیجه هم نهایتا یک چیزه. حالا دیرتر یا زودتر.

    برای من اینطوره که وقتی به بدترین حالت ممکن فکر می کنم، حالم خوب می شه. و با خیال راحت (از اینکه نتیجه به هرحال نمی تونه خیلی وحشتناک باشه)، زندگیم رو ادامه می دم. برای تو اینطور نیست؟

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  20. 16 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 05 آذر 96), maryam123 (یکشنبه 05 آذر 96), miss seven (یکشنبه 05 آذر 96), nazaninIT (شنبه 11 آذر 96), paiize (یکشنبه 05 آذر 96), Pooh (چهارشنبه 08 آذر 96), فکور (یکشنبه 05 آذر 96), نیلوفر:-) (سه شنبه 07 آذر 96), مدیرهمدردی (چهارشنبه 04 بهمن 96), آنه ماری (یکشنبه 05 آذر 96), المای (یکشنبه 05 آذر 96), اثر راشومون (دوشنبه 06 آذر 96), بی نهایت (یکشنبه 05 آذر 96), باغبان (چهارشنبه 04 بهمن 96), زن ایرانی (یکشنبه 05 آذر 96), زندگی خوب (شنبه 11 آذر 96)


 
صفحه 1 از 17 1234567891011 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رابطه نامشروع (موضوع فراگیر، راه حلی هست؟)
    توسط رامتین 777 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 اردیبهشت 97, 00:08
  2. پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 تیر 93, 04:32
  3. شروع یک زندگی با شک و تردید؟
    توسط fariborz در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 16 دی 91, 15:59

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.