به نظرم کمی لازمه مسالت رو از دید بالاتری نگاه کنی. مشکل همسر سابقت و یا خانواده ای که توش بزرگ شدی و یا جامعه ای که الان توش زندگی می کنی یا جایی که درش اقامت داشتی نیست. می تونی تصور کنی که توی همین کشور خودمون یا توی همونجایی که مدتی رفته بودی کسانی هم بودند که اینطور فکر نمی کردند.
به نظرم از خودت شروع کن و به دنبال مقصر با منشایی برای مشکلات دور و برت غیر از خودت نباش. منظورم این نیست که شما مقصری. منظورم اینه که قدم بعدی ای که می تونی برداری واکاوی خودت و افکارت هست باید اول افکارت رو سامان بدی. هنجارهای زندگیتو بر اساس هنجارهای اطرافت تنظیم نکن. به نظرم اگر تصمیم بگیری از این به بعد تصمیمت بر اساس یک سری قوانین خاص باشه راحتتر به نتیجه می رسی. فقط پیدا کردن اون قوانین خاص به عنوان راهنمای زندگیت کمی زمانبره و دقت و مطالعه می خواد. برای پیدا کردن راه حل هم به نظرم باید ابتدا فاجعه سازی رو کنار بگذاری. یک تجربه ای در گذشته بوده که می تونه شما رو بزرگ کنه. قرار نیست اون تجربه هر چند تلخ توناییها و نعمتهایی که خدا به رها و تنها داده رو در کل نابود کنه.
هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
ویرایش توسط deljoo_deltang : چهارشنبه 09 اسفند 96 در ساعت 21:35
علاقه مندی ها (Bookmarks)