به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 91
  1. #41
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    1,325
    سطح
    20
    Points: 1,325, Level: 20
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 56 در 43 پست

    Rep Power
    19
    Array
    سلام شیدای عزیز ،
    اول که شما درست می فرمایید .با این بلاها که سر من اومده فیل هم بود الان از پا درآمده بود. ببینید من از اول هم متوجه وظایف زن و شوهر و قوانین بودم . اینجوری نبود که من بدوم امتیاز جمع کنم که یکی بیاد منو بگیره. منکه نمی تونستم بشینم توی خونه دست رو دست بزارم که یکی بیاد مثلا برام خونه تهیه کنه یا مثلا منو ببره خارج . چلاق که نبودم . درس خونده بودم که کار کنم . کار کنم که محتاج کسی نباشم. موضوع جذابیت هم واقعا از نظر دیگران من جذاب بودم ظاهری. عکس مدلینگ هم برای خودم بود نه کار. ببینید متاسفانه جامعه ما دچار تهاجم فرهنگی شدید شده و گرنه به نظر من مادربزرگ های ما به مراتب زندگی های بهتر و با آرامش بیشتری داشتند. در کشوری که من بودم پر بود از زن هایی که با وجود کار و شغل پردرآمد و زیبایی کسی رو پیدا نکردن بتونن تشکیل خانواده بدهند و میرفتن از بانک اسپرم باردار میشدند و اینجوری زندگی میکردند. البته تحقیقات نشون داده بود که این بچه ها در نوجوانی به شدت دچار مشکلات روحی روانی میشدند .
    خب توی این شرایط .... واقعا آدمی که حداقل خود ازدواج رو می پذیره آدم رو هیجان زده میکنه.

  2. #42
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    به نظرم کمی لازمه مسالت رو از دید بالاتری نگاه کنی. مشکل همسر سابقت و یا خانواده ای که توش بزرگ شدی و یا جامعه ای که الان توش زندگی می کنی یا جایی که درش اقامت داشتی نیست. می تونی تصور کنی که توی همین کشور خودمون یا توی همونجایی که مدتی رفته بودی کسانی هم بودند که اینطور فکر نمی کردند.
    به نظرم از خودت شروع کن و به دنبال مقصر با منشایی برای مشکلات دور و برت غیر از خودت نباش. منظورم این نیست که شما مقصری. منظورم اینه که قدم بعدی ای که می تونی برداری واکاوی خودت و افکارت هست باید اول افکارت رو سامان بدی. هنجارهای زندگیتو بر اساس هنجارهای اطرافت تنظیم نکن. به نظرم اگر تصمیم بگیری از این به بعد تصمیمت بر اساس یک سری قوانین خاص باشه راحتتر به نتیجه می رسی. فقط پیدا کردن اون قوانین خاص به عنوان راهنمای زندگیت کمی زمانبره و دقت و مطالعه می خواد. برای پیدا کردن راه حل هم به نظرم باید ابتدا فاجعه سازی رو کنار بگذاری. یک تجربه ای در گذشته بوده که می تونه شما رو بزرگ کنه. قرار نیست اون تجربه هر چند تلخ توناییها و نعمتهایی که خدا به رها و تنها داده رو در کل نابود کنه.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
    ویرایش توسط deljoo_deltang : چهارشنبه 09 اسفند 96 در ساعت 21:35

  3. #43
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 اردیبهشت 97 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-12
    نوشته ها
    629
    امتیاز
    8,334
    سطح
    61
    Points: 8,334, Level: 61
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 792 در 312 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام ممنون که موضوع منم خوندین. اتفاقی که براتون افتاده خیلی سخت و عجیب بودا متاسفم واقعا نمیدونم چجوری اینجوری میشن بعضی آدما
    شما که شرایط خوبی دارین دیر نیست هنوز
    یکی از همکارای خانومم تو سن شما اولین ازدواجشو کرد و همسرشون هم حدود ۳۹ اینا مجردم بودن هر دو و وضع مالیشم خوب و شرایط عالی داشت
    واسه شروع دیر نشده شرایطتون خوبه
    من افسردگیم واسه شرایط خودمه بیشتر

  4. #44
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    1,325
    سطح
    20
    Points: 1,325, Level: 20
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 56 در 43 پست

    Rep Power
    19
    Array
    سلام دوستان
    راستش این مدت بعد از جدایی با چندین نفر آشنا شدم . از طلاق گرفته تا مجرد . تقریبا هیچ کدام از لحاظ خانوادگی و تحصیلی و فرهنگی به من نمیخوردند. من آدم خودشیفته ای نبستم که چه بسا بصورت غیر معمول همیشه فروتن و خود کم بین بودم به طوری که همین همسر سابق رو که از همه لحاظ از من پایینتر از خودم بالاتر میدیدم یا لااقل اینطور به ایشون میگفتم . مثلا تحصیلات پایین تر یا پدر و مادر با تحصیلات ابتدایی یا مریضی وسواس یا ظاهر ایشون رو نادیده گرفتم چون هدفم تشکیل خانواده بود و توان رویارویی با هر مشکلی رو در خودم میدیدم
    و فقط در مورد سابقه جراحی و مشکل ن باروری ایشون اونم به دلیل پنهان کردن کم آوردم . به قول اکثر آدم ها گذشته ها که گذشت . ولی الان مشکلی که هست که حالا به مشکل سن بالا که بنده از 27 سالگی اطرافیانم یا همکارانم به رخم میکشیدند حالا از سر سادگی و ندونم کاری خودم مطلقه بودن هم اضافه شده و واقعا اذیتم میکنه. موارد ازدواج دارم ولی حتی خود اون آدم ها هم اذعان میکنند که خیلی پایین تر هستند و مشخصا دنبال پول و مادیات هستند . ولی متاسفانه حتی یک مورد سلامت فکری و جسمی نسبی هم بین شون نیست .و من از 25 سالگی با همین یک ملاک ازدواج در گیر بودم تا به الان. شاید به نظرتون شوخی یا غلو بیاد ولی حقیقتا اینجور بوده . در حدی که بنده چندین بار به مشاوره رفتم تا از سلامت روان خودم مطمءن بشم یا عکس های آتلیه میگرفتم یا از شخص مشاور می پرسیدم که به نظر شما در ظاهر یا رفتار من مشکلی می بینید و خواهش میکردم که اگر چیزی هست که خود من متوجه نیستم به من تذکر بده برای رفع . که همه بدون استثنا می گفتند که مشکل خاصی نداری و اتفاقا جذاب و دوست داشتنی هم هستی . در فرصت بعدی کیس مورد ازدواج رو براتون توضیح میدم.

  5. #45
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام

    شما اینقدر درباره خودتون و شرایط تون میگید که آدم تردید می کنه مشکل یا حداقل وسواس داشته باشید. مثل دختر خانمی که مشکل ظاهری (صدمه جسمی) داشتند و کلا منکر ناراحت بودن و حتی تاثیر اون ناراحتی خاص بر روحیه و امکان ازدواج شان بودند. نه اینکه واقعا بی مشکل و بی خیال بودند بلکه برعکس به دلیل تاثیر بسیار شدید و نابودکننده آن، طوری دختر درهم شکسته شده بود که ناخودآگاه منکر تاثیر اون مشکل بر روحیه و رفتارش میشد. (خوش بختانه و درنهایت ایشون به زندگی عادی برگشت)
    شما مدام از وضعیت ظاهری و سایر خصوصیات مالی و یا تحصیلات تون میگید. به نظرم این مسائل براتون "خشم" یا "عقده-حسرت" شده. ول کنید این حرف ها و حسرت خوردن ها. الان رو دریابید.

    این که آقایانی رو ملاقات کرده اید هیچ یک مناسب نیستند احتمال کمی وجود داره که درست بگید و احتمال خیلی بیشتری است که به دلیل ترس از گذشته یا وسواسی که دچارش شده اید به اشتباه قضاوت کنید. طبیعی هم هست که فکر کنید "نخیر درست قضاوت می کنم". برعکس کسانی که عاشق شده اند و فکر می کنند فقط خودشون می تونند محسنات معشوق رو ببینند و دیگران درک نمی کنند، شما از اینور بام افتاده اید.

    "متاسفانه حتی یک مورد سلامت فکری و جسمی نسبی هم بین شون نیست"
    همین تک جمله نشون میده قادر به قضاوت صحیح نیستید یا معیارهای تان غلط هستند. شما خودتون رو مثل شاهزاده خانمی می بینید که هرکسی که ازتون خواستگاری می کنه در شان و منزلت شما نیست.

    شما در گذشته ازدواج رو زیادی آسان گرفتید (یا خودتان اینطور فکر می کنید) و الان برعکس شده اید.

    برای شما ماندن در خارج و محیط آن سم کشنده است. بعلاوه همانطور که گفتم بطور طبیعی احتمال اینکه فرد سالمی پیدا بشه که نیاز مادی نداشته باشه و شما رو برای خودتان بخواد بی نهایت کمه. نمیگم داخل ایران این آدم ها زیادند ولی امکان انتخاب تان ازبین 80 میلیون نفر است نه مثلا ازبین 8000 نفر.

  6. #46
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    1,325
    سطح
    20
    Points: 1,325, Level: 20
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 56 در 43 پست

    Rep Power
    19
    Array
    یک دوست گرامی ،
    سلام و عرض ادب .در ابتدا عرض کنم که من بعد از جدایی ایران هستم که البته پشیمان شده ام ولی به دلیل ضربه مهلک نتونستم تنهایی دوام بیاورم و برگشتم. در ارتباط با تعریفاتی که خودم از خودم کردم ...چون اینجا محیط مجازی هست ....خواستم دقیق مشورت بگیرم . قصد تعریف و تمجید خودم از خودم چه سودی برام داره . اتفاقا همان طور که در پست اولم گفتم به شدت دچار خودکم بینی بودم و در این مدت مشاوره متوجه این موضوع شدم. من اگر تعریفاتی که کردم از خودم را باور داشتم که به قول شما ازدواج را اینقدر آسان نمی گرفتم که بعد تحقیر بشم. مساله ...عقده .حسرت ... رو در مورد خودم تا حد زیادی قبول دارم . من به هیچ عنوان خودم رو شاهزاده که هیچ کلا مورد خاصی نمی بینم. منظورم از مشکلات جسمی ، روحی توهمات نیست حقیقتا. مواردی مثل سابقه بیماری روانی حاد ...نه مثلا افسردگی یا اضطراب...اعتیاد شدید نه مثلا سیگار و غیره هست. بگذریم ..... و اما مورد ازدواج جدی که دارم آقایی هست 42 ساله مجرد مهندس مکانیک یک شرکت معتبر . سرپرست تولید هستند یعنی از مونتاژ کاری و کارگری خط تولید شروع کردند و بعد ادامه تحصیل دادند . تنها در کرج زندگی می کنند و یک آپارتمان در کرج دارند. مادرشون سواد ابتدایی و پدر دیپلم و بازنشسته ارتش هستند و شهرستان و سایر عموها در روستای شهرستان. از لحاظ ظاهری به گفته خودشون خب مشخصا ظاهر شهرستان مورد نظر رو دارند . مشکل بنده با ایشون با اظهار داشتن تالاسمی مینور شروع شد . چون به دلیل ظاهری من حدس زدم ایشون تالاسمی دارند ولی انکار کردند ولی بعد از ملاقات با مادرشون ظاهرا به اصرار مادر مساله رو عنوان کردند . بنده خودم تالاسمی مینور ندارم و قانونی مشکل ازدواج نیست ولی مشاور ژنتیک گفتند که به احتمال 50 درصد فرزند به همون شدت پدر دچار این عارضه خواهد شد . که شدت بیماری تالاسمی ایشون هم متوسط هست. اوایل با شرط مهریه و حق طلاق بنده مخالفت میکردند. که به مرور پذیرفتند . ناگفته نماند که در همون اوایل ارتباط بعد از ملاقات با پدرم ایشون ابتدا انصراف دادند و شخصا به پدرم تماس گرفتند و عنوان کردند که پدرم هم ناراحت شدند که من چه رفتاری با ایشون داشتم . منم به شدت متعجب و ناراحت بودم که بعد از یک هفته تماس گرفتند و عذر خواهی کردند .و من هر چه دلیل رو پرسیدم و یا بعدا پدرم پرسید هیچ دلیلی نداشتند و صرفا طلب بخشش میکردند . ضمنا در ارتباط با ایشون دوبار در تلگرام عکس های شلاق خورده کمر و بدن فرستادند که بعدا عذرخواهی کردند که سهوی بوده . ولی بنده به دلیل مجموع رفتارها و پرخاشگری های بسیار زیاد کلامی همچنان با عدم اطمینان به موضوع نگاه میکنم. دو برادر و دو خواهر هستند . یک خواهر مطلقه و براد ر ایشون که راننده کامیون جاده ای هست دوبار ازدواج ناموفق داشته اند . در بین کسانی که کیس ازدواج بودند ایشون در مجموع بهترین مورد بوده . ناگفته نماند که مادر بنده از این وصلت راضی نیست و در واقع بهانه شون این هست که من نمی تونم ایشون رو به فامیل معرفی کنم. ارتباط ما حدود یک سال هست و ایشون اصرار به رسمی شدن دارند . ممنون میشم از راهنمایی تون.

  7. #47
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام
    الان که با جزئیات میگید حرفم رو نه تنها پس می گیرم بلکه میگم شما هنوز سر همون خانه اول با همسر سابق تون هستید. یعنی نه تنها با ساده گی با ازدواج برخورد می کنید بلکه هنوز هشدارهای خیلی واضح رو جدی نمی گیرید و به آشنائی ادامه می دید. مثلا درمورد همین آقا
    1. خانواده بی سواد و کم سواد.
    2. ظاهری که احتمالا نپسندیدید
    3. بیماری
    4. مخالفت با مهریه. خیلی متوجه نشدم. یعنی مهریه نمی خواستند بدند؟ مگه میشه؟
    5. عکس هائی که می فرستادند. برای شما هم نبوده باشه خیلی فرق نمی کنه. مهم شخصیت فرد است که تو این عکس ها چی میخواد؟ در ذات و بدون وجود شما چه نوع آدمی است؟
    6. پرخاشگری کلامی
    7. خواهر مطلقه،
    8. برادری راننده کامیون که 2 بار هم ازدواج ناموفق داشته.
    .
    .
    .
    بیشتر می گشتید احتمالا چیزهای دیگه هم پیدا می کردید


    خب ببینید. با این همه محسنات که این آقا دارند شما هنوز دو دل هستید که باهاشون ازدواج بکنید یا خیر؟ مادرتون هم تنها نگرانی شان اینه که نمیشه ایشون رو به فامیل معرفی کرد؟ 1 سال هم با هم آشنائی دارید؟
    شما اصلا نباید با همچین آدمی هم صحبت باشید چه برسه که یک سال هم آشنا بمونید و هنوز هم به امکان ازدواج فکر کنید

    * استثناهائی هستند که یه آدمی از یه خانواده محروم و بی سواد رشد می کنه و خودش رو بالا میکشه. این ها استثنا هستند. همین ها هم معلوم نیست مناسب ازدواج با یک خانواده بالاتر ازنظر مالی یا تحصیلی باشند. باید دید این آدم فرضی ازنظر فکری، شعور، شخصیت، اعتقادات، خلق و خوی، فرهنگ و ... مناسب خانواده هدف هست یا خیر؟ چند بعدی و همه بعدی رشد کرده یا فقط از یک یا دو بعد مالی یا تحصیلی خودش رو بالا کشیده؟
    دختری که میخواد به یه نفر ازدواج کنه باید ببینه می تونه با خانواده و بستگان وی هم معاشر باشه یا نه؟

    این آقایی که شما وصفش رو کردید (بنابر توصیفات تان) فقط ازنظر تحصیلات خودش رو بالا کشیده و نه از جهات دیگر. آدم تا آخر مجرد بمونه بهتر از ازدواج با همچین افرادی است.
    خوبش این باشه وای به بدها.

    * شما در چه محیطهائی زندگی و رفت و آمد می کنید؟ اگر همسر مذهبی می خواهید سعی کنید در مجالس مذهبی بیشتر حاضر باشید. همسر تحصیل کرده میخواهید به مجالس علمی بروید. خلاصه طالب هر نوع آدمی هستید محل کار، رفت و آمد،و معاشرت های تان رو از مکان ها و افراد متناسب انتخاب کنید. تازه اون موقع هم کسی پیدا بشه باید کلی تحقیق کنید ببینید واقعا کی و چی است؟ هرکسی که از مسجد بیرون آمد حتما آدم مومن و خانواده داری نیست. همینطور بقیه آدم ها و سلائق.

    * خوب کردید برگشتید. نمی دونم چرا پشیمان شده اید؟ فکر نمی کنم به مسائل سیاسی علاقه داشته باشید. یا طالب اون نوع آزادی های فردی در غرب باشید. یه کار خوب برای خودتون پیدا کنید ( یا اگر می تونید کاری راه بیندازید). کنار خانواده تان هم که هستید. صبر داشته باشید. با این آسان گیری تان اگر صبر داشته باشید و "مشورت" کنید خدا بخواد همسر مناسب هم براتون پیدا میشه.

    موفق باشید

  8. #48
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    1,325
    سطح
    20
    Points: 1,325, Level: 20
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 56 در 43 پست

    Rep Power
    19
    Array
    سلام مجدد آقای یک دوست ،
    متوجه منظورتون که هنوز اندر خم یک کوچه هستم رو نفهمیدم. البته که هستم ولی واقعا همچین موردی که مثال زدم رو باید در شان خودم نبینم.؟ اون وقت همون شاهزاده قصه میشم که . ببینید بنده از همون زمان مناسب و ایده آل ازدواج دختران یعتی 22 سالگی و بعد از اتمام لیسانس هیچ وقت خواستگار نرمال نداشتم. چه برسه هم کفو و یا بالاتر . در این خصوص مادرم رو تا حد زیادی مقصر میدونم چون با کیس های مذهبی برخورد مناسبی نداشتند و یا حتی اجازه ورود هم به آنها نمیدادند. در صورتی که خود بنده با موضوع مذهبی بودن اونها مشکلی نداشتم و اکثر همکاران بنده رو همین قشر تشکیل میداد. در بین این قشر مذهبی یکنفر بود که از نظر من مشکل جسمی یا روحی که من متوجه بشم نداشت چون همکار بودیم ولی خب طبق معمول تناسب فرهنگی اجتماعی نداشتیم که برای بنده مهم نبود ولی برای مادرم به شدت عذاب دهنده بود تا حدی که با نفوذی که روی پدرم داشت به خاطر دور کردن من از محیط کار در زمان نامناسب رفتم استرالیا. گذشته ها که گذشته ....
    در مورد شخص مورد نظر ...بله ظاهر ایشون رو نمی پسندم ولی ظاهر برای من مهم نیست .
    از لحاظ تحصیلی و مالی خودساخته هستند و اصولا شخصیت خودساخته دارند که برای بنده ارزشمند هست
    بیماری تالاسمی مینور به اعتقاد پزشکانی که مشورت کردم چندان مهم نیست . خیلی ها مشکل قلبی و یا مشکلات دیگه دارند . البته ایشون سیگاری هم هستند .
    از نظر خودم حقیقت این هست که خانواده ایشون قابل معاشرت با خانواده بنده نیستند. ولی آدم های بدی نیستند . ساده و روستایی منش هستند.
    منظورم از مخالفت با مهریه ، میزان و مقدارش بود . در حد حرف که 400 سکه مهریه همراه با حق طلاق رو پذیرفتند البته با چونه زدن های زیاد و صرف زمان زیاد.
    پیشنهاد شما در ارتباط با همسر علمی ...محیط علمی ...مذهبی ....محیط مذهبی و .... را قبول ندارم. بنده حدود 10 سال پیش همزمان با کار فول تایم دانشگاه تحصیل میکردم . اصولا هیچ فردی با فرد دیگه تو اون زمان ازدواج نکرد . این زمان مربوط به دوران لیسانس هست به تجربه بنده. و اینکه کار مناسب پیدا کنم . بنده در حال حاضر به صورت شراکتی و سرمایه گذاری در حوزه تخصص خودم مشغول هستم ولی خب به دلیل تنهایی که در حال حاضر حس میکنم ، ازدواج در اولویت هست برام.

  9. #49
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام

    لطفا متن ها رو با دقت بیشتری بخونید. نوشته ام "هنوز سر همون خانه اول با همسر سابق تون هستید". یعنی هنوز هم بدون سنجیدن جوانب، با ساده انگاری و نادیده گرفتن علائم خطر (در حالیکه اون ها رو می بینید) و حتی تعبیر خوب کردن از آن ها در حد افراط، عمل می کنید.

    * من نمی دونم شخصیت این آقا چگونه است؟ یا مادر و یا بقیه اعضای خانواده ایشان. ولی واقعیاتی در جامعه است که اعضای خانواده کمابیش مشترکات و تشابهات دارند (و البته تفاوت ها). این خانواده بی سواد و از نظر فرهنگی در سطح بسیار پائینی هستند (بدون توهین)، اختلاف فرهنگی و آداب و رسوم بسیار حاد و شدید بین آن ها و شما و خانواده تان وجود داره، دو برادر و خواهر طلاق گرفته داره ...
    * خودش هم بیماری داره. یه جا میگید بچه هم احتمال داره بیماری رو به ارث ببره، بعد یه جای دیگه میگید براتون مهم نیست.!!! 50% احتمال بیماری بچه تان مهم نیست؟
    * سیگاری هم که هست
    * ساده منش و روستائی بودن!!! امیدوارم از اون دسته افرادی نباشید که چون خودتون یه مقدار سطح مالی خوبی دارید و شهرنشین هم هستید فکر کنید هر روستائی آدم با محبت و با صفائی است. این اوج خامی و ساده گی درست. واقعیت دقیقا برعکس است.
    * اینکه میگم اگر دنبال تیپ مشخصی از افراد هستید اون ها رو در مکان هائی که بیشتر حضور دارند جستجو کنید موضوع واضحی است. شما آدم مذهبی رو تو مشروب فروشی و آدم علمی روسر کوچه در حال علافی نمی تونید پیدا کنید. حالا اگر ازدواج نمی کنند اشکالی در اصل پیشنهاد من بوجود نمیاره. لابد قبلا ازدواج کرده اند، یا کسی رو درنظر دارند، یا از بین همکاران شان نمی خواهند همسر اختیار کنند، یا شرایط ازدواج ندارند، یا می خواهند یه مدت قبل از ازدواج رو خوش بگذرانند و هزار دلیل دیگه. صحبت من اینه که در محیط های خاص افراد متناسب با اون محیط رو بیشتر از جاهای دیگه میشه باهاشون برخورد داشت، نگفتم حتما شوهر پیدا میشه. تازه آدم هم پیدا بشه نسبی هستند و باید دید واقعا چقدر همونی هستند که وانمود می کنند.

    * من هنوز به شدت با قضاوت شما درباره افراد مشکل دارم.
    "اکثر همکاران بنده رو همین قشر تشکیل میداد. در بین این قشر مذهبی یکنفر بود که از نظر من مشکل جسمی یا روحی که من متوجه بشم نداشت چون همکار بودیم ولی خب طبق معمول تناسب فرهنگی اجتماعی نداشتیم که برای بنده مهم نبود"

    ببینید همین جا چند چیز به چشم میخوره
    1. فقط یه نفر بوده که مشکل جسمی و روحی نداشته البته ازنظر شما.
    2. تناسب فرهنگی نداشتید ولی براتون مهم نبوده

    آخه قبولش سخته. مگه اینجا کشور بیماران روحی و جسمیه که از بین چند ده یا چند صد نفر (یا حتی چند نفر) فقط یه نفر بدون مشکل بوده!!!؟؟؟
    باید دید ملاک سنجش شما چی ها هستند. وگرنه واضحه از بین 100 آدم که تصادفی انتخاب بشند حداقل 70-80 نفرشون ازنظر جسمی و روحی در حد قابل قبول هستند. نمیگم درحد خلبان های جنگی ولی در حد خوب و خیلی خوب هستند.

    میگید تناسب فرهنگی نداشت ولی برام مهم نبود. درباره این فرد جدید هم همین رو میگید.
    داشتن تناسب های اعتقادی، تحصیلی، مالی، فرهنگی و غیره شرط اول ازدواج است. حالا سن، ثروت و بعضی چیزها رو میشه آسون گرفت ولی تناسب های اعتقادی، تحصیلی و فرهنگی نباشند اون زندگی رو قبل از اینکه شروع بشه میشه شکستش رو پیش بینی و قطعی دانست. یه مقدار فاصله همیشه بین افراد وجود داره ولی نباید درحد قله و دره باشه.
    از حالا این تناسب ها رو خیلی خیلی جدی بگیرید. (و فراموش نکنید)

    در مورد این اقا من خودم باشم که قطعا رد می کنم. ولی شما من نیستید و زندگی خودتون رو دارید. بیشتر تحقیق کنید
    - اینکه غیر از سیگار اهل مسائل دیگر هستند یا خیر؟ مواد، مشروب،مسائل اخلاقی
    - مسائل اعتقادی رو بررسی کنید
    - داشتن بیماری های دیگر
    - قبلا ازدواج کرده اند یا خیر؟ اگر بله، چرا الان متاهل نیستند؟همسرشان فوت کرده؟ جدا شدند؟ اگر جدا شده اند چرا؟ بچه هم دارند؟ زیاد بوده اند آقایانی که اول دل دختر رو بدست آورده اند و وقتی خوب میخ شون رو محکم کرده اند گفته اند فرزند قبلی هم دارند. (دختر هم کارش میشه گریه و زاری. نه می تونه قبول کنه نه می تونه از طرف دل بکنه چون وابستگی عاطفی داره)
    اگر اصلا ازدواج نکرده اند چرا؟ خواستگاری کرده اند؟ نامزد بوده اند؟ ....؟
    - در خانواده اش کسی سابقه اعتیاد، زندان و دیگر جرائم و سوء پیشینه داره؟ (و خودش)
    - علت جدائی برادر و خواهرش چه بوده؟ همون ها می تونند برای شما هم اتفاق بیفتند.
    - طرز رفتارشان با عروس های دیگه چگونه است؟ یا چگونه بوده(طلاق گرفته ها) در بعضی فرهنگ ها مخصوصا شهرستان ها عروس آزادی عمل چندانی نداره. به خوش آمدگوئی های قبل از ازدواج هیچ وقت دل خوش نکنید. همه عروس ها قبل از ازدواج مثل دختر طرف و دامادها هم مثل پسر خانواده مقابل هستند. ولی چند ماه بعد از ازدواج دیگه از این حرف ها و تعارفات نیست.
    - خیلی مسائل دیگه که گفتن شون طول می کشه.

    راه و روش تحقیق هم باید مناسب باشه. راهش این نیست که مستقیم از طرف سوال کنید شما اینجور هستید یا به این موضوع اعتقاد دارید؟ خب مسلمه جوابش رو مطابق انتظار شما میده. در محل کار هم کسی از همکارش بد نمیگه (مگر به ندرت) و معمولا حتی شناخت درستی از زندگی شخصی همکاران شان ندارند.

    * در مورد شراکت تان امیدوارم آگاهانه تر از ازدواج تان عمل وپیش بینی های لازم رو کرده باشید. با این شخصیتی که شما دارید دور از انتظار نیست اگر سرتون کلاه بگذارند و همه چی رو بالا بکشند. خیلی مراقب باشید.

  10. #50
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    1,325
    سطح
    20
    Points: 1,325, Level: 20
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 56 در 43 پست

    Rep Power
    19
    Array
    سلام یه دوست گرامی :
    در جواب شما :
    1... منظورم این بود که یکنفر پیشنهاد ازدواج داد از اون میان که فقط دو مجرد وجود داشت . بقیه همه متاهل بودند
    2... بله تناسب فرهنگی نداشتیم . مهم نبود .چون بنده خودم از فرهنگ مدرن و ضد مذهب خانواده خودم ناراضی هستم و گرایشات مذهبی دارم .یعنی نماز و روزه ای نیستیم و نیستم ولی دوست دارم تغییر رویه بدهم .
    3... قبولش سخت نیست . یک گوگل ساده بکنید طبق آمار وزارت بهداشت ایران 25 درصد ایرانیان مشکل حاد روانی در حد بستری دارند ولی به دلیل نبود امکانات در جامعه رها هستند .
    4... اون تناسبی که شما گفتید در شرایط ایده آل هست . بنده در زمانی که کاملا در سن مناسب ازدواج بودم با شرایط ایده آل ، حتی یک خواستگار با یک تناسب مثلا تحصیلات نداشتم . و اصولا زبانزد فامیل و همکار و مورد پرسش دیگران برای این موضوع بودم . در حدی که همه فکر میکردند این من هستم که خواستگاران زیادی رو رد میکنم در صورتی که یا وجود نداشت یا همانطور که گفتم بعد از مدتی مشکلاتی مثل اعتیاد شدید ، مشکل حاد جسمی یا روحی رو میشدند . و تمامی موارد یا تا الان ازدواج نکردند یا ازدواجشان بدان دلایل به طلاق ختم شده .
    5.. علت جدایی برادر ، مورد دار بودن سابقه ای خانم بوده که بعد ازدواج رو شده و دومین مورد را نمی دونم
    6... خواهر ایشون به صورت مظلومانه رها شده . یعنی عقد کردند حتی با 300 سکه مهر . ولی داماد سربازی نرفته بوده و کم سن بوده و بعد از مراسم طلاق شهر را ترک کرده و سکه های سر عقد را دزدیده و ناپدید شده اند . مطلقه نیستند خانم . فعلا پادر هوا موندند و داماد ناپدید شده .
    7... رفتار مادر ایشون ساده هست . یعنی یک مکالمه عادی رو بلد نیستند با بنده و پدر بنده و بسیار ساده تر از این حرفها هستند . خانواده ایشون شهرستان هستند و رفت و آمد سالی یکبار با پسر خود دارند .

    مواردی که شما گفتید برای ازدواج ایده آل هست . بنده با شرایط فعلی که سن و مطلقه بودن واقع گرانه نمی تونم ازدواج متناسب بکنم. همه که مگان مرکل نیستند که بتوانند ازدواج با شاهزاده داشته باشند با شرایط کاملا نامتناسب.

    8... ایشون ازدواج نکرده اند و بچه هم نداره مطمءن هستم 9 سال پیش نامزدی غیر رسمی داشته که به دلیل توقعات زیاد خانم و امکان پایین مالی ایشون به هم خورده

    10. شراکت بنده از آشنایآن فامیل هست و تا کنون که مال خوری پیش نیامده .


 
صفحه 5 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منفی بافی های مادرم به اوج رسیده و من به شدت ضعیف و آسیب پذیر شدم
    توسط tanhaeii در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 تیر 95, 11:28
  2. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 خرداد 95, 23:02
  3. پاسخ ها: 53
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 اردیبهشت 94, 23:28

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.