به نظرم خيلى ساده به قضيه نگاه ميكنى.
توى هر شهرى ميشه يه سري تفريحات سالم و ناسالم پيدا كرد. (البته تعريف من از سالم يه مقدار با شما متفارته) ولى كليت حرفم اينه كه تو همين تهران هم همسرت ميره سراغ اون چيزهايى كه دلش باهاشون خوشه. نگاه به يه روز دو روز مسافرت نكن. بحث اينه كه ذاتا با اين مسائل آرامش پيدا ميكنه. من يادمه يه بحثايى هم در مورد خيانتش داشتى، كه مطمئنا تهران شرايط بهترى هم فراهم ميكنه به خاطر اينكه اينجا تقريبا هيچكى به هيچكيه!
به علاوه اينكه دورى هميشه براى رابطه ها مثل سم ميمونه. حتى اگه با احتساب خودت فقط يه سال اين دورى ادامه پيدا كنه، مشكلاتتون بيشتر ميشن. همسرت به نبود شما عادت ميكنه و براى روزهاى نبودنت برنامه هاى خودش رو ميريزه كه حتما دوستشون نخواهى داشت. به علاوه اينكه وقتى به دوريت عادت كرد تلاشى هم براى ايجاد نزديكى نميكنه و بعيده اين مسئله باعث بشه بياد تهران. تهش باز خودت بايد يه فكرى براى اين دورى بكنى.
علاقه مندی ها (Bookmarks)