به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 9 از 9 نخستنخست 123456789
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 88 , از مجموع 88
  1. #81
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام

    درباره اعتیاد و مسائل دیگه قبلا بهتون هرچی که باید رو گفتیم و تکرارش بیهوده است. فقط یه نکته در مورد وضعیت جدید ایشون یعنی بیکاری شان وجود داره
    اینطور پیش بره و ایشون بیکار و معتاد باقی بمونند دیر یا زود ذخیره پول نقدشون تموم میشه. بعدش یا باید قرض کنند، یا وسایل خانه رو بفروشند یا .... اخلاق شون هم به همان نسبت بدتر خواهد شد.

    شما دقیقا می دونید که همسر شما خودش مایل نیست سر کار قبلیش یا کار جدید بره یا اینکه اون ها ایشون رو به دلیل اعتیادش نمی خواهند؟ خیلی فرق میکنه.

  2. #82
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 مهر 97 [ 03:27]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    4,003
    سطح
    40
    Points: 4,003, Level: 40
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 58 در 44 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    سلام

    درباره اعتیاد و مسائل دیگه قبلا بهتون هرچی که باید رو گفتیم و تکرارش بیهوده است. فقط یه نکته در مورد وضعیت جدید ایشون یعنی بیکاری شان وجود داره
    اینطور پیش بره و ایشون بیکار و معتاد باقی بمونند دیر یا زود ذخیره پول نقدشون تموم میشه. بعدش یا باید قرض کنند، یا وسایل خانه رو بفروشند یا .... اخلاق شون هم به همان نسبت بدتر خواهد شد.

    شما دقیقا می دونید که همسر شما خودش مایل نیست سر کار قبلیش یا کار جدید بره یا اینکه اون ها ایشون رو به دلیل اعتیادش نمی خواهند؟ خیلی فرق میکنه.
    سلام
    بله گفتید منم بهش گفتم باید بره کمپ و.....ولی زیر بار نمیره که هنوز مصرف میکنه
    الان زیر دین خانوادشه ذخیره پول هم نداره حتی ۱۰۰۰تومن جدیدن هم همش میگه نداریم مثلا امروز گفتم کرم مو میخوام میخوام برم بازار با مامانم هوام عوض بشه گفت نه بعد باهم میریم گفتم بعد تو ۳سال دیگس بزار برم گفت ۳سال دیگه باشه فعلا پول نداریم کرم مو بخری حالا ۲۰تومن بیشار نیست دیگه بش گفتم باشه نمیرم بازار ولی ببرم پیش مامانم تنها اینجا خسته شدم گفت برو گفتم خودت ببرم گفت باشه
    اخلاقشم که بدتر وبدتر میشه درست گفتید ولی خودشم تکون نمیخوره مثلا بره آژانس کار کنه یا بره شرکت های کاریابی بسپاره میگه اونا مگه چقدر حقوق میدن میگم خو بهتره بیگاریه فعلا برو تا دکل دوباره راه بیفته که بری سر کار قبلیت
    بله مطمئنم چون با همکارش که خیلی باشخصیته و رده بالاتر از هپسرمه برخورد داشتم اون گه گردن کلفت اونجا هم بوده بیرون کردن به همسرمم پیشنهاد شد کار کنه اومجا دوباره ولی با حقوق پایین و سمت پایین تر که گفت نمیرم مگر لحظه اخر مجبور بشم
    مسئله اصلی من اعتیادشه که نمیدونم چه تصمیمی بگیرم ؟نمیدونم تا کی بهش زمان بدم ؟نمیدونم جدایی بهتره یا موندن؟ممکنه خوب بشه؟یا من باید عمرمو بزارم و جوونیم رو که ایا خوب بشه ایا نشه رویاهام چی میشن
    بنظرتون چکار کنم؟؟دین مشاوره های بیرون هم فقط میگن طلاق نگیر و از طلاق وحشت میندازن تو وجودم دیگه به عقلم نمیرسه چکار کنم و چی درسته و چی غلط
    من میدونم به گفته دوستان باید خودمو بسازم و بخودم ارزش بدم و...اما منظور من این میست من میگم اعتیادش چی؟باشه من رو خودم کار میکنم ما زندگیم چی میشه؟تکلیف من چی میشه؟همیشه قراره با این ترس زندگی کنم؟قراره بمونم و بسوزم و طلاق نگیرم و بچه هامم بشن بچه یه معتاد که مجبورم سرشون رو توجامعا بندازن پایین؟؟جواب اینارو مغزم نمیده بهم شما ها که حارج گود هستید بهم بگید تهه چنیم زندگیایی چی میشه؟میشم مثل مادرم؟باز پدرم تریاکه اونم چند سالی ترک کرد و خوب شد دوباره الان برگشته
    به پدرم میگم میگه خو مصرف کنه مگه چه اشکال داره همین که تو تامینی بسه و فلان از ترس اینکه من طلاق نگیرم حتی اگه شوهرم جلوچشمش کتکمم بزنه چشاشو میبنده حتی میترسه من یه شب بمونم اکنجا تا میخوام بمونم میگه بابا شب برو خونه خودت و از این حرفا میگه وقتی عهد بستی و ازدواج کردی باید اگه تیکه تیکتم کرد فکر طلاق نباشی و بمونی ولی مگه میشه؟؟
    دوست عزیز من به این زندگی راضی نیستم که بگم چون کتکم نمیزنه خیلی خوبه و دیگه مشکلی ندارم من دارم سعی میکنم نکات مثبت شده ریز میدا کنم که ببتونم مبونم وگرنه دووم نمیارم و خودمم میدونم این زندگی ایده ال نیست وقتی طربم نه اخلاق.نه کار.نه پول.نه شخصیت.نه حتی تیپ درست حسابی.خانواده خوب.استقلال مالی و...نداره دیگه دلخوش چی بشم؟؟وقتی جایی باهاش میرم خجالت میکشم که دوکلام بلد نیست حرف بزنه یا بددهنه و پرخاشگر یا همه جا با دمپایی میاد و من دقیقا نقطع مقابل و برعکس اونم خودم همه اینارو میدونم
    ولی سعی کردم مثبت اندیشی کنم و ارتعاش خوب بفرستم ولی جواب نمیده
    از وقتی که گفتید خودت رو بساز دارم رو خودم کار میکنم حتی میرم جلو آیینه و میگم تو خوشکلترین و زیباترینی تو خوشتیپی تو خیلی هنرمندی که تونستی این زندگی رو نگه داری تا میخوام ناامید بشم دوباره بخودم میگم نه تو خدارو داری به اون توکل کردی مطمئنن کمکت میکنه
    کارهایی که بهم انرژی خوب میدن و دوس دارم انجام میدن مثلا همین میز شب سالگرد چیدن ولی با تو ذوقی خوردن مواجه میشم اما بازم به راهم ادامه میدم
    الان اونو یجورایی و خانوادش رو در حد خودم نمیبینم میگم کاش اونموقع عقل الانم رو داشتم مطمئنن بهترین رو انتخاب میکردم دوست دارم درسم رو ادامه بدم همسرم انگار پیشرفت منو دوس نداره جون همش میگه تو مغروری بخودت و خیلی بخودت مینازی یبار گفت تو خودتی و یه لیسانس که هی بش مینازی دیگه هیچی نداری و اینو میددنم چون خودش سرتاپاضعفه میخواد منم خورد کنه اما من با حرفاش بیشتر اعتماد بنفس میگیرم البته اینم بگم که همچین چیزی رو تو دوران قهرم گفت بعدشم پشیمون شد و همیشه خودش میگه تو عروسک منی تو هیچی کم نداری و از سرمم زیادی یا ناخن کوچیکه کل فامیلمم نمیشی
    اما دیگه نمیخوام خودمو شخصیتمو وابسته به حرف و رفتار کسی کنم
    دیشب مادرشوهرم بااینکه کلی تیکه انداخت و حرف زد کلی باورتون نمیشه اصلاااا برام مهم نبود حتی دیگه شکایت نکردم که مادرت اینو گفت و فلان سعی کردم بخودم خوش بگذرونم و بگم بخندم و واصلا حتی بهش فکر هم نکردم ارامشم بیشتره اینجوری
    ولی من منظورم این چیزا نیستن من میگم تصمیم عاقلانه تو این زندگی چیه؟؟موندن و ساختن تا اخر عمر؟؟که شاااید یروز خوب بشه؟یا رفتن و نجات دادن خودم و ساختن اینده بهتر؟نمیخوام تصمیمی که الان میگیرم باعث بشه بعد ها پشیمون بشم میخوام به تصمیمم افتخار کنم

  3. #83
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    روناک جان خودت رو رها کن از تمام شعارهایی که بهت تکلیف می کنن محکوم به ناجی بودن رو.

    تو پیش از هرچیز در قبال خودت مسئولی. تو باید ناجی زندگی خودت باشی مخصوصا با شرایط ویژه ای که داری.

    تا وقتی خودت به داد خودت نرسی هیچ کس به دادت نخواهد رسید.

    من با صراحت نمی گم جدا شو اما می گم خودت رو در اولویت قرار بده.

    همسر شما با اراده ی خودش دچار اعتیاد شده پس قضیش با بیماری که ناخواسته دچار یه بیماری شده فرق می کنه. مشکلش هم فقط در صورتی حل می شه که خودش بخواد.

    پس شما برای این که تصمیم بگیری بهش کمک کنی باید روی عملکرد خودش قضاوت کنی.

  4. #84
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 مهر 97 [ 03:27]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    4,003
    سطح
    40
    Points: 4,003, Level: 40
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 58 در 44 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Parastou نمایش پست ها
    روناک جان خودت رو رها کن از تمام شعارهایی که بهت تکلیف می کنن محکوم به ناجی بودن رو.

    تو پیش از هرچیز در قبال خودت مسئولی. تو باید ناجی زندگی خودت باشی مخصوصا با شرایط ویژه ای که داری.

    تا وقتی خودت به داد خودت نرسی هیچ کس به دادت نخواهد رسید.

    من با صراحت نمی گم جدا شو اما می گم خودت رو در اولویت قرار بده.

    همسر شما با اراده ی خودش دچار اعتیاد شده پس قضیش با بیماری که ناخواسته دچار یه بیماری شده فرق می کنه. مشکلش هم فقط در صورتی حل می شه که خودش بخواد.

    پس شما برای این که تصمیم بگیری بهش کمک کنی باید روی عملکرد خودش قضاوت کنی.
    سلام پرستو جان ممنونم ازت که پیگیر تاپیک هام هستی
    همسرم سنش بالاس دیگه الان ۲۴ساالشه و با آهگاهی مصرف کننده شده چون زندگی خیلیارو دید از فامیلشون که بااین مواد نابود شد و زنی رو میپسنده که با این شرایطش کنار بیاد انگار همش دنبال ضعف تو وجودمه و مطمئنم میخواد ازم اتو بگیره چون میببنه من همیشه زبونم درازه و هیچ واهمه ای ندارم چون هیچوقت خطایی نکردم که بضرر زندگیم باشه
    از اون شب که باش حرف زدم عین خیالشم نیست هنوز داره ادامه میده و مصرف میکنه من میگم اگه من و زندگیمون رو دوست داره اون دید ۵ماه منو از دست داد دیگه شوک به این بزرگی؟؟کارش رو از دست داد که بقول یه دوست شاید من نمیدونم و ظاهر قَیست و بخاطر موادشه البته همسر من جدا از اعتیادش اخلاقش صفره ادم بداخلاقیه بخاطر اخلاقشم ممکنه بوده باشه
    دیردز مامانم زنگ زد کلی بام خرف زد گفت من تا اخرش پشتتم چه من چه برادرات از هیچی نترس فقط بچه دار نشو گفت چنین زندگی مثل اینه که زندگیت اتیشه وسط پمپ بنزینه به آرامش خودت فک کن و اون تصمیم رو بگیر
    میدونی پرستوجان من همش نگا شوهرم میکنم دلم میسوزه ولی خب اونم باید دلش واسه من بسوزه یا نه؟اونم باید قدم برداره واسه زندگیش
    مدام مصرف داره هر روز مسشه گفت تو دستشویی هم مصرف مبکنه نمیدونم چجوری چون پایپ و اینا نمیبره ولی دستشوییش طولانی میشه خیلی و اینکه وقتی میاد از بوی دهنش و حالت چشماش و کلا علائمش رو میفهمم
    بقول مامانم میگه بمونی این زندگی بدتری داره و بهتری نداره چون اون نمیخواد خوب بشه حالا تو هی زور بزن اون باید خودش بخواد که اگه بخوای بر فرض بگیری خوب میشه باید بمونی و تا اخر عمر زندگی کنی به امید روزیکه شاااید تصمیم بگیره خوب بشه شایدم نه تو ۲۳سالته فقط‌میخوای عمرت رو با اما و اگر ها سر کنی
    در ضمن من احساس میکنم همسرم با کسای دیگه جز منم ارتباط داره ولی مطمئن نیستم
    نمیدونم توان دارم ازش جدا بشم؟تولن دارم اشکاش و التماس هاش رو ببینم و چشامو ببندم؟؟به خدا توکل کردم ولی شاید همینا یعنی خدا داره نشونم میده راه رو دلم میخواد خدا بیاد و بگه راهت اینه دیگه از فکر و خیال خسته شدم
    نمیدونید چه حس بدیه میبینی کسی که ۵سال حنگیدی با عالم و ادم بهش برسی الان حاضر نیست حتی اعتیادش رو کنار بزاره و لااقل تغییر کنه من قسمش دادم التماسش کردم بخوبی با دعوا همه جوره ازش خواستم خوب بشه ولی داره راهه خودش رو میرهمن ۴ماهه برگشتم و ااین اقا فقط چند وقت کوتاه ترک بود
    فک کنم همچین اشخاص صبر و سازگاری زیاد میخوان درسته؟؟یعنی مثلا سال ها بشینی پاش
    بنظرتون جند ماهه دیگه هم صبر کنم ببینم چی میشه؟مثلا تا مهر ماه
    وای نمسدونم
    همین اللن رفت تو دستشویی مصرف کرد و اومد خدا دیگه حالم از بوی دهنش که بوی مواد میده بهم میخوره انقدر بهش سرد شدم که هیج رقبتی بهش ندارم چون حتی تو رابطه اذیتم باهاش دیگه خودتون فک کنم اطلاعات دارید اشخاص شیشه ای چطورن
    به زندگیم سرد شدم و تنها دلخوشیم شده کارهای هنری رمان خوندن و اینجور کارایی که علاقه دارم

  5. #85
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    چرا اینقدر دور خودتون می چرخید؟ تصمیم تون رو بگیرید. یا حاضرید با این آدم "همینطوری که الان هست و در آینده احتمالا بدتر" کنار بیاید و زندگی کنید یا خیر؟

    شدیدا توصیه می کنیم پست گذاشتن رو به کلی کنار بگذارید و جواب سوال رو به "خودتون" بدید. بعد از اون هم انجامش بدید.

    فکر کنید، فکر کنید ... فکر کنید. ولی وقتی فکراتون رو کردید و تصمیم گرفتید بهش عمل کنید.

  6. کاربر روبرو از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده است .

    maryam123 (چهارشنبه 02 اسفند 96)

  7. #86
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    روناک جان مادرت داره بهت می گه کاری رو نکن که من کردم. دیگه نمی دونم به چه زبونی باید بگه
    منم فکر می کنم باید به جای گزارش دادن این سیر نزولی به ما راست و پوست کنده آینده رو با همین روال موجود در نظر بگیری و بهترین تصمیم رو در حق خودت بگیری. روناک عزیز یادت باشه کسی که خوابیده رو می شه بیدار کرد اما کسی که خودش رو به خواب زده نه.

  8. کاربر روبرو از پست مفید Parastou تشکرکرده است .

    maryam123 (چهارشنبه 02 اسفند 96)

  9. #87
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,024 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام روناک جان

    من متوجه هستم که داری دست و پا میزنی که زندگی مشترکت رو حفط کنی اما ایا این تلاش یکطرفه کفایت میکنه؟اگر کفایت میکرد تا الان باید زندگیت رو به راه میشد.

    از سر دلسوزی کنار همسرت موندی و کلی سختی داری تحمل میکنی و امیدت اینه که همسرت ترک کنه اما اون راه خودشو ادامه میده.

    هیچ تضمینی نیست همسرت کاملا ترک کنه و بشه یک ادم عادی.چرا که اگر نبود تو براش درس عبرت شده بود، دوباره سراغ مواد نمیرفت.

    نهایتا ممکنه در این زندگی بچه ای به وجود بیاد که شب و روز شاهد اعتیاد پدرشه....مطمئن باش همون بچه فردا روز که بزرگ شد از تو گله میکنه...

    طلاق سخته.خیلی هم سخته.اما ادمها بعضی وقتها مجبور میشن بین بد و بدتر یکدومو انتخاب کنن.

    خودت ویژگی های مثبت و منفی همسرت رو بررسی کن.
    با این تعاریفی که ارائه دادی :
    همسرت چنین شخصیتی داره:

    نه اخلاق.نه کار.نه پول.نه شخصیت.نه حتی تیپ درست حسابی.خانواده خوب.استقلال مالی و...نداره(بعلاوه اعتیاد داره و اقدامی هم برای ترکش نمیکنه)

    حالا ویژگی های مثبتش و اینکه چی تورو در این زندگی نگه داشته رو بهم بگو.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  10. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    mastanehh (چهارشنبه 02 اسفند 96)

  11. #88
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 22 اردیبهشت 03 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,159
    امتیاز
    90,126
    سطح
    100
    Points: 90,126, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,809

    تشکرشده 6,781 در 2,371 پست

    Rep Power
    0
    Array


    با سلام و احترام


    ببینید خانم محمدی ،،،
    مواردی مثل اعتیاد یه سیستم پیچیده ای درون خود داره،،،
    لذا باید از مشاوره حضوری کمک بگیرید ،،،کمک برای بازسازی روحیه خودتون،،،کمک برای روش مقابله با مشکل همسرتون و ...

    فضای مجازی راهنمای کلی خوبی می تونه باشه دراین زمینه ،،اما برای درمان اصلی این مسئله ،باید حضوری اقدام کنید و جلسات مشاوره را ادامه بدید با شوهرتون ،،و تمرینات مشاور را انجام بدید .




    این پست آقای مدیر را دقت کنید :


    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها


    برای بررسی یک مشکل به طور دقیق باید جنبه های روانشناختی به دقت بررسی شود. سئوال و مشکل ساده طرح می شود اما با مصاحبه و بررسی هست که جوانب ایجاد می شود.
    معمولا هر اعتیادی یک معتاد کننده هم لازم دارد.
    معتاد کننده و فراهم آور اعتیاد این آقا کی یا چیست؟
    آقا برای لذت رفته سراغه مواد
    آقا برای تنوع رفته
    آقا برای کنجکاوی رفته
    آقا به خاطر نفوذ دوستان رفته
    آقا به خاطر انزوا و تنهایی رفته
    اقا به خاطر مشکلات کاری رفته
    آقا به خاطر مشکلات خانوادگی رفته
    آقا به خاطر ضعف شخصیتی رفته
    آقا به خاطر خیره سری رفته
    حالا نوبت به این می رسد که عوامل مثبت رسد شود.
    خانم این آقا چه ویژگی های مثبتی دارد.
    شغل این آقا چه زمینه رشدی دارد
    فرزندان و یا والدین این آقا چه نقشهایی را حاضرند بپذیرند.
    محیط و دوستان و فامیلها چه نقشی داشته یا خواهند داشت.
    پتانسیل و نقاط قوت این آقا کدامند.
    و صدها مسئله دیگر باید ارزیابی شود.


    مسائل بالا مسائلی هست که باید حضوری پیش مشاور بررسی شود .
    لذا فضای مجازی نمی تونه کامل به این قضیه بپردازه.


    تاپیک های مختلف و طولانی ای داشتید در این زمینه ،،
    با توکل به خدا راه درمان شوهرتون را از طریق مشاوره حضوری ادامه دهید
    شرایط شما را درک می کنیم ،،انشا الله با کمک مشاوران عزیز بتونید تصمیمی بگیرید که براتون خیر باشه
    ان شالله که مسئله تون حل بشه ،،،



    با تشکر .


    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 02 اسفند 96 در ساعت 22:13 دلیل: ویرایشی

  12. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    tavalode arezoo (پنجشنبه 03 اسفند 96)


 
صفحه 9 از 9 نخستنخست 123456789

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. فقط یک هفته فرصت دارم یه رابطه یکساله رو فراموش کنم.اما ...
    توسط خوشبختی در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 آبان 92, 19:44
  2. بافرصت کم چطوردرس بخونم
    توسط roseflower در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 آذر 91, 14:05
  3. شوهرم فرصت جبران اشتباه به من نمی دهد!
    توسط nazanin_60 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 بهمن 90, 10:52
  4. اگر امسال آخرین فرصت باشه؟
    توسط یک زن امیدوار در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 03 دی 90, 12:02
  5. فرصت
    توسط zeinab در انجمن سخنان نغز و جملات قصار بزرگان
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 27 بهمن 86, 23:45

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.