سلام
من 2 سال هست که ازدواج کردم. 3 سال هم عقد بودم.همسرم 31 و من 27 سالمه. ما مشکلات زیادی داشتیم.
خصوصا اینکه من قصد ازدواج نداشتم و مثل خیلی دخترهای همسن خودم شیطونی های زیادی داشتم. البته باید بگم اشتباهات زیادی.
شوهرم چند بار بهم تذکر داد و هر دفعه با تهدید به طلاق و خیلی کارهای دیگه ازم قول گرفت.
البته فکر نکنید کارهایی که می کردم فاجعه امیز بودن. اما چون همسرم فوق العاده غیرتی و حساس بود خیلی سخت می گرفت.
مثلا به حجاب کامل من حساس بود و حتی تار مویی رو میگفت بپوشون.
البته دو سه بار اشتباه زیادی داشتم اون هم توی صحبت کردنهای مجازی با بقیه مثلا با استادم...خودش کاملا مخالفه و اصلا توی این چیزها نیست.
خلاصه
اخرین بار توی پیام من دید که به یک همکارم در پایان صحبتهام استیکری فرستادم که نوشته "در خدمتم"
من واقعا نمیدونستم برداشت بدی ازش میشه. اما ازون روز تا الان قهر کرده.
دیشب نشست بهم گفت هر اون چیزی که بتو ختم بشه برای من تموم شده. .. هرکاری میخای بکن...منم میرم راحت گناه میکنم.... برای بقیه خوشرقصی میکنی فکر میکنی برای من راحته با اینهمه دختر توی روز کنار بیام.... همین الان هرکی که فکر کنی همون خواهرات تا دخترای فامیل خودم رو میتونم جذب کنم... شما زنها همتون احمقید... زنهای افعغانی خوبن که محدودشون میکنن شما زنها رو باید محدود کرد ... لیاقت ندارید...
خیلی حرفها بهم زد. تاحالا اینجوری ندیده بودمش همیشه تهدید میکرد اما یه سری کارها رو نمیکرد اصلا. رفته بود یه پاکت سیگار هم گرفته بود جلوی من هی میکشید (من از روز اول بهش گفته بودم سیگار نکش و میدونست به شدت بدم میاد)
هر چقدر عذر خواهی کردم گفتم درستش میکنم ما یه خونواده ایم اینا رو نگو ته دلم خالی میشه.. اصلا انگار روی یخ داشتم مینوشتم. میگفت من اصلا به آینده فکر نمیکنم شادی قبلا میگفتم که طلاقت میدم اما الان اصلا برام مهم نیست شاید کسایی که طلاق گرفتن روی کاغذ نوشتن و محضری کردن برای من خیلی جلو تر ازین حرفهاست. میخای برم ازین خونه میخای تو برو هرجوری میخای من پایم اصلا فرقی نداره.
اینا رو میگفت و من فقط مات نگاه میکردم.
انقدر گریه کرده بودم که دیگه نا نداشتم. الانم اومدم سرکارم با چشمای پف کرده و روحیه داغون. صبح بهش چند تا اس ام اس دام که جواب نداده. نمیدونم چیکار کنم.
خونواده من شهر دیگه ای هستن. اینجا هم کسیو ندارم مادر شوهر و خواهر شوهرم ندارم. طلاق گرفتن. پدرشوهرمم شهر دیگه کار میکنه یه برادر شوهر کوچیکتر دارم.
راهنمایی بهم بدید. من زیاد نمیتونم پست بذارم چون مهمانم. لطفا به من کمک کنید.