سلام .
من تو سن 26 سالگی ، به اخر خط رسیدم ، بعضی موقع ها به این فکر میکنم جای امثال من که تو بهشت نیست پس چرا ادامه به زندگی بدم ؟
جز اینکه به باره گناهام اضافه میشه ماها که معصوم نیستیم جای هممون تو وسط جهنم هست
ادامه زندگی واسه من یعنی بیشتر درد و رنج کشیدن
من آینده خودم رو دارم میبینم پس بهتره تمومش کنم
من از تمام آدمای اطرافم ، حتی خانوادم بیزارم بغیر از پدرم ، ای کاش این روزا بود اون تنها کسی بود که منو میفهمید و دوستم داشت ولی اون رو هم از دست دادم
تو بچگیم خیلی ارزوها داشتم که فکر میکردم بهشون میرسم ، چقدر دلم واسه بچگیم تنگ شده کاش تو همون بچگی میموندم و بزرگ نمیشدم ..
نمیدونم اگه بخوام درد و دل کنم باید خیلی تایپ کنم و میدونم گفتنش هم فایده نداره ، همینجوری دلم گرفته بود و فقط خواستم حرف بزنم و سبک بشم ....
درد و رنج و غصه ، گریه ، بدبیاری ، استرس ، اضطراب دیگه بسه چون دیگه نمیکشم
کاری که خدا قراره چند سال دیگه بکنه رو خودم انجام میدم...
علاقه مندی ها (Bookmarks)