نوشته اصلی توسط
nazfarnaz
سلام من تازه وارد هستم،ی مدتی هس ک با سایت همدردی اشنا شدم و کلی مطالب خوب یاد گرفتم ازتون تشکر میکنم،ت ک چند روز پیش تصمیم گرفتم مشکلم رو با دوستان در میون بذارم من حدود هشت ماه پیش با اقایی در دنیای مجازی اشنا شدم ک ایشون با قاطیعت گفتن ک در صورت تفاهم باهم ازدواج کنیم از روز سوم اشناییمون تو دنیای واقعی همدیگه رو ملاقات کردیم و ب صورت جدی رابطمون رو ادامه دادیم اوایل اصلا نسبت ب ایشون محبتی نداشتم و کاملا سرد برخورد میکردم و میخواستم کاملا عقلانی برم جلو،ک کلا در مورد خیلی مسائل باهم حرف زدیم اما در بین مسکلاتی وجود داشت وضع مالی ایشون ک از روز اول رک و با صداقت گفتن ک الان وضعیت مالی من صفر هستش و من تازه کار جدیدم رو شروع کردم منم از صداقت ایشون خوشم اومد و بهشون فرصت شناخت دادم بعد از چهار ماه کم کم محبتی در من ایجاد شد اما مشکل ما اینه ک ما تنش های زیادی رو داریم زیاد باهم دعوا و تنش داریم اما اصلا طاقت دوری هم نداریم و ب یک روز نرسیده باهم اشتی میکنیم و بیشتر بحثامون هم حول مسائل مادی هستش بعضی وقتا احساس میکنم خسیسه چون در مورد عروسی و هزینه هاش ک حرفی میشه میگه فلان چیز هزینه اضافیه چرا خودمون رو تو فشار قرار بدیم در مورد خرج کردن هم برای من اصلا هدیه های گرون قیمتی برام نخریده گه گاهیی برام گل میخره و یکی دوبار هم هدیه کوچیک گرفته از لحاظ معنویی برام کم نذاشته هیچ وقت مخصوصا وقتی ی دلخوری دارم یا ی مشکلی تا منو نخندونه دست از سر من برنمیداره کار های معنویش خیلی برام با ارزشه اینکه مثلا تو ماه رمضون با دهن روزه میومد دانشگاه دنبال من و گرما رو تحمل میکرد اما از لحاظ مالی خیلی بحث داریم با اینکه چندین بار بهش گفتم ک نسبت ب شرایطمون قدم برمیداریم بازم بعضی وقتا ی حرفایی میزنن ک واقعا دیگه صبرم تموم میشه عصبی میشم مثلا دو روز پیش سر غذا خوری رفتن ک من شرایطمو ب تو گفتم بر حسب شرایط باید بریم جلو واقعیتش من نگرانیم از اینه ک این اقا اخلاقش بعد ازدواج بدتر بشه و هرچیزی رو هزینه اضافی بدونه من دوس دارم زندگی خوبی داشته باشم و نسبت ب اندازه خودمون بتونم از زندگی لذت ببرم و تو رفاه باشم اینکه ایشون ب من از الان رک میگن ک من شرایطم اینطوریه بعد ازدواج شاید بگن ک تو شرایطمو میدونستی خودت قبول کردی پس حرف دیگه ای نباشه،اینکه وقتی ی چیزی میگم اصلا مثلا نمیگن ک باشه اگه جور بود انجامش میدیم تو همون لحظه عکس العمل نشون میدن ک نه هزینه اضافیه این بیشتر بهم بر میخوره شاید اگه اون لحظه بگن ک باشه سعی میکنیم انجامش بدیم ولی بعدا بگن ک شرایطم جور نبود تلاشمو کردم اما نشد بهتر میتونم قبول کنم تا اینکه زود جبهه بگیرن ممنون میشم اگه کمکم کنید راستش من ی نامزدی ناموفق داشتم ک تو دوران عقد مجبور ب جدایی شدم اینکه ی تجربه تلخ داشتم بیشتر حساسم کرده
بازم مننونم ازتون منتظر راهنمایی های ارزشمندتون هستم
علاقه مندی ها (Bookmarks)