به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 13:01]
    تاریخ عضویت
    1396-5-12
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    تنش در رابطه من و نگرانی هاییم در مورد اینده

    سلام من تازه وارد هستم،ی مدتی هس ک با سایت همدردی اشنا شدم و کلی مطالب خوب یاد گرفتم ازتون تشکر میکنم،ت ک چند روز پیش تصمیم گرفتم مشکلم رو با دوستان در میون بذارم من حدود هشت ماه پیش با اقایی در دنیای مجازی اشنا شدم ک ایشون با قاطیعت گفتن ک در صورت تفاهم باهم ازدواج کنیم از روز سوم اشناییمون تو دنیای واقعی همدیگه رو ملاقات کردیم و ب صورت جدی رابطمون رو ادامه دادیم اوایل اصلا نسبت ب ایشون محبتی نداشتم و کاملا سرد برخورد میکردم و میخواستم کاملا عقلانی برم جلو،ک کلا در مورد خیلی مسائل باهم حرف زدیم اما در بین مسکلاتی وجود داشت وضع مالی ایشون ک از روز اول رک و با صداقت گفتن ک الان وضعیت مالی من صفر هستش و من تازه کار جدیدم رو شروع کردم منم از صداقت ایشون خوشم اومد و بهشون فرصت شناخت دادم بعد از چهار ماه کم کم محبتی در من ایجاد شد اما مشکل ما اینه ک ما تنش های زیادی رو داریم زیاد باهم دعوا و تنش داریم اما اصلا طاقت دوری هم نداریم و ب یک روز نرسیده باهم اشتی میکنیم و بیشتر بحثامون هم حول مسائل مادی هستش بعضی وقتا احساس میکنم خسیسه چون در مورد عروسی و هزینه هاش ک حرفی میشه میگه فلان چیز هزینه اضافیه چرا خودمون رو تو فشار قرار بدیم در مورد خرج کردن هم برای من اصلا هدیه های گرون قیمتی برام نخریده گه گاهیی برام گل میخره و یکی دوبار هم هدیه کوچیک گرفته از لحاظ معنویی برام کم نذاشته هیچ وقت مخصوصا وقتی ی دلخوری دارم یا ی مشکلی تا منو نخندونه دست از سر من برنمیداره کار های معنویش خیلی برام با ارزشه اینکه مثلا تو ماه رمضون با دهن روزه میومد دانشگاه دنبال من و گرما رو تحمل میکرد اما از لحاظ مالی خیلی بحث داریم با اینکه چندین بار بهش گفتم ک نسبت ب شرایطمون قدم برمیداریم بازم بعضی وقتا ی حرفایی میزنن ک واقعا دیگه صبرم تموم میشه عصبی میشم مثلا دو روز پیش سر غذا خوری رفتن ک من شرایطمو ب تو گفتم بر حسب شرایط باید بریم جلو واقعیتش من نگرانیم از اینه ک این اقا اخلاقش بعد ازدواج بدتر بشه و هرچیزی رو هزینه اضافی بدونه من دوس دارم زندگی خوبی داشته باشم و نسبت ب اندازه خودمون بتونم از زندگی لذت ببرم و تو رفاه باشم اینکه ایشون ب من از الان رک میگن ک من شرایطم اینطوریه بعد ازدواج شاید بگن ک تو شرایطمو میدونستی خودت قبول کردی پس حرف دیگه ای نباشه،اینکه وقتی ی چیزی میگم اصلا مثلا نمیگن ک باشه اگه جور بود انجامش میدیم تو همون لحظه عکس العمل نشون میدن ک نه هزینه اضافیه این بیشتر بهم بر میخوره شاید اگه اون لحظه بگن ک باشه سعی میکنیم انجامش بدیم ولی بعدا بگن ک شرایطم جور نبود تلاشمو کردم اما نشد بهتر میتونم قبول کنم تا اینکه زود جبهه بگیرن ممنون میشم اگه کمکم کنید راستش من ی نامزدی ناموفق داشتم ک تو دوران عقد مجبور ب جدایی شدم اینکه ی تجربه تلخ داشتم بیشتر حساسم کرده
    بازم مننونم ازتون منتظر راهنمایی های ارزشمندتون هستم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    نمیشه به قاطعیت گفت که ایشون آدم خسیسی هستن .. چون فعلا تازه کار پیدا کردنو و به شما هم جدی گفتن قصد ازدواج دارن احتمالا برنامه ریزی کردن تا پیشه شما بدقول نشن فردا...

    ولی شما اگه ایشونو پسندیدین و واقعا براتون اوکی شده این نقطه منفیشونو بپذیرین و باهاش کنار بیاین..

    و از کلمه خسیس استفاده نکنید و بجاش بگین با حساب و کتاب خرج میکنه..

    حساسیت خودتونو هم از شنیدنه کلمه اضافی کم کنین.. اینها هیچ کدوم باعثه قهر و دعوا نمیشه جز عصبانیت بی مورد..

    چن مورد از هزینه هائی که روش به توافق نرسیدین و از نظر ایشون اضافی میومد و قید بفرمائید..

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 13:01]
    تاریخ عضویت
    1396-5-12
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    مثلا وقتی باهم میریم بیرون تا من نگم گرسنه هستم دس ب کار نمیشن یا مثلا موقع بیرون رفتن سعی میکنن به هزینه کم سروته قضییه ی جا بیارن یا یبار بهشون به شوخی گفتم که مثلا ی روز بریم فلان رستوران اوایل رابطمون با قاظعیت گفتن که من تا روزی که درامدم فلان قدر بشه اونجور جاها نمیرم
    (اون رستورانی ک پیشنهاد داده بودم رستوران گرونی بود)یا مثلا یبار بهش گفتم بریم پیتزا برگشت گف من تو کارتم فقط 30تومن پول دارم منم در مقابل گفتم اشکالی نداره بریم من حساب میکنم خب منم به عنوان زن دوست دارم از این لحاظ تامین بشم وقتی با قاطعیت اونم قبل ازدواج به چیزهایی کوچیکی ک میخام نه میگه منم به طبع نارحت میشم مثلا بهش میگقتم بریم محضر عقد کنیم مخالف کرد ک تو محضر هزینه زیاد میشه تو خونه باشه گفتم اگه تو خونه باشه ک هزینه زیاد میشه بایذ سفره عقد پهن بشه برکشت کف چه لزومی داره سفره عقد پهن بشه چرا الکی دوس داری هزینه زیاد بتراشی یا مثلا اوایل گفتم برا محضر مانتو میگیرم بعد ایشون ک گف تو خونه باشه گفتم پیرهن میگیرم باز برگشت گف چرا پیرهن تو گفتی مانتو واقعیتش این حرفایی ک میزنه منو از خودش سرد میکنه من این حرفارو به مشاوره هم گفتم چون خودمم ادم پرتوقعی نیستم اعتدال رو بیشتر میپسندم ولی وقتی ایشون در مقابل ادم کم توقعی مثل من این حرفارو میزنن واقعیتش یاد یه حرفی می افتم که میگه زنی که خرج نداره ارج نداره

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    اول کار قبل از اینکه در مورد جوابهاتون حرفی بزنم باید این نکته رو ِاداوری کنم ..

    شما فعلا نه نامزد هستین و نه زن و شوهر.. پس انتظاراتتونو در مورد رفتن به رستوران و جاهای دگ کم کنین و اجازه بدین ایشون خودشون اگه خواستن اینکارو انجام بدن..

    در مورد بند اول ایشون گفتن تا در امد مدنظرمو بدست بیارم به چنین رستورانهائی خواهم رفت ( پس انقدرها هم خسیس نیستن و تمایل در ایشون وجود داره )

    در مورد پیتزا هم شاید بنده خدا همین قدر تو کارتشون بوده و راست گفتن..

    اما در مورد نحوه عقد و عروسی ایشون هنوز چون امادگیشو نداره فقط در همه زمینه ها از روی ندانم کاری فاز منفی برمیداره..

    و الا همه میدونن عقد بدون سفره نمیشه و قرار عکس و فیلم گرفته بشه و تو محضر راحت تر و خرجش پائین تره..

    این چیزها رو فقط باید با سیاست زنانه پیش ببرین .. بازم میگم فعلا نمیشه نظر داد ایشون آدم خسیسی هستن یا نه..

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط nazfarnaz نمایش پست ها
    سلام من تازه وارد هستم،ی مدتی هس ک با سایت همدردی اشنا شدم و کلی مطالب خوب یاد گرفتم ازتون تشکر میکنم،ت ک چند روز پیش تصمیم گرفتم مشکلم رو با دوستان در میون بذارم من حدود هشت ماه پیش با اقایی در دنیای مجازی اشنا شدم ک ایشون با قاطیعت گفتن ک در صورت تفاهم باهم ازدواج کنیم از روز سوم اشناییمون تو دنیای واقعی همدیگه رو ملاقات کردیم و ب صورت جدی رابطمون رو ادامه دادیم اوایل اصلا نسبت ب ایشون محبتی نداشتم و کاملا سرد برخورد میکردم و میخواستم کاملا عقلانی برم جلو،ک کلا در مورد خیلی مسائل باهم حرف زدیم اما در بین مسکلاتی وجود داشت وضع مالی ایشون ک از روز اول رک و با صداقت گفتن ک الان وضعیت مالی من صفر هستش و من تازه کار جدیدم رو شروع کردم منم از صداقت ایشون خوشم اومد و بهشون فرصت شناخت دادم بعد از چهار ماه کم کم محبتی در من ایجاد شد اما مشکل ما اینه ک ما تنش های زیادی رو داریم زیاد باهم دعوا و تنش داریم اما اصلا طاقت دوری هم نداریم و ب یک روز نرسیده باهم اشتی میکنیم و بیشتر بحثامون هم حول مسائل مادی هستش بعضی وقتا احساس میکنم خسیسه چون در مورد عروسی و هزینه هاش ک حرفی میشه میگه فلان چیز هزینه اضافیه چرا خودمون رو تو فشار قرار بدیم در مورد خرج کردن هم برای من اصلا هدیه های گرون قیمتی برام نخریده گه گاهیی برام گل میخره و یکی دوبار هم هدیه کوچیک گرفته از لحاظ معنویی برام کم نذاشته هیچ وقت مخصوصا وقتی ی دلخوری دارم یا ی مشکلی تا منو نخندونه دست از سر من برنمیداره کار های معنویش خیلی برام با ارزشه اینکه مثلا تو ماه رمضون با دهن روزه میومد دانشگاه دنبال من و گرما رو تحمل میکرد اما از لحاظ مالی خیلی بحث داریم با اینکه چندین بار بهش گفتم ک نسبت ب شرایطمون قدم برمیداریم بازم بعضی وقتا ی حرفایی میزنن ک واقعا دیگه صبرم تموم میشه عصبی میشم مثلا دو روز پیش سر غذا خوری رفتن ک من شرایطمو ب تو گفتم بر حسب شرایط باید بریم جلو واقعیتش من نگرانیم از اینه ک این اقا اخلاقش بعد ازدواج بدتر بشه و هرچیزی رو هزینه اضافی بدونه من دوس دارم زندگی خوبی داشته باشم و نسبت ب اندازه خودمون بتونم از زندگی لذت ببرم و تو رفاه باشم اینکه ایشون ب من از الان رک میگن ک من شرایطم اینطوریه بعد ازدواج شاید بگن ک تو شرایطمو میدونستی خودت قبول کردی پس حرف دیگه ای نباشه،اینکه وقتی ی چیزی میگم اصلا مثلا نمیگن ک باشه اگه جور بود انجامش میدیم تو همون لحظه عکس العمل نشون میدن ک نه هزینه اضافیه این بیشتر بهم بر میخوره شاید اگه اون لحظه بگن ک باشه سعی میکنیم انجامش بدیم ولی بعدا بگن ک شرایطم جور نبود تلاشمو کردم اما نشد بهتر میتونم قبول کنم تا اینکه زود جبهه بگیرن ممنون میشم اگه کمکم کنید راستش من ی نامزدی ناموفق داشتم ک تو دوران عقد مجبور ب جدایی شدم اینکه ی تجربه تلخ داشتم بیشتر حساسم کرده
    بازم مننونم ازتون منتظر راهنمایی های ارزشمندتون هستم
    سلام
    دختر خوب شما که ذنبال زندگی ایده الی ومیخوای در رفاه باشی به نظرت این گزینه خوبیه که انتخاب کردی؟
    یا شغل ودرامد وزندگی خوب به قول خودت در رفاه کامل مد نظرت پس شاید این اقا نتونه نیازهای شما رو بر طرف کنه وصادقانه هم گفته بهتون شاید شرایطش سالها طول بکشه وعوض نشه میخواین منتظر بموندی؟
    یا اینکه از شخصیت واخلاق یه نفر خوشت بیاد حاضر باشی یه زندگی معمولی در کنارش تحمل کنی یعنی اینجا اولویت اولت اخلاق وشخصیت بودپس گله وشکایت در مورد خرج ومخارج باید بزاری کنار وقبول کنی همین شرایط داره شاید در اینده بهتره بشه شاید هم بدتر
    تکلیف خودت اول روشن ببین اولویت اولت برای انتخاب چی هست؟
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 13:01]
    تاریخ عضویت
    1396-5-12
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز ممنون از پاسگویی تون،اینکه من بخام تو دوران اشنایی ازشون توقع داشته باشم منظورم اینکه ایشون میگن تو ب عنوان همسر ایندمی در مقابل این حرف میحام واقعا بدونم ک در حرف هستش یا جدی
    مثلا میخام بشناسم بدونم الان بخاطر وضع مالی بدشون هستش یا اگه ازدواج کردیم هم قصد هزینه کردن هم ندارن و گرنه من دختری نیستم ک بخام توقع بی جا داشته باشم از پسری،واقعا نمیتونم بی انصافی کنم از لحاظ معنویات ایشون همیشه در کنارم بودن و برام ثابت شده ولی واقعیتش دوس ندارم با ادم خسیس و زیاد اهل حساب کتاب حتی برای مسائل جزیی زندگی کنم چون میدونم روحمو خسته میکنه

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 13:01]
    تاریخ عضویت
    1396-5-12
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها
    سلام
    دختر خوب شما که ذنبال زندگی ایده الی ومیخوای در رفاه باشی به نظرت این گزینه خوبیه که انتخاب کردی؟
    یا شغل ودرامد وزندگی خوب به قول خودت در رفاه کامل مد نظرت پس شاید این اقا نتونه نیازهای شما رو بر طرف کنه وصادقانه هم گفته بهتون شاید شرایطش سالها طول بکشه وعوض نشه میخواین منتظر بموندی؟
    یا اینکه از شخصیت واخلاق یه نفر خوشت بیاد حاضر باشی یه زندگی معمولی در کنارش تحمل کنی یعنی اینجا اولویت اولت اخلاق وشخصیت بودپس گله وشکایت در مورد خرج ومخارج باید بزاری کنار وقبول کنی همین شرایط داره شاید در اینده بهتره بشه شاید هم بدتر
    تکلیف خودت اول روشن ببین اولویت اولت برای انتخاب چی هست؟
    سلام دوست عزیزم از شماهم ممنونم وقت ارزشمندتون رو در اختیار من قرار دادید من همیشه توی زندگیم دنبال معنویات بودم زندگی خوب رو توی اسایش رو مثل همه دوس داشتنم ولی وقتی ی مرد پولدار رو در کنار ی مردی ک بی پول ولی با وفا و خوش اخلاق باشه رو ترجیح دادم همیشه توی زندگیم تصور کردم ک با کمک همسرم بتونیم زندگی رو بسازیم چون من خودمم شاغلم ی درامد متوسطی دارم و فک کنم میتونیم با اون ی کارای کوچیکی انجام بدیم و تو زندگی کم کم پیشرفت کنیم،منظور من از توی رفاه شاید ی زندگی متوسطی باشه ک مثلا با پس انداز بتونیم بریم مسافرت با پس اندازه بتونیم ماشین بخریم و کارای دیگه من سطح توقعاتمو ب خاطر طرفم همیشه پایین اوردم مثلا ایشون تازه کارشون رو شروع کردن و کل داریشون رو گذاشتن توی این کار و خونه ای هم ندارن اگه ما ازدواج کنیم قراره تو اپارتمانی ک خواهرش گفته من نیازی ندارم شما میتونین ازش استفادا کنین قراره زندگی کنیم منظورم از این جرفا اینه ک من تا ی جایی ب خاطر ایشون توقع طبیعیم رو اوردم پایین و تنها امیدم خدا و جنم ایشون هستش چون تا ی جایی احساس میکنم ک ادمی هستن ک قدر پولوشونو میدونن و اهل کار هم هستن چون کاری بودنشون رو هم از برادرش هم از خواهرشون شنیدم مشکل من اینه وقتی من ب خاطر ایشون از خیلی چیزا میگذرم حتی حاظرم درامدم رو توی زندگی مشترک بذارم چرا ایشون برا مسائل کوچیک ب من ن میگن ؟اون وقت من حس بدی بهم دس میده و با خودم میگم من ب خاطر ایشون چ کارا میکنم و ایشون برا دلخوشی من حتی نمیگن ان شالله اگه در توانمون بود انجامش میدیم در ضمن من اصلا توقع ندارم همون لحظه بگن چشم و برام انجامش بدن من دوس دارم بگن ک ان شالله اگه در توانمون بود انجامش میدیم نبود هم موکول میکنیم ب روز های اتی ،ولی وقتی این حرف رو ایشون میگم در مقابلش ب من میگن ک من نمیتونم بهت قولی بدم چون شاید نتونم بهش عمل کنم و پیش توبد قول بشم مشکل من فقط ایناس یکیم گاها احساس میکنم شخصیت مرد سالاری و دیکتاتوری تو وجودش داره ک تو موقع عصبانیت رو میکنه اما بعد پشیمون میشه و عذر خواهی مکنه اما از اونجایی ک روانشناسا میگن موقع عصبانت ادما شحصیت اصلیشونو رو میکنن این خیلی منو میترسونه ک نکنه بعد ازدواج بدتر بشه و ایشتن ی مرد دیکتاتور و مرد سالار و خسیس باشن،از اون مردایی برا زنشون سخت میگیرن چون ما ترک هستیم من از این موارد زیاد دیدم چون مردای تبریز یکم خشک و مرد سالارن حتی وقتی من ب مشاوره گفتم اشون هم گفتن ک این اقا از پسرای امروزی نیس یکم شبیه مردای قدیمه من نگرانی هام بیشتر در مورد اخلاق وگرنه روزی رو خدا میرسونه و مطمعنا جوینده یابنده اس.
    ممنون میشم بازم نظر بدید
    یا علی

  8. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1395-10-26
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    2,059
    سطح
    27
    Points: 2,059, Level: 27
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    61

    تشکرشده 175 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    قبل از شروع صحبت هام بايد بگم احتمالا مطالب من به مذاقت خوش نياد چون با فانتزى هايى كه براى خودت ساختى خيلى متفاوته. تو فكر مى كنى دارى راه درست رو ميرى و دارى سعى مى كنى منطقى تصميم بگيرى در صورتى كه از صحبت هات بر مياد حتى شناختت نسبت به دنياى اطراف هنوز به حد كافى نرسيده. پس يكم از اون دنياى ذهنيت فاصله بگير و سعى كن اين دنيا رو هم ببينى؛


    اول اينكه شما در حال گذروندن مرحله نامزدى نيستيد. شما صرفا دوست هستين. ازدواج فقط بعد از خواستگارى مفهوم پيدا ميكنه. چون خوانواده دو ستون بسيار مهم اين قضيه هستن و حتى مهمتر از شما دو كبوتر عاشق. تو مراحل ازدواج فقط كافيه يه نفر اينورى نگاه كنه اونوقت متوجه ميشى دنياى واقعى با فانتزى هات چقدر فاصله دارن. مسئله نوع جشن و مهريه و ... هم به شما دو نفر مربوط نميشه و خونواده ها تعيين كننده هستن. پس الكى نه ذهنت رو مشغول كن نه براشون دعوا راه بنداز كه حالا حالاها راه دارى.
    همينطور تو دوران دوستى خرج كردن يك پسر براى دختر فقط منت هست نه وظيفه. هر دعوت شما براى ناهار يعنى يك دين اضافه به گردن شما. مگر اينكه نخواى براى شخصيت خودت حريم والاترى رو تعريف كنى. رفتن به ناهار و كافه و ... صرفا بهونه هايى براى ديدار هستن نه اينكه فكر كنى تو هر بيرون رفتن بايد براى ايشون خرج بتراشى.

    نكته دوم. شما ديدگاه عجيبى نسبت به پول دارى. همين الان بشين تمام مخارجى كه ايشون تو يك ماه گذشته براى هردوتون داشته رو بنويس و بعد هم ببين كل حقوق ايشون چقدره؟ اگه چيزى حدود نصف درآمدش رو داره براى رابطه خرج ميكنه (كه احتمالا هم اينطوره) يعنى ايشون بيش از حد ولخرج و دست و دلبازه! عجيبه كه انتظار دارى لااقل بعد ازدواج ايشون درست بشه! بعد ازدواج اين شمايى كه بايد انتظارت رو عوض كنى. زن و شوهرها اونقدرى با هم به رستوران نميرن كه دوست دختر دوست پسرها ميرن! مگه زندگى كردن يعنى فقط خرج تراشيدن؟! يه خانم خونه سعى ميكنه پس انداز خوبى رو براى پيشرفت زندگيشون دست و پا كنه. نه اينكه نگران تعداد دفعات رستوران رفتن يا قيمت كادوهايى كه دريافت ميكنه باشه! اشتباه نكن به اين خانم نميگن بدون خرج و ارج. بلكه توانايى مديريت داره (به اندازه خرج ميكنه و به اندازه هم پس انداز) و مردش ميدونه كه ميتونه از نظر مالى بهش اعتماد كنه.

  9. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 13:01]
    تاریخ عضویت
    1396-5-12
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Shayeste نمایش پست ها
    سلام
    قبل از شروع صحبت هام بايد بگم احتمالا مطالب من به مذاقت خوش نياد چون با فانتزى هايى كه براى خودت ساختى خيلى متفاوته. تو فكر مى كنى دارى راه درست رو ميرى و دارى سعى مى كنى منطقى تصميم بگيرى در صورتى كه از صحبت هات بر مياد حتى شناختت نسبت به دنياى اطراف هنوز به حد كافى نرسيده. پس يكم از اون دنياى ذهنيت فاصله بگير و سعى كن اين دنيا رو هم ببينى؛


    اول اينكه شما در حال گذروندن مرحله نامزدى نيستيد. شما صرفا دوست هستين. ازدواج فقط بعد از خواستگارى مفهوم پيدا ميكنه. چون خوانواده دو ستون بسيار مهم اين قضيه هستن و حتى مهمتر از شما دو كبوتر عاشق. تو مراحل ازدواج فقط كافيه يه نفر اينورى نگاه كنه اونوقت متوجه ميشى دنياى واقعى با فانتزى هات چقدر فاصله دارن. مسئله نوع جشن و مهريه و ... هم به شما دو نفر مربوط نميشه و خونواده ها تعيين كننده هستن. پس الكى نه ذهنت رو مشغول كن نه براشون دعوا راه بنداز كه حالا حالاها راه دارى.
    همينطور تو دوران دوستى خرج كردن يك پسر براى دختر فقط منت هست نه وظيفه. هر دعوت شما براى ناهار يعنى يك دين اضافه به گردن شما. مگر اينكه نخواى براى شخصيت خودت حريم والاترى رو تعريف كنى. رفتن به ناهار و كافه و ... صرفا بهونه هايى براى ديدار هستن نه اينكه فكر كنى تو هر بيرون رفتن بايد براى ايشون خرج بتراشى.

    نكته دوم. شما ديدگاه عجيبى نسبت به پول دارى. همين الان بشين تمام مخارجى كه ايشون تو يك ماه گذشته براى هردوتون داشته رو بنويس و بعد هم ببين كل حقوق ايشون چقدره؟ اگه چيزى حدود نصف درآمدش رو داره براى رابطه خرج ميكنه (كه احتمالا هم اينطوره) يعنى ايشون بيش از حد ولخرج و دست و دلبازه! عجيبه كه انتظار دارى لااقل بعد ازدواج ايشون درست بشه! بعد ازدواج اين شمايى كه بايد انتظارت رو عوض كنى. زن و شوهرها اونقدرى با هم به رستوران نميرن كه دوست دختر دوست پسرها ميرن! مگه زندگى كردن يعنى فقط خرج تراشيدن؟! يه خانم خونه سعى ميكنه پس انداز خوبى رو براى پيشرفت زندگيشون دست و پا كنه. نه اينكه نگران تعداد دفعات رستوران رفتن يا قيمت كادوهايى كه دريافت ميكنه باشه! اشتباه نكن به اين خانم نميگن بدون خرج و ارج. بلكه توانايى مديريت داره (به اندازه خرج ميكنه و به اندازه هم پس انداز) و مردش ميدونه كه ميتونه از نظر مالى بهش اعتماد كنه.
    دوست عزیز من اصلا از حرف هایشا نارحت نمیشم مسلما شما قصد کمک دارید اما خواهش میکنم گفته های من رو تو پاسخم ب دوست ابی بیکران رو هم مجدد بخونین من اگه اهل زندگی نباشم دنبال فانتزیات باشم همون اولش ک این اقا ب من گف من صفر هستم هستی با من زندگی رو بسازی رو همون لحظه رد میکردم ولی ب ایشون فرصت اشنایی دادم من فقط چند مورد نگرانی دارم ک میخام در مورد اونا صحبت کنم شاید نگاهم اشتباهه حتی نا داریم پیش مشاوره هم میریم مسلما شما توی اطرافتون هم دخترهای زیادی با توقعات انچنانی رو میبینید من با قاطعیت میگم ک از این دختر ها نیستم همیشه ترجیح دادم زندگی رو با طرفم بسازم ن ک با ی فرد پولدار ازدواج کنم و نه زندگی ک همه چیزش اماده هست رو شروع کنم من مشکلم نحوه برخورد طرفم هستش ک وقتی صحبتی از هزینه میشه یا توقفات یا خواسته ها زود جبهه میگیرن و گرنه من اصلا از ادم ولخرج اصلا خوشم نمیاد،من دوس دارم طرفم ب چشم رقیب بهم نگا نکنه میخام اون برا خوشحالی من تلاش کنه در مقابل مثلا اگه چیزی خواست برای من تهیه خودم بهش میگم لزومی نداره ک هزینه اضافی میکنیم در مورد مراسمات هم تو خونواده های ما هم دختر و پسر خودشون تصمیم میگیرن و فک کنم بی مورد نیس ک ماز الان داریم در مورد اونا صحبت کنیم و اینکه شما میگید شما هنوز دوست هستید نباید انتظار خرج کردن داشته باشید تا اونجایی ک من میدونم ادم برا خوشحالی طرفش هرکاری میکنه مخصوصا مردا ها من نگران اینم ک ماهنوز ازدواج نکردیم ایشون زیاد خودشو ب اب و اتیش نمیزنه یا ب عبارتی زیاد سخت نمیگیره و من هم با خودم میگم نکنه بعد عقد ک همه چی قطعی شد و من بهشون بله گفتم دیگه اصلا اهمیت ندن بازم اگه سوالی دارید من در خدمتم

  10. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    من در مورد نگرانی ها و احتمالات شما بهتون حق میدم و میدونم زندگی با یه ادم خسیس چقد سخته..

    حین نگارش پستم هم هر چقد تلاش کردم که راهی پیدا کنم تا بشه تشخیص داد که ایشون خسیس هستند یا بنا به شرایطشون خرج میکنن چیزی به فکرم نرسید..

    نمیدونم تو مشاوره تستی مبنی بر تشخیص خساست وجود داره یا نه؟ ولی میتئونید با پرسیدن تلفنی از بودن یا نبودنش اطلاع پیدا کنین تا مشکلتون حل بشه..

    اما در کل من خساست فعلا ندیدم و بیشتر در حد نااگاهی هستش .. همون جمله ای که شما میگید ( ایشالله اگه در توانمون بود ) رو ایشون بلد نیستن و باید بهش یاد بدین کم کم و با زبان محبت..

    مسئله دومی که تو صحبتهای شما به چشم میخوره اینه که شما همینفد که وظیفتونه و ایشون تلاش میکنن همون قد باید برای رابطه تون تلاش بکنین تا این وسط انتظاراتتون از ایشون بالاتر نره..

    و نیازی نیست که شما حقوقتونو بیارین تو زندگی ..چون این وظیفه مرد خونه هستش که احتیاجات و براورده کنه..


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. لطفا راهنماییم کنید
    توسط bita2 در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 31 مرداد 92, 12:17
  2. راهنماییم کنید لطفاً
    توسط roze siah در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 10 مرداد 92, 10:02
  3. می خوام ارشد حتما حتما قبول شم البته با این شرایط.... لطفا راهنماییم کنید
    توسط sami92 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 تیر 92, 12:07
  4. راهنماییم کنید همسرم را برگردونم
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 73
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 خرداد 92, 00:46
  5. آیا درانتخابم اشتباه کردم یانه؟(لطفا راهنماییم کنین)
    توسط هیلان در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 فروردین 90, 14:04

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.