داستان تموم شد
فهمیدم چیشده
سر بزنگاه خدا باز نحاتم داد
این خواستگارم 92میلیون پول چن ماه پیش داده بوده به یکی تا از کشور خارجشش کنه ولی طرف پولشو خورده.میخواس منوبدبخت کنه
خدا نذاش
تشکرشده 557 در 227 پست
داستان تموم شد
فهمیدم چیشده
سر بزنگاه خدا باز نحاتم داد
این خواستگارم 92میلیون پول چن ماه پیش داده بوده به یکی تا از کشور خارجشش کنه ولی طرف پولشو خورده.میخواس منوبدبخت کنه
خدا نذاش
نیکیا (یکشنبه 18 تیر 96)
تشکرشده 5,821 در 1,048 پست
با سلام به zzzz عزیز
92میلیون برای مالزی و تایلند و اینا؟؟؟!!!!
با نهایت 50-40 میلیون با ضمانت میبرن اروپا تا پناهندگی بگیری یا اونجا به شکلی بتونی بمونی
من فکر میکنم بازم دروغ گفتن
دیدند شما دارید متوجه همه چیز میشید نمیتونن اهداف خودشون رو پیش ببرند
خداروشکر زودتر تموم شد قبل اینکه کار از کار بگذره،برات خوشحالم که توی چاه ایشون نیفتادی
احتمال میدم ایشون قصد سواستفاده مالی داشتند از شما در دراز مدت و با برنامه ریزی
توصیه اکید و خواهرانه به دخترهای عزیزم
ازدواج و انتخاب همسر به این آسونی ها نیست.ممکنه خدانکرده آدم مجبور به دادن تاوان های سختی بشه (خود من)
چشمها رو باید کاملا باز کرد و با درایت در این زمینه پیش رفت
یاحق
زندگی زیباست
نیکیا (یکشنبه 18 تیر 96), من می دونم (یکشنبه 18 تیر 96), zzzz (یکشنبه 18 تیر 96), ستاره زیبا (یکشنبه 18 تیر 96), غبار غم (یکشنبه 18 تیر 96)
تشکرشده 742 در 286 پست
ساناز جان سلام...
نمیخاستم برات بنویسم چون یادمه قبلا هم یه درگیری با هم داشتیم اما مینویسم چون نیت من کمک کردنه حالا تو اگه ناراحت بشی و بیای با من دعوا کنی هم اشکالی نداره...
ساناز جان یادته یه مدت یه بحثی راه انداخته بودی اینجا در مورد اینکه دختره دانشگاه آزاد فلان روستا درس خونده من دکترای دانشگاه دولتی چرا اون ازدواج خوبی میتونه داشته باشه من نه؟ یادته؟
ساناز جان خدا به همه ی بنده هاش درصدی از استعداد و تلاش رو عطا کرده... اینکه یک دختر دانشجوی دکتری استعدادش رو موقع انتخاب همسر آکبند بزاره و هیچی ازش استفاده نکنه هیچ تلاشی هم نکنه نباید دختری رو که تلاش کرده دید درستی از ازدواج پیدا کنه و مطالعه کرده و بعد سیاست زنانه یاد گرفته و الان زندگی موفقی داره رو سرزنش کنه... حتی اگر دختر دومی دیپلم داشته باشه...
ساناز جان آخه این چه انتخابایی هست که شما داری؟؟؟ اون از سامان... اینم که از این... از اولین پستت میشد فهمید اوضاع از چه قراره...
خانوم دکتر جان یکم مطالعه کن... یکم چشماتو باز کن(در مورد ازدواج باید اندازه ته قابلمه باز کنی)...
انقدر احساساتی تصمیم نگیر...
بزرگ شو... بزرگ...
sanjab (یکشنبه 18 تیر 96), ستاره زیبا (یکشنبه 18 تیر 96)
تشکرشده 557 در 227 پست
سلام ممنونم ازهمه
مشکل من اینه که فقط وفقط هرکیوکه بهم معرفی میکنن بخاطرموقعیتم میان جلو
شاید چون چهره معمولی دارم
اندام خوبه قدم خوبه168وزنم64
ولی چهرم مثل بعضی دختراکه خودمم حیلی جذبشون میشم ملیح نیس
به اقایون حق میدم بلاخره دوس دارن همسرشون زیبا باشه
این خواستگارمم دوس نبود اومدن خونمون . من حتی جرعت کات کردنم ندارم امروز بعد چنبار تماسی که خواهرش بامن داش مجبور شدم جواب بدم وگفت بیا حضوری هموببینیم و بیشتر صحبت کنیم منم گفتم سرم شلوغه بهتون خبرمیدم.
خواهر بزرگش قضیه این پولرو نمیدونس
کار به ایناندارم
چرا اینجوری بایدبشه:(
تشکرشده 337 در 142 پست
چرا باید اینجوری باشه؟!
چون احساسی برخورد میکنی! وقتی یه نفر را به آدم معرفی می کنن برای ازدواج، نباید فورا طرف را پذیرفت!
باید اول تحقیق کنی، بعد اگه صلاحیت داشت اجازه بدی بیاد و رسما خواستگاری کنه.
چندین جلسه با طرف صحبت کنی ، معیارهات رو بگی، هدف ات را بگی ،علایق ات را بگی و ....
تو همین الان هم چیز زیادی در مورد این آقا نمی دونی!
به جای غر زدن و ناله کردن، رفتار خودت را اصلاح کن. نه ایراد از چهره ات هست نه از وزن ات :-)
ایراد از نحوه عملکردت هست . ایراد از اینه که فوری به آخرین مرحله یعنی ازدواج و وصال فکر میکنی. باید برای ازدواج همه چیز را در نظر گرفت .
تو اول عاشق میشی:-) بعد مدام در مپرد موقعیتت میگی و درآمدت :-) معلومه طرف اگه از انسانیت به دپر باشه، وسوسه میشه که برای این چیزا بیاد جلو.
از دیگران شکایت نمی کنم!
بلکه خودم را تغییر می دهم ...
چرا که کفش پوشیدن
راحت تر از فرش کردن دنیاست :-)
موفق باشی
پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را
تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را
خویش خویش من هم اکنون از در صلح آمدست
جمله گوش از غیر بستم تا شنیدم خویش را
خویش خویش من مرا و هرچه من ها بود سوخت
کشتم او را و زخاکش پروریدم خویش را
معنی این خویش را از خویش خویش خود بپرس
خویش بینی را گزیدم تا گزیدم خویش را
ویرایش توسط من می دونم : یکشنبه 18 تیر 96 در ساعت 20:58
باغبان (سه شنبه 20 تیر 96)
تشکرشده 3,200 در 813 پست
سلام
ببخشید راحت باهات صحبت می کنم
ولی نمی تونم درکت کنم یک دانشجو دکتری
این همه غلط املایی در یک متن حدودا 10 خطی
اینها میتونه نشونه عدم تمرکز شما
احساس محور بودن و عجول بودن شما
خود شیفتگی و غیره است منم دکتری دارم و در اطرافم پر از همکارای دکتری و شاغل در
ارگانهای دولتی یا خصوصی مثل دانشگاه و مطب و غیره است ولی کمتر اینقدر خودشیفتگی
در انسان سالم دیدم. بجای تمرکز روی مدرک- شغل و ظاهرت و ......
روی خودت و افکارت تمرکز کن و کتاب و مطلب آموزنده روانشناسی بخون و مشاوره بگیر
چرا اینقدر احساس محوری- چرا اینقدر خود شیفته ایی- چرا رفتارهات باعث جذب انسانهای بیمار میشه و چراهای زیاد دیگه؟!
من را بخاطر صراحتم ببخش.
امیدوارم خبرهای خوبی ازت بشنویم.
تشکرشده 557 در 227 پست
سلام
عزیزم من با گوشیم میام سایت و مقاله مروری نمینویسم که اشکال نگارشیشو چک کنم .
یه مشکل داشتم
خسته نباشی که حدس زدی من دچار عدم تمرکزم توی نوشتن جملات خب هرکی میاد اینجا دچار شک ومشکلات متفاوته که یا اظطراب داره یا عدم تمرکز
منم همینطورم تندم تایپ کردم گوشیمم بعضی کلمها ازجمله همزه رونداره
حالاچه درک کنی چه درک نکنی دانشجوی سال دوم رزیدنت هستم
اره دچارخودشیفتگیم چون زمان توزندگی من ارزش زیادی داره و من تو کمترین سن ممکن دارم دکترا میخونم و ب خودمم افتخارمیکنم
بعدم من نفهمیدم بخاطر مدرکم خودشیفته م یا بی اعتماد بنفس
والا
تشکرشده 337 در 142 پست
Sanjab و نیکیا خیلی تند هست لحن شون .
ولی میشه از صحبت هاشون به نکات مهمی هم پی برد.
Zzzz شما توانایی ذهن خوانی تون بسیار ضعیف هست.
یعنی چی؟!
یعنی توانایی درک حالات ذهنی و نیات و قصدهای خودت و دیگران را نداری!
البته بدست آوردن مهارت ذهن خوانی یه مقداری مشکل هست theory of mind
ولی میشه:-)
ارسال آخر شما هم لحن عصبانیت آمیز داره دعوا میشه تاپیکت. از من گفتن.
موفق باشی.
اگه دوست داشتی می تونی سعی کنی اول نقاط قوت خودت در مسائل مختلف را در یک ستون بیاری و بعد یه ستون هم نقاط ضعفت را.
هر چی بیشتر خودت را بشناسی، کمتر دچار شکست و عدم رضایت و غر زدن و ... در مسائل عاطفی و احساسی میشی.
پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را
تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را
خویش خویش من هم اکنون از در صلح آمدست
جمله گوش از غیر بستم تا شنیدم خویش را
خویش خویش من مرا و هرچه من ها بود سوخت
کشتم او را و زخاکش پروریدم خویش را
معنی این خویش را از خویش خویش خود بپرس
خویش بینی را گزیدم تا گزیدم خویش را
باغبان (سه شنبه 20 تیر 96)
تشکرشده 600 در 287 پست
دوست عزیز
دانشجوی سال دوم رزیدنتی دانشجوی دکترا تلقی نمیشه جهت اطلاع!شما دانشجوی پزشک عمومی هستین!!!
فهمیدن اینکه شما اختلال شخصیت خودشیفته رو دارین کار سختی نیست.بهتره به جای تمرکز بر روی ازدواج به حل مشکلات شخصیتیتون به ویژه اختلال شخصیتتون باشین
شما اصلا امادگی ازدواج ندارین و باید پیش تراپیست برین تا درمان بشین.
تشکرشده 557 در 227 پست
خدا همرو به راه راست هدایت کنه
ازاول تایپیکم من هیچ اسمی از دکتربودن نبردم این شماها بودید ازحسادتتون دارید بامن بحث میکنید
بجای اینکه بیاید توتایپیکم درباره موضوعیکه بازکردم پست بزارید بامن جدل میکنیدکه تو دکتراهستی یانیستی
عزیزم من دانشجوی تخصص هستم میشه رزیدنت
دانشجوی پزشکی بهش انترن میگویند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)