به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 بهمن 96 [ 20:44]
    تاریخ عضویت
    1396-3-21
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    714
    سطح
    14
    Points: 714, Level: 14
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 34 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    االهه زيبايي ها ، مونا، و فكور عزيز. ممنونم بابت پاسخ هايي كه دادين.
    باور كنيد من همه اين هترو رعايت كردم و هميشه وقتي متلكي ميپرونه يا حرفي ميزنه كه خودش هم ميدونه زدنش در حق من غلطه گذاشتم پاي شرايط خاصشون. ولي اون روز اگر ميتونستم خودم رو مثل بقيه مواقع كنترل كنم حتما اين كار رو ميكردم. ولي اين رو هم ميخواسنم بدونه همم هم ميتونستم بابت تك تك حركتها و حرفهاي ايشون چنين موضعي بگيرم كه نگرفتم. بعضي وقتها فكر ميكنم اونقدر بهش احترام گذاشتم و به متلكهاش جوابي ندادم كه به خودش اجازه ميده اهر از گاهي اين حركات رو تكرار كنه. من هميشششه حس مهم بودن رو بهش دادم و سعي كردم دقيقا مثل خواهر كوچيكش باهاش رفتار كنم و شرايطش رو كاملا درك كنم. فعلا كه با هم صحبتي نميكنيم و فكر كنم چند روزي به همين روال بگذره بهتره.

    اما در مورد همسرم. همون روزي كه اين پست رو گذاشنم با همسرم به دكتور مراجعه كردم . ٢ هفته اي بود دل درد و پهلو درد بدي داشتم و اون روز از همسرم خواستم عصر كه برميگرده سره كارش سره راه من رو برسونه دكتور. البته همونطور سنگين بوديم با هم. ايشون هم گفت كار رو كنسل ميكنه و منتظرم ميمونه. رفتم دكتور و در كمال تعجب ازمايشهام و معاينه دكتور عفونتهاي بدي رو نشون داد . دكتور هم كلي برام توضيح داد كه حالت بد بوده از اول بايد مراجعه ميكردي و اين عفونتها خطرناكه اگر درمان نشه.... راستش منم از مكر زنونم استفاده كردم و قبل از اينكه خانم دكتور حرفاشو تموم كنه گفتم اگه اجازه بدين همسرمو صدا كنم ايشون هم در جريان باشن. دكتور هم كاملا دستش اومد و همه اين هارو واسه همسرم توضيح داد. بعد از اون مراجعه همسرم خيلي عادي باهام شروع كرد به صحبت واين دو روز كه كلي امپول و دوا درمون داشنم هوامو داشت و بهم رسيدگي ميكرد. ولي من هنوز ميخوام بابت اون حرفي كه بهش زدم ازش معذرت خواهي كنم.


    و اما در مورد مستقل بودن دوستان گفتم. همسرم اينطوي ميخواست. لازم به ذكره اين ازدواج دوم من هست و من ازدواج دومم هست و همسرم اول. براي همين هم نميتونسنتم به خاطر اين خواستش روي بقيه خوبيهاش چشم پوشي كتم. خييلي دلپاكه. دست و دل بازه. چشم پاكه. شوخه. و از همه مهمتر هميشه بهم گفته دوستم داره و البته اين از طرز رفتارش باهام هم كاملا مشخصه. يعني همه جوره ازش راضيم به جز اين مورد غير مستقل بودن. كه فكر كنم حالا حالاها و به قول شما ناگهاني اين اتفاق نميوفته. درضمن بله مادر همسرم هم كاملا بي ازاره و من هيچ مشكلي نداوم حتي با ايشون زندگي كنم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید تالين تشکرکرده است .

    khaleghezey (چهارشنبه 24 خرداد 96)

  3. #12
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,831 در 2,407 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط تالين نمایش پست ها

    ممنون باغبان عزيز. من تا الان سعي كردم همه نكاتي كه ذكر كردين رو رعايت كنم. به جز اينكه بشه ايشون رو متقاعد كرد به هدفي غير از ازدواج فكر كنه. همسرم هميشه بهش پيشنهاد ادامه تحصيل ميده ولي بي فايدست....جالب اينجاس كه حتي براي همين ههدفي كه داره هيچ قدمي برنميداره. همش توي خونه نشسته و منتظره كلملا سنتي و با وجود واسطه ازدواج كنه. اينم بگم از لحاظ ظاهري بي نقصه. تحصيل كرده هم هست.... اينكه گفتين مادرتون هم اين شرايط رو گذرونده كمي ارومم كرد. بعضي وقتها فكر ميكنم با وجوده اينكه همسرم خيييلي خصوصيتهاي مثبتي داره.... ولي هيچ دختري هم حاضر نميشد با اين سيكي كه ايشون ميخواد زندگي كنه. اين كمي من رو ازار ميده .

    .....................



    با سلام


    ما بیش از 10 سال تو خونه عزیز و پدر بزرگ خدا بیامرزم زندگی می کردیم ( خدا رفتگان شما هم مورد رحمت خودش قرار بده )

    واقعیتش مادرم همیشه به من میگه پدرت ارزشش را داشت :)

    ولی شاید دیگران که از بیرون گود دارنند می ببننند بگنند خیلی سختی داره ،،نمی ارزه :)


    قطعا برای شما هم همین هست ،،،،، .و ارزش خوب را بلدید برای خودتون تعریف کنید .

    من احساس می کنم شوهر خوب و وظیفه شناسی دارید ،،،،هر چند سختی هایی دارید ،،،ولی مطمئن باشید خدا داره شماها را نگاه میکنه

    و ان شالله درست میشه .




    من مادرم ،،خب سختی داشت ،،چون تو اون خانه،،، زن عموم + عمه هام هم زندگی میکردند

    اخلاق همه خوب بود و یه سختی هایی هم بود که شما بهتر می دونید ،،،،،مثلا ما آشپزخانه عمومی داشتیم ،،حمام عمومی بود ،،،

    من او موقع دبستان بودم ،،یادمه با این همه سختی ها ،،،،اون موقع ها را خیلی دوست دارم و دوست دارم برگردم اون موقع ها




    رمز موفقیت مادرم احترام به عزیز ( مادربزرگم ) ،،پدربزرگم ،،،جاریش و ... بود .

    و اینکه برا خودش یه امید داشت !


    می دونی چه امیدی؟


    امیدی که یه روز درست میشه !
    که درست هم شد ،،به لطف خدا .


    .................................



    خواهر شوهر شما باید یه خورده اجتماعی تر باشه ،،،،معیاراش را متعادل تر تراز کنه ،،،،از طرفی شما و همسرتون هم باید کمک کنید در ازدواج ایشون



    هدف ارتباط زیادی به تحصیل نداره ،،،بلکه باید شوق در انسان ایجاد بشه که بگه باید همیشه در تلاش باشیم

    ساکن بودن بد هست ،،،کمکش کنید فعال تر باشه ،،،به دیگران کمک کنه و.....

    با هم بیشتر صمیمی بشید ( می دونم هستید ولی بیشترش کنید )




    ...........................



    به تلاشتون ادامه بدید ،،،،خانم باهوشی هستید


    یا حق .


    ویرایش توسط باغبان : سه شنبه 23 خرداد 96 در ساعت 16:56

  4. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    khaleghezey (چهارشنبه 24 خرداد 96)

  5. #13
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    اولا عذرخواهی یادت نره یک فرصت مناسب یادتم باشه دفعه بعدی حق تکرار نداری نکنه واست عادت بشه

    دوما:حرکتت خیلی زیرکانه بود پیش دکتر

    سومیش خیلی مهمه: خداوکیلی با این سنتون یکبار هم قبلا ازدواج کردید با اینهم . تجربه یاد نگرفتی مشکل بین شمت با هرکدام از اعضائ خانواده شوهرت یا برعکس شوهرت با خانواده شما را بهتره خود شخص حل کنه؟!یاد بگیر مادر خانواده مشکل تو مشکل خودت هستش‌ پس وبال گردن شووهرت نشو لطفا.هرچی هست دیگه خودت باید حلش کنی دیگه تکرار نشه به هیچ عنوان

    یه خواهش دیگه حرفهای خاله زنکی نزن اینجوری گفت اونکارو کرد چسم ابرو بالا آورد .... بابا واسه سایت همدردی حداقل زشته کلی واسه خودش کلاس و پریستیژ داره مثلا اینجا

    مسئله آخر شوهرت در قبال خانوادش مسئولیت داره خوب در حد توانت کمک کن ولی نه بیشتر.شما عروس اون خانواده هستی حلال مشکل که نیستی رفتار و گفتار و وضعیت خواهر شوهرت به خانواده خودشان و شخص ایشون مربوط میشه و بس شما همان نقش همسر و مادر برایتان کفایت میکند وارد جزئیات نشوید.

    شما اولویتت فقط و فقط شوهرت و فرزندت باشه رابطت را با مادر شوهر همینطور خوب نگهدار با خواهرشوهرت هم یک همخونه باش مثل همخوابگاهی افراط و تفریط نکن.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  6. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    باغبان (چهارشنبه 24 خرداد 96)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 بهمن 96 [ 20:44]
    تاریخ عضویت
    1396-3-21
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    714
    سطح
    14
    Points: 714, Level: 14
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 34 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها
    .....................



    با سلام


    ما بیش از 10 سال تو خونه عزیز و پدر بزرگ خدا بیامرزم زندگی می کردیم ( خدا رفتگان شما هم مورد رحمت خودش قرار بده )

    واقعیتش مادرم همیشه به من میگه پدرت ارزشش را داشت :)

    ولی شاید دیگران که از بیرون گود دارنند می ببننند بگنند خیلی سختی داره ،،نمی ارزه :)


    قطعا برای شما هم همین هست ،،،،، .و ارزش خوب را بلدید برای خودتون تعریف کنید .

    من احساس می کنم شوهر خوب و وظیفه شناسی دارید ،،،،هر چند سختی هایی دارید ،،،ولی مطمئن باشید خدا داره شماها را نگاه میکنه

    و ان شالله درست میشه .




    من مادرم ،،خب سختی داشت ،،چون تو اون خانه،،، زن عموم + عمه هام هم زندگی میکردند

    اخلاق همه خوب بود و یه سختی هایی هم بود که شما بهتر می دونید ،،،،،مثلا ما آشپزخانه عمومی داشتیم ،،حمام عمومی بود ،،،

    من او موقع دبستان بودم ،،یادمه با این همه سختی ها ،،،،اون موقع ها را خیلی دوست دارم و دوست دارم برگردم اون موقع ها




    رمز موفقیت مادرم احترام به عزیز ( مادربزرگم ) ،،پدربزرگم ،،،جاریش و ... بود .

    و اینکه برا خودش یه امید داشت !


    می دونی چه امیدی؟


    امیدی که یه روز درست میشه !
    که درست هم شد ،،به لطف خدا .


    .................................



    خواهر شوهر شما باید یه خورده اجتماعی تر باشه ،،،،معیاراش را متعادل تر تراز کنه ،،،،از طرفی شما و همسرتون هم باید کمک کنید در ازدواج ایشون



    هدف ارتباط زیادی به تحصیل نداره ،،،بلکه باید شوق در انسان ایجاد بشه که بگه باید همیشه در تلاش باشیم

    ساکن بودن بد هست ،،،کمکش کنید فعال تر باشه ،،،به دیگران کمک کنه و.....

    با هم بیشتر صمیمی بشید ( می دونم هستید ولی بیشترش کنید )




    ...........................



    به تلاشتون ادامه بدید ،،،،خانم باهوشی هستید


    یا حق .


    باغبان عزيز دقيقا همينطوره كه فرمودين.... سختي خيلي داره ولي از اينكه همسرم ارزششو داره مطمئنم. در ضمن من ختي خانوادم نزديكم نيستن و من به خاطر همسرم اومدم شهرشون. ولي دليل اينكه چرا بعضي وقتا اين شكايتهارو پيش همسرم ميبرم اينكه اولا من از يك خانواده خيلي مرفه هستم و قطعا اين سبك زندگي برام پيش بيني نميشد. همسرم فاميل دور هست و خييييلي زياد بهم علاقه داشت قبل از ازدواج. من همه اين موارد رو براش توضيح ميدادم و ميگفتم كه اينطور زندگي كردن سخته و مشكل به وجود مياره. ولي ايشون هميشه متقاعدم ميكرد كه من نميزارم مشكلي به وجود بياد تو فقط خانواده من رو مثل خانواده خودت دوست داشته باش همين. د. ميدونم احمقانست كه حالا بابت هر اتفاقي اين حرفها رو پيش بكشم و بگم تو قول دادي . ولي خب بعضي وقتا ناخواسته اونو مقصر ميدونم.

    خيلي خيلي ممنون بابت حرفايي كه زدين. منم خيلي به دخترم فكر ميكنم و ميبينم اينطوري خيلي خوشحاله....درسته من يه سري ازاديها رو ندارم ولي در عوض بقيه اينجا دخترمو خيلي دوست دارن و هواشو دارن.

    همه چيز بين من و همسرم به حالت عادي برگشته خدارو شكر . مرسي ❤️❤️

  8. کاربر روبرو از پست مفید تالين تشکرکرده است .

    باغبان (چهارشنبه 24 خرداد 96)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 بهمن 96 [ 20:44]
    تاریخ عضویت
    1396-3-21
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    714
    سطح
    14
    Points: 714, Level: 14
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 34 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    [QUOTE=khaleghezey;431106]درود

    اولا عذرخواهی یادت نره یک فرصت مناسب یادتم باشه دفعه بعدی حق تکرار نداری نکنه واست عادت بشه

    دوما:حرکتت خیلی زیرکانه بود پیش دکتر

    سومیش خیلی مهمه: خداوکیلی با این سنتون یکبار هم قبلا ازدواج کردید با اینهم . تجربه یاد نگرفتی مشکل بین شمت با هرکدام از اعضائ خانواده شوهرت یا برعکس شوهرت با خانواده شما را بهتره خود شخص حل کنه؟!یاد بگیر مادر خانواده مشکل تو مشکل خودت هستش‌ پس وبال گردن شووهرت نشو لطفا.هرچی هست دیگه خودت باید حلش کنی دیگه تکرار نشه به هیچ عنوان

    یه خواهش دیگه حرفهای خاله زنکی نزن اینجوری گفت اونکارو کرد چسم ابرو بالا آورد .... بابا واسه سایت همدردی حداقل زشته کلی واسه خودش کلاس و پریستیژ داره مثلا اینجا

    مسئله آخر شوهرت در قبال خانوادش مسئولیت داره خوب در حد توانت کمک کن ولی نه بیشتر.شما عروس اون خانواده هستی حلال مشکل که نیستی رفتار و گفتار و وضعیت خواهر شوهرت به خانواده خودشان و شخص ایشون مربوط میشه و بس شما همان نقش همسر و مادر برایتان کفایت میکند وارد جزئیات نشوید.

    شما اولویتت فقط و فقط شوهرت و فرزندت باشه رابطت را با مادر شوهر همینطور خوب نگهدار با خواهرشوهرت هم یک همخونه باش مثل همخوابگاهی افراط و تفریط نکن.[/QUOTE



    عذرخواهي هنوز نكردم ولي در اولين فرصت حتما.
    خودم هم خوشم اومد از فرصت شناسيم

    اقاي خاله قزي ما خانومها متاسفانه بخوايم نخوايم گير يه سري خاله زنك بازي هستيم. بعضي خانمها هفته اي يه روز خانواده همسر رو ملاقات ميكنن كلي شكايت ميكنن . من و امثال من كه هر روز با اين قضايا درگيريم . پس كمي بهمون حق بدين بعضي وقتا دلمون پر باشه.

    مرسي بابت پاسختون. لطف كردين ❤️❤️

  10. 3 کاربر از پست مفید تالين تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 25 خرداد 96), نیلوفر:-) (چهارشنبه 24 خرداد 96), باغبان (چهارشنبه 24 خرداد 96)

  11. #16
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ذات زن رو میشناسم و حق بهت میدم ولی زمان داری سریع جلو میره بعضی وقتها باید تغییر کرد هرچند یخته غرغر داشتی به شوهرت نگو اصلا قویتر باش بیا همینجا غر بزن تا قشنگ خالی بشی.
    عکس العمل نشان نده همیشه قبلش یه صلوات بفرست توی اینجور مواقع هم ثواب داره هم باعث آرامش قلب هست هم یه مکث هست برای بهتر عمل کردن.امتحان کن.

    سر سووهر بدبختت غر نزن جااان عزیرت نندازش وسط دعوا.آفرین
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.