ممنون انیتا جان از پاسخ شما
دیشب مهمونی شوهرم برگزار شد و من هم خونه موندم و رفتم تو اتاق! البته همسر یکی از دوستانش به همراه بچه کوچیکشون هم اومدن پیش من و تنها نبودم!

.......

یه موضوعی رو یادم رفته بود بگم ، از آخرین دعوامون که مربوط به تقریبا یک ماه پیش میشه ، شوهرم من رو بلاک کرده ، تو تلگرام و واتس و ...
و هنوز من رو از بلاک در نیاورده ، جالب اینجاست توی تلگرام و ... پیام خاصی هم بهش نمیدادم
حالا بنظرتون به روش بیارم که میدونم بلاکم کرده، اصلا اشاره ای بکنم؟

......

اینقدی که میگه تو باید باهام رفیق باشی و حرف هات بیای به شوهرت بزنی! این چه رسم رفاقته که زن بترسه با شوهرش حرف بزنه، از طرفی توقع داره من راحت حرف هام باهاش بزنم ، از طرفی هم جوری جبهه میگیره که من الان یه ترس درونی دارم برای کوچیکترین حرفی که بخوام بهش بزنم


.....


خب دارم سعی میکنم خیلی بهش بها بدم و تاییدش کنم
وفعلا بقول شما دارم سعی میکنم فرض کنم فعلا باید محبت کردنم یک طرفه باشه ، دقیقا مثل مادری که یه بچه نق نقو و پر سروصدا داره و بازم محبتش میکنه!


.....


کلا اخلاقای خاصی دارن ، مثلا بابای من چند وقت پیش بعد از مدت زیادی گوشیش رو عوض کرد ، یعنی قبلش ازین گوشی دکمه ای ها داشت که به سختی میشد مطلب خوند توی صفحش! خب واسه تولدش رفتن گوشی گرفتن!
حالا اَد شوهر من دیروز رفته واسه پدر شوهرم عیییین گوشیه بابا من گرفته! خندم میگیره
چشونه اینا؟
از طرفی اینقد با بابای بی سروصدای من دشمنن ، از طرفی باهاش رقابت دارن
خب حالا اینا اصلا واسه من مهم نیست ولی اگر مثلا بابای من رفته بود یه گوشی مثل بابای شوهرم خریده بود ، خانوادش یا خودش حتماااا یه تیکه مینداختن و بعد میگفتن تو بی ظرفیتی و شوخی کردیم!


...


خب به مساله دیگه، شوهرم یه دوستی داره که قبلا واستون تعریف کردم باهاشون خیلی آمد و رفت داریم و خانمشونم دیشب اومدن پیش من، چند روز پیشام شب پیشمون موندن
خب این دوست شوهرم یخورده اخلاقش مشکل داره و اینقد چاپلوسیه شوهرمو میکنه که همه حرفاش رو باور داره، حتی اگر بگه رنگ ماست همیشه سیاه بوده شوهرم باور میکنه، این آقا سرو گوششم میجنبه یعنی با خانم های زیادی ارتباط برقرار میکنه و مشکوک هست که کسی رو صیغه داشته باشه ، چون خانومش توی ماشین شوهرش وسایل آمیزشی پیدا کرده و همش چکشون میکرده و هر چند وقت تموم میشدن و برای خودشونم استفاده نمیشدن! این یه دلیل محکمه
حالا من یخورده هم از ارتباط شوهرم با ایشون نگرانم ولی جبهه نگرفتم تا حالا به صورت جدی که نکنه ارتباطاتش رو ازم پنهون کنه
شوهرم ازین بابت هم خیلی طرف دوستشو میگیره و میگه حتما تو زندگیشون یچیزی کمه که شوهر میره دنبال این کارا...
خلاصه من کاری به علتش ندارم ، نگران این موردم واسه شوهرم

.....
شوهرم اینقدر حرفای دوستش رو قبول داره که بارها دیدم حرف های دوستش رو تکرار میکنه و اصلا به دروغ بودن یا راست بودنشون اهمیت نمیده

لطفا تجربیاتتون رو در این موارد در اختیارم بذارین