سلام
به نظر من شما خودت به اندازه کافی مشکل با شوهرت داری
بهتره خواهر شوهر را بی خیال بشی.
تو این موضوع با شوهرت همراه و همگام باش.
ایشونم که ظاهرا دل خوشی از رفتارهای خواهرش نداره.
همراهی با همسرت تو این موضوع سخت نیست.
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
سلام
به نظر من شما خودت به اندازه کافی مشکل با شوهرت داری
بهتره خواهر شوهر را بی خیال بشی.
تو این موضوع با شوهرت همراه و همگام باش.
ایشونم که ظاهرا دل خوشی از رفتارهای خواهرش نداره.
همراهی با همسرت تو این موضوع سخت نیست.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
ستاره زیبا (سه شنبه 29 فروردین 96)
تشکرشده 73 در 44 پست
از همه شما عزیزان متشکرم
فکور جان خواهر شوهرم اهل توضیح و منطق نیست که بخوام براش در مورد بد خوابی بچه توضیح بدم . مثلا وقتی بهش میگم دخترم بد خواب میشه بلند بلند میگه آفرین کار خوبی میکنی بچه باید ساعت خواب داشته باشه کارت درسته و ... و میره پیش بچه و نازش میکنه و وقتی بیدار شد میگه خاک تو سرم من باعث شدم بیدار بشه بعد که بچه از بی خوابی شروع میکنه به گریه کردن میگه مامانش بیا بچت تو رو می خواد شوهرم درسته اون لحظه باهاش برخورد میکنه ولی یکم بعد دلش به حالش میسوزه و میگه چیکار کنه اونم بجز ما کسی رو نداره . مثلا خواهر شوهرم دوتا عمه داره میره خونه اونا بهشون میگه شوهرهای شما به من نظر دارن من شوهر عمه هاشون رو ندیدم ولی از اونجایی که شنیدم فکر کنم نود سالشون باشه عمه هاش هم عصبانی میشن و از خونشون بیرونش میکنن که تو دیونه ای اگه شوهر ما به تو نظر بدی داره مجبور نیستی اینجا بیای اونم با دعوا و داد و بیداد میاد از خونشون بیرون که عمه هام به من حسودی میکنن و ... بعد یک هفته دوباره میره خونشون و بار پر رویی میگه اومدم بهت سر بزنم بالاخره هم خون هستیم و ... هر چه اونا بهش رو نمیدن این توی کار خودشه و دوباره میگه عمه هام به من حسودیشون میشه و ... کلا هیچ رفتاری بهش برنمی خوره و وقتی اشتباهی میکنه فکر میکنه این باید طرف مقابل رو ببخشه نه اونا
- - - Updated - - -
بعضی وقتها که کارهای خواهر شوهرم رو می بینم با خودم فکر میکنم شاید منم با این روش بتونم رفتار و وسواس های همسرم رو درست کنم ( چون همیشه نهایتا این شوهر گنه که در مقابل خواهرش کم میاره و تسلیم میشه ) مثلا در مورد اینکه شوهرم تنهایی نمیزاره بیرون برم وقتی خونه حوصله من و دخترم سر میره دخترم رو بردارم برم مثلا سوپری وسایل بخرم بیام و وقتی شوهرم داد و بیداد کرد که چرا تنها رفتی فقط بخندم و بگم راست میگی چه آدم سبکی هستم که تنها رفتم سوپری و فرداش همین کار رو تکرار کنم (البته نمیدونم عاقبتش چی میشه ) اونقدر باید این روال رو انجام بدم تا شوهرم از وسواس هاش دست برداره ولی در مورد خساستش که این روش کار ساز نیست .البته برای این روش یه اعصاب دنج می خواد که هیچی بهت بر نخوره آخه یدونه از اون فحش ها یا داد و بیداد ها رو به من بگه نمیدونم می تونم بی خیال باشم و به کار خودم ادامه بدم یانه . به نظرتون این روش جواب میده ؟
تشکرشده 27 در 18 پست
سلام
عزیزم منم با خواهرشوهرم مشکل دارم و درک میکنم که وقتی روی اعصابن چقدر سخته ، اما خواهر شوهر من یکسال از خودم بزرگتره و یجورایی داره ادای رقیب منو در میاره و اصلا از هیچ زخم زبونی کوتاهی نمیکنه و تا حالا یکبار هم شوهرم باهاش برخورد نکرده و حتییبیی تازه با من هم دعوا میکنه و میگه تو حساسی و خواهر من مهربونه و کلا شوخی میکنه و تو ظرفیت نداری! خلاصه اینجوریاس
و با اینکه اینقد طرفدار خواهرشه اگر واسه کاری ازم ایراد بگیره و شبیهش رو خواهرشم انجام بده ، بهم میگه تو زنمی و با خواهرم فرق داری و میه دوست ندارم کاری که خواهرم میکنه رو انجام بدی و میگه به خواهرش ایراد نمیگیره جون در جایگاه زنش نیست!
حالا منم میخوام بگم کاری نکن که دوست نداره ، سعی کن کاری که دوست داری انجام بدی رو با ملایمت راضیش کنی که انجامش بدی و رضایت داشته باشه ، نه اینکه الکی
و حتما خیلی خیلی همیشه آه بکش و بگو که مثلا چقد دلم لک زده با بچم برم خرید تا سوپری و به خرید کوچیک بکنم ، واااای عجب حس خوبی
سعی کن نه یکبار
نه دوبار
خیلی این حستو بگی ، بدون حرف اضافه و توضیح اضافه و اگر گفت من که گفتم مخالفم ، بگو میدونم فقط حسم رو میگم!
ببین آیا نتیجه میگیری
من خودم در حال تمرینم و کمی دارم جواب میگیرم
تشکرشده 73 در 44 پست
Zemesgooni عزیز مرسی از ابراز همدردی تون . ببخشید شوهر شما هم شکاکه و نمیزاره تنهایی جایی برید؟ می خواستم بدونم در این مورد جواب گرفتید؟
تشکرشده 27 در 18 پست
عزیزم شکاک که نه ، یعنی نمیگه شک دارم
میگه این کارا واسه دوران مجردی بود و حالا ازدواج کردی صلاح نیست تنها بری خرید
ولی خب با طرح نیاز خالص با توجه به سخنرانی های دکتر حبشی که خوندم ، کمی ممکن میشه
یعنی باید کاری کنی که شوهرت فکر کنه با اجازه دادن به تو داره یک نیاز مبرمت و حیاطی رو از شما رفع میکنه
و حتما وقتی یکم اجازه میده بهت و تمایل نشون میده باید خیلی تشکر کنی و این کارشو بزرگ نشون بدی
و جوری ازش تشکر کنی انگار که یه کار خیلی بزرگ در حقت کرده ، اینجوری دیگه دفعه دوم و سوم و ... روش نمیشه با توجه به قدردانی قبلی تو بازم اجازت نده! منم فعلا در حال تمرینم
تشکرشده 73 در 44 پست
Zemestooni عزیز ممنون . منم این تمرین رو امتحان میکنم ولی با توجه به تا پیک های قبلیم این شکاکیت شوهرمه که مشکل آفرینه . چون حتی وقتی با خودش بیرون میرم مدام به صورت من زل میزنه که مبادا به کسی نگاه کنم یا مثلا میره بیرون از بیرون زنگ میزنه که پرده های خونه رو صاف کن یه موقع دیده میشی . و تازه با وجود رعایت هایی که میکنم مثلا ظهر که برمیگرده خونه همش قسمم میده که تنهایی بیرون نرفته بودید ؟ و از زبون بچه میکشه که امروز چیکار کردید کجا رفتید و ... من واقعا مراعات میکنم که حساس نشه توی این شش سال اصلا تنهایی جایی نرفتم ولی بازم شک میکنه و میگه تو خوبی جامعه خرابه ولی وقتی دعوامون میشه توی دعواهامون کلا میگه من هنوز نتونستم به تو اعتماد کنم تو آرزوت هست که مثل دوران مجردیت اآزاد هر چی دلت خواست بپوشی تو خود نمایی و جلب توجه رو دوست داری . فکر میکنی نمیدونم توی دوران مجردیت دوست پسر داشتی و ... البته شوهرم اون جاهایی که به نفع خودشه کلا سیاه دلی رو میزاره کنار مثلا یکبار شب دیر وقت به خاطر یک مشکلی که خودش داشت به من گفت تنهایی برگردم خونه منم گفتم به آژانس زنگ بزن گفت نه چون دیر وقته آژانس ها دوبل حساب مینن و اون وقت شب همین طوری اومدم همه تعجب کرده بودند چطور این وقت شب تنها گذاشته بیای ولی توی روز روشن تا دم در خونه نمی تونی بری هرجا موضوع پول باشه خساست شوهرم گل میکنه و سیاه دلیش رو میزاره کنار .
تشکرشده 71 در 30 پست
سلام
ببخشید نشاط زندگی ولی شوهر تو یک بیماره که فقط داره تو رو آزار میده. اونقدر غصه میخوری که در جوانی میمیری و بچت یه مدت بی مادر و مدتی زیر دست زن های دیگه بزرگ میشه.انقدر بچت رو کتک بزنن، انقدر بهش غذا ندن بخوره که اون دنیا تنت بلرزه.
اگه تو یه کارخونه کارگر باشی یا تو یه تولیدی کوچک ، اگه شبا تخم مرغ بخوری بهتر از این این زندگیه. زندگی تو همش شده جنگیدن بی ثمر .. فقط خودتی که داری تلاش میکنی. مردم شوهر میکنن خوش میگذرونن، مثل فامیل خود من از روزی که ازدواج کرده کلا تو بریز و بپاش و خرج و تفریحه، شوهرشم میمیره براش تا حدی که کلا به خانواده خودش بای داده!
عزیزم خواهرانه دلم برات میسوزه، واقعا من که خواننده تاپیکاتم خسته شدم، تو چی؟
انقدر مردا هستن که زنشون مرده، یه روزگاری بخاطر یه اتفاقی زنشونو طلاق دادن یا نه مجردن هنوز... میمیرن برای ازدواج با یه خانم با شخصیت و خانه دار. عزیزم خودتو جوانمرگ نکن، یا علی
ویرایش توسط *nastaran : پنجشنبه 31 فروردین 96 در ساعت 07:48
nardil (پنجشنبه 31 فروردین 96)
تشکرشده 73 در 44 پست
نسترن جان نظر همه فامیل و خانوادم نظر شماست . شوهرم حتی برای طلاق هم با شرایطی که میزاره آزارم میده یه روز میگه بعد طلاق بچه رو حق نداری ببینی . مهریت رو باید ببخشی و وقتی میگم من قانونا اقدام میکنم میگه حق طلاق با منه تا آخر عمر طلاقت نمیدم . اکثرا هم تهدیدم میکنه که بعد طلاق اگه قرار باشه تو بچه رو برداری یه روز میام که ببینمش می دزدمش با خودم میبرم خارج تو هم تا آخر عمر نمی تونی پیداش کنی . اگه هم پیش من باشه و تو بخوای ببینیش یه روز که اومدی ببینیش تو رو خفه میکنم تا بمیری و میرم زندون و چون دیه مرد دو برابر زنه خانوادت باید دیه بدن تا منو اعدام کنن و هزار تا تهدید دیگه . واقعا توی یک شرایطی گیر کردم که نمیدونم به چی پناه ببرم
تشکرشده 1,168 در 528 پست
سلام
بیشتر این حرفهای شوهر شما تهدیده و هیچ وقت عملی نمیشه.. و چون نمیتونه کاری کنه اقدام به تهدید میکنه..
اگه طلاقتون بده بعدش میخواد با خواهر و پدرش زندگی کنه و با این اوضاع و احوال خواهرش فک نکنم آبشون تو یه جوب بره.. و بدون شک دوباره سمت شما خواهد اومد
و این برای شما فرصتی میشه که چن چیز رو ازش بخواهید تا عملی کنه..ابتدا تغییر مکان زندگی و بعدش رفت و آمد کم خواهرش
پس هر وقت بحثه طلاقو پیش کشید شما هم عقب نکشید و وقتی بازم شروع به تهدید کرد خونسرد باشید و از چیزی نترسید .. چون دگ بزرگتر از این مشکل که نمیخواد سر شما بیاد..
من شمارو به طلاق سوق نمیدم اما میخوام بدونید اگه ایشون گناهکار باشن بعدا پشیمون خواهند شد.. حتی اگه بخوان بعد شما ازدواج کنند فک نکنم هیچ خانمی تو این جو بتونه دووم بیاره..
با همدیگه مشاور رفتین تا حالا؟
خصوصیات مثبت همسرتونو میتونید بنویسید اینجا؟
*nastaran (شنبه 02 اردیبهشت 96), yarmehrban (جمعه 01 اردیبهشت 96)
تشکرشده 71 در 30 پست
669 قانون مجازات اسلامی؛
به موجب آن « هر کس دیگری را به هر نحو تهدید به قتل یا ضررهای نفسی و شرافتی یا مالی و یا به افشای سری نسبت به خود یا بستگان او نماید اعم از اینکه به این واسطه تقاضای وجه و یا تقاضای انجام امر یا ترک فعلی را نموده و یا ننموده باشد به مجازات شلاق تا 74 ضربه یا زندان از دو ماه تا دو سال محکوم خواهد شد »،
نشاط زندگی (شنبه 02 اردیبهشت 96)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)