ختلاف نظر در برخی مسائل بین من و خانمم

[فکور]

دوباره سلام
آقای جوادیان خانم شما باید نظراتشو با لحن بهتر به شما منتقل میکرد ولی ایشون الان حضور ندارن
همه قاعدتا اشکالات کار شما رو براتون توضیح میدن چون بیان اشکال کار خانمتون تاثیر خاصی توی ماجرا نداره

مسائل مادی و اقتصادی بخش بسیار مهمی از زندگی هستند نمیشه گفت شریک زندگی شما توی اون بخش مهم نظر نده
حتما اینو قبول دارید که همسر شما شریک زندگی شماست
و اگر ممکنه به سوالی که من در ابتدا ازتون پرسیدم هم جواب بدید

این سوال
"

شما اگر همسرتون درآمدش رو به هر نحوی خرج بکنه براتون مهم نیست؟ یعنی واقعا هیچ اهمیتی به پول ایشون نمیدید مثلا اگر همه پولشو خرج خیریه کنه بدون اینکه شما در جریان باشید هیچ حس خاصی ندارید؟"

[همراهی]

ممنون از سه دوست عزیز و بزرگوار که حوصله بخرج دادین

تقریبا بیشتر حرفهای شما تو حول و محوری شبیه بهم بود و من هم در جواب نظراتتون اولا تشکر میکنم و نظراتتونو قبول دارم اما یه نکته هستش که شما از جو بوجود اومده فقط طرف خانم بنده رو میگیرید..

من نگفتم میخوام مرد سالاری حاکم باشه یا تعبیری دیگری از این قبیل..

خواسته من اینه که تو مسائل مالی زیاد دخالت نداشته باشه.. ولی اگه دوستان این عقیده منو رد میکنند به ناچار باید قبول کنم ..

با سلام مجدد
اقای جوادیان شرمنده من هنوز جواب سایر عزیزان و کامنتهای دیگه شما رو مطالعه نکردم . اگه حرف تکراری زدم عذر می خوام . اما یقینا بنده طرف همسر شما رو نگرفتم. این وسط یک سو تفاهم پیش امده .
منظور بنده این نبود که شما کاری کردید که ایشون بهم ریختند و دچار هیجان ترس یا خشم شده اند.خیر بلکه از نظر بنده این هیجانات از ابتدا با ایشان بوده اما چون در ابتدای زندگی بودین شما متوجه نشدین و یا ایشون خوب بروز نداده اند. اکنون که بچه دار شده این ذهن زنانه ی همسرتان از یکسری نگرانی ها به سمت نگرانیهای دیگر سوق داده شده است.
اصولا بعد از بچه دار شدن زوجین فکر می کنند که پایه های زندگی را محکمتر کرده اند و کمتر نگران از دست دادن هم هستند و لذا خلق و خویشان کمی تغییر می کند و دیگر مثل سابق در مقابل همدیگر مهربان و با صبر نیستند(بزرگترین اشتباه همسران پس از فرزند دار شدن). اکنون نگرانی هایشان حول اینده مادی و فرزندانشان می چرخد.

بنابر این بحث مرد سالاری و زن سالاری و حق دادن و قضاوت کردن وغیره انحرافات مبحث ماست . لطفا مراقب باشید ذهنتان به بیراهه کشیده نشود.
حرف من این است شما در ابتدا باید ریشه تفکری ایشان را پیدا کنید که منجر به ایجاد هیجان ترس و خشم شده که نتیجه ی ان رفتاری است که نه تنها اصلا برازنده ی شخص ایشون نبوده ،بلکه موجب نارضایتی شما هم شده اند.
بنده از شما میخواهم برای ما بنویسید با توجه به شناختی که از همسرتان داریدچه تفکراتی باعث ایجاد این رفتار شده است. شما با این کارتان نصف راه را هموار میکنید.
بعد از مطالعه کامنتهای دیگر شما و سایر عزیزان دوباره مزاحم خوهم شد.

[جوادیان]

سلام

فکور عزیز دیروز میخواستم جواب سوالتونو بدم ولی یادم رفت ..شرمنده

در جواب سوالتون باید عرض کنم خوشبختانه من اشتیاق زیادی به کار خیر دارم و باور کنید اگه خانمم همه پولشم صرف خیریه بکنه برا من ذره ای اثر بد نداره برعکس خیلی هم خوشحال میشم.. چون از نوجوانی دوست داشتم در اینده ادم خیری بشم..

الانم به خیلیا اگه فرصت بکنم کمک میکنم..

همراهی عزیز بنده شاید کمی ولخرج باشم..اما اون چیزی که روشنه اینه که حس خساست از قبل در خانم بنده وجود داشته و نمیتونه تنها بخاطر تحریکات بنده شروع شده باشه..و الان هم که رقابت و حسادت چاشنیش شده شدید تر بروز میده

((

حرف من این است شما در ابتدا باید ریشه تفکری ایشان را پیدا کنید که منجر به ایجاد هیجان ترس و خشم شده که نتیجه ی ان رفتاری است که نه تنها اصلا برازنده ی شخص ایشون نبوده ،بلکه موجب نارضایتی شما هم شده اند.
بنده از شما میخواهم برای ما بنویسید با توجه به شناختی که از همسرتان داریدچه تفکراتی باعث ایجاد این رفتار شده است))

در پاسخ به این بند اضافه کنم که راجبه خشم و ترس صحبتی نشده صرفا عصبی شدن بیش از حد بوده که بنابر حدس خود من و نظرات دوستان ناشی از خستگی فرزند داری و ضعف بدن میتونه باشه.. بیشتر مسئله من راجبه دخالت در امور مالی هستش

عوامل و تفکراتی که شاید باعثه بروز این مشکل شده

تربیت خونوادگی و تاثیر پذیری از مادر خانمم

شغل حسابداری

حسادت و همه چیزو برا خود خواستن

رقابت و جلو زدن از همه

کلا خانمها اینطورین

آینده خودمونو دخترمون

فعلا اینا به ذهنم میرسه..

[همراهی]

با سلام خدمت شما
اقای جوادیان عزیز، به نظر بنده راهکاری که می بایست به شما ارایه شود در دو بخش است یکی در مورد همسرتان و دیگری در مورد خودتان.
بخش اول
به نکاتی که بیان میشه با دقت بسیار توجه بفرمایید
۱_ ان فرمولی که در کامنت اولم برایتان گذاشتم را دوباره مرور کنید.کلید حل بسباری از مشکلات است . میدانم اولش کمی سخت است اما بنده بارها پاسخ گرفتم. یکبار دیگر نکرار میکنم. رفتار ما ناشی از هیجانات درونی ما و هیجانات درونی ما ناشی از تفکر و لینش ما هست. وقتی فردی راست میگوید. این یک رفتار است که ناشی از هیجان ارامش و شادی درونی است. اما چرا فرد احساس ارامش و شادی درونی میکند؟ این به تفکر او بر میگردد. مثلا در تفکرش این است که ادم راستگو به منزل میرسد و بارکج هیچگاه. و یا در تفکرش خودش و تواناییهایش را باوردارد.
حالا شما با یکسری رفتارهایی از همسرتان روبرو هستید مثل غر زدن، عصبانی شدن، دخالت در امور مالی، خساست ..
این رفتارها ناشی از دو هیجان درونی عمسر شماست یکی ترس و دیگری خشم...اما چرا این دو هیجان بر همسر شما غلبه کرده؟
اجازه بدهید مورد به مورد دنبال کنیم
۱- ایشان غر میزنند...این مورد واضح است که بچه دازی ایشان را خسته کرده است و رفتار غر زدن ناشئ از هیجان خشم انسانی است. اما چه چیز باعث خشم میشود ؟
تفکر اول: بچه همه اش دردسر است و تا به دنیا می اید اسایش از مادر رخت میبندد
راه حل این تفکر: باید دیدنان نیبت به امدن بچه عوض شود. تا کسی کفت بچه یعنی دردسر ،فوری بگوییم بچه امده تا شادیمان را تکمیل کند. بچه امده تا دیگر تنها نباشیم و هر جمله ی زیبا ی دیگری با این مضامین.
توصیه بنده : خودتان مرتب تفکرات مثبت را ذکر کنید+ با ادمهای مثبت اندیش و بچه دوست بیشتر رفت و امد کنید+ لحظات شادتان را در حضور بچه رقم بزنید( یادم است یکبار با همسرم با کودک نوزاد رفتیم رستوران و همسرم ان روز را خاطره کرد )+ سایت نی نی سایت را به همسرتان معرفی کنید مادران تجربیات خوبی را بیان کرده اند + کتابهایی در این زمینه بگیرید و با همسرتان مطالعه کنید، توصیه نیکنم کتاب را اول شما مژالعه کنید و بعضی قسمتها را های لایت کنید تا همسرتان متوجه شود شما ان را بادقت خوانده اید . باور کنید اخسای بسیار خوبی به هردو شما بزرگوار دست میدهد.

تفکر دوم: تمام زحمات بچهافتاده رو دوش من! باباش صبح میره شب میاد! انگار نه انگار کهاین بچه ، بچه ی ایشون هم هست!
ناراخت نشوید این تفکر یک احتمال است فقط.
توصیه بنده: قسمتی از کارهای کودک را به عهده بگیرید+ در تعویض پوشک و تهیه ی شیر همراه شوید+ اگر کودک شبها بیدار میشود و خواب مادر را برهممیزند و شما مجاز به استفاده از شیر خشک هستید قبول کنید مثلا از ساعت یه تا پنج با من باشد تهیه شیرش+گاهی مغازه را بع شاکردتان بسپارید و بیایید کودک را نکهدارید تا همسرتان مثلا به مارهای شخصی یا ورزش یا دیدار دوست و یا خرید بپردازد+اگر در روز دوبار به منزل زنگ میزنید یکبار ش در موردبچه و یکبارش فقط در مورد مادر بچه باشد+ به زبان بگویید ممنونید که این همه مراقب کودکتان است+ به او بگویید مادر بسیار خوبی است+ و..،
این رفتار شما باعث نیشود ایشان ارامش پیدآ کرده و کمتر عصبی بشوند.

موارد همچنان ادامه دارد در اولین فرصت مزاحمتان میشوم
موفق باشید
شرمنده بابت اشتباهات تایپی، ف صت ویرایش ندارم

[همراهی]

با سلام مجدد
مورد دوم:
دو دوتا چارتا کردنش و این که میخواد سر قیمت همه چی سر در بیاره و نظر بده

همونطور که خودتون فرمودین ایشون تحت تاثیر مادرشون رفتارهایی رو انجام میدن...هیحان پشت این قصه در ضمیر ناخداگاه همسر شما ، ترس هست. اما از چی میترسن...بنده واقف به زندگی شما نیستم اما یک مورد شبیه شما سراغ دارم باتوجه به اون مورد جلو میرم.
این اشنای ما در امور مالی به شدت دخالت میکرد و همسرش رو کلافه کرده بود و علت این کار هم این بود که پدر خانواده بارها از نظر اقتصادی اشتباه کرده بود که اگر مادر خانواده مدیریت نمیکرد زندگیشون از بین میرفت. برای همین دختر از مادرش تاثیر گرفته بود و در همه ی امور مالی دخالت میکرد چون باورش این بود مردا شم اقتصادی خوبی ندارن و زنها با درایت ترن
حالا اگه شما هم با این قصه کمی همخونی دارین باید روشتون رو تغیبر بدین و اعتماد خانومتون رو به دست بیارید
توصیه بنده:
محبتتون رو بیشتر کنین+ از این که همسرتون به فکر اینده هست تشکر کنید + به هیچ وجه لجبازی نکرده و به اوبر نگردید پول خودمه به شما ربطی نداره که نتیجه عکس میگیرید چون در اینموارد منتظرن شما اشتباهی کنید تا سرزنشتون کنن و این یعنی زندگی رو به سمت دره هدایت کردن! +در بعضی موارد از او راهنمایی بخواهید اگر. نظرش ایرادی داشت در نهایت صبر توضیح دهید هیچ وقت مسخره نکنید خب این فکر فقط از یک زن بر میاد !!!که وافعا زندگیتون رو نابود کردید+ اگر موارد خاصی میسره هزینه رو به عهده ی ایشون بزارید مثل پس انداز کردن یا هزینه خورد و خوراک منزل مدیریتش با ایشون..،این کار کمک میکنه اون حس مدیریتیشون در قسمتی ارضا بشه+ برنامتون رو به ایشون بگیدکه میخواید خونه رو بزرگتر کنید. اما یواش یواش..چرا دیگه وام نمیگیرید رو توضیخ بدید. مثلا بگید تا جوونید میخواهید سفر برید باهمسرتون و از زندگی لذت ببرید...همیشه در تمام نظراتتون ابراز کنید دلم میخواد با زنم خوش باشم. همیشه پای ایشان را به وسط بکشید باور کنید امنیتی که در ذهنش ایجاد میکنید باعث میشود رفتارش در این مورد تغییر کند...البته موارد دیگه هم هست که دوستان اشاره کردن

مورد سوم : خساست همسرم
خساست یک رفتاری است که ناشی از هیجان ترس و عدم امنیت است که پشتوانه ی این هیجان تفکری است که نه خود را باور دارد نه به دیگران اعتماد میکند و نه بزرگ بودن خدا را پذبرفته است
راه حل: تا نگرش این افراد تغییر نکند و بخشندگی را تمرین نکنن کاری نمیشود کرد.
یادمه فرد بخشنده ای میگفت من مادرم صبح به صبح صدقه رو به من میداد تا تو صندوق ص قات مدرسه بندازم و اینطوری من هر روز انفاق کردن رو تمرین کردم
توصبه بنده:
وقتی انفاقی میکنید با ذکر دلیل بلند بیان کنید و اگر همسرتون اعتراضی کرد واکنش منفی نشون ندیدتا بلاخره برایشان جا بیفتد مثلا شما مینوانید
۱- صبح به صبح صدقه ای دور سر همسر و دختر عزیزتان بچرخانید و بگویید الهئ که بلا از شما دور باشه و بعد پول رو به خود همسرتون بدهید و بگویید جمعش کن و اخر ماه به کسی که خودت صلاح میدونی بده( به این میگن زرنگی هم خدا رو راضی کردید و هم بنده ی خدا رو )
۲-به همسرتان بگویبد چون مهمون برکت به زندگیتون میده دو هفته بکبار ماهی یکبار ..بسته به شرایطتون ...مهمانی را دعوت کند .،انتخاب را به عهده ی ایشان بگذارید.تا جبهه گیری پیش نیاید( یادمه نوشتید سر قضیه کباب جبهه گرفته بودن..با این روش و سعه ی صدر شما کم کم حساسبتشان کم میشود )
۳- گاهی برایمنزل که خرید خاصی میکنید مثل نیوه گوشت یا هر چیز دیگری کمی بیشتر بخرید و به همسرتان بسپارید اگر در همسایه ها کسی را محتاج میشناسد به او کمک کند.بدون این که شما او را بشناسید.
۴_ اگر اشتباه نکنم شما بوتیک داشتید. گاهی جنسهایی که دیگر فروش نمیروند را به همسرتان بدهید تا اگر کسی را میشناسد به او کمک کند
۵- با دویتان دیت و دلباز خدابیتان بیشتر رفت و امد کنید
۶_ کتابهای عرفانی در این زمینه را تهیه کرده و غیر مستقیم در اختیار همسرتان بگذارید. مثلا بخوانید و روی میز بگذارید تا خودش بخواند.
۷- هربار خیری پشت سر میگذاربد و یا دفع خطری از زندگیتان میشود فوری بگویید بخاط ان کار خیر بود

شما با این کارهاکم کم سخاوت را به تو اموزش میدهید و ابن بعنی معنای تکامل زندگی..البته باید حداقل به خودتان یکسال فرصت دهبد و ان هم بیست در صد توقع تغبیر داشته باشید.
کسی مه یک عمر اینگونه بوده یکشبه تغییر نمیکند

نکته ی بسیار مهم:
از حقوق همسرمان ، به تکامل رساندن است.چه زبباست بعد از پنجاه سال زندگی بگویند فلانی خیلی بد اخلاق بود ولی الان خوش اخلاقه
فلانی کم حوصله بود ولی الان پر صبره
و...
خدا قیامت از این حق همسرمون میپرسه که چی کا کردیم برای به کمال رسوندن همسرمون

براتون ارزوی صبر و موفقیت میکنم

[جوادیان]

سلام

ممنون از دو پست زیبایه شما..برام مفید بود

انشالله بکار ببرم و ببینم چی میشه همراهی عزیز

با تشکر از همه دوستان که وقت گذاشتن

[فکور]

با سلام
در کنار صحبتهای دیگری که کاربر همراهی انجام دادند

آقای جوادیان منظور من اصل کار خیر نبود
اونو که همه قبول دارن و از انجامش لذت میبرن
منظورم کار خیری که بدون مشورت همسر شما با شما انجام بشه بود
البته من نمیدونم درآمد همسر شما چقدر هست شاید انقدر ناچیز باشه که بود و نبودش توی چشم شما نیست

من هم مثل کاربر همراهی معتقدم همسر شما با شما همراه خواهد شد اگر مورد مشورت قرار بگیره و اگر احساس کنه به عنوان شریک زندگی بهش نگاه میشه نه به عنوان یک زن که باید توی خونه بشینه و به امورات منزل رسیدگی کنه و عادت کنه که شوهرش در هیچ تصمیمی اون رو مداخله نده

اینکه کاربر همراهی میگه پولی رو دقیقا به نیت سلامتی همسر و فرزندتون به همسرتون بدید تا طبق نظر خودش به یه نیازمند بده و به این نحو هم انفاق رو تمرین کنه و هم احساس کنه که توی این انفاق سهمی داشته و نظرش تا حدی اعمال شده بعید میدونم مورد اعتراض ایشون قرار بگیره

و نکته دیگه این هست که به همون اندازه که برای خانواده خودتون انفاق می کنید برای خانواده همسرتون هم انجام بدید تا ایشون احساس کنن عدالت رعایت شده و موضع گیری نکنن

[جوادیان]

با سلام
در کنار صحبتهای دیگری که کاربر همراهی انجام دادند

آقای جوادیان منظور من اصل کار خیر نبود
اونو که همه قبول دارن و از انجامش لذت میبرن
منظورم کار خیری که بدون مشورت همسر شما با شما انجام بشه بود
البته من نمیدونم درآمد همسر شما چقدر هست شاید انقدر ناچیز باشه که بود و نبودش توی چشم شما نیست

من هم مثل کاربر همراهی معتقدم همسر شما با شما همراه خواهد شد اگر مورد مشورت قرار بگیره و اگر احساس کنه به عنوان شریک زندگی بهش نگاه میشه نه به عنوان یک زن که باید توی خونه بشینه و به امورات منزل رسیدگی کنه و عادت کنه که شوهرش در هیچ تصمیمی اون رو مداخله نده

اینکه کاربر همراهی میگه پولی رو دقیقا به نیت سلامتی همسر و فرزندتون به همسرتون بدید تا طبق نظر خودش به یه نیازمند بده و به این نحو هم انفاق رو تمرین کنه و هم احساس کنه که توی این انفاق سهمی داشته و نظرش تا حدی اعمال شده بعید میدونم مورد اعتراض ایشون قرار بگیره

و نکته دیگه این هست که به همون اندازه که برای خانواده خودتون انفاق می کنید برای خانواده همسرتون هم انجام بدید تا ایشون احساس کنن عدالت رعایت شده و موضع گیری نکنن

درآمدشون همون قانون کاره.. ولی بیشترم باشه طبق روحیات من اصلا چشمم به پول و ماله کسی نیست حتی خانمم

منظورم تو مسائل مالیه..تو بقیه موارد مشکلی نیست مشورت بگیرم ازشون..اما دوس ندارم دگ برا هر حرکتی بخوام باهاش مشورت کنم..اون چیزهائی که به مشورت نیاز هست..نمیدونم گرفتید منظورمو یا نه؟

در مورد انفاق به خونواده خانم هم بیشتر عدالت و رعایت میکنم گرچه خانمم زیاد راضی نیست پول خرج کنم ..اما تو مراسمات مخالفتی نمیکنه مثلا تولد .. ولی نمیذاره کادوی گرونی بخرم

[آوای بهشت]

از این نظر رفتارتون شبیه همسر منه . شوهر منم عار میدونه که من بخوام تو مسایل به قول

خودش خارج خونه دخالت کنم واسه همینم از اول باهام طی کرد کارای بیرون خونه با اون ،

ارامش توی خونه با من ولی خب چون خانمتون شاغلن فک نکنم بتونین همچین قراری بذارین ...

در کل دوستان خیلی جامع راهنمایی کردن منم استفاده کردم ولی به نظرم بد نباشه یکم تقسیم

وظایف کنین و مشخص باشه چه خرجایی به عهده کیه که هم شما یکم کوتا بیای و هم ایشون .

+ زیاد نگران نباشین این اختلافا اوایل ازدواج عادین ، طول میکشه تا همدیگرو یاد بگیرین

[جوادیان]

از این نظر رفتارتون شبیه همسر منه . شوهر منم عار میدونه که من بخوام تو مسایل به قول

خودش خارج خونه دخالت کنم واسه همینم از اول باهام طی کرد کارای بیرون خونه با اون ،

ارامش توی خونه با من ولی خب چون خانمتون شاغلن فک نکنم بتونین همچین قراری بذارین ...

در کل دوستان خیلی جامع راهنمایی کردن منم استفاده کردم ولی به نظرم بد نباشه یکم تقسیم

وظایف کنین و مشخص باشه چه خرجایی به عهده کیه که هم شما یکم کوتا بیای و هم ایشون .

+ زیاد نگران نباشین این اختلافا اوایل ازدواج عادین ، طول میکشه تا همدیگرو یاد بگیرین

تشکر از شما هم بابت نظر و راهنمائیتون..