ظاهرا شما اینجا اومدید برای درد دل کردن و قبلا شکست رو پذیرفته اید.
ببینید، شما اگر بخواهید با یه خانواده معمولی هم وصلت کنید بدون شک اون ها میخواهند درباره خانواده شما بدونند. خود شما حاضر هستید دختر یا خواهرتون رو به مردی بدید که دور از شهر و خانواده خودش و بدتر از اون با قهر از اون ها زندگی می کنه؟ چه طور می تونید بهش اعتماد کنید؟ اون آدم هایی رو که درباره شون تحقیق میشه و تائیدشون می کنند باز یه جورائی مشکل دارند، چه برسه به فردی که نشه خانواده و فامیلش رو بررسی کرد. مسلما زندگی و آینده دخترتون رو به خطر نمی اندازید. دیگران هم مثل شما. هیچ خانواده ای همچین ریسکی نمی کنه مگر اینکه واقعا مستاصل بوده و بخواهند دخترشون رو رد کنند یا خودشون مشکلات خاصی داشته باشند. ازدواج با این خانواده ها (دختر معتاد، ...) هم قطعا به صلاح شما نیست. حتی اون دسته دختر خانم های بدون والدین هم بدون شک می خواهند بدونند خانواده شما چه کسانی هستند؟ چرا باهاشون اختلاف دارید؟...
شماتاحدی دلایل ایجاد مشکل در روابط خود و مادرتون رو اشاره کرده ای.قسمتی از اون خارج از کنترل شما بوده است. مثلا والدین شما چه رویاهائی برای تان داشته اند و اینکه شما چه تحصیلاتی داشته اید و چه کاره شده اید. تقریبا همه ما همچین مسائلی رو با پدر و مادرهایمان داشته و داریم. از خانواده طرد شدیم یا خودمون خانواده مون رو طرد کردیم؟ نخیر، بدون تردید این همه داستان نیست. مادر شما هرچقدر هم از شما ناراحت باشه به همین راحتی شما رو طرد نمی کنه. با اطمینان میکم شما هم برخوردهائی داشته اید که کار به اینجا رسیده. نه مادر شما سیاهی مطلق هستش نه شما سفیدی مطلق. به گذشته تان رجوع کنید و اون رو مورد بازبینی قرار بدید. اگر این کار رو کردید و تونستید یه لیست واقع بینانه از مشکلات رفتاری تان با پدر و مادرتان پیدا کنید اونوقت این امید هست که بتونید در زمان کوتاهی رابطه تون رو اصلاح کنید و بعد هم باقی مسایل رو.
موفق باشید
موفق باشید
علاقه مندی ها (Bookmarks)