سلام دوستان من تازه عضواین سایت شدم و ازتون میخوام اگه تجربه یا آگاهی ازنحوه حل مشکل من دارید منو راهنمایی کنید
من دوسال ازدواج کردم ویه سال و4 ماهه ک خونه خودمونیم والان سه ماهه باردارم
همسرم مردخیلی خوبیه اوایل خییلی ب احساساتم توجه میکرد هروقت ناراحت بودم ازم دلجویی میکرد خلاصه تودوران نامزدی ماحتی یه بارم باهم قهرنکردیم..ولی الان بااینکه زیاداززندگی مشترکمون نگزشته ومن باردارم توقع من ازهمسرم بیشترشده ولی اون عصبی شده حتی بددهن ولی فحش نمیده.
مقداریش ازفشارکارو مساءل مالی هستش ولی مشکلی که من باشوهرم دارم اینه ک احترام نمیزاره ب زنش توجمع.ازاولم بهش میگفتم میگفت شوخیه ولی بازم بهترشده بودولی جدیدا خیلی بدشده .
توجمع خونوادم یاخونوادش یاوقتی میریم خرید مثلامیگه توگیجی..غذانمیدی من بخورم. ب توربطی نداره حرف اضافی نزن و....قبلااصلااینجوری نبود نمیدونم چیکارکردم اینجوری شده حتی الان توجمع یاحتی بعدش نمیگم چرابدحرف زدی ک لج نکنه ولی بدترشده وبهترنشده ومن تنها اعتراضم قهروسکوت مرگ آوروطولانیه جوری ک خودمم خسته میشم وشوهرمم میگه اینم ازبیرون رفتن مابازم قهر....اعتمادبنفسم خیلی کم میشه توجمع واین قضیه خیلی بدترش میکنه
خیلی عصبی شده باهام شوخی میکنیم وخوبیم ولی یهویه حرفی ک میزنم میریزه بهم دادوبیدادو بدوبیراه میگه جوری مات میمونم چی شد؟ بعدم میگه توتیکه میندازی درصورتی ک خودش شوخی کنه اصلامساله ای نبایدباشه واشکال نداره.نمیدونم شایدم مشکل ازمنه
ولی مشکل من اینه ک من نمیتونم باهاش حرف بزنم تامیام بگم بغض میکنم ومیزنم زیرگریه وشوهرمم دیگه بی تفااوت شده ب گریه هام.میدونم مشکل ازمنه ک نمیتونم یه جمله بگم ودردودل کنم باهاش چون اگه حرف بزنم شایدحل بشه این مشکلم نمیتونم هرجورکنترل میکنم بازم گریه ام میگیره
خواهشا راهنماییم کنین چیکارکنم گریه ام نگیره کارم شده قهروسکوتو شباتاصبح گریه خودمویه قربانی میبینم وگریه میکنم ک متنفرم ازاین کارولی دست خودم نیست
لطفاراهنماییم کنین زودترخیلی عذاب میکشم