به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 آبان 95 [ 08:17]
    تاریخ عضویت
    1395-8-17
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    130
    سطح
    2
    Points: 130, Level: 2
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 55.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    من دارم همه چی رو خراب میکنم شوهرم رو باور ندارم

    من و شوهرم دوست بودیم
    شوهرم الان که ازدواج کردیم فهمیدم قبلا استخر مختلط میرفته و دروغ میگه نمیرفته
    با دخترا دوست بوده و میگه نبوده و فقط خوشرو هست
    با دخترا دست تکن میده و میخنده سلام میکنه
    نمازش اگه نگم یادش میره
    قبلا ب دخترا دست میداده
    اینابرای من مهمه اما م ایران نیستیم و برای همه ی ایرانیهای دیگه اینجا خیلی عالیه و من عجیبم از نظرشون
    زندگیم تلخ شده
    شوهذم خیلی سعی کرده خوب باشه رابطه ای نداره با کسی استخر نمیره میگه دست نمیده
    شدیدا مهربونه و دوستش دارم
    خیلی خسته ام
    نمیتونم دخترای اینجارو تحمل کنم
    از دخترای ایرانی اینجا هم متنفرم
    چکاااذ کنم
    احساس خود کم بینی و کم بود اعتماس به نفس شدید گرفتم با کسی دوست نمیشم
    شوهرم شدیدا اجتماعیه

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 آبان 95 [ 08:17]
    تاریخ عضویت
    1395-8-17
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    130
    سطح
    2
    Points: 130, Level: 2
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 55.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میشه لژفا جواب بدین؟
    باگوشی تایپ میکنم برای غلط املایی معذرت میخام
    مثلا من اعصابم خورد میشه شوهرم به زنی بخنده یا با لبخند حرف بزنه
    اینجاهمه به اسم کوچیک همدیگه رو صدامیزنند من بدم میاد زنی اسم شوهرمو بگه چه با ناز
    من خیلی قاطی کردم کمکم کنین

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    میشه از خودتون اطلاعات دقیق تری بدین؟کجا زندگی میکنین؟چطور باهم اشنا شدین؟سنتون؟تحصیلات...
    گذشته همسرتون رو بریزین دور.شما اون زمان در زندگی همسرتون وجود نداشتین و نمیتونین بخاطر کارهای گذشته بازخواستشون کنین.هرچی بوده تمام شده.
    مشکل الان اجتماعی بودنه همسرتونه؟
    اینجور که گفتین شما ساکن خارج از کشور هستین و این چیزهایی که گفتین هم خارج از کشور عادیه و رواج داره.
    همسرتون هم که مطمعنا یک شبه نرفتن اونجا و برای مدتی اونجا زندگی میکردن و تحت تاثیر فرهنگ و شرایط اون کشور هستن.
    شما از چه طریقی باهم اشنا شدین؟اگر این مسائل براتون مهمه باید قبل از ازدواج درموردش صحبت میکردین و حدو حدود رو برای زندگی مشترک تعیین میکردین و اگر شما و همسرتون به توافق نمیرسیدین نباید باهم ازدواج میکردین.
    همسرتون رو همونجوری که هست بپذیرید ازشون بخواین مراعات حال شمارو کنن و بهشون بگین از رفتارهای الانشون ناراحتین.گذشته که دیگه گذشته و نباید نبش قبرش کنین.
    ازشون بخواین یکسری رفتارهارو انجام ندن و رعایت متاهل بودنشون رو با توجه به نظر شما داشته باشن.الان مشکل 50 پنجاه هست.هم ایشون باید مراعات حال شمارو کنن و هم شما مراعات حال ایشون رو.یعنی باید فرهنگ اون کشور رو تا جاییکه اسیبی به زندگی شما نمیزنه بپذیرین و همسرتون هم باید اینو درک کنن که متاهلن و بعضی رفتارها هرچند که جز فرهنگ اون کشوره ولی با روحیات همسرشون ناسازگاره پس باید رعایت حال شمارو کنن.شما مقصرین چون قبل ازدواج به این مسائل اهمیت ندادین
    ویرایش توسط ZENDEGIBEHTAR : دوشنبه 17 آبان 95 در ساعت 11:22

  4. کاربر روبرو از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده است .

    click1900 (سه شنبه 18 آبان 95)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 آبان 95 [ 08:17]
    تاریخ عضویت
    1395-8-17
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    130
    سطح
    2
    Points: 130, Level: 2
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 55.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بیست و هفت و بیست و نه ایم اینترنتی اشنا شدیممیدونم دوتامدن مقصریم ولی همدیگه رو دوست داریم ولی من نمیتونم فراموش کنم یه چیزایی رو یا بپذیرم
    خیلی دارم گیر میدم
    روی نماز ش حساس شدم
    روی ارتباطشحتی با استادای خانم
    هر چی تعریف میکنه یپرسم خانمه یا اقا اگه نپرسم دیوونه میشم دفصیر من نیست اینجا با چیزای بدی دیدم ازش روبرو شدم
    الان عالیه مشکل منم که نمیتونم فراموش کنم
    الان فقط میخنده یا دیگران باهلشصمیمی هستن چون قبلا بودنکمک کنین

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم شما داری بدترین کار رو در حق خودت میکنی
    اینطوری فقطهمسرت رو از خودت زده میکنی
    یادت باشه تنهاراهی که طرفت بهت خیانت نکنه اینه:
    ******محبت****
    ********دادن اطمینان که من بهت کاملاااااا مطمئنم*********
    اگر شخصی بدونه طرفش بهش اعتماد داره تا در توان داره سعی میکنه اطمینانش رو جلب کنه و هواسش هست و اگر تحت هرشرایطی خیانت کردبسیار پشیمون و شرمندهخاهد شد و هرگز تکرارش نخاهد کرد
    شماالان داری نقشیه نگهبان رو براش بازی میکنی یا یه والد که فقط بکن نکن به همسرشمیگه و همسرت احساس خفگی میکنه و بزودی این خفگی سر یه بحث کوچیک سرباز خاهد کرد
    این حرفای شما اتش زیر خاکستره و ممکنه شعله ور بشه راهکار:
    در منزل بسیار اراسته و شیک جلوش ظاهر شو که وقتی او خارج از خون دخترای دیگه رو ببینه بگه زن منم اینطوریه
    جذاب باش عشوه زنونه داشته باش خیلی شاد و شیطون براش باش
    مردا از زنای غرغرو متنفرن
    اگه ایشون اهل نماز و دین هست ازین راه وارد شو
    اما در یک موقعیت مناسب
    مثلا وقت خوشی بهش بگو عزیزم من کاملا بهت مطمینم برا همینم انتخابت کردم و بهش اعتماد بده
    بعد بهش بگو اگه من یه وقتایی تو خیابون ناراحت میشم از برخوردت با خانومها نه به این خاطره که ازت میترسم برا اینه که گناه داره و ........ چون دوستت دارم نگران دنیات فقط نیستم
    و بعد بگو همونطور که اگه من برخورد صمیمی با یه مردی داشته باشم شما نا احت میشی خوب منم همینطور اگه دوستت نداشتم برام بی تفاوت بود با دیگران چه ارتباطی داری
    سعی من اگه باز دیدی اصلا بروی خودت نیاری چون ایشون عادت کرده و زمان میخاد تا تغییر کنه و اگه دایم گوشزد کنی خسته میشه و ........
    هرازگاهی غیر مستقیم یاداوری کن هراز گاهیییییی
    واما افکار خودت :شما باید بپذیری اونجا شرایط فرق داره و روابط با شوخی و خنده طبیعی هست اما باید ایندر اعتمادبنفست رو بالا ببری و این رو به همسرت نشون بدی که اصلاا هیییچ کس قابل مقایسه با شما نیست
    پس کلا اگر ازش چیزی دیدی بخودت بگو من از مطمئنم و اینقدر همسرم دوستم داره که هیچ کس جای من نمیگیره
    شما هم باید براش جذاب بشی مگه زمانی که اومد شما لو گرفت اون دخترا نبودن؟؟؟؟؟
    پس اعتمادبنفس داشته باش و ببین قبلا چه رفتارهاییت باعث جذب همسرت شد همونطور باش

  7. 2 کاربر از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده اند .

    click1900 (سه شنبه 18 آبان 95), nima026 (سه شنبه 18 آبان 95)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 آبان 95 [ 08:17]
    تاریخ عضویت
    1395-8-17
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    130
    سطح
    2
    Points: 130, Level: 2
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 55.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره زیبا نمایش پست ها
    سلام عزیزم شما داری بدترین کار رو در حق خودت میکنی
    اینطوری فقطهمسرت رو از خودت زده میکنی
    یادت باشه تنهاراهی که طرفت بهت خیانت نکنه اینه:
    ******محبت****
    ********دادن اطمینان که من بهت کاملاااااا مطمئنم*********
    اگر شخصی بدونه طرفش بهش اعتماد داره تا در توان داره سعی میکنه اطمینانش رو جلب کنه و هواسش هست و اگر تحت هرشرایطی خیانت کردبسیار پشیمون و شرمندهخاهد شد و هرگز تکرارش نخاهد کرد
    شماالان داری نقشیه نگهبان رو براش بازی میکنی یا یه والد که فقط بکن نکن به همسرشمیگه و همسرت احساس خفگی میکنه و بزودی این خفگی سر یه بحث کوچیک سرباز خاهد کرد
    این حرفای شما اتش زیر خاکستره و ممکنه شعله ور بشه راهکار:
    در منزل بسیار اراسته و شیک جلوش ظاهر شو که وقتی او خارج از خون دخترای دیگه رو ببینه بگه زن منم اینطوریه
    جذاب باش عشوه زنونه داشته باش خیلی شاد و شیطون براش باش
    مردا از زنای غرغرو متنفرن
    اگه ایشون اهل نماز و دین هست ازین راه وارد شو
    اما در یک موقعیت مناسب
    مثلا وقت خوشی بهش بگو عزیزم من کاملا بهت مطمینم برا همینم انتخابت کردم و بهش اعتماد بده
    بعد بهش بگو اگه من یه وقتایی تو خیابون ناراحت میشم از برخوردت با خانومها نه به این خاطره که ازت میترسم برا اینه که گناه داره و ........ چون دوستت دارم نگران دنیات فقط نیستم
    و بعد بگو همونطور که اگه من برخورد صمیمی با یه مردی داشته باشم شما نا احت میشی خوب منم همینطور اگه دوستت نداشتم برام بی تفاوت بود با دیگران چه ارتباطی داری
    سعی من اگه باز دیدی اصلا بروی خودت نیاری چون ایشون عادت کرده و زمان میخاد تا تغییر کنه و اگه دایم گوشزد کنی خسته میشه و ........
    هرازگاهی غیر مستقیم یاداوری کن هراز گاهیییییی
    واما افکار خودت :شما باید بپذیری اونجا شرایط فرق داره و روابط با شوخی و خنده طبیعی هست اما باید ایندر اعتمادبنفست رو بالا ببری و این رو به همسرت نشون بدی که اصلاا هیییچ کس قابل مقایسه با شما نیست
    پس کلا اگر ازش چیزی دیدی بخودت بگو من از مطمئنم و اینقدر همسرم دوستم داره که هیچ کس جای من نمیگیره
    شما هم باید براش جذاب بشی مگه زمانی که اومد شما لو گرفت اون دخترا نبودن؟؟؟؟؟
    پس اعتمادبنفس داشته باش و ببین قبلا چه رفتارهاییت باعث جذب همسرت شد همونطور باش
    میفهمم چی میگین اما چطوری؟ من کل دیروز یه خانم فوق العاده خوب بودم ولی شب گند زدم به همه چی. من چطوری یادم بره؟؟؟؟؟؟؟ من چطوری کارایی که کرده یادم بره؟ من غصه م میگیره
    دم نمیخاد حساس باشم
    میدونم همه چی خوبه الان میخام منم خوب باشم
    حس میکنم کم ام
    حس بد دارم
    همش غرغر میکنم
    یه چیزی توی وجودم میگه برو بگرد
    چطوری ریلکس کنم؟؟؟/
    چطوری وقتی با لبخند با دختری حرف میزنه یا دختری صمیمی میاد حرف میزنه که تبعات رفتارهای گذشتشه میتونه زندگیمون رو خراب کنه و من چطوری میتونم بگم مهم نیس منو بیشر دوس داره؟ اصلا نمیخام دیگران راحت باشن باهاش سوهر منه!!!!! چکار کنم :( توروخدا کمکم کنبن
    پوش دخترا اینجا تاپ و دامن کوتاه یا شورته من حیا میکنم و شرم دارم نگاه کنم نمیتونم بپذیرم یک ثانیه نگاه شوهرم به اینا بیفته ایران هم یه وضع دیگه بیایم با دختر خاله ها و دایی ها و عمه و عموهاش که بی حجابن یه مشکل دیگه دارم
    دارم روانی میشم
    ویرایش توسط click1900 : سه شنبه 18 آبان 95 در ساعت 06:16

  9. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    شما هرگز نمیتونین عالم و ادمو تغییر بدین و هرجا برین اسمون همین رنگه.
    قبلام گفتم اگر در این حدددددددددد مشکل داشتین نباید قبل از ازدواج ساده میگرفتینش و حالا که بهش اهمیتی ندادین باید طبعاتش رو هم بپذیرین.
    الانم یه راه دارین به شوهرتون خیلی ریلکسو در کمال ارامش بگین با این چیزا مشکل دارین و ایشون بخاطر شما و حفظ ارمش زن و زندگیشون مراعات کنن.اصلا ایشون میدونن شما ناراحت میشین؟
    بعدم واقعیت رو بپذیرین که شوهرتون اینه و اطرافیانتونم همینن و شما با اونا مشکل دارین سعی کنین حساسیت های بی مورد رو کم کنین.نمیتونین همسرتون رو توی شیشه و توی قفسه نگه دارین و نه به کسی نگاه کنه نه کسی ایشونو ببینه.وقتی با همسرتون ازدواج کردین شرایط همسرتون مثل اخلاق و رفتارو گذشته و حال و محل زندگی و ... همرو پذیرفتین.
    وقتی شما هنوز با همسرتون صحبت نکردین و ایشون بی خبرن چه انتظاری دارین یه شبه همه چی خود به خود اونی بشه که شما میخوای؟
    ویرایش توسط ZENDEGIBEHTAR : سه شنبه 18 آبان 95 در ساعت 10:43

  10. کاربر روبرو از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده است .

    click1900 (سه شنبه 18 آبان 95)

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 آبان 95 [ 08:17]
    تاریخ عضویت
    1395-8-17
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    130
    سطح
    2
    Points: 130, Level: 2
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 55.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط miss-golegandom نمایش پست ها
    شما هرگز نمیتونین عالم و ادمو تغییر بدین و هرجا برین اسمون همین رنگه.
    قبلام گفتم اگر در این حدددددددددد مشکل داشتین نباید قبل از ازدواج ساده میگرفتینش و حالا که بهش اهمیتی ندادین باید طبعاتش رو هم بپذیرین.
    الانم یه راه دارین به شوهرتون خیلی ریلکسو در کمال ارامش بگین با این چیزا مشکل دارین و ایشون بخاطر شما و حفظ ارمش زن و زندگیشون مراعات کنن.اصلا ایشون میدونن شما ناراحت میشین؟
    بعدم واقعیت رو بپذیرین که شوهرتون اینه و اطرافیانتونم همینن و شما با اونا مشکل دارین سعی کنین حساسیت های بی مورد رو کم کنین.نمیتونین همسرتون رو توی شیشه و توی قفسه نگه دارین و نه به کسی نگاه کنه نه کسی ایشونو ببینه.وقتی با همسرتون ازدواج کردین شرایط همسرتون مثل اخلاق و رفتارو گذشته و حال و محل زندگی و ... همرو پذیرفتین.
    وقتی شما هنوز با همسرتون صحبت نکردین و ایشون بی خبرن چه انتظاری دارین یه شبه همه چی خود به خود اونی بشه که شما میخوای؟
    گفتم بهش صد درصد نه ولی تاحد زیادی رعایت میکنه
    الان من چطور یادم بره قبلن؟ چطور سرکوفت نزنم؟ چطور حساس نباشم؟ چطور خودمو کم نبینم؟ چطور چیزی میگه ازش نپرسم خانم یا اقا؟ چطور باهمه چی کناربیام زندگیم داره از دستم میره
    گاهی سعی میکنم کنترل کنم و خوبم ولی بعدش ناگهانی حس میکنم یا داره بهم ظلم میشه داره بد میکنه نکنه تکرار کنه و شک میکنم و دوباره حساس میشم قاطی کردم من رندگیمو دوست دارم کمک کنین قول میدم عمل کنم

  12. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 دی 95 [ 12:10]
    تاریخ عضویت
    1395-8-03
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 14 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز وقتی شما با این شخص ازدواج کردین یعنی با همه ی خوبیا و بدی هاشون کنار اومدین (تا اونجاییم هم که من متوجه شدم شوهرتون آدم بدی نیست و داره سعی خودش رو میکنه)

    بنظرم بهترین کمک هارو هم خانوم "ستاره زیبا" براتون نوشتن.

    و این حرف رو از من که مرد هستم قبول کنین; هیچ وقت (هیییییچ وقت) به شوهرتون این حس رو ندین که بهش اعتماد ندارین.



    بارها و بارها این ثابت شده که خانوم هایی که به شوهر هاشون اعتماد ندارن خیانت بیشتر صورت میگیره. یکی از مهمترین دلیل هاشم اینه که مرد به خودش میگه خب همسرم وقتی بهم اطمینان نداره چه فرقی به حال خودم و خودش میکنه که من شیطنت کنم. اول آخره به من اعتماد نداره دیگه....


    حس اعتماد و مهم بودن رو از شوهرتون دریغ نکنین.

  13. کاربر روبرو از پست مفید nima026 تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (چهارشنبه 19 آبان 95)

  14. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم خوشحالم که تونستی دیروز خوب باشی حتی چند ساعت پسرنشون میده میتونی
    دختر خوب شما انتظار داری یه شب درستبشی و شکاک نباشی؟؟؟؟
    باید مراقبه داشته باشی هرروز تو یه دفتر خصوصی به خودت امتیز بده اگه دقت داشته باشی ایشالله ظرف یک ماه یا بیشتر تغییرات هرچند کوچک رو در خودت میبینی
    هروقت این فکرا امد سرت تو دلت بگو همسرم قبل من هم اینطور بود اما بین اونهمه دختر من انتخاب کرد ، منبه همسرم اعتماد دارم و حتما روزانه اینرو به همسرت القا کن،اصلا مهم نیست بگه بخنده اینجا همه اینطورن،بایه خنده که نمیره بگیرتش،من باید ازونا دخترا براش بهتر باشمو..............
    همیشه اینحرفها لو وقتی اون فکرا اومد سرت تو دلت بگو کم کم بهترمیشی یادت باشه نیازبه زمان و مراقبه داری
    اما برای رابطه خودت با همسرت خودت رو بهتر کن همیشه دقت کردی مردی که عاشق زنشه هزارتا هوری هم جلوش باش مخلشون نمیده
    باهاش مثل رفیق باش بکن نکن نگو مادرش نباش غرغرواقعا ممنوع مگه نمیخای زندگیت رو حفظ کنی پس راهش ایناست نه جنگیدن با همسر
    حتما سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد دکتر و اقتدار مرد ایشون رو گوش کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله

  15. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    click1900 (پنجشنبه 20 آبان 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.